بار دیگر جنگی خونبار میان اسرائیل و حماس در منطقه پر ازدحام باریکه غزه آغاز شده است. این جنگ را باید در بستری گسترده‌تر یعنی جنگ‌های اسرائیل و حماس در سال‌های پیش دید و بررسی کرد.

Israeli soldiers walk near the border with the central Gaza Strip July 14, 2014. Palestinian militants resumed rocket attacks on Tel Aviv on Monday after a 24-hour lull in strikes on the Israeli commercial capital, and Israel kept up its air and naval bombardments of the Gaza Strip despite growing international pressure for a ceasefire. REUTERS/Baz Ratner (ISRAEL - Tags: POLITICS MILITARY CIVIL UNREST CONFLICT TPX IMAGES OF THE DAY)

دو سوی این جنگ، پیش‌تر یک بار در جنگ ۲۲ روزه (۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ تا ۱۷ ژانویه۲۰۰۹) و بار دیگر در جنگ ۸ روزه (۱۴تا ۲۲ نوامبر۲۰۱۲) نیز عینا مانند وضعیت امروز، با یکدیگر رویارو شده بودند با این فرق که در جنگ ۲۲ روزه محمد حسنی مبارک و در جنگ ۸ روزه، محمد مرسی در رأس قدرت سیاسی در مصر بودند و با نفوذ خود آتش‌بسی هرچند شکننده را میان طرفین درگیر برقرار کردند.

به رغم خسارت‌های جانی و مالی کلانی که به غزه طی این دو جنگ وارد آمده، حماس برای بار دیگر مهیای جنگی شد که در نوع خود سومین مورد است. این در حالی است که رابطه حماس به دلیل اندیشه‌های اخوانی‌اش با مصر به رهبری سیسی تیره است.

مصر؛ حلقه واسط در ۲۰۰۹

آغاز جنگ ۲۲ روزه مقارن بود با خاتمه قرارداد آتش‌بس ۶ ماهه‌ای که به ابتکار مصر میان اسرائیل و حماس برقرار شده بود. این قرارداد به میانجی‌گری مصر زمانی میان حماس و اسرائیل به امضا رسید که تبادل محدود آتش، بیم جنگی گسترده را میان اسرائیل و حماس در غزه دامن زده بود.

مصر با میانجی‌گری خود توانسته بود برای شش ماه دو طرف را از توسل به اقدام نظامی باز دارد، ولی با پایان این ۶ ماه، جنگ ۲۲ روزه به وقوع پیوست.

جنگ ۲۲ روزه در حالی در ۱۹ ژانویه ۲۰۰۹ به پایان رسید که ادامه آن می‌رفت مراسم سوگند ریاست جمهوری باراک اوباما در ۲۰ ژانویه را تحت شعاع قرار دهد.

اسرائیل با ادعای اینکه به کلیه اهداف خود دست یافته با درخواست آمریکا برای متارکه جنگ موافقت کرد و مصر نیز درخواست مشابه آمریکا را به حماس منتقل کرد تا با موافقت این سازمان، دور نخست جنگ اسرائیل و حماس با آتش‌بسی شکننده خاتمه یابد.

تنها در فاصله دو ماه از برقراری آتش‌بس، مصر در مارس ۲۰۰۹ میزبان “اجلاس بین‌المللی کمک به بازسازی غزه” شد که با دعوت از ۷۰ کشور جهان (بدون دعوت از اسرائیل و حماس) در شرم‌الشیخ برگزار گردید و طی آن ۲ میلیارد دلار کمک مالی جمع آوری شد.

آتش‌بس شکننده ۲۰۰۹

آتش‌بس شکننده‌ای که به میانجیگری امریکا و مصر در ۲۰۰۹ میان اسرائیل و حماس برقرار شد، در جنگ ۸ روزه (۱۴نوامبر۲۰۱۲) شکسته شد. با این تفاوت که وزیدن بهار عربی باعث شده بود حسنی مبارک (هم‌پیمان اسرائیل و متحد امریکا) جای خود را به محمد مرسی داده باشد.

