Opinion-small2

اوکراین را “خارج نزدیک” روسیه می‌نامند. این توصیف نشان از اهمیت این کشور برای مسکو دارد.

گرچه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، اوکراین از مسکو استقلال یافت تا کشوری خارج از قلمرو روسیه باشد ولی به دلیل پیوندهای زبانی، نژادی، اقتصادی و ازهمه مهم‌تر وزنی که برای امنیت روسیه دارد، خارج نزدیک مسکو تلقی می‌شود.

سربازانی بدون آرم و نشان در کنار پلاکاردی با پیامی روشن به این مضمون “کریمه روسیه”

این ویژگی موجب شده که مسکو به اوکراین به چشم “حیاط خلوت” خود بنگرد تا به کسی اجازه نفوذ در آن را ندهد. (مراجعه شود به مقاله: اوکراین و سوریه؛ “حیاط خلوت”‌های مسکو و تهران)

از نظر مسکو، اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است که می‌باید سدی بزرگ در برابر برنامه‌های درازمدت اتحادیه اروپا و ناتو برای گسترش به سمت شرق اروپا باشد.

با این وصف، قابل درک خواهد بود که پس از سقوط دولت ویکتور یانوکوویچ رییس جمهور متمایل به مسکو و استقرار دولتی انقلابی و متمایل به اتحادیه اروپا، ولادیمیر پوتین از پارلمان روسیه مجوز مداخله نظامی در اوکراین را تقاضا کند.

چراغ سبز مجلس علیای روسیه تنها چند ساعت طول کشید تا مسکو در صورت لزوم از توان نظامی خود برای تأمین منافع خود در حیاط خلوتش بهره بجوید.

اما اینک که روسیه نگران از دست رفتن این حیاط خلوت است، سناریوهای محتمل در برابر مسکو چیست؟

آنچه که رخ داد

در فاصله اندکی پس از گریختن یانوکوویچ به روسیه، نیروهای نظامی روس وارد شبه‌جزیره کریمه شدند. این اقدام به درخواست سرگئی آکسیونوف نخست وزیر کریمه انجام شد تا نخستین فاز مداخله نظامی مسکو در اوکراین رقم بخورد.

شبه‌جزیره کریمه منطقه‌ای خودمختار در خاک اوکراین است که توسط نخست وزیر برگزیده از سوی پارلمان این منطقه اداره می‌شود. رییس جمهور اوکراین، به طور تشریفاتی رییس جمهور شبه جزیره کریمه نیز به شمار می‌رود ولی فاقد هرگونه قدرت و نفوذ عملی در آنجاست.

سرگئی آکسیونوف نخست وزیر متمایل به مسکو، پیرو شعارهای تظاهرات طرفداران روسیه که خواستار کمک مسکو برای دفاع از این منطقه در مقابل یورش “فاشیست‌ها” از سایر نقاط اوکراین بودند، اعلام کرد که شخصا نمی‌تواند پاسخگوی دولت موقت اوکراین باشد. او گفت: «من تصمیم گرفتم به طور موقت کنترل نیروهای مسلح و وزارت کشور را به دست بگیرم. کسانی که با این تصمیم من موافق نیستند استعفا کنند. من از رییس جمهور روسیه می‌خواهم به ما برای برگرداندن نظم و صلح به منطقه خودمختار کریمه کمک کند.»

اصل پذیرفته شده برای پوتین این است که  انفعال او  در اوکراین و سهل‌انگاری در قبال سرنوشت روس‌تباران این کشور مشروعیتش را در داخل روسیه تضعیف خواهد کرد. او می‌داند که احیای عظمت اسلاوها علت اصلی گرایش مردم روسیه در سه دور انتخاب او بوده است.

این درخواست آکسیونوف سریعا مورد اجابت مسکو قرار گرفت و نیروهای روس مناطق حساس از جمله فرودگاه‌های این شبه جزیره را به تصرف خود درآوردند تا تنش و ترس از تجزیه اوکراین بالا بگیرد.

