محمد رضا نیکفر: دائرهالمعارفهای اسلامی با رانت منزلت دارند
در دائره المعارفنویسی مدرن دو خط وجود دارد، یک خط انتقادی، خطی که با دائرةالمعارف دیدرو و دالامبر و همکارانشان شروع میشود و هدف آن ارائه اطلاعاتی سنجیده و فشرده به همگان است، و خطی دیگر که یک پروژه ناسیونالیستی است، و چیزی است در زمره «هواپیمایی ملی».
زمانی همه میخواستند یک شرکت هواپیمایی ملی داشته باشند. این شرکتها به تدریج ورشکست شدند، و جالب آنجاست که تقریبا همزمان دائرةالمعارفهای ملی هم رونق و اعتبار گذشته خود را از دست دادند. برخی از این دائرةالمعارفها را مؤسسات خصوصی اداره میکردند، مثلاً آمریکانا یا بریتانیکا (که در آمریکا چاپ میشد)، اما به یارانه دولتی هم اتکا داشتند، از جمله به شکل خریدکلان آنها توسط مؤسسات دولتی و عمومی. برخیها کاملا دولتی بودند، مثل سووتسکایا (دائرهالمعارف شوروی).
ایده پشت دایرةالمعارفهای «ملی» عرضه دانش استاندارد است. از هیبت این دائرةالمعارفها قدرت میبارد و در آنها با قدرت کوشیده میشود که دانسته استاندارد شود. وقتی میگوییم «در دائرةالمعارف فلان یا بهمان آمده است که…» بعید نیست که داریم با این حرف ِاعمال قدرت میکنیم. در اینجا دائرةالمعارف یک انبان قدرت است. و وقتی دائرة المعارف دولتی باشد، در آن دانش و دولت به شکل مشکوکی با هم درآمیخته.
البته اینک دیگر با اتکا بر دائرةالمعارف نمیتوان همچون گذشته اعمال قدرت کرد. سطحی بودن، یکجانبه بودن، به روز نبودن و انتقادی نبودن از آفتهای شناخته شده مقالات دائرةالمعارفها هستند. از دائرةالمعارفها میتوان تاریخ تولد و مرگ کسی را درآورد، اما در مورد اینکه او چه کرده و چه اندیشیده است، در بهترین حالت میتوان اطلاعاتی سطحی از دیدی معین کسب کرد.
دائرةالمعارف البته میتواند خوب باشد. «واژهنامه تاریخی فلسفه» در زبان آلمانی، نمونه یک دائرةالمعارف تخصصی خوب است. چنین اثری از دل تحقیق انتقادی درآمده است. اما این مشکل را داشته که خود «تاریخی» شده است، یعنی سطح تحقیق دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را بازتاب میدهد. جلد دوم آن که منتشر شد، جلد اول آن کهنه شده بود.
دائرةالمعارف اینترنتی ویکیپدیا هم یک دائرةالمعارف خوب است، چون باز است، چون میتوان آن را تغییر داد، میتوان از مقالات آن انتقاد کرد و دید که این انتقاد تأثیر دارد.
البته انبوهی از دادههای این دائرةالمعارف «لانسه» شدهاند؛ در آن چپاندهاند، با این گمان که در ذهن خواننده بچپانند.
کل ایده دائرةالمعارف در جمهوری اسلامی چپاندن است. به دائرةالمعارف به عنوان ابزار قدرت نگاه کردند. رهبر داریم، سپاه داریم، زندان داریم، نفت داریم، جمکران داریم، (ایضا غنیسازی داریم) پس دائرةالمعارف هم باید داشته باشیم.
دائرةالمعارف در جمهوری اسلامی جزو پروژههای قدرت و پرستیز است. ضمن احترام به برخی انسانهایی بامعرفتی که در این پروژهها کار کردهاند یا میکنند، نباید دایرهالمعارف راه افتاده با ابتکار حکومت فقها را معرفتافزا تلقی کرد. دائرهالمعارفهای اسلامی از دل دانش تاریخی انتقادی برنیامدهاند، در مؤسساتی آزاد تولید نشدهاند، در محیطی آزاد در معرض انتقاد قرار نگرفتهاند، از رانت زندگی میکنند، با رانت منزلت دارند، و همه کمابیش دکان هستند. این که عدهای کاردان و پاکدست در آنها کار میکنند، بایستی اسباب تأسف باشد، نه شادی.
عالی بود.
K9 / 30 April 2015