دانیل گانزر کارشناس سوئیسی ناتو اعتقاد دارد که تقریبا همه جنگهای جدید، به دلیل دسترسی به انرژی به راه میافتند. او میگوید پیمان آتلانتیک شمالی این امر را سرفصل وظایف خود قرار داده اما رهبران سیاسی اروپا چنین واقعیتی را از شهروندان خود پنهان میکنند.
پایگاه آلمانی «اخبار اقتصادی» در مورد نفت، ابعاد ژئوپلیتک بحران اوکراین، خودکفایی انرژیایی کشورهای غربی و بحث بیثبانی بهای نفت، پرسشهایی را با این مدیر انستیتوی تحقیقات صلح و انرژی در سوئیس در میان گذاشته است.
شما به عنوان مدیر “انستیتوی تحقیقات صلح و انرژی سوئیس” (SIPER) با مسئله کمبود مواد خام و پیامدهای آن درگیر هستید. با این ادعا موافقید که درگیریهای بینالمللی مربوط به ذخایر زیرزمینی در ده سال گذشته تشدید شدهاند؟
دانیل گانزر: بله، کل ماجرا روشن است. اشغال کشور نفتخیز عراق در سال ۲۰۰۳، تهاجم به لیبی، کشوری عضو اوپک، و درگیری اخیر اوکراین، کشوری مهم در ترانزیت گاز و طبق مکانیسم طبیعی این درگیری، پوتین و روسیه به عنوان تولیدکننده بزرگ نفت و گاز تبدیل به دشمن و اهریمن میشوند. بنابراین فکر میکنم که نباید عامل ذخایر زیرزمینی را در این ماجراها فراموش کنیم.
در کتاب “اروپا در تب نفت” ادعا میکنید که دلیل اصلی وقوع درگیریهای اخیر را میتوان طبق “نظریه نفت در نقطه اوج” توضیح داد. با توجه به کمبود فزاینده منابع نفتی چگونه افزایش درگیریها و سقوط بهای نفت را توضیح میدهید؟
کاهش و افزایش بهای نفت امری نسبیست. در حال حاضر بهای نفت در هر بشکه بین تا ۱۰۰ دلار است و ما در ۱۵ سال گذشته همه گونه وضعیتی را تجربه کردهایم. بهای نفت در سال ۱۹۹۹ حدود ۱۰ دلار در هر بشکه بود و بعد به ۳۰، ۴۰، ۵۰ و بیشتر رسید. در تابستان ۲۰۰۸، قیمت نفت به اوج خود یعنی حدود ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید اما بعد دوباره به ۴۰ دلار کاهش یافت و مجددا به ۱۰۰ دلار صعود کرد.
این بدان معنیست که ما در دوران بیثباتی بهای نفت هستیم. اخیرا اما نفت به طور متوسط بهایی حدود ۱۰۰دلار در هر بشکه داشته است. این قیمتها را اگر با بهای ۲دلاری دهههای ۵۰ و ۶۰میلادی مقایسه کنید، آشکارا بسیار بالا هستند. توصیه میکنم که علاوه بر قیمت چند ماه گذشته، بهای نفت در سالهای اخیر را هم به خاطر بسپاریم. در این صورت متوجه میشویم که ما نه تنها در دوران سقوط بهای نفت بلکه در عصر بیثباتی بهای نفت هستیم.
این مسئله دو دلیل دارد: اول آن که ارزش دلار در حال کاهش است و در نتیجه، کشورهای عضو اوپک دلارهای بیشتری برای مواد خام با ارزششان طلب میکنند و دوم اینکه اساسا دوران نفت ارزان که به راحتی قابل استخراج بود به سر آمده است
آژانس بینالمللی انرژی (IEA) در سال ۲۰۰۸ از موضوع “نفت در نقطه اوج” خبر داده بود. این موضوع برای اقتصاد جهانی چه معنایی دارد
مسئله “Peak-Oil” یا حداکثر استخراج، در مورد مهمترین نوع نفت یعنی نفت خام رخ داده است. این موجب ثابت ماندن میزان ۷۵ میلیون بشکه در روز شده اما اقتصاد جهانی به ۹۰ میلیون بشکه در روز نیاز دارد. کمبود ۱۵ میلیون بشکهای نفت خام را میتوان با انواع و روشهای دیگر جبران کرد مانند: نفت شن، فراکینگ (روش خاصی برای استخراج گاز یا نفت از لایههای سنگی اعماق زمین)، نفت اعماق دریا، نفت مدار قطبی و هیدرات متان ناشی از استخراج گاز.
شرکتهای “فراکینگ” آمریکایی دچار مشکلات جدی اقتصادی هستند. آیا کاهش بیشتر بهای نفت به معنای پایان کار این شرکتهاست؟
اقتصادی بودن “فراکینگ” برای شرکتها در صورت بالا بودن بهای نفت معنا دارد. در مورد تعیین مرز سوددهی یا زیانآوری آن، نظر واحدی وجود ندارد و این مسئله به نوع و محل میدان استخراج بستگی دارد. به نظر میرسد که بهای کنونی نفت هنوز برای فراکینگ مناسب باشد. اما مشکلات دیگری در انتظار شرکتهای فراکینگ هستند، این شرکتها با “مناطق آسان” (sweet spots) شروع کردهاند و در سالهای اولیه به حد خوبی از تولید دست یافتهاند. اما میزان تولید “مناطق آسان” را برای مناطق جدید ملاک قرار دادهاند که اکنون خطا بودن آن مشخص شده است.
