«اگوئیست»
مجله «اگوئیست» که یک مجله مد است و در فرانسه منتشر میشود در هفدهمین شماره خود تصاویری کاملاً برهنه از گلشیفته فراهانی را منتشر کرد.
این دومین بار است که این بازیگر سرشناس ایرانی با انتشار عکسهایی برهنه خبرساز میشود.نخستین بار او برای مجله «مادام فیگارو» مقابل دوربین نیمهبرهنه شد.
گلشیفته فراهانی در تابستان گذشته به نیویورک تایمز گفته بود که مقابل دوربین پائولو راورسی، عکاس نامآشنای مد برهنه شده و به تدریج این عکسها منتشر میشوند.
لیلا سامانی در تحلیلی بر عکسهای گلشیفته فراهانی در نشریه «اگوئیست» مینویسد:
«هنجارشکنیهای خالی از اندیشه، گستردن بساط کسب و کار با تابوهای خانه کرده در دل جامعه و از همه مهمتر خوانشهای اغراقآمیز برآمده از این پدیدهها، در درازمدت نه به سود هنرمند است و نه درمانیست بر دردهای جامعهای که فقر و خفقان بیش از همه گریبان زنانش را گرفته است.»
«تنکامگی او نه فقط جادویی که درنده است، در عشقبازی هم شکارچیست و هم نخجیر. او کوچکترین اهمیتی به قضاوتهای اخلاقی مردم نمیدهد و از سرشتش پیروی میکند، بهگاه گرسنگی میخورد و به همین سادگی و بیهیچ آیینی عشقبازی میکند.»
این وصفی است که سیمون دوبوار، نویسنده، فیلسوف و فمینیست شهره فرانسوی از بریژیت باردو، بازیگر جنجالی هموطنش به دست داده است. دوبوار در مقالهای مفصل با عنوان «بریژیت باردو و سندروم لولیتا» رفتارهای خارج از عرف و بیپرواییهای او را به طبیعت بیقید آدمی نسبت داده و باردو را نیروی محرکه جنبش زنان و نخستین و رهاترین زن در فرانسه پس از جنگ نامیده است.
«بریژیت باردو و سندروم لولیتا» نخستین بار اوت ۱۹۵۹، دو سال پس از اکران فیلم «و خدا زن را آفرید» در مجله Esquire چاپ شد. باردو در این فیلم، شخصیت یک دخترک شهرستانی با سویههای متناقض رفتاری را به تصویر درآورده بود؛ زنی تازهبالغ که از یکسو بار معصومیت خردسالیاش را به دوش میکشید و از سوی دیگر سر به بیقیدی جنونآمیزی میگذاشت.
رفتارهای جسورانه و شیوه یگانه اغواگری باردو در برابر دوربین و همینطور کردار غریب و پرهیاهویش در زندگی شخصی از او بازیگری جنجالی ساخت، تا آن حد که برخی چهرههای فرهنگی و اخلاقگرای کاتولیک نسبت به هنجارشکنیهای مکرر او موضع گرفتند و رفتارهای او را موجب تخریب تصویر زن در ذهن جوانان خواندند.
گستره تابوشکنیهای باردو از نمایش برهنگی زنانه و زندگی بیقید جنسی تا حق سقط جنین و پیشگیری از بارداری را شامل میشد و نامش را با حاشیههایی پر رنگتر از متن گره زده بود. اما نکته از نظر دور مانده اینجا بود که به عصیان این دختر نوجوان، نه دانشی سنجاق بود و نه اندیشه و هدفی پشتوانه سلوکش بود. او که تنها با جذابیتهای جنسی و خیرهسریهای زنانهاش بر پرده نقرهای میدرخشید، از عهده اجرای نقشهای میانسالی برنیامد و ۴۰ سال هم نداشت که دنیای سینما را بدرود گفت.
در همین احوال نگارهای که برخی از روشنفکران فرانسوی از باردو ساخته بودند، او را در زمان بازنشستگی، به راه مداخله در سیاست و اظهار نظرهای نژادپرستانهای کشاند که در تقابل تام و تمام با باور به آزادی تن و جان بودند.
باردو که روزگاری سمبل رهایی بشر از هر قید و بندی بود، از سالهای نخستین دهه ۱۹۹۰ میلادی به «جبهه ملی« فرانسه پیوست و با نظرهای خصمانهاش درباره مهاجران، اختلاط نژادی، مسلمانان فرانسه و امیال همجنسگرایانه، هوادارانش را از پیرامونش پراکند. چنین بود که سرانجام زنی که روزی بنا بود با یاری سینما و مجلههای مد فرانسه مبلغ آزادیهای بیچون و چرای آدمی باشد، به چهرهای نافی خودش بدل شد.
آنچه امروز و پس از گذشت نزدیک به شش دهه در پی انتشار عکسهای برهنه گلشیفته فراهانی در مجله «اگوئیست» چاپ فرانسه رخ میدهد، به پارودیای از پدیده باردو مانند است، چرا که نه گلشیفته همانند بریژیت باردو سمبلی از شور و گرمای زنانه است، نه نظریهپردازانی چون سیمون دوبوار قلم در دست دارند و نه جامعه فرانسه – حتی در آن برهه تاریخی- قابل قیاس با فضای حاکم بر ایران است.
گلشیفته فراهانی بازیگر جوان بالیده در سالهای پس از انقلاب ۵۷، به بندهایی که روزگاری نه چندان دور به آنها تن داده بود، پشت پا زده و طی مدت چهار سال، هر چند گاه با نمایش سویهای از برهنگیِ تنش، به تیتر خبر و دستمایه تحلیل ناظران بدل شده است.
او به اذعان خودش، برای بقا در سینمای غرب، ناگزیر به پذیرفتن قواعدیست که نیازمند گسستن از بندهای سنت و مذهب زادگاهش است. او با بهره گرفتن از حق مالکیت بر تنش و با تن سپردن به نظام «هنر- کالا»پرور، در تلاش است در این بازار پر رقیب، از نظرها دور نماند. پس به تنش متوسل میشود و تصویر عریانش را بر جلد مجلههای هنری فرانسه منتشر میکند و برای مدتی نامش را در محافل عمومی بر سر زبانها میاندازد.
رها از هر گونه نقد درباره زیباییشناسی عکسهای منتشر شده و همینطور با مسلم دانستن حق اختیار آدمی بر تن خویش، در این میان، تحلیل برخی ناظران نشانهشناس، منجر به شخصیتسازی کاذب و ارائه تصویری دگرگونه از ماجرا میشود.
در این دست تحلیلها، دورنماهای مباحث فمینیسم با واکاوی عکسها به شیوهای پسامدرن ترکیب میشود و تصاویر به صورت آمیزهای ناهمگون از سنتهای شرقی و تابوشکنیهای جسورانه تفسیر میشوند و در همین حال رگههایی از مبارزه و سلحشوری هم در آن تنیده میشود: زنی رهیده از خاورمیانه پرآشوب با چشمانی مبهوت، نگاهی خالی و لبهایی غمزده. همه چیز برای نمایشی تمام و کمال از یک قربانی جهان سومی و بازآفرینی الههای مصلوب برای مخاطب جهاناولی مهیاست؛ شیوهای عاری از تفکر همراه با تزریق ارزشهای دروغین که همزمان هم با موضوع و هم با مخاطب سازگار میشود. سرانجام آنچه برجا میماند ناسازگاری تصویر و هویت و ناهمخوانی معنا و ظاهر است.