در سال ۱۹۵۴ و دوران رهبری نیکیتا خروشچف رهبر وقت اتحاد شوروی که خود اوکراینی تبار بود، مالکیت کریمه که از اکثریت روس‌تبار برخوردار است، از روسیه به اوکراین منتقل شد. با فروپاشی شوروی و اعلام استقلال اوکراین، این کشور با جمعیتی مرکب از اکثریت ۷۸ درصدی اوکراینی‌ها و اقلیت ۱۷  درصدی  روس‌ها تاکنون به صورت یکپارچه باقی مانده است.

در اهمیت ژئوپولتیک کریمه برای روسیه همین بس که این شبه جزیره پایگاه یکی از چهار ناوگان نیروی دریایی روسیه است که به مسکو قدرت سوق‌الجیشی در دریاه سیاه و از آنجا به دریای مدیترانه می‌دهد.

برای درک وضعیت خطیری که حضور نظامی روسیه در کریمه به وجود آورده، اظهارات وزیر خارجه لهستان در دیدار از تهران در ۹۲/۱۲/۱۰ حائز اهمیت است. قرار بود او با حسن روحانی دیدار کند اما سفر خود را با بحران کریمه ناتمام گذاشت.

«رادوسلاو شیکورسکی» پس از دیدار با ظریف در نشست خبری مشترک گفت: «ما وقایع اخیر در اوکراین را با دقت دنبال می کنیم، لهستان تنها کشوری است که در کریمه کنسولگری دارد و نمایندگان ما در آن کنسولگری تایید کرده‌اند که نیروهای روس در این منطقه حضور یافته‌اند. این گزارش‌ها نشان می‌دهد که قوانین موجود شکسته شده است و اوضاع رو به وخامت است. به این دلیل، من باید سفرم به تهران را کوتاه کنم و به لهستان بازگردم. امیدوارم که رییس جمهوری ایران مرا ببخشند و درک کنند که این وقایع تا چه حد برای کشور لهستان دارای اهمیت است.»

سناریوهای محتمل برای اوکراین

در حالی که ولادیمیر پوتین با هزینه‌ای هنگفت، بازی‌های المپیک زمستانی را در شهر سوچی با شکوه هرچه تمام‌تر برگزار می‌کرد، دولت ویکتور یانوکوویچ رییس جمهور متمایل به مسکو در اوکراین سقوط کرد تا طعم پیروزی‌های ورزشکاران روس و ساز و کار پرابهت این المپیک در ذائقه پوتین باقی نماند.

اصل پذیرفته شده برای پوتین این است که  انفعال او  در اوکراین و سهل‌انگاری در قبال سرنوشت روس‌تباران این کشور مشروعیتش را در داخل روسیه تضعیف خواهد کرد. او می‌داند که احیای عظمت اسلاوها علت اصلی گرایش مردم روسیه در سه دور انتخاب او بوده و  برای همین به شدت نسبت به حوادث اوکراین حساس است.

با این ملاحظات، باید پرسید که واکنش احتمالی مسکو در برابر تحولات اوکراین چیست؟ به نظر می‌رسد با توجه به حساسیت پوتین و جهت‌گیری کلی سیاست خارجی روسیه در منطقه خارج نزدیک، مسکو در قبال تحولات اوکراین سه گزینه زیر را دارد:

سناریو مدل گرجستان: در این سناریو حمایت نظامی مسکو از یانوکوویچ و اعاده وضعیت سابق به اوکراین، یادآور مدل مداخله نظامی مسکو در گرجستان در سال ۲۰۰۸ است. در آن سال  مسکو به طرفداری از جدایی‌طلبان اوستیای جنوبی که مورد حمله دولت گرجستان قرار گرفته بود، به گرجستان حمله نظامی کرد. دمیتری مِدوِدف، رئیس جمهور وقت روسیه، این اقدام کشورش را دفاع از شهروندان روسی ساکن اوستیای جنوبی عنوان کرد.

سناریویی مشابه مداخله در گرجستان با توجه به تسری ابعاد مختلف بحران به اروپا برای غرب نیز پر هزینه خواهد بود. این اقدام ممکن است همکاری غرب را با روسیه در حوزه‌های مختلف مختل کند و استراتژی سیاست خارجی پوتین در همکاری همراه با رقابت با غرب را به شکست بکشاند.