این امر مانند آن است که نمره بهترین شاگرد کلاس را مبنای پیشبینی حدمتوسط نمرات دانشآموزان سال آینده قرار دهیم که روشی جدی و قابل اعتماد نیست. در عمل میادینی سخت وجود دارند که استخراج را دچار مشکل میکنند و هزینه حفاری افزایش مییابد که این در صورت کاهش بهای نفت، موجب بروز مشکلات اقتصادی برای شرکتهای مربوطه میشود. این امر در مورد بهای گاز رخ داده است که با کاهش آن در آمریکا، استخراج گاز زیرزمینی به روش فراکینگ دچار مشکل شده است. زمینشناس آمریکایی آرتور برمن به درستی گفته است که فراکینگ نه یک انقلاب، بلکه جشن پایان است.
آمریکا خود را در آینده به عنوان صادرکننده نفت میبیند. آیا این پیشبینی خودکفایی انرژی واقعبینانه است؟
من اعتقادی به این فرضیه ندارم. با توجه به آمار شرکت نفتی “BP” مصرف روزانه آمریکا ۱۹ میلیون و میزان تولید ۱۱ میلیون بشکه است. این میزان تولید شامل استخراج به روش “فراکینگ” و دیگر موارد هم میشود. بنابراین آمریکا نیاز به واردات ۸ میلیون بشکه در روز دارند که مقدار کمی نیست. این کشور به نفت خام اعتیاد دارد و از عدم وابستگی به آن خبری نیست. مستقل از نوشتههای “والاستریت ژورنال” در جهت تبلیغ برای “فراکینگ”، مشکل کمبود روزانه ۸ میلیون بشکه نفت با این روش حل نخواهد شد.
ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۰ به “حداکثر استخراج” در مورد نفت خام معمولی دست یافته و از حدود ۴۰ سال پیش تا کنون دچار کاهش تولید است. به عنوان مثال میدان نفتی “Prudhoe Bay” آلاسکا دچار کاهش جدی تولید نفت خام معمولی شده اما رسانههای آمریکایی فقط در باره افزایش تولید به روش “فراکینگ” گزارش میدهند. بنابراین با در نظر گرفتن هر دو میزان کاهش و افزایش معتقدم که آمریکا هیچگاه به وضعیت صدور تولید مازاد بر نیاز نخواهد رسید.
در یکی از مصاحبههای گذشته در باره ابعاد ژئوپلیتیک بحران اوکراین و نقش ناتو گفتگو داشتهایم. آیا در این بحران وجهی از سیاست انرژی میبینید؟
روسها ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز تولید میکنند یعنی به اندازه عربستان سعودی و در جایگاه دوم بزرگترین تولیدکننده بعد از آمریکا قرار دارند. در چارچوب مسئله “Peak-Oil” و روند رو به کاهش مواد خام، روسیه به طور فزاینده در مرکز توجه برنامههای استراتژیک قرار گرفته است. غالب مردم فکر میکنند که اهریمنسازی از پوتین، ارتباطی با مسئله نفت و گاز ندارد. اما من نظری متفاوت دارم و فکر میکنم که در صدر برنامههای ناتو، جنگمنابع قرار دارد. اما ناتو برای منحرف کردن افکار عمومی، تلاشهای خود را به در قالب جلوگیری از کشورگشایی روسیه ارائه میکند.
ناتو چه نفعی در این کار دارد؟
با توجه به مشاهدات من در مورد استراتژی ناتو، فکر میکنم که هدف، کنترل راههای خروجی صادرات روسیه باشد. این جنگ مسیرهای صادراتیست؛ مسیرهای خط لوله که از کشور خارج میشوند و در جریان احداث پروژه «نابوکو» یا «نورث استریم» آشکارا شاهد ان بودیم.
قرار بر این بود که خط لوله نابوکو نفت و گاز را از دریای خزر بدون استفاده از خاک روسیه از طریق ترکیه به اروپا انتقال دهد. پاسخ روسها به این طرح، احداث خط لوله “نورثاستریم” برای انتقال گاز روسیه از طریق دریای بالتیک به آلمان بدون استفاده از خاک اوکراین و لهستان بود.
به نظر میرسد این امر فعلا موجب شکست طرح احداث خط لوله “نابوکو” شده و احتمالا هیچگاه عملی نخواهد شد. اکنون روسیه بعد از احداث خط لوله “نورثاستریم” مشغول احداث خط لوله “ساوتاستریم” است که از جنوب روسیه از طریق بلغارستان و صربستان به اتریش منتهی میشود.