این رویه اگرچه در نهایت داستانی رضایتبخش را به مخاطبان به تنگ آمده از خفقان عرضه میکند، اما حتی هنرمند یاد شده را هم درباره هویت منسوب به خودش دچار تناقض میکند، تا جایی که گلشیفته فراهانی، سرآخر با کنایهای به مخاطب ایرانی، او را به دیدن بعد «روحانی» هویتش فرامیخواند. فراهانی که پیشتر نیمنگاهی به جنبش برخاسته پس از انتخابات سال ۸۸ داشت، گویی نه سودای شهرت در غرب رهایش میکند و نه میتواند از جلب نظر هموطنان دیروزش دل بکند.
با تأملی آگاهانه بر حقیقت این تصاویر و دور از ایدئولوژیهای عامهپسند میتوان دریافت که تصاویر برهنه گلشیفته فراهانی، تنها تصاویری از یک زن برهنهاند؛ نه چیزی کم و نه چیزی بیش.
هنجارشکنیهای خالی از اندیشه، گستردن بساط کسب و کار با تابوهای خانه کرده در دل جامعه و از همه مهمتر خوانشهای اغراقآمیز برآمده از این پدیدهها، در درازمدت نه به سود هنرمند است و نه درمانیست بر دردهای جامعهای که فقر و خفقان بیش از همه گریبان زنانش را گرفته است.
درود بر تو لیلا سامانی! تو هویت ایران و ایرانی هستی. برهنه شدن گ فراهانی نه ربطی به هنر دارد و نه ربطی به جامعه زنان ایران دارد. این تصاویر برهنه بیشتر به*** دارد که بدنشان را در معرض فروش در بازار برده فروشان مدرن *** به فروش میرسانند. رفتار گ شیفته در معرفی فرهنگ خانوادگی او هم تعریف مفصلی است تا افکار پدر و مادرش را هم معرفی کند. گ شیفته فراهانی فاقد تفکر و اندیشه یک زن بی هویت ایرانی است که جنس زنانگی را تعریف میکند. مدافعان این برهنه بی هویت دلقکهایی مثل هادی خرسندی و….هادی خرسندیهاست. امیدوارم که هادی خرسندی همراه دختر و زنش به خیل گ شیفته ها اضافه نشوند چون چهره آنها با لباسهای شیک بوتیک بیژن نه تنها زیبا نشدند بلکه خبلی هم زشت شدن، حالا فکر کن که برهنه هم بشوند چقدر وحشناک میشود و آبروی اروتیک را هم میبرند. اروتیک ؟ بله این واژه های خود درآوردی و بی محتوا و…کاذب.
نریمان / 05 February 2015
اصولا کلمه هنجار شکنی یک مفهوم خودخواهانه از اعتقادات شخصی و اصرار به تعمیم آن به جامعه است. درست یا غلط هرکس در انتخاب راه و روش زندگی خود آزاد است و قضاوت افراد نیز امری نسبی و در عین حال بیهوده است و متناسب با جوامع متقاوت می باشد.
رها / 05 February 2015
عمل مورد پسند شما حتما عملی است ناشی از آگاهی طبقاتی و حرکتی جدی در دگرگونی لایه های عمیق ذهن زن ایرانی و…..
بس کنید این واژه بازی های چپ گرایانه رو ! برژیت باردو حق داشت دهه ی نود هشدار بده چون رخ دادن شارلی عبدو رو همون زمان احساس می کردند. گیرم جامعه ,،سیاهان و مسلمان ها رو نمی پذیره در فرانسه اما نمی پرسید چرا؟ یکی از دلایلش اینه که به طور روزمره مسلمان ها با رفتار مبتنی بر دینشون خودشون رو به نمایش می گذارند !
عریان شدن گلیشفته یک تابو شکنی با ارزشه ! یک دهه ی شصتی نشون داد تن و اندامش مال خودشه ! دیگه داستان تموم شد ! نمی خواد غصه ی زن ایرانی رو در تمام اعصار بخورید ! اسلام آیینی است که با حقوق بشر و برابری جنسیتی مشکل داره ! این واقعیت وجود داره اما شما حاضری مستقیم به این موضوع اشاره کنی؟ حتما از دکتر سروش یا پسرش باید یک مقاله باشه که در ستایش ساپورت لگینگ زیر مانتو در اعصار مولانا و هرمونتیک خرکی بقیه ی اساتیددر تفسیر مجدد قران ! چرا خودمون رو بازی می دیم؟؟ هی می خواهیم ثابت کنیم یک دلیل پیچیده وجود داره و یک راه عجیب و غریب که فقط ما می دونیم و همه در اشتباه هستند. آفرین به گلشیفته که تنش رو عریان می کنه و حالا هنری یا به قول جنابعالی تجاری ولی نشون می ده حق مالکیت روی بدنش رو داره ! از این انسان گرایانه تر نیست .
کامران / 05 February 2015
گلشیفته اختیار تن خود را خود بدست گرفته.در اسلام تن زن در اختیار مرد است.در ایران زنان اختیار تن خود را ندارند. زنان اگر گوشهای از تن خود را نشان دهند به او بوسیله اسید چاقو وو تجاوز میکنند.اهمیت کار گلشیفته در سنت شکنیست.که سر مشقیست در زمان ما.برژیت باردو و مقایسه فلسفه بافیست.
Bahram / 05 February 2015
کمونیست های ***
Alistare / 05 February 2015
از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، کار گلشیفته کاری است بسیار شجاعانه , انقلابی و در عین حال یک دهن کجی بزرگ به رژیم آخوندی و ضد زن در ایران. مطمن هستم بسیاری از زنان در ایران زیر همان چادر اجباری، شهامت و شجاعت گلشیفته را ستایش میکنند.
این زنان با شهامت و درایتی که دارند راه را برای دیگر زنان هموار ساخته و با هنجار شکنی ها و شکستن تابوها ترس و دو دلی را از دل دیگران می زدایند.
از لحاظ شخصی هم همانگونه که دیگران بدرستی نظر داده اند، هر کس اختیار بدن و هویت خود را دارد و اگر او تشخیص داده است که این روش او را به سر منزل مقصود خواهد رسانید، من نوعی چکاره هستم که از او انتقاد کرده و کاسه داغتر از آش بشوم. بقولی صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
مومن / 05 February 2015
البته لازم است بعضی ها به اصطلاح امروزی طرفدار حقوق زن و فمینست که همان مفهوم برابری میان زن و مرد است بفهمانیم که این راه که در حال حاضر جوامع غربی و کشور های صنعتی و درجه اول در پیش گرفته اند در نهایت به جنگل منتهی خواهد شد.
آزادی به معنای تن دادن به هر آنچیزی ممکن که بشود از طریق آن پول و شهرت بدست آورد اطلاق نمی شود.
در هر جامعه ای ولو خیلی آزاد آزاد محدودیت در برابر آزادی وجود دارد اگر محدودیت وجود نداشته باشد که کار جامعه وقت تمام است. مثلا در حال حاضر ۶۲ فیصد مردم امریکا ایدز دارند اگر تسلط بر تن آنچنان که گل شیفته نمایش داده است باشد آنهایی که ویروس ایدز دارند می توانند به راحتی مرض شان را به دیگران انتقال دهند تا بالاخره همه ایدز داشته باشند.
