رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۷۰ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
دكتر الهيار فرامرزى هشت ساله است كه پدر و مادرش از يكديگر جدا مىشوند. او از زن پدرش كه زشت تر از مادرش است بسيار بدش مىآيد و اغلب خواب كشتن او را مىبيند. در عوض به مادرش علاقه زيادى دارد. مادرش كه با يك بازرگان ازدواج كرده به كرمان رفته و پسر سالها مادرش را نمىبيند. گرچه پدرش اصرار دارد كه همانند او وارد بازار شود اما او پاى فشارى مىكند كه دكتر شود. براى اين كار به آگراى هند مىرود و انگليسى مىآموزد و اندكى هندى ياد مىگيرد و وارد دانشگاه مىشود. او در سال ١٣١٥ با مدرك پزشكى به ايران بازمىگردد. او در رؤياهايش با تنها زنى كه عشق مىورزد مادرش است، به همين جهت مجرد باقى مىماند.
هنگامى كه فروغ را مى بيند در او شباهتى با مادرش كشف مىكند. خانواده محافظهكار فروغ از عوامل گزينش فروغ هستند و…