مجازات اعدام نوعی «انتقامجویی» است. با آنکه متهم ممکن است جرم سنگین و غیرقابل جبرانی را مرتکب شده باشد، اما با اجرای مجازات اعدام تنها صورت مسأله پاک میشود و مانعی در برابر تکرار آن نمیشود و ریشههای ارتکاب جرم را باید در جایی خارج از فرد متهم جستوجو کرد.
اما حکومتی که برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهیهای خود دست به پاک کردن صورت مسأله می زند، نیاز دارد دیگران را هم تشویق به انجام عمل مشابه کند. به همین دلیل با تشویق به قصاص و انتقامجویی، برای خود شریک جرم میتراشد.
در حالی که تجربه نشان داده لبه «بخشش» همواره از لبه «انتقام» برندهتر بوده است. آمار زیر کارکرد یک ساله جمهوری اسلامی ایران در رواج انتقامگیری را نشان میدهد.
بر اساس جدول منتشر شده توسط مرکز اسناد حقوق بشر ایران در طی سال ۱۳۹۲ تعداد ۷۶۳ مورد اعدام توسط جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است که این رقم در مقابل ۵۲۰ مورد اعدامی سال ۱۳۹۱ رشدی ۴۷ درصدی را نشان میدهد.
این رقم از زمان روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری (۱۲ مرداد ۱۳۹۲) تا پایان سال برابر با ۵۵۹ مورد اعدام بوده که در مقایسه با همین دوره تاریخی در سال ۱۳۹۱ که ۳۳۴ مورد اعدام ثبت شده است، رشد چشمگیر ۶۷ درصدی را نشان میدهد.
در بین استانهای کشور، استان البرز با ۱۴۶ اعدام در طول سال ۱۳۹۲ پیشتاز بوده و در پی آن استان آذربایجان غربی با ۷۵ اعدام در رتبه دوم کشور در همان سال قرار گرفته است.
اعدام در ملاء عام
در سال ۱۳۹۲ تعداد ۵۱ مورد اعدام در ملاء عام ثبت شده که از این نظر استان فارس با ۱۴ اعدام در ملاء عام پیشتاز بود.
در پی آن، دو استان البرز با ده مورد و هرمزگان با شش مورد اعدام در ملاء عام در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
بقیه استانها نیز با ارقام پایینتری از اعدام در ملاء عام در پی این سه استان قرار گرفتهاند.
شعبه دوم دادگاه انقلاب شیراز
نکته قابل توجه از ۱۴ مورد اعدام در ملاء عام استان فارس این است که دستکم شش مورد از این اعدامها که همگی به اتهام سرقت مسلحانه بوده حکم «اعدام در ملاء عام» توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی یزدانیان صادر شده است.
قاضی یزدانیان همان کسی است که احکام بسیار سنگینی نیز برای دراویش بازداشت شده در استان فارس بریده است. وی در اردیبهشت ۱۳۹۲ همراه با چند قاضی دیگر بهعنوان قاضی نمونه «به لحاظ دقت، سرعت و قاطعیت در برخورد با جرایم مهم و خشن» توسط دادگستری استان فارس مورد تقدیر قرار گرفته است.
مقایسه جدول اعدامها در سالهای مختلف نشان میدهد صدور حکم اعدام در ملاء عام هیچ تاثیری در کاهش جرم در سطح جامعه نداشته، بلکه فقط منجر به تقدیر مقامات از قضات صادرکننده احکام شده است.
شعبه دوم دادگاه کیفری استان البرز
در استان البرز، تمام ده مورد اعدام در ملاء عام، به اتهام تجاوز به عنف بوده است.
حداقل هشت مورد از این احکام توسط شعبه دوم دادگاه کیفری استان البرز صادر شدهاند.
در واقع در طول سال ۱۳۹۲ این شعبه اختیار فراوانی در صدور حکم اعدام در ملاء عام داشته است.
خلاصهای از چند پرونده اعدام در ملاء عام
بررسی چند پرونده اعدام در ملاء عام نشان میدهد که برخی از متهمان صرفاً به واسطه محدودیتهای اجتماعی یا فشارهای اقتصادی موجود در ایران و نه بهواسطه زیادهخواهی، در مسیر ارتکاب جرم قرار گرفتهاند.
مادامی که جامعه ایران بسته و جوانان نیز دور از ارتباطات اجتماعی به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم شوند، حتی با اعدام در ملاء عام هم نمیتوان انتظار کاهش جرم و جنایت را داشت. دیدن صحنههای خشونتبار همچون اعدام متهمان، نه فقط درس عبرتی برای بیننده نیست، بلکه آنها را به همان سمت سوق میدهد.