کار گل شیفته تابو شکنی نیست به این میشود گفت حماقت زنانه تا پیوستن به جنبش عدالت خواهی زنانه و برابری. کدام مرد خودش را برهنه کرده عکس گرفته و در مجله منتشر کرده است که گل شیفته بخاطر که با آن مرد برابر باشد خودش برهنه کرده و عکس گرفته است.
مهدی الماس / 05 February 2015
عالی بود بی نظیر . چقدر زیبا نوشته اید خانم سامانی دیگه حرفی باقی نموند
negar / 05 February 2015
آقای کامران و آقای بهرام…
فکر میکنم اگه به این جمله از متن توجه بیشتری داشته باشیم، میتونیم نتیجه بگیریم برداشت شما از این نوشته کمی عجولانه بوده:
“با تأملی آگاهانه بر حقیقت این تصاویر و دور از ایدئولوژیهای عامهپسند میتوان دریافت که تصاویر برهنه گلشیفته فراهانی، تنها تصاویری از یک زن برهنهاند؛ نه چیزی کم و نه چیزی بیش.”
ل / 05 February 2015
چرا حافظه ی تاریخی ما انقدر ضعیفه! انگار فراموش کردیم که تا قبل از این(سال 57)
هنرپیشه های زن ما چطور در فیلم ها ظاهر میشدن و هیچکدوم از این جنجال ها و
واکنش های عجیب و غریب دربین نبود،به فاصله ی 36 سال چقدر افکار ما متحجرانه شده!
اگر هنوزهم دراون فضا بودیم بازهم رفتار گلشیفته انقدر عجیب مینمود؟؟!! چرا سعی میکنیم
همه ی دنیا رو از زاویه ایران ببینیم!!!
م / 05 February 2015
یکی از بدبختی های ما و شاید ریشه ای ترین آنها همین توجه بی اندازه به برهنگی و تن لخت زنها است تا جایی که آن را سیاسی کرده ایم و هر تصمیم خرد و کلانی ازدرون خانواده ها گرفته تا حکومت بر پایه آن گرفته میشود
یلییبل / 05 February 2015
روی سخنم با کاتولیک هاست، شما برادران عزیز!
همه ما میدانیم که نمایش تن برهنه آدمی عملی غیر اخلاقی است ما همواره هر آنکس که چنین عملی را مرتکب شود (به خصوص اگر از طایفه زنان باشد) به شدیدترین وجه ممکن محکوم کرده و میکنیم. اما من در زبان های گشاده به محکومیت، از همه سو و همه کس، چیزی غیراخلاقی تر در میانه می بینم: عطشی به اینکه تن های کسان محلی برای داوری اخلاقی ماست و ما همه صاحب تن های هم هستیم.
اینکه شیوه داوری ما خود، غیراخلاقی باشد، صرف نظر از اینکه حکم این داوری چه باشد، آیا وحشت آورتر نیست؟ گفتگو بر سر این نیست که درباره فلان کس یا فلان عمل، کدامین حکم درست است، اعلام نتیجه نهایی، آنی است و برای چنین لحظه سده ها زمان در اختیار داریم! گفتگو بر سر اینست که دستگاه فکری داوری ما، خود تا چه میزان انسانی است؟ و اندیشیدن در چنین دستگاه داوری، پیش از صدور حکم نهایی، تا چه میزان ممکن است؟ آیا در دستگاه داوری ما، این خطر هست که آدم ها را پیش از آنکه بفهمد در چنبره قضاوت اخلاقی خود اندازد؟ در این صورت رابطه آنچه که اخلاق نام نهاده ایم با انسانیت چیست؟
این کامنت تقریبا ربطی به نوشته خانم سامانی نداشت. تنها با عبارت «اخلاق گرای کاتولیک» این جملات در ذهنم دوید. اگر روزی کشیش میشدم این جملات را در خطابه کلیسایی میگفتم.
تاملات اخلاق گرای کاتولیک / 05 February 2015
آنچه روشنفکری ایران در صد سال گذشته از آن رنج برده و هنوز هم میبرد، کج فهمی است. روشنفکران ما هر از چند گاهی به امامزاده ای متوسل شده اند و بی آنکه شجره نامه کامل آن امامزاده را مطالعه کنند به آن دخیل بستند و نجات خود و میهن را از آن طلب کردند. من که در اوان جوانی با دانشجویان چپگرای زمان محمد رضا شاه حشر و نشر داشتم و در گروه کوه با آنها همراه بودم، خوب به یاد دارم که اخلاقیاتی بر گرفته از فقه شیعه و عرف خانواده های متوسط سنتی بر این گروه ها حاکم بود. این اخلاقیات را به ویژه در تعریف نوع رابطه بین دختران و پسران به وضوح میشد دید. دختران مظهر وفا داری و نجابت بودند و هرگونه زنانگی و یا نمایش آن به خصلتهای خرده بورژوازی نسبت داده میشد که در جلسه انتقاد و انتقاد از خود (بخوان محاکمه گروهی) به شدت مورد مذمت قرار میگرفت. بدون شک در پس پشت این نجابت و اخلاقیات رویاهای زیادی سرکوب میشد و از برقراری یک ارتباط طبیعی جلوگیری میکرد چرا که همه چون نیک مینگریستی تزویر میکردند. در حالیکه مارکسیستها مدافع حقوق زنان و آزادی زنان بودند ولی برداشتی که جوان ایرانی تربیت شده در یک خانواده متوسط شهری از آزادی در همین حد بود که زن میتواند بی حجاب به کوه بیاید. گویا نویسنده مقاله هم آزادی زنان را در همین حد جایز میداند، آنان باید مظهر نجابت و تمثیل واقعی رفاقت در زندگی و در کار همدوش و همگام مردان باشند و زن بودن خود را تنها برای همسرشان در اتاق خواب حفظ کنند. این روزها هیتند زنانی که قلم به دست گرفته اند و خود را فمینیست مینامند، ولی هنوز کمتر در بین آنها کسی هست که شهامت گلشیفته را برای تابو شکنی داشته باشد و با صدای بلند بگوید من به عنوان یک زن حق دارم آزادانه از لذت جنسی بهره مند شوم و در این رابطه از حقوق مساوی با مردان برخوردارم. گویا گفتن این جملات هنوز در شان زن ایرانی نیست.اقای نریمان هم که به عصر حجر بازگشته اند و سخنگوی حوزه علمیه شده اند با واژگانی متفاوت. حال جنبش فمینیستی امامزاده جدیدی است که روشنفکران ایرانی به آن دخیل بسته اند و دوباره مثل همیشه با یک کج فهمی آغاز کرده اند. در واقع همان شراب قدمی است که در یک بطری جدید ارائه داده میشود. هسته مرکزی مدرنیته که جنبش فمینیستی یکی از تولیدات جانبی آن است در احترام به آزادی فردی نهفته است . این احترام تنها احترامی از روی ادب نیست بلکه احترامی همراه با پذیرش این اصل است که هر فرد حق دارد آنچنان که خود تشخیص میدهد در چهارچوب قانون زندگی کند. یکی از این حقوق فردی مالکیت کامل بر جسم خود است. گلشیفته فراهانی هنرمندی است تابو شکن و همین تابو شکنی اوست که آب در خوابگه مورچگان ریخته است و چه عالی است که این کار را میکند تا مومیائی هائی همچون نریمان از قبر یر بر آورند و خود را افشاء کنند. ما باید بپذیریم برای اینکه بتوانیم به دموکراسی برسیم چاره ای نداریم جزء اینکه بپذیریم که هر فردی آزاد است آنچنان که خود تشخیص میدهد زندگی کند. اگر یکی دوست دارد عریان شود و دیگری ترجیح میدهد با رو بنده به خیابان بیاید هر دو حق دارند که انتخاب کنند.
