رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ٨۵ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
نیر که پسرش پیمان را به یک سالگى رسانده به بیمارستان بازگشت مىکند. او دائم و همیشه به خدا فکر مىکند و اینکه آیا خدا وجود دارد یا نه. به خانم خطابى که باجى بیمارستان است علاقه دارد. خانم خطابى مذهبى است و نماز مىخواند و روزه مىگیرد. بعضى از کارکنان بیمارستان که مىدانند نیر کمونیست است به خانم خطابى گفتهاند که او به خدا اعتقاد ندارد. خانم خطبى تکه نبات دعا خواندهاى را به نیر مىدهد. نیر تصمیم مىگیرد به امامزاده داوود برود. در آنجا یک گردنبند خدا مىخرد و…