در روز هفتم اسفند سال ۱۳۹۲، سه جوان به نامهای ارسلان ابراهیمی، حبیبالله خانعلیزاده، و حمید یوسفی که همگی ۲۶ ساله بودند به اتهام تجاوز به عنف به ترتیب در مهرشهر کرج، نظر آباد و هشتگرد (استان البرز) در ملاء عام اعدام شدند. این سه نفر متهم بودند که در سال ۱۳۸۷ زنی را در شهرک طالقانی کرج از جلوی چشمان همسرش ربودهاند و مورد تجاوز قرار دادهاند.
در ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ دو جوان ۲۲ و ۳۵ ساله به نامهای نعمتالله جزعی و ابوالفضل رضایی به اتهام تجاوز به عنف در محدوده متروی گلشهر کرج (استان البرز) در ملاء عام اعدام شدند.
در ۱۸ مهر ۱۳۹۲ جوانی ۲۳ ساله به نام ح. الف. به اتهام محاربه از طریق سرقت مسلحانه از آرایشگاههای شهر فسا (استان فارس) در ملاء عام در همان شهر اعدام شد.
در ۲۳ شهریور ۱۳۹۲ جوانی ۱۸ ساله به نام عرفان قلینژاد به اتهام تجاوز به عنف در شهرستان قائم شهر (استان مازندران) در ملاء عام اعدام شد. این جوان به دختر دانشآموزی درخواست دوستی داده و پس از تجاوز به وی و فیلمبرداری از عمل خود، وی را وادار به سکوت و تجاوزهای بعدی کرده بود.
در ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ سه جوان چوپان به نامهای حسین خدادادی، صادق سالافزون و مهدی عباسیزاده به اتهام تجاوز به عنف در شهر دهدشت (استان کهگیلویه و بویراحمد) در ملاء عام اعدام شدند. این سه جوان زنی را که به همراه همسرش با موتورسیکلت به منطقه تفریحی «برج علیشیر» دهدشت رفته بودند پس از ضرب و جرح همسرش مورد تجاوز قرار داده بودند.
در ۱۳ شهریور ۱۳۹۲ جوانی ۲۳ ساله به نام ج. ح. به اتهام قتل عمد در ایلام در ملاء عام اعدام شد. این جوان دلیل خود برای قتل جوان مقتول را اختلافهای خانوادگی اعلام کرده است.
در ۳۰ مرداد ۱۳۹۲ مردی ۳۳ ساله به نام د. الف. به اتهام قتل دختر بچه ای شش ساله در منطقه آناخاتون تبریز (استان آذربایجان شرقی) در ملاء عام اعدام شد.
این مرد که شغلی کم درآمد داشته، دختر بچهای شش ساله را که گم شده بوده، جهت سرقت النگو و گوشوارهاش به خانه خود میبرد و پس از سرقت، باو را رای جلوگیری از فاش شدن هویتاش، خفه میکند. این مرد متاهل بوده و همسر باردار وی در زمان وقوع جرم در منزل نبوده است.
در ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ سه جوان به نامهای معراج ت، ایمان پ و علی ع که بین ۲۰ تا ۲۴ سال سن داشتند، به اتهام تجاوز به دو دختر در کرج بطور همزمان در سه منطقه فردیس، محمد شهر و میدان طالقانی کرج در ملاء عام اعدام شدند.
این سه جوان در قالب مسافرکش اقدام به سرقت اموال مسافران خود میکردند. فیلمی که در ششم اسفند سال گذشته مبنی بر درگیری متهم در پای چوبه دار با ماموران که در پی تقاضای وی برای آخرین دیدار با مادرش در رسانه های اجتماعی منتشر شد، ممکن است مربوط به یکی از این سه متهم باشد.
در نهم تیرماه ۱۳۹۲ دو جوان به نامهای آرش مولایی (۲۰ ساله) و بهنام سهرابی (۲۴ ساله) به اتهام تجاوز به عنف در کرج (استان البرز) در ملاء عام اعدام شدند.
این دو جوان دو خواهر را به عنوان مسافر سوار خودروی شخصی خود کرده و پس از انحراف از مسیر اصلی در حوالی کرج مورد تجاوز قرار داده بودند.
در نهم اردیبهشت ۱۳۹۲ جوانی ۲۷ ساله به نام س. ع. به اتهام لواط در شهرستان کازرون (استان فارس) در ملاء عام اعدام شد.
“مجازات اعدام نوعی «انتقامجویی» است”؟!؟
با تشکر بسیار از جناب مختاری که با فتوای آغازین بالا
در ابتدای مقاله خود باعث تلف نکردن وقت اینجانب
و وقت شاید جانبان بسیاری دیگر در خواندن ادامه
نوشته گشتند!
Majid / 19 May 2014
آخر کجای دنیا بچه را برای تماشای اعدام میبرند؟!!
Neda / 19 May 2014