زکریا رازی / 05 February 2015
گلشیفته کاری کرده است که تو در باره آن عمل مقاله می نویسی. چرا در باره زنان لخت دیگر مقاله ننوشتی؟! پس گلشیفته کارش را درست انجام داده است
حسن / 05 February 2015
چرا فکر می کنید برای “جلب نظر هموطنان دیروزش”… است؟
فراز / 05 February 2015
این مقاله کاملا و شاید فقط قیاس می کنه، در صورتی که خود نوشته هم اذعان داره که هیچ جای قیاسی نسیت. پس من فکر می کنم که بیشتر از خانم فراهانی، مقاله دچار تناقضه و اینکه بریژیت باردو هم آدم فرهنگی ای نبود و صرفا گل کرد، همان جور که همتای دیگرش کلودیا شیفر و خودش بیشتر از نماد آزادی زنانه به حماقت تشبیه می شدند.
Amir / 05 February 2015
به نظر من برای بیان این مسیله به این سادگی نیاز به مقاله به این طول و درازی نبود. و مطلب تحلیل عمیقی نداشت. بیشتر شبیه انشاهای دوران مدرسه بود. نویسنده بودن هنر می خواهد نه متنی مملو از واژه های ادبی…
نازنین / 05 February 2015
مساله اینه که فراهانی در ایران زندگی نمیکنه و خودش هم گفته هیچ هدفی از این کار نداشته . بعضیها اصرار دارند که ایشون رو تابوشکن و نماد زنهای مدرن و متفکر ایران قرار بدهند .بعضی هم مثل نویسنده این مقاله خواسته نقشی جنبشی به این خانم فراهانی بده که یعنی کارت به نفع وضعیت زنان در ایران نبوده !! در حالیکه از مصاحبه های فراهانی معلومه اصلا در باغ این حرفها نیست !! ولش کنید دیگه ! یه هنرپیشه بوده و فکر کرده با لخت شدن می تونه حضور خودش رو در سینمای غرب اعلام کنه ! همین !
ستمکش / 05 February 2015
البته من موافق کلیت حرف نویسنده هستم که استفاده ابژه ای و شی گونه از زن در سینماست .و گویا فراهانی هم فکر کرده با لخت شدن می تونه چند صباحی خودش رو در سینمای غرب نشون بده .که با توجه به سنش زیاد هم وقتی نداره !!!
ستمکش / 05 February 2015
اون اقایی هم که باز پای دهه شصتی ها رو وسط کشیده !!! باید بهشون گفت دهه بیستی ها و دهه دهی ها قبلا این کار رو انجام دادند ! و خیلی کار شاقی نکرده این خانم وسط فرانسه !! لطفا از تحلیلهای آبکی و عوامانه خودداری بفرمایید !!
ستمکش / 05 February 2015
نمیتونم نظرات دوستان رو درک کنم
گلشیفته نه صدای نسل خودش بود، نه یک فاحشه، اون داره به سبک خودش زندگی میکنه، همین!!!
هادی / 05 February 2015
جناب بهمن خان:
در کدام اسلام تن زن در اختیار مرد است و منبع خود را لطفأ
مشخص کنید. سنت پوسیده ایرانی چه ارتباطی دارد به دین
خالص خدا خان جان؟ کار گلشیفته و اعمالش مسئولیتش با
خودش است و بنده و شما هم مسئول اعمال خود. همگی از
یک قطره مایع در شکم مادر خلق شده و بخاک میرویم. و یک
مشت پوست و استخوان که به زوال رفته و اگر مرتب آنرا نشوریم
بوی گند تعفن میگیرد اینوسط چقدر اهمیت دارد که اینقدر در
مورد پوشاندن و یا بیرون انداختنش بحث کرد؟ خانم گلشیفته
به اعتقاد اینجانب نمونه ای از خودشیفتگی ایرانیست. همین
وبس. خان بمانید انشالله که خان و فقیه و خبره ومعظم و و و
بودن هم نمونه های بارز دیگر است از همان خودشیفتگی سنتی.
Majid / 05 February 2015
من آدمی کمابیش مذهبی هستم و طبعا از این دست کارهای گلشیفته فراهانی، خوشم نمی آید.
ولی برهنه شدن گلشیفته، اگر هیچ سودی نداشت، این یک فایده را داشت که بفهمیم ملت ایران بر اساس فرهنگ ایرانی، به “بدن لخت یک زن ایرانی” حساس ترند تا به “فروپاشیدن بنیان فرهنگ در جامعه و به ویژه در نسل جوان “.
هرگز ندیده ایم که ملت به خاطر مثلا افزایش آمار طلاق یا اعتیاد یا بزهکاری های اجتماعی، تا این اندازه در شبکه های مجازیِ اینترنت و وایبر و غیره واکنش نشان بدهند که در مورد لخت شدن گلشیفته نشان دادند.
طنز تلخ این است که شاید مخاطب گلیشفته فراهانی، اصلا مردم ایران نباشند و شاید او بر اساس فرهنگ غربی که در آن زندگی می کند دارد رفتار می کند و این فقط ما هستیم که دوست داریم خودمان را مخاطب رفتارهای گلشیفته فراهانی کنیم و درباره اش با تعصب فراوان نظر بدهیم.
گیل آمرد / 05 February 2015
شما دراین مقاله کوتاه وشعار وار به مقایسه ای نه کاملا به جا دست زده اید. در بررسی بریژیت باردو از فعالیت های اخبرش هیچ حرفی درمورد فعالیت های شبانه روزی او دردفاع از حقوق حیوانات نزدید و شاید ندیده اید که او روی صندلی چرخ دار به دیدن نخست وزیر گانادا وخیلی های دیگرمی رود تا از محیط زیست وحق حیات حیوانات حمایت کند. بهتر است تصویر یک جانبه از کسی به دست ندهیم.
درمورد گلشیفته و گلشیفته های دیگر در خاورمیانه باید گفت که اتفاقا دنیای اسلام به آنان و تابوشکنی سخت جسورانه شان نیازمند است. آزادی زنان بدون آزادی بدنی وجسمی .حرکتی و ازبین بردن مالکیت مردسالارانه ، و قوانین آن برجسم .وروح زنان ممکن نیست. قداست بدن زنانه را باید شکست. مشکل روشنفکر جوامع مسلمان درهمین مطلب شما هم بازتاب یافته است. وآن این حقیقت ساده است که تمام قضاوت این روشنفکر چه با خدا چه بی خدا در مورد زنان دست آخر به مسئله اخلاقی ازنوع ایرانی واسلامی آن برمی گردد. شما هم ازدیدن بدن برهنه گلشیفته فورا اکاهانه و چه ناآگاهانه او را تا حد کالای تبلیغی تنزل می دهید. و همان تثوری های رایج قدیمی واز مد افتاده را درچند سطر خلاصه می کنید. بدن برهنه تنها یک کالای تبلیغی نیست. و این هنجارشکنی اتفاقا با آکاهی به شرایط انجام شده وپرمحتوی است. درجامعه ما فقط فقیران و بدبخت ها نیستند که حق دارند . درست است گه این حرف ها برای فقرا نان نمی شود. اما موتور تغییر درجامعه ما نه به دست فقرا بلکه به دست طبقه متوسط پیشرو و آزادی خواه است. و تا زنان ما آزاد نشوند دموکراسی وپیشرفت به وجود نخواهد آمد. شاید این حرف های من هم به نظر شما شعارگونه و غیرواقعی بیاید. اما با توجه به واقعیت های فعلی جامعه ما وانقلاب جنسی زیرزمینی به تحقق پیوسته در جمهوری اسلامی و وجود یک جنبش زنان پیشرو ، دقیقا این گلشیفته ها هستند که فرزند عصر خود هستند.