کاملا روشن است که روسها میخواهند به هر قیمتی مانع از کنترل مسیرهای صادراتی خود توسط ناتو شوند. امری که عمری ده ساله دارد و با بحران اوکراین آغاز نشده است، بلکه همه این بحرانها جزئی از عرصه یک شطرنج مشابه هستند. شطرنجی که مربوط به جنگ خطوط لوله و حوزههای نفوذ است و هیچ ربطی به حقوق بشر ندارد.
کشورهای غربی هیچگاه به خود کفا ئی از انرژی بخصوص نفت نخواهند رسید چون منابعی ندارند .
اگر لیبی را تخریب کردند نفت را هم از دست دادند امروز تولید لیبی یک سوم زمان قذافی است وتولید عراق هم به حد تولید صدام نرسیده است .
منحنی قیمت نفت هم اقتصادیست و هم سیاسی زمانی که سیاسی میشود برهه مقطع است و زمانی که اقتصادیست زمان بلند مدت را در بر میگیرد .
در 1973 نفت سیاسی بالا رفت ولی برای دورنگری اقتصادی بود زیرا نفت دریای شمال مطرح بود که هزینه استخراجش ده برابر استخراج معمول در حوزه خلیج فارس بود هزینه تمام شده نفت در ایران و عربستان و کویت در ان دوران کمتر از 30 سنت بود و بهای اسمی فروش دو و نیم دلار ولی هزینه تولید یک بشکه در دریای شمال بیشتر از 5 دلار بود همچنین در همان زمان برنامه تولید از کف دریاها هدف همه بزرگان نفتی جهان بود که دولتهای غربی نیز پشتیبان انان بودند وهمین امر سبب شد که درکنفرانس تهران نفت به 8 دلار وبعد ارقام بالاتر تا 25 دلار رسید البته دولتهای ذینفع نیز برای خرج دلارهای نفتی در بازارهای مخصوصی تعهد دادند که ذخیره های ارزی فراوانی در غرب فراهم امد .
افزایش و ثبات قیمت 100 دلاری برای اقتصادی کردن تولیدات فراکینگ در غرب بود که فقط در امریکا عملی شده و در اروپا فقط لهستان قانون عملی کردن انرا بمرحله اجرا در اورده و بقیه هنوز در پیچ و خم قوانین محیط زیستند.قیمت تولید یک بشکه نفت حاصل از شن و یا فراکینگ بین 50 تا 70 دلار است بنابرین امریکا نیز از این سطح قیمتی پائین تر نخواهد امد .یادمان باشد که اکتشافات دریائی نیز با توفیق همراه نبوده وتجربه تلخ بی پی در خلیج مکزیک که این شرکت را تا نزدیک بحران گرفتار کرد سبب شده است که تولید در سواجل برزیل در عمق 10000 متری و همچنین در دیگر سواحل امریکا را معطل نماید.
خالی شدن یک حوزه نفتی یک امر طبیعی است چنانکه در مسجد سلیمان ایران نفتی باقی نمانده و در اغاجاری که زمانی روزانه یک ملیون بشکه تولید میکرد هم اکنون بیش از 150 هزار بشکه محصول ندارد . منابع امریکا نیز از 1940 شروع به کاهش کرد بطوریکه در مقطعی از زمان این کشور سعی میکر دبیشتر نیازش را از خارج تامین کند و معادن نفت را بعنوان ذخیره استراتژیک برای اینده نگاه دارد .
خط لوله نابوکو از همان ابتدا محکوم بشکست بود زیرا ترکمنستان انقد گاز ندارد که بتواند اروپا را در دراز مدت تامین کند و امریکا هم بدنبال تنبیه ایران از اجازه مشارکت کشور ما در تامین گاز اروپا جلو گیری کرد و ازان مهمتر میخواستند لوله گازرا از کف دریای خزر بگذرانند که با مخالفت ایران روسیه روبرو شد. در هر صورت در بده بستان سیاسی تا این زمان نگذاشته اند گاز ایران باروپا برسد و روسیه همچنان یکه تاز قیمت و انحصار 30 درصدی قاره اروپا را برای خود حفظ کرده است.باید یاد اوری کرد که افزایش قیمت گاز در سطح جهانی نیز مرهون همین یکه تازی روسیه در بازار اروپا بوده است.
بد نیست بدانیم که همین امروز یعنی 13 اکتبر نخست وزیران چین و روسیه 40 قرارداد اقتصادی که بیشتر ان تحویل گازروسیه از طریق خط لوله به چین وهمچنین نفت و سرمایه گزاری در این حوزه ها بود امضاء کردندبنابرین روسیه را نمیشود باین اسانی از فروش نفت و گاز محروم کرد .
ناتو حضور ش را در خاورمیانه گسترش داده زیرا در اینده نیروهای نظامی امریکا از این منطقه به خاور دور کوچ میکنند و تامین امنیت انرژی نفتی اروپا در خلیج فارس بعهده ناتو گداشته خواهد شد گو اینکه فرانسه و انگلیس نیز خواهان جانشینی قدرت در این حوزه با تامین هزینه ان از طرف کشورهای نفتی هستند و رقابت اشکاری دارند چنانکه جضور یک پایگاه در یائی فرانسه در امارات از همین تلاش پرده بر میدارد .
