رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۷۳ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
نیر در هشتمین ماه تولد پسرش پیمان در یک متینگ حزبى شرکت مىکند. او براى انجام این کار براى نخستین بار در زندگىاش مىکوشد یک سخنرانى بنویسد. به نظر او این یک کار بسیار سخت است. عاقبت به زحمت فراوان سخنرانى خود را حاضر مىکند، اما رفیق حسن احرارى که مسئول حزبى اوست سخنرانى را نمىپسندد. به نظر او باید از شخصیتهاى بزرگ دنیاى کمونیسم در متن نام برده شود و باید چندین بار نام رفیق استالین و رفیق لنین در متن ذکر شود. نیر یخ مىکند. او به هیچوجه دلش نمىخواهد در سخنرانىاش از رفیق استالین نام ببرد. اما مجبور است توصیههاى رفیق احرارى را بپذیرد.
میتینگ از میدان بیست و چهار اسفند آغاز مىشود و تا میدان بهارستان ادامه دارد.