افرا وست / 05 February 2015
علاقه مند بودم که نظرات خوانندگان دیگر درباره ی این مقاله را بدانم…. به نظر میرسه که هیچ کس به مفهوم مقاله توجه نکرده و صرفا به بیان نظر شخصی خودش در مورد این مساله پرداخته….
و اتفاقا همون جور که همه ی شما بهتر از من میدانید.. این دقیقا همون مشکلیه که ما(از جمله من) توی جامعه ی ایرانی داریم…یعنی حرف دیگران رو گوش نمیکنیم بلکه فقط میشنویم….
فقط میخوام از دوستان دیگه خواهش کنم که بار دیگر و بدون پیش داوری این نوشته رو بخونن…. فکر میکنم مفهوم مقاله درباره ی اندیشیدن و داشتن اندیشه بود نه درباره ی درستی یا نادرستی این کار.
hh / 05 February 2015
درفضای اختناق شدید ممنوعیت آموزش جنسی نوجوانان درجوامع شرقی وتابو بودن این امور وبویژه وضع مجازات های حکومتی وغیرحکومتی بسیار وشداد غلاظ برا ی ظاهرشدن زیبایی های زنان وپیچاندن آنها در پوشش های قرون وسطایی وبلکه جاهلیت اجباری و ممنوع بودن طرح این بحث ها دراینگونه جوامع مردسالارانه کار گلشیفته ایرانی صرف نظر ازهرنیتی که خودش داشته این حسن را سبب شده که این همه بحث وطرح را درباره موضوعی بکلی ممنوع درمیان روشنفکران وعوام وزنان ومردان از جنبه های مختلف دامن زده و تا اندکی حکم به ” هیس ” کردن عمومی را درباره این تابو شکسته ومانند همین کامنت ها “قبح” بحث کردن دراینموارد کمرنگ شده وباید امید داشت که این روند زمینه ای باشد برای بوجود آمدن امکان آموزش مسایل جنسی جوانان ونوجوانان بطور صحیح و لذت بردن سالم ازامکانات زیبایی تن های مردان وزنان در زندگی های مشترک وکمک به سلامت روانی اینگونه جوامع خشن وخشک وغیرمنعطف تمامیت خواه وخصلتا مردانه .
آینده / 05 February 2015
خانم ساماني چقدر به تن عريان گلشيفته خيره ماندي و لذت بردي همين زمان رو صرف فكر كردن براي اين حركت گلشيفته ميكردي مقاله ات بهتر درميومد….
مجتبي / 05 February 2015
اساسن از همان عنوان مقاله و مقایسه بریژیت باردو و گلشیفته ُ خطا و قضاوتی برخوردکردن نویسنده آغاز شده…و
این که گلشیفته به دنبال جای پا باز کردن در سینمای غرب است و … به گمانم کار گلشیفته در عین حال که انتخابی
شخصی و محترم است برای جامعه ی امروز ما که خود زنان به جسم و آراستن آن بسیار بها می دهندُ هشدار دهنده و
تاثیر کذار است…این که تمام بدن خود را هم که نمایش بدهی یا بپوشانی در نهایت تمامیت انسانی و زندگانی توست که سنجیده خواهد شد…و چه کسی در این تردید دارد که گلشیفته در کل زندگی و کارش هنرمندی انسانی و توانمند است …اما یک سوال…این جبهه بندی و سندرم یافتن گویا بیشتر از جانب بانوان محترم صورت می گیرد آیا
می توان به این ترس و وحشت و گارد شدید زنان ایرانی نسبت به گلشیفته نامی داد و تعبیری از آن نمود…به سندرم زنان روشن فکر و ترس های سنتی شان می اندیشم
حمید / 06 February 2015
متاسفانه مردم ایران بر خلاف آنچیزی که ادعا میکنند چندان علاقه ای به مطالعه و تحقیق ندارند.
چند نکته در رابطه با موضوع عکسهای خانم فراهانی قابل طرح است که در مقالۀ بالا کمی اشاره به آن شده.
اول اینکه خانم فراهانی بازیگر سینماست (امروز فقط در بُعد سینمای هالیود و همطرازهای آن در اروپا).
دوم، خانم فراهانی در جامعۀ غرب زندگی میکند و امرار معاش در فرهنگ مربوطه.
سوم، قاعدۀ ای در علم وجود دارد بنام آکومز ریزر بدین مفهوم که قابل قبولترین تفسیر یک موضوع ویا واقعه ساده ترین تفسیر است. تفسیر این عکسها چیزی جز تصاویر عریان یک زن بیش نیست و گفته های دیدگاههای مدافع و مخالف فقط دیدگاهای شخصی است که همه یک بعد مشترک دارند, که اگر فردی شغل بازیگری را انتخاب کرد این فرد یک رسالت فرهنگی و اجتماعی نیز بر دوش دارد و در جامعه های بسته و تحت ستم، حتی در سطح پرومته.
دنیای خیال بینندگان و واقعیت وجودی بازیگران سینما و تلویزیون (بالاخص در محیط فرهنگی غرب) بسیار متفاوت است و در این بیزینس بسیار رقابتی، هر چه پیشداوری در مورد یک زن زیبا – ولی از یک کشور باصطلاح اسلامی کمتر باشد پیشنهادات کاری بیشتر خواهد شد. و چرا نه ، خانم فراهانی به عنوان یک بازیگر با استعداد حق دارند یک زندگی مهیا و مرفه داشته باشند. با آرزوی سلامتی و موفقیت برای خانم گلشیفته فراهانی.
فرزاد / 06 February 2015
خانم سامانی:
آیا بدن خانم فراهانی تمامأ متعلق به خود اوست یا نه؟
اگر هست، پس ایشان حتی اگر هم عریان، پا به هوا، لوله آفتابه به دهان و با بادمجان در مقعد* هم از خود عکس میگرفتند و آنرا هنر می نامیدند، می توانستید یک نقد هنری از عکس ایشان بکنید.
در عوض، صرفأ به نقدی سیاسی-اجتماعی از دیدگاه مارکسیستی -مذهبی که دامنگیر اکثریت شبهه روشنفکران معاصر ایران** میباشد پرداخته اید.