در شرائط کنونی سقف تولید نفت اوپک 31 ملیون بشکه در روز تعیین شده ولی ظرفیت تولید خیلی بیشتر است و جای نگرانی ندارد در صورتیکه پرداخت بهای ان توسط کشورهای صنعتی دارد با مشکل مواجه میشود زیرا این کشورها از طریق استقراض سر پا ی خود هستند .نگاه کنید فرانسه هم اکنون بدهی بیشتر از تولید ناخالص ملی خود دارد و بنا به قوانین تجاری همین کشور بحران مالی در حد توقف و یا ورشکستگیست چنانکه امریکا نیز میزا ن بدهیش از تولید ناخالص ملی افزون شده و مثل یونان و ایرلند و پرتقال و ایتالیا قادر به پرداخت ان نیستند .ارژانتین در دو دوره متوالی اقساط بهره های بانکی خود را به منابع مالی امریکا نپرداخته و که منجر بصدور حکم محکومیت از دادگاههای امریکا شده و بحران سیاسی بدنبال اورده است .کشورهای یاد شده بالا نیز در همین موقعیت و وضع هستند.
بشر نیاز دارد که نفت را برای مصارف بهینه ای که از ان متصور است مصرف کند و نه سوخت که حاصل ان که گرم شدن زمین و پی امد های انست و در این مورد کشورهای غربی مسئولیت بیشتری دارند .
منوچهر / 13 October 2014
مسلما نفت به دلیل ضرورت و احتیاج مردم به آن، در یک چرخش اقتصادی و صنعتی در جوامع مدرن امروزی، تاثیرات سیاسی مهمی در جهان دارد، شاید به همین دلیل است که جمهوری اسلامی هرگز پا را از گلیم خود درازتر ننموده و به ماجراجویی نفتی (=بالا بردن قیمت، تحریم فروش نفت به غرب،جنگ یا ناآرمی خلیجی یا منطقه ایی و…)در دنیا نپرداخته است و تاکنون فقط به مبارزه لغوی و شیطنت سیاسی با شراکایی چون سوریه، حزب الله و هلال شیعی (عراق، افغانستان،بحرین،یمن،عربستان…)بسنده کرده است. شاه سابق، سرنگونی تاج و تخت خود را از توطئه نفتیها به رژیم شاهنشاهی خود میدانست که شاید به ماجراجوییهای او در دهه ۷۰ میلادی (=قیمت بالای نفت , تمدید نکردن قراردادهای قبلی و تصمیم به تغییر خریدار نفت ایران)مربوط باشد. بهرحال نفت و گاز، محصول و مقصود مهمی در اقتصاد سیاسی است ولی شخصاً به گفته آن کفتار پیر و اندیشمند استعمار اعتقاد دارم که میگوید: اگر خوراک ملتی را در کنترل داشته باشید، بر کشوری حکمروا هستید، اگر انرژی را کنترل میکنید بر قاره ایی مسلط هستید ولی اگر گردش پول را در کنترل و مدیریت خود دارید بر جهان حاکم هستید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !
جمهوریخواه / 14 October 2014
هر گروهی که بهر وسیله نام صلح را به نام خود اضافه کند شک مرا افزایش میدهد. آیا انرژی با اسیر کردن زنان یزیدی ـ که اختراع جد ید آن ایزدی است ــ و گردن زدن انسانها بیشتر با آیات قرآن مطابقت دارد و یا نقش ناتو که قدرت نجات کوبانی را از دست جلادان اسلامی ندارد؟ ایران میخواهد اسرائیل را با بمب اتمی از صحنه روزگار حذف کند و صلح جهان را برهم بزند و در عجبم که این از قرآن است و یا نقشه اهریمنی ناتو؟ بزرگترین بازیگران نفت عراق چین، روسیه، مالزی،……………بوده و سر ناتو کلاه رفته است. البته که انرژی نقش عظیمی در سیاست جهانی دارد و ازجمله شرکتهای نفتی از پشتیبانان اصلی عوامل رژیم ایران در خارج هستند. یکی از مشاوران این سازمان نوآم چومسکی ــــ مارکسیست، ضد غرب، ستایش گر حزب اله و پل پت ـــــــ از بد نام ترین افراد در آمریکا است و نام وی برای هر سازمانی بد نامی دارد و بس. بودجه این سازمان از کجا تأمین میشود؟ مشکل من ناتو یا انرژی نیست بلکه استدلال است.
Behrouz / 14 October 2014
هیچ جنگی بر سر نفت رخ نداده است جنگ اول و دوم جهانی یا جنگ سرد بر سرنفت نبوده است این ها نمونه های تاریخی هستند اکنون نیز خریداران بازار نفت و صاحبان تکنولوژی نفت نقش تعیین کننده تری دارند نسبت به صاحبان ذخایری نفتی!
شاه هم همچین توهماتی داشت و فکر میگرد با نفت میتواند تاثیر گذار باشد الان آنقدر سبد تولید نفت متنوع و گوناگون است که کشوری برای نفت مورد نیازش بجایی و کشور بخصوصی وابسته نباشد. اما بحث جغرافیا و خطوط انتقال از قدیم در سیاست مهم بوده است.
