جلال طالبانی رئیس جمهور عراق به علت سکته مغزی در روز هفدهم دسامبر گذشته روانه بیمارستان «مدینهالطب» بغداد شد و پس از سه روز به بیمارستان «شاریته» برلین انتقال یافت. با وجود این که مقامات کردستان عراق خبر از بهبودی وضعیت جلال طالبانی میدهند اما او تاکنون به عراق بازنگشته است.
در هفتههای اخیر برخی از رسانههای نزدیک به حزب اتحادیه میهنی کردستان خبر از بازگشت آقای طالبانی به عراق را در روز هفدهم مارس داده بودند، اما دکتر نجمالدین کریم استاندار کرکوک و سرپرست تیم مراقب از آقای طالبانی به رسانهها گفته که وی هر موقع تیم پزشکیاش در برلین تشخیص دهد به عراق باز خواهد گشت.
برخی از ناظران سیاسی بر این باورند، باتوجه به وضعیت جسمانی رئیس جمهور ۷۹ ساله عراق، دیگر او قادر نخواهد بود در صحنه سیاسی عراق حضور یابد یا مانند گذشته در پست خود ایفای نقش کند. پس از بستری شدن آقای طالبانی در بیمارستان، بحثهایی بر سر جانشینی آقای طالبانی در محافل سیاسی و فضای رسانهای عراق در گرفت. اگرچه قانون اساسی عراق مکانیسمی برای جانشینی رئیس جمهور تعیین کرده است، اما این که در این کشور پر تنش، چه کسی میتواند جانشین طالبانی شود برای گروههای سیاسی حائز اهمیت است.
بیش از شصت سال از زندگی سیاسی جلال طالبانی میگذرد. او کیست و نقشاش در توازن سیاسی بین شیعهها، سنیها و کردها چگونه بوده است؟ اختلافات و کشمکشهای سیاسی در عراق و کردستان پس از طالبانی به سمتی میروند؟
از اتحادیه دانشآموزی تا ریاست جمهوری عراق
جلال حسامالدین طالبانی فرزند حسامالدین طالبانی، شیخ طریقت قادری است. او از یک خانواده مذهبی در سال ۱۹۳۳ در روستای کلکان مابین شهرهای کویه و رانیه متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در شهرهای کرکوک و کویه گذراند. سپس در رشته حقوق در بغداد فارغ التحصیل شد و در همان سالهای نوجوانی در دوران دبیرستان و سپس دانشگاه پا به عرصه سیاسی نهاد. صلاحالدین مهتدی سیاستمدار کرد آنطور که خودش میگوید، از سال ۱۹۶۲ میلادی و بیش از ۵۰ سال یار و همسنگر جلال طالبانی بوده است.
عدم موافقت طالبانی با اعدام مخالفان خود را یکی از نقاط مثبت در کارنامه بیش از ۶۰ سال فعالیت سیاسی او ارزیابی می کند. جلال طالبانی تاکنون برای فعالان سیاسی کردستان ایران نیز چند بار از مقامات ایران تقاضای عفو کرده است.
مهتدی در مورد دوران جوانی جلال طالبانی به زمانه میگوید: «جلال طالبانی به دلیل فعالیتهای سیاسی در دوران دبیرستان و دانشجویی در بغداد، ناچار به ترک عراق شد و به سوریه رفت و به حمید درویش و عثمان صبری و کردهای این کشور در تاسیس حزب دمکرات کرد سوریه کمک کرد.»
به گفته صلاحالدین مهتدی، جلال طالبانی در فعالیتهای سیاسی خود در دوران جوانی بعنوان نماینده کردستان در فستیوال جوانان شوروی سابق و چین شرکت کرد. طبق برخی منابع طالبانی در ۱۳ سالگی اتحادیه دانشجویی کرد تشکیل داد و سپس به حزب دمکرات کردستان عراق پیوست. دیری نپایید که طالبانی بعنوان یکی از جوانترین افراد، عضو دفتر سیاسی این حزب شد. حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری ملامصطفی بارزانی در سال ۱۹۴۳ تاسیس شده بود.
پس از کودتای عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ مرحله دیگری از فعالیتهای سیاسی جلال طالبانی آغاز میشود. به گفته صلاحالدین مهتدی در این دوران جلال طالبانی به عراق بازگشته بود و در مرحله نخست در صدد طرح مطالبات کردها از طریق مذاکره با دولت مرکزی بود که توافقی حاصل نشد و مردم را برای نهضت علیه دولت سازمان داد.