مارکسیستی از این نگاه که ظاهرأ، ضمیر شخصیتی یک انسان را به صورت مطلق، مطعلق به خود آن انسان نمی پندارید و به عناوین مختلف سعی به گنجانیدن آن در قالبی خشک اجتماعی دارید، مانند؛
“هنجارشکنیهای خالی از اندیشه، گستردن بساط کسب و کار با تابوهای خانه کرده در دل جامعه …”
و یا؛
“ناگزیر به پذیرفتن قواعدیست که نیازمند گسستن از بندهای سنت و مذهب زادگاهش است…”
مذهبی بودن نقدتان نیز در استفاده مکرر شما از عناوین وتشبیهات عنفی و بصیرت جنسی آشکار می شود.
“برهنگی زنانه و زندگی بیقید جنسی…”
و یا؛
“هر چند گاه با نمایش سویهای از برهنگیِ تنش، به تیتر خبر و دستمایه تحلیل ناظران بدل شده است…”
نکته دیگر اینکه، اگر زندگینامه برژیت باردو را با یک جمع بندی عجولانه پارودی بپندارید پس زندگینامه راجر واترز، آلیور استون، ژولیان اًسانژ، هنری فورد، کوکو شانل ، والت دیسنی ، کلینت ایستوود و بسیار اشخاص دیگر را هم میبایست قربانی این کلی سنجی کنیم. حال فرض گیریم که اینکار را هم کردیم و زندگی همه آن اشخاص را پارودی خواندیم؛ باز هم مرتکب یک اشتباه فاهش میشوید و آن اینست که خانم فراهانی تا به حال دیده نشده است که مویُلف گفتار ویا کرداری بشود که نشانه هر گونه ارشدیت نژادی، فکری و یا تابعیتی و غیره باشد.
لضا اگرهم زندگی اودر آینده به پارودی ای تبدیل شود، داستان آن هنوز نوشته نشده، نتیجتأ، آن قسمت از تشبیه شما در مورد آیشان بی محتواست.
درآخر،
نوشتید؛ “…رها از هر گونه نقد درباره زیباییشناسی عکسهای منتشر شده و همینطور با مسلم دانستن حق اختیار آدمی بر تن خویش، دراین میان…”.
“در این میانٍ” شما، مشخصا همان محتوای”امّا ” را دارد وهمگی بدرستی میدانیم که در یک گفتمان، تمامی مطالب قبل از “امّا” را میتوان نادیده گرفت چرا که محور و محتوای اصلی صحبت از بعد از آن”اامّا” کذایی شروع میشود، مانند؛
-حیف شد چارلی رو کشتن، امّا به مقدسات دینی هم نباید اهانت کرد.
–طرف به دختره وسط پارک تجاوز کرد، اما دختره هم نبایستی دیگه اونجوری میومد بیرون.
ضاهرأ شما از آندسته نگارشگرانی هستید که با استفاده از زبدگی در مغالطه در صدد آرایش تفکرات بنیادی خود میباشند.
* با تعبیر حکومتی حقوق بشری زنان در ایران فاصله زیادی ندارد.
**احمد فردید، جلال آل احمد، عبدالکریم سروش(پیش از هجرت) و، و
شفا / 06 February 2015
چه نوشته ي خوب و پر محتوايي. ممنون.
در معرض نمايش گذاشتن چهار پاره استخوان از كي تا حالا شده تابو شكني
شگفت زده / 06 February 2015
جناب مجتبي: خود گلشيفته راجع به اين حركتش زماني رو براي فكر كردن صرف نكرده و طبق اظهارات خودش فقط به صرف ماهيت شغلي برهنه شده حالا كأسه هاي داغ تر از آش دائم خودشون رو جر ميدن كه تابوشكني كرده!!
اقلا به حرفاي خودش گوش بدين بعد إظهار نظر كنيد
شگفت زده / 06 February 2015
نویسنده مدّعی است که ” میتوان دریافت که تصاویر برهنه گلشیفته فراهانی، تنها تصاویری از یک زن برهنه، نه چیزی کم و نه چیزی بیش ” با این استدلال نا درست به خود اجازه داده اید که آینده او را پیش بینی کردهٔ و با برژیت باردو مقایسه کنید. خانم گلشیفته هنرمندی زیبا و شناخته شده در ایران و سطح جهان است.او ایرانیست، کشوری که با قوانین پوسیده هزاره قبل اداره میشود.زنان در آن خراب شده از هیچ حقی برخوردار نیستند،درخیابان به آنها از طرف ماموران رژیم اسید میپاشند، چاقو به کپلشان فرو میکنند،حق تماشای مسابقات ورزشی را ندارند. میتوان تا بی نهایت رفت.گکشیفته یک زن معمولی نیست که لخت شده.در دنیای ما هرروز هزاران نفر برهنه میشوند چرا کسی به آنها نمیپردازد. گلشیفته هنرمندیست تحصیلکرده به چند زبان زنده آشنایی کامل دارد و تازه شروع کارش در خارج کشورست.و حتما چشم حسود کور آیندهای درخشان در انتظار اوست.
Bahram / 06 February 2015
پیش از اینکه نقدی کنم از رفتار چه هدفمند یا بی هدف گلشیفته٫ پرسشی دارم از همین خانم نویسنده که اگر در جای دیگر زاده میشدی مثل فرانسه٫ روسیه٫ کانادا یا جای دیگر آیا باز هم گلشیفته را نقد میکردی؟
میدانم که هرگز چون تمامی رفتار ها نسبی اند و اینکه یکی یا موضوعی را با نظر داشت معیار های سلیقه وی و یا محدوده ی خودمان به نقد بی گیریم خودش یک نوعی از خود شیفته گی هست.
ابوبکر البغدادی / 06 February 2015
گلشیفته یک تجار موفق در عرصه سینما است. برای همیشه فراموشش کنید و اجازه دهید کارش را و زندگی روزمره اش را انجام دهد. انگار شما ایرانیها عادت دارید در کار همه دخالت کنید. حساسیت شما بر روی کارهای پیش پا افتاده گلشیفته به شهرت او بیشتر می افزاید. چرا همیشه شما ایرانیها دوست دارید از کاه کوه بسازید. بس است دیگر ما اشباع شدیم از این جفنگیات و ننه من غریبم درآوردی ها.
بایان / 06 February 2015
چرا مجله مد فرانسوی اصلا عکس گلشیفته رو چاپ میکنه؟ سئوال اساسی اینه! آیا کمبود چهره و مانکن شاخص دارن و میخوان صفحات مجله رو پر کنند یا عاشق چشم و ابروی خمیده و پریشان گلشیفته شدن و خوشگل تر از اون پیدا نکردن؟
واقعا گلشیفته چی داره که واسه مجله فرانسوی جالبه و هر از گاهی عکسش از مجله فرانسوی بیرون میاد و گلشیفته چقدر تلاش کرده که عکسش بالاخره چاپ بشه؟
در کشورهای اروپایی و آفریقایی زنان و دختران مانکن زیادی هستند که برای چاپ عکسشان تو این مجله روز شماری میکنند
تنها مزیت گلشیفته نسبت به این متقاضیان وجود یک خلا عظیم و صف خالی درخواست از چهره های ابرانی و کشورهای اسلامیه
که گلشیفته با بیشرمی تمام میخواد این فضای خالی رو یک تنه پر کنه.
و کم ارزش تر از اونیه که کسی بخواد در موردش مقاله بنویسه نه یک فمنیسته نه فعال سیاسی نه هنجار شکن. فقط یک آواره برهنه است همین!