ناتو با کنترل نفت چه کسی را میخواهد کنترل کند خودش را؟ یا اروپا؟ یا ژاپن؟یا آمریکا؟ روسیه و کشورهای خاورمیانه که خود نفت دارند پس ناتو با کنترل نفت چه کسی را میخواهد کنترل کند؟
مساله دنیا الان این است که اقتصاد یکسری از کشور ها مثل ایران و عربستان وابسته به نفت است و اقتصاد یکسری از کشور ها مثل اروپا و آمریکا با بدهی مواجه شده است مثل اسپانیا و پرتغال که پس از طی ابرقدرتی و قبل از واگذاری ابر قدرتی به انگلیس و هلند و فرانسه بدهکار شده و از پس انداز های قبلی میخوردند
اکنون نفت میتواند اقتصاد های نوظهور برزیل و چین و آرژانتین و… را تحت فشار بگذارد اما در کنار این تولید نفت هم متنوع است و هیچ کشوری 100درصد نیاز انرژی خود را از یکجا تامین نمیکند
نفت باعث جنگ نمیشود اما اگر کشوری نفت را تحت کنترل بگیرد میتواند ضعف اقتصادی خود را بپوشاند مثلا اگر بازار نفت دست آمریکا باشد میتواند بازار های دیگر را کنترل کند اما در اقتصاد جهانی مشکل بتوان در بازار نفت انحصار ایجاد کرد حتی شاه در خصوص نفت میخواست که مستقل باشد.
اصطلاح خونِ نفت را باید با اصطلاح نونِ نفت عوض کنیم. نفت به بازار های مالی و بورس ها و الیت سرمایه دار و شرکت های چند ملیتی وصل است و منافع آن ها را تامین میکند خود دولت ها درگیری مستقیمی ندارند که بخواهد برای آن جنگ شود. جنگ ها کار دولت هاست و تجار و سرمایه داران از جنگ پرهیز میکنند نمونه کودتای 28 مرداد که بخاطر نفت بود دولت انگلیس تهدید به جنگ کرد اما جنگی رخ نداد و خود طبقات ذی نفع ایرانیان و روحانیت و طبقه سرمایه دار مصدق را سرنگون کردند و حزب توده نیز که پای پول وسط آمد سکوت کرد عواملی که کودتا را هدایت کردند و پول توزیع نمودند حافظان منافع ملی هیچ کشور و دولت ایرانی یا غربی نبودند فقط دولت آمریکا از ترس کمونیست نظاره گر بود حتی دستور لغو عملیات را نیز صادر کرده بود و خود شاه امیدی به بازگشت نداشت اما عوامل اقتصادی کار خود را انجام دادند در سال 57 و قبل آن 55 و 56عوامل اقتصادی ضد شاه وارد عمل شدند و شاه سقوط کرد در سال 32بازاریان کماکان از مصدق حمایت میکردند اما منطق بازار ضد مصدق شده بود و صاحبان بازار نفع خود را در سقوط مصدق دیدند البته بازاریان چوب سقوط مصدق را خوردند و بعدا ضد شاه شدند مخصوصا پس از انقلاب سفید! مشکل پهلوی این بود که هیچ وقت نتوانست بازار را کنترل کند
الان هم اگر اقتصاد غرب بهم خورده است بخاطر همان یک درصد صاحب بازار است و جمهوری آقا همیشه با آن یک درصد روابط خوبی داشته و آن ها در ایران در آزادی مطلق بسر میبرند(بابک زنجانی و یاران) با وساطت ایران و گروه یاران یک درصدی تحریم بابک زنجانی توسط دادگاه اروپا برداشته شد حالا ببینیم دولت ها چه میکنند. دولت های که از تامین منافع 99 درصد عاجز شده اند
عبداله / 14 October 2014
سانسور را در کشور آزاد و با پول مردم آن برقرار کرده اید و وای از آن روزی که پایتان به ایران برسد و قدرتی هم بدست آورید. چه سانسوری و چه کشتاری در کمین ما نشسته است.
