جشنواره فیلم کن به پایاناش نزدیک میشود. «خواب زمستانی» ساخته نوری بیلگه جیلان به رغم طولانی بودنش از فیلمهای مهم این جشنواره بود. «خداحافظ زبان» ساخته ژان لوک گدار برخلاف آنچه که انتظار میرفت، توجه منتقدان را چندان برنیانگیخت. اما «داستانهای وحشی» ساخته دامیان زیفرون، فیلمساز آرژانتینی از فیلمهای خوب نیمه اول شصت و هفتمین جشنواره فیلم کن بود. «دو روز و یک شب» برادران داردن هم به خاطر پیام انسانیاش توجه منتقدان را برانگیخت تا آن حد که از این فیلم به عنوان یکی از بختهای نخل طلا یاد میشود.
پیش از این برادران داردن با فیلمهای «رزتا» (۱۹۹۹) و «بچه» (۲۰۰۵) نخل طلای کن را دو بار از آن خود کردهاند. «دو روز و یک شب» از نظر مضمون و به لحاظ سینمایی، تکرار آن چیزی است که در «رزتا» و «بچه» دیده بودیم.
محمد حقیقت، سینماگر و منتقد سینمایی از محل برگزاری جشنواره فیلم کن درباره شباهت «دو روز و یک شب» با سایر آثار برادران داردن به «رادیو زمانه» میگوید: «تمام فیلمهای برادران داردن پیرامون موضوعات و بحرانهای اجتماعی شکل میگیرد. “دو روز و یک شب” هم استثناء نیست. به خاطر رویکرد آنها به مضامین اجتماعی، سوژه همه فیلمهاشان بسیار شبیه و نزدیک به هم است.»
ماجراهای فیلم در دو روز و یک شب از جمعه تا دوشنبه اتفاق میافتد. رئیس یک شرکت تولید سولار انرژی خورشیدی، به کارگرانش پیشنهاد داده که اگر از پاداششان صرفنظر کنند، ساندرا ( با بازی ماریون کوتیار) میتواند به کارش ادامه دهد. از ۱۶ نفر سه نفر به ادامه کار ساندرا رأی میدهند و ۱۳ نفر به پاداش. ساندرا در طی دو روز و یک شب تلاش میکند با کمک همسر مهربانش نظر همکارانش را تغییر دهد و کاری کند که روز دوشنبه یک رأیگیری دیگر برگزار شود. در قالب چنین داستانی، برادران داردن امید به دوستی و همبستگی در عصر نئولیبرالیسم را در دلها زنده میکنند.
محمد حقیقت میگوید: «این فیلم درباره بحران اقتصادی و ضرورت همبستگی انسانها هنگام وقوع بحرانهاست. از نظر ساخت و ارزشهای سینمایی هم مثل دیگر فیلمهایی است که از برادران داردن دیدهایم. همه چیز باورپذیر است. تماشاگر با علاقه داستان را دنبال میکند، با پرسوناژها به خوبی رابطه میگیرد و مشکلات آنها را درک میکند و باورشان میکند. اینها به هر حال جزو موفقیتهای یک فیلم است.»
ژان پییر داردن در نشست خبری «دو روز و یک شب» گفته است: «ما سعی کردیم نشان دهیم که ساندرا (شخصیت اصلی فیلم) چگونه همبستگی را تجربه میکند و چگونه پشتیبانی شوهر او میتواند زندگی این زن را دگرگون کند.»
ماریون کوتیار در این فیلم در نقش ساندرا بازی کرده است. پیش از این او در فیلمهای «زندگی همچون گل سرخ» و «زنگار و استخوان» درخششهایی داشت. محمد حقیقت درباره بازی ماریون کوتیار در این فیلم در مقایسه با دو فیلم موفق قبلیاش میگوید: «کوتیار بازی خوبی داشت. اما بعید میدانم به خاطر بازی در این فیلم نامزد نخل طلا بشود. حس و حالی که در “زنگار و استخوان” ارائه میدهد، قویتر بود. نقش سختتری هم در فیلم ژاک اودیار بازی کرده، برای همین از خودش به گمانم بیشتر مایه گذاشته. در فیلم داردنها یک بازی متین و باورپذیر ارائه میدهد.»
محمد حقیقت درباره ارزشهای سینمایی «دو روز و یک شب» میگوید: «از نظر فیلمنامهنویسی و فیلمبرداری و بازیها، این فیلم چیز فوقالعادهای ندارد. بنابراین مسأله همبستگی و پیام انسانی فیلم برجستهتر است از سویههای هنری و سینمایی اثر. در این فیلم مثل “خانه دوست کجاست” کیارستمی، بین انسانها همدردی و همبستگی شکل میگیرد. منتها با این تفاوت که در اینجا از زاویه غربی، هر کس باید روی پای خودش بایستد که این البته جالبتر است.»
برخی از منتقدان بر آناند که شاید فقط کن لوچ بتواند بر سر نخ طلا رقیب جدی برادران داردن باشد.
محمد حقیقت، از محل برگزاری جشنواره کن به رادیو زمانه میگوید: «گمان نمیکنم این فیلم نخ طلا بگیرد. ممکن است از آن تقدیر کنند و جایزهای هم به دست بیاورد. اما نخ طلا نه. در مجموع تا الان فیلمی که شاهکار تکاندهندهای باشد در کن ندیدیم.»
گالری عکس:
[metaslider id=145974]
در روزگار فیلم های ابرقهرمانی یا بدتر : فیلم های امثال کریستوفر نولان ، برادران داردن به سینمای اجتماعی و شاعرانه ی خویش وفادار مانده اند که همچنین دارای وجه هنری قدرتمندی است. «رزتا» ، «بچه» و «پسربچه ی دوچرخه سوار» شاهکارهایی اند که کم از فیلم های نئورئالیستی معروف ایتالیای پس از فاشیسم ندارند. فیلم های برادران داردن را باید در کنار هم دید : جهانی یگانه ، سرشار از همدردی با سرنوشت تکین انسانی.
سینمای امروز بلاهت می پرورد و برادران داردن جزو معدود استثناهای این قاعده اند.
طاهر / 22 May 2014