بهزاد / 06 February 2015
خیلی معذرت می خواهم. خیلی..! مثل این است که فردا یک مرد دیوانه رابه خارج ببریم. و به او بگوییم در انظار عمومی شرتش را پایین بکشد. و بعد در روزنامه ها جار بزنیم که یک مرد ایرانی تابو شکنی کرد!! اخر چه ربطی دارد. اینجانب با عذر خواهی همه این کار ها را نوعی لوس گری می بینم.تابو های ذهنی با این امور و به این وجه نمی شکند. خانم در مقا له اشان به چند مورد خوب اشاره کرده بودند.من در جایی عمل این خانم را با عمل مسخره ضعیفه ای بنام چرخنده مقایسه کرده بودم.و هر دو را محکوم.دیدم استاد خودم فرزانه معظم مشیری بزرگ هم متا سفانه در این دام افتاده و اگر اشتباه نکنم کار این خانم را ستوده بود. حالا شاید او از منظر دیگری به پیشواز این قصه رفته بود. اما قدر مسلم برای من این است که رفتن به سمت برهنگی از سوی یک ایرانی حالا در قالب نماد بی نتیجه و غیر عقلانی است. دوست عزیزی اشاره کرده بودند که ما پیش از انقلاب از این صحنه ها خیلی داشتیم.راست هم می گوید.خوب همه می دانند که اسلاب ناب موضوع را وارونه کرد. هر چند برهنگی در گذشته هم یک ابلهی دیگر بوده که حکایت خودش را دارد. و موضوع ما نیست. اقا لباس زن در این کشور اگر ازادی باشد باید معمولی با سر لخت باشد.قرار نیست ما در نوع لباس پوشیدنمان هم عین غربی ها شویم.و الا باید همان روند انها را طی کنیم تا به انجایی برسیم. که انها در انجایند.اینجوری به طوطی ای دست اموز تبدیل خواهیم شد. و اصلا ایا مشکل ما پوشش ماست؟ این همه بدبختی و نکبت مملکت را گرفته.برای تغییر باید کله ها را عوض کرد. بعدا همه چیز حل می شود. یک جوان غربی که این دختر را می بیند فکر می کند که او کاری کرده که در صد سال گذشته ایران بی نظیر بوده و انجامش غیر ممکن! ایا واقعا این چنین است؟ ای بابا ما به کجا ها رسیده ایم.حتی داشته های گذشته امان را هم داریم یکی یکی انکار می کنیم.اخوندا باید کاری به روزمان بیاورند که روزی فکر کنیم حافظ هم مال هندوستان بوده و ما حافظی نداشته ایم. بر منکرش لعنت.!! مانی
مانی / 06 February 2015
خوب نوشتید …سپاس
البته من معتقدم ..گلشیفته با این هنجار شکنی نرخ جذب تهیهکنندگان هالیوودی رو به خودش بالا برد …
این ” تنکامگی”. (!!) چندان هم بدون منافع مالی نیست …
گلشیفتههم برای پوشاندن او سویه و صبغه ماجرا رنگ و بوی اعتراض مدنی به کارش داد …والبته بسیاری هم اینجا و اونجا بد جوری در کف این اعتراض و رخ ماتم زده زن ایرانی و این جو و اتمسفر و ….خلاصه …یه چیز گنده تو مایه تمساح بگیره آدمو به ز جو …برادر :-) :-)
ابوذر / 06 February 2015
این همه بحث ناشی از تضادها وخشم درون ماست ربطی به برهنگی گلشیفته نداره
باید به جای مخالفت یا موافقت صرفا اظهار نظر کرد
جامعه ازگلشیفته ها فاطمه ها علی وحسین ها شکل گرفته مسخره است اگر یکی رو فدای دیگری کنی کافیه قحطی بیاد تا بفهمی جامعه یعنی چی
در انتخاب رییس جمهور ومجلسی هاست که بایستی به نظر اکثریت احترام گذاشت نه در حوزه مسائل خصوصی
نباید بگیم بابرهنگی گلشیفته مخالفیم باید بگیم بابرهنه شدن (خودمون) مخالفیم با لباس یا بی لباس خیلی کارها میتونیم بکنیم
اعتقاد صرفا یک عادت ذهنی است یک جور تعقل کلیشه ایه
من نمی دانم که چرا میگویند اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست وچرا درقفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد چشم ها را باید شست جوردیگر باید دید
پرده را برداریم
بگذاریم که احساس هوایی بخورد
بگذاریم بلوغ زیر هربوته که میخواهد بیتوته کند
بگذاریم غریزه پی بازی برود
کفش ها را بکند و به دنبال فصول ازسر گلها بپرد. . .
م فرحی / 06 February 2015
امثال کار خیلی خوبی میکنن.
ایشون با نشاون دادن بدن زن ایرونی، جوانان محروم جنسی ایرونی با بدن زن ایرونی آشنا میکنند.
چون واقعان پسرهای خییل هاشون بدن زن ایورنی ندیدن.
این طور فکر میکردن نکه زن ایرونی و شیعه بدنش بابقیه زنها فرق داره.
امیدوارم از این کار بیشتر بشه.
***راحت تر بشه.
پسرها بتونن راحت تر سکس کن و کسی مجبور به خودارضایی نشه.
آفرین گلشیفته
m / 06 February 2015
به عقیده بنده آنچه که بیش از هر چیز جای اغماز ، تعجب و تاسف دارد شما و امثال شمایی هستید که در گوشه ایی *** نشسته منتظر برای یافتن فرصتی تا بتوانید از آبی که به دلیل جهل گل آلود شده ماهی گرفته نام خود را سر زبان بیاندازید!!! آیا شما با ایشان به مناظره نشستید؟ آیا اشراف به دلیل کار ایشان و آنچه در ذهن ایشان میگذرد دارید؟
آیا شما دانای کل هستید؟ آیا شما بر آینده ایشان که هیچ بر آینده خود آگاه هستید؟ خانم عزیز بهتر است جای تحمیل عقاید شخصی خود با جملات پر آب و تاب و دخالت بر زندگی مردم و ترویج این کردار غلط و نگاه داشتن عده ایی از مردم در جهل اگر شغل شما نویسندگی است مطلبی آموزنده بنویسید که همان “جامعه پر درد که فقر و خفقان بیش از همه گریبان زنانش را گرفته است” به مطالب آموزنده برای بیرون آمدن از این شرایط دشوار بسیار نیازمند است نه به دخالت های نا مربوط و نادانسته امثال شما که هیچ کار مهم تری ندارید گویا جز در “آرایش تفکرات بنیادی خود ” !
نوشته تاسف بار / 06 February 2015
ارزش کار این خانم به اندازه پولی است که بابت یک شب به یک *** پرداخت میشود
روژا / 06 February 2015
انانی که از حرکت این خانم به وجد امده اند و ان را تایید می کنند بدانند یکی از دلایلی که منجر به وقوع انقلاب سال 57 اخوندی شد در کنار وعده دادن اب و برق مجانی و دادن پول نفت همین پرده دری بعضی از هنرپیشگان قبل از انقلاب و کلا فضای فرهنگی قبل از انقلاب بود که البته شاه برای ترویج ان فضا دلایل خاص خود را داشت
هوشنگ / 06 February 2015
بیاییم فارغ از احساسات هیجانی افسارگسیخته که درد همیشگی جامعه ی ماست؛ به مسائل نظر کنیم
طی مدت اخیر شاید این مقاله تنها نوشته ایی بود که تا حدود زیادی تحلیل گرایانه و بدور از احساست به موضوع
رفتارهای نامتعارف بانوی کوچک گلشیفته ی عزیز ؛ پرداخته است. از این بابت از بانوی نگارنده تقدیر و تشکر میکنم
بقول استاد پروفسور فوکویاما : مدرنیته در کنار همه خوبی هایی که برای بشر امروز به بار آورده تبعاتی را به همراه
داشته که ناگزیر از پذیرش آن هستیم به قول ما پارسیان: نمیشود هم خدا را بخواهیم هم خرما را !!!