Behrouz / 14 October 2014
دولت ها و حکومت ها علاوه بر زحمت و دردسر تشک و جای خواب نیز دارند که رویی آن سرمایه داران لمیده اند. مخصوصا سرمایه داران نفتی! این ها حال جنگ هم ندارند یک نگاه به عربستان و قطر و امارات بندازیم جنگ آوری آن ها معلوم میشود. ایران نیز یک کشور سرمایه دار نفتی است که حال جنگ ندارد و مثل عربستان مشغول جنگ نیابتی است حالا فرق ایران با عربستان در این است که !-درآمد ایران از نفت کمتر است!-جمعیت گرسنه بیشتری دارد !-حکومت ایران از خود ایرانیان نیز میتواند در جنگ نیابتی استفاده کند و خامنه ای به همین دلیل خواهان افزایش جمعیت است
شورای نگهبان در انتخابات 92 هیچ کاندیدای را که متعلق به یک جریان اجتماعی باشد تایید نکرد حتی احمدی نژاد سعی داشت یک جریان اجتماعی را رهبری کند اما کاندیدا های تایید صلاحیت شده 92 همه یک خصوصیت داشتند و آن حکومتی بودن و بروکرات بودن می باشد از عارف تا جلیلی همه این خصوصیت را داشتند و دیدیم که در مناظرات چگونه مورد مضحکه بودند اما فرق آن ها در جایی از ساختمان حکومت بود که قرار داشتند مثلا عارف در حیاط قرار داشت و در مناظرات با توپ پلاستیکی بازی میکرد آخرش هم توپ او سوراخ شد و از انتخابات انصراف داد. حداد عادل هم جایش در اتاق نشیمن راحت بود انصراف داد غرضی هم بالا خونه را اجاره داده و روی پشت بام قرار داشت جلیلی هم که در بالکن با نماینده آمریکا مذاکره کرده بود کماکان در بالکن حکومت بیانیه برای دیگران میخواند رضایی هم که از دربانی خسته شده بود به آشپزخانه سرک میکشید ولایتی هم از داخل لابی به جلیلی میگفت زیاد حرف میزنی! خسته شدیم قالیباف و روحانی نیز دم در منتظر بودند که بروند داخل و مدام به هم تنه و طعنه میزدند که ناگهان روحانی لگدی به قالیباف زد و رفت داخل و قالیباف هم جای آن لگد داره در شهرداری کاراته بازی میکند و مامورین شهرداری با پنجه بوکس وارد عمل میشوند. حالا روحانی وارد ساختمان شده و میبیند که جای خوبی است حداد عادل به او میگوید با همین موشک و … نمیگذاریم کسی بیاد روحانی هم میگه نه من بهشون میگم اگه شما بخواهید بیایید من باید برم بیرون دوست دارید من برم بیرون!
ظریف در جواب سوالی گفته است که اگر مذاکرات شکست بخورد مثل سال 84 که احمدی نژاد آمد اکنون نیز گروه های دیگری می آیند حالا ما iq نداریم آن ها که دارند و میدونند که از سال 82 به بعد جنبش اجتماعی دوم خرداد در پاییز خود قرار گرفته بود و آن حرف که شما در سال 83 زدی با اکنون که روحانی تازه پیروز شده هیچ قرابتی ندارد و روحانی اصولا در سیاست داخلی از همان ابتدا فعال نبوده است و انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده ارتباطی به نتیجه مذاکرات ندارد و مجلس آینده از میانه رو ها پر میشود و مصباح نیز کار خاصی انجام نمیدهد فقط لاریجانی رییس مجلس نمیشود چون 3 دوره ریاست متوالی بر مجلس خارج از چارچوب های خامنه ای است(نباید کسی زیاد بزرگ شود) البته مشخصه لاریجانی ها که باعث موفقیت آن ها شده همین بی خاصیتی است که اگر فرد دیگری پیدا نشود باز میتواند به ریاست خود امیدوار باشد مخصوصا اگر توافق هسته ای صورت گیرد نهایتا توافق هسته ای میتواند جای حداد عادل و لاریجانی را بر صندلی ریاست مجلس عوض کند. (لاریجانی در مجلس مثلا موافق مذاکرات و حداد عادل مثلا منتقد مذاکرات است و پایداری ها مخالف مذاکرات هستند)
عبداله / 15 October 2014
این موضوع برایم خیلی جالب بود . این عجیب است که تاکنون کشورهای پیشرفته به انقلاب صنعتی جدیدی که شروع است بی توجه شده اند و یا خود را به بی توجهی زده اند. اکنون بغرنجترین سئوال هیدروپاور توسط بنده جواب داده شده است و تائید و ثبت اختراع شده است در وزارت دادگستری به شماره 952/6 در مورخه 12/6/2013 در کردستان عراق و آن چیزی نیست به جز فرمول (E>P+1at) که با متد جدید توربین مغروق در آب سدها و دریاها به تمام کشورها انرژی پاک و فوق العاده نیرومندی خواهد داد که به سرعت موجب تغییر جهان و آغاز انقلاب صنعتی جدید و به سرعت مانع گرم شدن کره زمین در جهان خواهد شد . این کشف فرمول شگفت انگیز حاصل تلاش بنده در مدت 24 سال است و قادر است در مدت زمان بسیار کمی تمام نیروگاههای سوخت فسیلی و اتمی را از مدار خارج نماید و از ویژگیهای زیبای این کشف این است که اگر در یک سد نصب شود برای تولید انرژی پاک فوق یک قطره از آب سد به هدر نرفته و از سد خارج نخواهد شد و چون اساس کار تولید انرژی فوق بازی عاشقانه آب و هوا در عمق آب است، باعث افزایش اکسیژن محلول آب و پالایش آبهای سدها و دریاها خواهد شد و بر همین اساس دولتمردان از مردم درخواست می کنند که هر چه بیشتر انرژی مصرف کنند. به نطر من با کشف این فرمول جدید که مورد تائید مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به وزارت علوم و تحقیقات دانشگاه کردستان عراق و تیم عالی رتبه وکلای