جالب اینکه در همان بحران دولت، اوکراین اعلام کرد که کشتی‌های ناوگان دریایی روسیه که از بندر این کشور به منظور جنگ با گرجستان اعزام شده  بودند، برای ورود مجدد به کریمه باید از دولت این کشور اجازه بگیرند. دولت روسیه این موضوع را ناقض توافقنامه طرفین دانست.

البته در سناریوی کنونی، روسیه کمی محتاط‌تر از گرجستان دست به مداخله نظامی خواهد زد چرا که ارتش اوکراین به مراتب قوی‌تر از گرجستان است و حمایت نظامی غرب از اوکراین نیز محتمل است.

چنین حادثه‌ای با توجه به تسری ابعاد مختلف بحران به اروپا برای غرب نیز پر هزینه خواهد بود. از سوی دیگر، این اقدام ممکن است همکاری غرب را با روسیه در حوزه‌های مختلف مختل کند و استراتژی سیاست خارجی پوتین را که همکاری همراه با رقابت با غرب است به شکست بکشاند. این نتیجه برای هر دو طرف پر هزینه خواهد بود.

سناریوی تجزیه اکراین: در این سناریو مسکو پذیرفته که به دلیل مقاومت خیابانی اوکراینی ها علیه روسیه، بازگرداندن شرایط به دوران یک دولت متمایل به مسکو مثل دولت ویکتور یانوکوویچ ناممکن است. لذا مسکو به جای بازگرداندن اقتدار خود بر کل اوکراین، به دنبال اعمال سلطه خود بر منطقه استراتژیک شبه جزیره کریمه از راه تجزیه یا تحت‌الحمایه ساختن آن است. در این مدل مسکو از حمایت و خواست روس تبار های کریمه برخوردار است ولی تالی فاسد آن چنان خواهد شد که اقلیت روس در دیگر بخش های اوکراین در معرض خطر قرار می‌گیرند.

دیگر مشکل این سناریو این است که در صورت جدایی اوکراین شرقی، اولا مثل اعلام استقلال قبرس شمالی (طرفدار ترکیه) کمتر کشوری حاضر به شناسایی اوکراین شرقی خواهد بود و ثانیا تضمینی برای دسترسی روسیه به اروپای شرقی برای انتقال گاز خود وجود ندارد.

سناریو مصالحه سیاسی: در این سناریو، مسکو توسل به زور را در دو گزینه فوق، مقرون به صرفه ندانسته و به راه‌حل سیاسی تمایل نشان می دهد تا با موافقت انقلابیونی که قدرت را در دست گرفته‌اند، وارد یک مصالحه سیاسی شود.

از قضا یولیا تیموشنکو، رهبر اپوزیسیون و حزب “سرزمین پدری” روابط خوبی با پوتین دارد. در این مدل روسیه به جای قطع گاز صادراتی خود به اوکراین (که اینک تهدید به قطع آن کرده)، صادرات گاز خود را به شرط حضور وزیرانی متمایل به مسکو در کابینه آینده، ادامه خواهد داد.

در این سناریو بدیهی است که دسترسی به یک راه‌حل سیاسی مستلزم شکیبایی همه طرف ها و میانجیگران بین‌المللی است.

نتیجه:

از میان سه سناریوی بالا،  به نظر می‌رسد که روسیه با مداخله محدود خود در شبه جزیره کریمه، سناریوی دوم (تجزیه اوکراین شرقی) را دنبال می‌کند و در حال حاضر به دنبال حمله نظامی از نوع حمله به گرجستان (سناریو اول) و مصالحه سیاسی (از نوع سناریو سوم) نیست.

باید منتظر ماند و دید که تحولات اوکراین به کجا می‌انجامد ولی دور از احتمال نیست که پس از یک دوره تنش میان روسیه و اوکراین و پس از میانجیگری کشورهای پرنفوذ جهان، طرفین سرانجام به یک راه‌حل سیاسی ازنوع سوم تن دهند.