تنوع طلبی یکی از این تبعات است که در گستره ی روابط احساسی انسانها منجر به رفتار خیانت گرایانه از سوی
هر کدام از طرفین یک رابطه احساسی ، خواهد شد ، در همین راستا و در سیستم کاپیتالیزه ی جهان معاصر که اصالت با سرمایه است که بقول شاملوی بزرگ : دست خالی را تنها میتوان بر سر کوفت ؛؛ انسان ساکن در دهکده ی جهانی مجاز به هرگونه رفتاری برای تحصیل سرمایه است ، شاید پاکترین نوع آن قربانی کردن داشته های شخصی ست ؛ بقول بانوان فمنیست : جسم من به خود من مربوط میشود ؛ پس اینکه بانو گلشیفته در قبال قرار داد تجاری سود آور با نشریه ایی که همه بازیگران اروپایی آرزوی آن دارند که عکسشان بر کاور آن مجله نقش ببندد ؛ از دیدگاه کاپیتالیسم نه تنها مذموم نیست که ، قابل تحسین است.
فرهاد / 07 February 2015
کبه سانی که میگویند بدن خودشه میتونه با هاش هر کاری بکنه ، باید گفت بله اگر در بیابان یا جنگلی کسی تنها باشد میتواند با بدنش میتواند هر کاری خواست بکند ولی بمحض حضور در فضای عمومی بدن دیگر یک هویت عمومی پیدا میکند. بدین معنی که من هم میتوانم بگویم علاقمند به دیدن بدن پریشان این یا آن آدم نیستم. کسی که در فضای عمومی لخت میشود، چشمهای دیگران را گروگان می گیرد و خودش را به آنها تحمیل میکند.اصلا هدف همین است که بگوید تو را بخدا به من نگاه کنید.
در ضمن زیاد در تابو شکنی تند نروید، تابو تخمه نیست که بشکنند آنهم با این روش. هنرپیشه های مهم و با ارزش هم این شکلی در انظار لخت نمیشوند و کسی اجازه ندارد عکس لخت آنها را چاپ کند، متاسفانه این مال هنرپیشه های درجه چندم است و بوده اند از هنرپیشه های یک شبه ساخته شده تلویزیونی، که عکس لختی اینجا و آنجا چاپ کرده اند بعد ها ابراز پشیمانی کرده اند، چون از چشم افتاده و مبتذل محسوب شده اند
شهپر / 07 February 2015
تابو شکنی روشهای متفاوتی دارد ماندلا *گاندی و ملاله یوسف زی و …. همه اینها تابو شکن بودند و تاریخ به دست اینها تغییر کرد چون هدف انها تنها انسانیت بود هدف انها سر تیتر قرار گرفتن نامشان نبود چیزی که برای من جای سوال است این است که ایا تمام کسانی که از این رفتارهای تابو شکن و بی قید وبند دفاع میکند به بنیاد خانواده فکر کرده اند اصلا جدااز مسایل مذهبی ایا این مسئله مختار بودن در برابر جسم خودبرای خانواده خودشان هم خوشایند است پدر مادر خواهر یا هر کس دیگر از خانواده خودشان هم باشد باز هم اینگونه نظر میدهند
ارش / 07 February 2015
هنر در برهنگی نیست و برهنگی هم سلسله مراتب دارد ، برهنگی مادر زاد توهین به شعور دیگران است .
در جنگل هم حیوانات برهنه هستند ولی این برهنگی بر اساس طبیعت آنهاست و عدم قدرت تفکر و تصمیم گیری ، انسان متمدن و متفکر نظم و انظباط را منطبق با شعور و فرهنگ اجتماعی خود دیده و تصمیم در پوشاندن خود گرفته است نه برهنگی مطلق .
مدتیست که بعضیها این رفتارهای ناهنجار فراهانی را ( تابو ) شکنی دانسته و بر آن اصرار دارند ولی خود هم به درستی نمیدانند تابو شکنی چیست !
اگر منظور اعتراض به سیستم حاکم در ایران است ، چرا ایشان وقتی که اینجا بودند این به اصطلاح تابو شکنی را انجام ندادند و جرات و شهامت این کار را نداشتند ، البته اگر واقعآ هدفشان اعتراض و یا به اصطلاح همان تابو شکنی بوده است ؟
اگر ایشان واقعآ به نظام و سیستم حاکم معترض میباشند چرا مثل بسیاری از معترضین در غرب برای شنیدن صدای اعتراضشان در تجمعات و گرد همائیها شرکت نمیکنند و پلاکارد به دست نمیگیرند ، اینکه بگوئیم رفتار ایشان نوعی اعتراض است ، اشتباه محض است ، اشتباهی که هیچکس به اندازه خود او از این اشتباه و ساده لوحی دیگران نفع نکرده و از آثار و عوارض آن چه بهره ها که نمیبرد .
الان رفتار به ظاهر اعتراضی ولی در عمل پوچ و تهی با نظام جمهوری اسلامی تنها به دکانی برای کسب و کار و ترقی سوء استفاده چیان مبدل گشته است .
چه بسیار جوانان زن و مرد و دختر و پسر نخبه و سر آمد و گمنام که معترض واقعی بوده و هم اینک در سیاه چاله های نظام در حال پوسیدن هستند و مردانه و شیر زنانه استوار و با شجاعت ایستادگی میکنند و خم به ابرو نمی آورند ، متاسفانه عده ای سوء استفاده چی از خدا بی خبر که هیچگونه سابقه مبارزه سیاسی و اجتماعی و مدنی نداشته اند و هرگز هیچ هزینه ای برای افکار و عقاید خود نپرداخته اند از موقعیت بوجود آمده سوء استفاده کرده و حاصل زحمات و مبارزات واقعی دیگران را به نفع خود مصادره مینمایند و جمعی از ملت ما نیز خواسته و ناخواسته آب در اسیاب تزویر و فریب آنان ریخته و سعی وافر نموده اند که اسم این لودگیها و نمایشات ضد اخلاقی را بگذارند ( تابو ) شکنی و اعتراض به سیستم حاکم ، واژگانی که بر ابتذال آنان گذارده شده و خود نیز آن را باور ندارند و در دل به این ساده لوحان زود باور میخندند .
بهنام / 07 February 2015
به نظرم کار خانم فراهانی می تواند یک کنش سیاسی تلقی شود. هرچند ممکن است خودش چنین اعتقادی نداشته باشد. من فکر نمی کنم که خانم فراهانی نیم نگاهی به تاثیر اجتماعی کارش بر هموطنانش نداشته باشد.
ebrahm / 09 February 2015
من واقعا متوجه نمیشم این حرف هارو دقیقا رجبعلی تو سایت حزب الله دات کام مینویسه.
شما برای این مزخرفات بودجه میگیرید؟ خاک بر سر اون بودجه دهنده
HESAM / 17 May 2018