دادگستری کردستان عراق و نیز کومپانی جهانی انرژی پاک ( AF GROUP) کشور سوئد و نیز دانشگاه فلوریدای ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است، بایستی گفت به کلی از وقوع جنگ انرژی در جهان جلوگیری خواهد شد و در کل باید گفت تمام اهداف و مبناهای اعتقادی بشر امروزی پس از کشف این فرمول خارق العاده بایستی توسط دانشمندان علوم مختلف برای جهان بازنویسی مجدد شود و به نظر من به دلیل اینکه قسمت اعظم خواستهای بشری تامین و در دسترس خواهد بود، جهان آینده بیشتر از گذشته به رفاه و صلح و رعایت حقوق بشر می پردازد و به دلیل کاهش ارزش نرخ انرژی دانشمندان قادر خواهند بود به تحقیقات فضائی و ساخت شهرهای عظیم در دل کوههای موجود در اعماق اقیانوسها به جهت حفظ نوع بشر از خطرات تشعشعات فضائی ودیگر تهدیدات زمین خواهند پرداخت. علاقمندان می توانند . مقالات زیر را مطالعه فرمایند: ( تغییر جهان با انقلاب صنعتی کردستان) و ( روشهای نو در تولید انرژیهای نو) را مطالعه فرمایند. موفق باشید
کامبیز فاتحی / 16 October 2014
در گذشته و یا حتی امروز بصورت نمادین وقتی که مهندسی پل و ساختمان و هواپیمای میساخت برای نشان دادن اطمینان بکار خود اولین استفاده کننده از آن بوده است به نظر من مسولان کردستان عراق مثل رضا شاه باید آقای کامبیز فاتحی را به زیر سازه دریایی او بفرستند تا از اطمینان بخش بودن فرمول او مطمئن شوند قطعا او یا مثل روایت مسیحی مانند عیسی جان میدهد و سازه خود را بر دوش میگیرد و یا مثل روایت اسلامی از پایان عیسی به آسمان عروج میکند و مطمئنا اعتقادات او پس از این فاجعه بازنویسی میشود
عبداله / 16 October 2014
جناب آقای عبدالله ، بسیار سپاسگزارم از حسن توجهتان به راستی شما به مسائل خوبی اشاره فرمودید که به آنها اشاره ای جزئی می کنم. برای موضوع اطمینان بخش بودن آن که کار می کند یا خیر جواب کاملا مثبت است و به زیبائی کار می کند و این موضوع را مسئول محترم بخش تحقیقات هیدروپاور کمپانی سوئدی به صورت رسمی اعلام کرده است و دلیل توجه دانشگاه فلوریدا و تائید مجدد این دانشگاه برای این فرمول خود تائید مجددی است بر این کشف بزرگ و من فکر می کنم که دلیلی ندارد که یک متخصص فیزیک اتمی که از پرتوزائی مواد رادیو اکتیو و میزان تشعشع ماده مورد نظر مطلع است خود را در معرض اشعه فوق بدون هیچ دلیلی قرار دهد. به مسئله صلیب حضرت عیسی مسیح (ع) اشاره فرمودید و به راستی زیبا اشاره فرمودید چون دقیقا نیروگاه هیدروپاور من از روبرو که نگاه می کنید به شکل یک صلیب است به نحوی که بال بالائی آن مسیر ورود آب به سیکل باکسهای لوله ها بوده و بال پائینی آن عمل سنگینی سیستم را در عمق آب بر عهده دارد و قادر است نیروگاه را در هر عمق که باشد متعادل حفظ کند و برای بالهای آن هم اگر بالها را لوله هائی قطوری تصور کنید که صدها توربین و مولد انرژی را که به صورت زیبائی درون آن کوپله شده باشد به زیبائی نصب کرد می توان با به جریان افتادن آب درون این لوله های بسیار قطور و با حرکت توربینها و مولدهای انرژی در این بالهای زیبا، انرژی فوق العاده ای کسب کرد به گونه ای که دیگر کسی به فکر ایجاد جنگ به خاطر کسب نفت و گاز نخواهد افتاد و با تولید انرژی پاک فوق العاده قدرتمند از گرم شدن کره زمین ممانعت به عمل خواهد آمد و انقلاب صنعتی جدیدی در جهان آغاز خواهد شد و این موضوع پیام صلحی است که از کردستان به تمام جهان مخابره خواهد شد و تمام نیروگاههای سوخت اتمی و فسیلی را در جهان خاموش می کند و این موضوع به دلیل اینکه تمام کشورها را به صلحی پایدار و توسعه دموکراسی سوق می دهد ، موضوعی است که به گوش انسانهای امروزی کمی دیر باور است که بنده در مقالاتم به آن اشاره کرده ام که فقط گذشت زمان است که می تواند این باور را القا نماید که این فرمول تمام ابعاد زندگی انسانها را تحت الشعاع خود قرار می دهد و تمام مبناها و اهدافی را بشر در حال حاضر برای آینده خود و کشورش ترسیم کرده است به صورت کلی تر و در زمان بسیار کمتری دست یافتنی تر خواهد یافت که من به نمونه هائی از این خواستهای واقعی و اهداف به ظاهر بلند پروازانه اشاره کرده ام و به راستی برای تمام ملل مختلف بدون هیچ تفاوتی رفاه مطلق را به ارمغان خواهد آورد و به همان نسبت هم از زمان اعلام کشف این فرمول زیبا، دیگر هر گونه فاجعه ای که شما در فکرتان هست به وقوع نخواهد افتاد چون تمام کشورها از آن بهره مند خواهند شد. در حال حاضر ما میزبان بسیاری از نمایندگان کشورهای علاقمندی که خواستار مشارکت در این پروژه می باشند هستیم و من فکر می کنم به زودی در کنفرانس هیدروپاوری که دربهار آینده در واشنگتن برگزار می شود، دانشمندان جهان می توانند عملکرد و میزان راندمان این نیروگاه جدید را که در اولین کنفرانس سدها و برق آبی ایران پذیرفته نشده بود و اکنون در کردستان عراق ثبت اختراع شده است مشاهده نمایند.