جریان فکری اخوان‌المسلمین دوران طلایی خود را در حالی سپری می‌کرد که حماس را در غزه، اردوغان را در ترکیه و محمد مرسی را در مصر به قدرت رسانده بود. مثلث مصر، ترکیه و حماس، قوت قلبی بود که حماس در پاسخ به کشته شدن یکی از رهبرن خود (احمد الجعبری) به دست اسرائیل، وارد دومین جنگ خود با اسرائیل شود.

در حالی که شعله جنگ در غزه برای بار دوم بالا گرفته بود، اقدام موثر مصر به رهبری مرسی موجب شد که این جنگ بیش از ۸ روز ادامه نیابد. در اقدامی معنادار برای اولین بار در تاریخ منازعات اسرائیل و فلسطین، نخست وزیر مصر (هشام قندیل) از سوی رییس جمهور این کشور مسئولیت یافت که شخصا از مناطق جنگی در خاک غزه دیدن کند.

نخست‌وزیر مصر، دیدار خود را “همبستگی مصر با ملت مقاوم مصر تا زمان تحقق کلیه حقوق ضایعه شده ملت مظلوم فلسطین” توصیف کرد. چنین پیامی از مصر (هم‌پیمان اسرائیل در کمپ دیوید)، معنای خاص خود را برای تل‌آویو داشت.

دیدار نخست‌وزیر مصر از غزه در حالی انجام شد که تنها یک ماه پیش از شعله‌ور شدن جنگ دوم اسرائیل و حماس، امیر قطر نیز در اکتبر ۲۰۱۲ از غزه دیدن کرده بود. بدین ترتیب مربع مصر، ترکیه و حماس و قطر شکل گرفته بود.

چنین حمایت‌هایی از سوی مصر و قطر و ترکیه، عملا حماس را از حمایت دمشق و تهران بی‌نیاز کرده بود. در سال ۲۰۱۲ حماس دفتر سیاسی خود را در سوریه در مخالفت با سرکوب سوری‌ها توسط بشار اسد تعطیل کرده بود که نتیجه آن دوری از جمهوری اسلامی شد.

حمایت موثر مصر به گونه‌ای بود که اسرائیل در معادلات خود باور داشته باشد که ادامه حملات می‌تواند دامنه جنگ را از غزه فراتر برد. در این معادلات، اسرائیل به خوبی دریافت که مصر مانع باز شدن پای جمهوری اسلامی به غزه شده است. مخالفت مصر با تقاضای دیدار علی‌اکبر صالحی (وزیر خارجه وقت ایران) و جمعی از نمایندگان مجلس برای کمک‌رسانی و اعلام همبستگی با غزه، پیامی بود به اسرائیل که ادامه حملات می‌تواند موجب ترمیم رابطه تیره شده تهران و حماس شود.

دیدار قندیل از غزه، فراخواندن سفیر مصر از تل‌آویو، رابطه تیره آنکارا با تل‌آویو و حمایت مالی قطر از حماس همگی دلایلی بود تا اسرائیل بداند معادلات منطقه‌ای به نفع حماس تغییر محسوس کرده و ادامه جنگ به صلاح نیست.

در معادلاتی که اسرائیل را متمایل به خاتمه جنگ با حماس می‌کرد، این نکته نیز نهفته بود که ادامه جنگ می‌تواند توجه جهانیان را از جنگ داخلی سوریه که موجبات تضعیف بشار اسد را فراهم آورده بود، منحرف کند. این عوامل دست به دست هم داد تا بار دیگر آتش‌بسی شکننده میان حماس و اسرائیل برقرارشود.

سومین جنگ، دورنمای آتش‌بسی دیگر

قابل پیش‌بینی است که در این دور از جنگ اسرائیل و حماس نیز تل‌آویو پس از وارد آوردن ضربات سهمگین به نوار غزه، تمایلی به طولانی شدن جنگ کنونی با حماس نداشته باشد؛ به ویژه اگر این جنگ توجه منطقه را از ظهور داعش منحرف سازد.

داعش توانسته عراق و سوریه را درگیر جنگ داخلی و فرسایشی کند همچنان که زمینه‌ساز تجزیه عراق نیز شده است.

با این محاسبات بعید نیست که دیر یا زود آتش‌بسی دیگر میان اسرائیل و حماس برقرار گردد؛ آتش بسی که چون گذشته وجه بارز آن “ناپایداری” است و نه برقراری صلح دائم.