کامبیز فاتحی / 17 October 2014
اقای کامبیز فاتحی در همان نظر اول شما مشخص بود که دارید از انرژی هسته ای صحبت میکنید اینشتین که بر اساس نظریه نسبیت به رییس جمهور آمریکا اعلام کرد که ساخت بمب اتم عملی است این بمب اتم در همین زمان و مکان عمل کرد بسیاری پس از کشف نظریه نسبیت که اغلب متعلق به جریان پست مدرن بودند درصدد برآمدند که نظریه های فلسفی را بازنویسی کنند اما فرق نیچه که او را سر سلسله پست مدرن میدانند با فلاسفه به اصطلاح پست مدرن چیست؟ نظرات نیچه قبل از نظریه نسبیت و تغییرات اجتماعی قرن بیستم بیان شد و پایه های کاملا فلسفی داشته و از بنیان های دقیق فلسفی و زبان شناسی برخوردار است و متفاوت است با یک عده نویسنده سوء استفاده چی که میخواهند از نسبیت نظرات معوج و اعوجاج دار خود را تلقین کنند معروف ترین کتاب های نیچه در زمان حیات نیچه در چاپ اول 10 تا 15 نسخه فروش رفت و نیچه خود میگفت که من فیلسوف آینده هستم و سپس او تا درجه قدیسی بالا رفت اگر کسی میخواهد لااقل کتب پست مدرنی بخواند بهتر است فوکو و رورتی را مطالعه کند و سراغ دریدا و بودریار و… نرود و با این حساب نیچه پست مدرن محسوب نمیشود اینکه عده ای میخواهند با نسبی بودن زمان و مکان در نظریه نسبیت دچار مرض های عرفانی شوند به آن ها باید گفت که هندسه های جدید و ریاضیات ریمانی را مطالعه کنند و آگاه شوند که اول ریاضیات وارد این حوزه شد و بدون این کشفیات ریاضی اینشتین قادر به این کشف نبود و نیچه بنیان ها را دید و زودتر حقیقت را صورت بندی کرد پایه های فیزیک جدید از لحاظ فلسفی منطبق بر فیزیک نیوتونی است فقط امور دیگری را توضیح میدهد فقط نیچه مشت سقراط را باز کرد و گفت که او مانند مذهب یهود اهل دلیل نیست و جدل میکند و حقایق آنطور که ما درست و غلط زشت و زیبا میبینیم نیستند و این میل ماست که آن ها را خوشمزه و یا بدمزه میکند و ما بر سر میل خود جدل میکنیم فیزیک جدید نیز به چنین چیزی در فیزیک رسید و بحث در مورد عرفان و درمان کوانتومی نیست چیزی که هندسه و ریاضیات نیز زودتر به آن پی برده بود و پایه های آن بر اساس همان عقل ریاضی است و لازم به بازنویسی عقاید نیست بلکه باید عقاید اشتباهی را که داشته ایم کنار بگذاریم بسیاری گیج شده اند چون فیزیک جدید با فیزیک نیوتونی فرق دارد پس بنیان های جهان عوض شده است در حالی که در ساحت ریاضیات هردو فیزیک از یک پایه برخوردار هستند و فرق این دو مدل هندسه مثل فرق خط و مربع است و هندسه جدید بعد های فضایی جدید دارد در یونان قدیم نیز با کشف های ریاضی دو نگاه به ریاضی ایجاد شده بود نگاه عرفانی فیثاغورث که شاگردان او هل رمز و راز بودند و آدم هم میکشتند(هر که دست آن ها را رو میکرد) و نگاه علمی ارشمیدس و مکتب اسکندریه تا زمان هیپیا. بتدریج همه فهمیدند که فیثاغورثیان قصد سوء استفاده از ریاضیات دارند و با آن عرفان و فراماسونری را ساخته اند فیلسوفان با اختراع کشف علم جبر که حتی نام آن نیز خشک است و با عرفان سازگار نیست تاثیر بسزایی در اصلاح آن نگرش اشتباه به ریاضیات داشتند اگر به این جهال به جای فیزیک جدید بگوییم بروید هندسه و ریاضیات جدید بخوانید به هیچکدام از این امراض عرفانی مبتلا نمیشوند و هیچ فرق عقلانی و شکافی در ریاضیات نمی بینند اما مباحث متفاوتی می بینند
عبداله / 17 October 2014