این سیاستمدار کرد میگوید، اولین دستههای نظامی علیه عبدالکریم قاسم توسط جلال طالبانی تشکیل شد و خود او هم فرماندهی آنان را به عهده گرفت. این دسته از نیروهای نظامی در مناطق «کرکوک»، «چم ریزان»، «شارباژیر»، «پنجوین» و اطراف شهرسلیمانیه فعالیت داشت. صلاحالدین مهتدی میگوید، ارتقای نظامی طالبانی تا جایی پیش رفت که بعنوان فرماندهی کل نیروهای پیشمرگ حزب دمکرات کردستان عراق تعیین شد.
در این دوره اختلافاتی بین دو دسته از نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق بروز کرد و این دو جناح باهم وارد جنگ شدند. رهبری یکی از این جناحها به عهده ملامصطفی بارزانی و دیگری به عهده جلال طالبانی بود. کشمکشهای سیاسی و نظامی این دو گروه چند سال طول کشید تا سرانجام جلال طالبانی و همراهانش حزب اتحادیه میهنی را در سال ۱۹۷۵ تاسیس کردند.
از آن زمان به بعد دو حزب دمکرات کردستان و حزب اتحادیه میهنی کردستان بارها وارد جنگهای خونین علیه یکدیگر شدند؛ هرچند همزمان با دولت مرکزی هم در جنگ بودند. تا سال ۱۹۹۱ حکومت صدام حسین بارها مناطق کردستان را مورد حملات وسیع خود قرار داد و بسیاری از این حملات تحت نام «انفال» صورت گرفت. طبق آمارها در کردستان عراق بیش از ۱۸۰ هزار شهروند کرد در پروژه انفال صدام حسین کشته شدند.
حملات شیمیایی حکومت بعث به حلبچه که کشته شدن پنج هزار نفر را به دنبال داشت در سال ۱۹۸۸ صورت گرفت. پس از جنگ کویت و عراق در سال ۱۹۹۱ و وضع منطقه پرواز ممنوع، کردها توانستند حکومت داخلی خود را تاسیس کنند. در این سال کردستان عراق شاهد خیزش مردم علیه حکومت بعث بود. در کردستان عراق این روزها به نام «راپهرین» به معنای خیزش عنوان میشود.
حزب اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان در سال ۱۹۹۴ وارد جنگی داخلی و خونین شدند. با تلاش ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۸ پیمان نامه صلحی بین این دو حزب امضا شد. پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ حکومت صدام حسین سقوط کرد. در سال ۲۰۰۵ جلال طالبانی به عنوان رئیس جمهور عراق تعیین شد. او که بعد از ۵۰ سال اولین رئیس جمهوری عراق بود که از طریق برگزاری انتخابات به این سمت میرسید، با رای نمایندگان در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ در پستش باقی ماند.
اعدام مخالفان
صلاحالدین مهتدی عدم موافقت طالبانی با اعدام مخالفان خود را یکی از نقاط مثبت در کارنامه بیش از ۶۰ سال فعالیت سیاسی او ارزیابی میکند. او میگوید: «حکومت بعث در کردستان کشتار وسیعی تحت عنوان انفال در کردستان عراق آغاز کرده بود.
طالبانی در مدتی که رئیس جمهور عراق بود، سعی کرد با همه گروههای عراقی دوست باشد و ازهمه آنان هم به یک اندازه دور بماند. به همین خاطر یک نوع اعتمادی ایجاد کرده بود.
صدام حسین تمام مردم کرد را غیر از طالبانی عفو کرد. صدام دستور داده بود در هر نقطهای جلال طالبانی را دیدند او را به قتل برسانند. اما پس از اینکه جلال طالبانی به ریاست جمهوری عراق رسید، حکم اعدام صدام حسین را امضا نکرد. طالبانی گفت: من یک وکیل دادگستریام و امضا دادهام که مخالف حکم اعدام هستم.»
جلال طالبانی برای فعالان سیاسی کردستان ایران تاکنون چند بار از مقامات ایران تقاضای عفو کرده است. او در سال ۲۰۰۹ در دیدار با آیتالله صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه ایران برای شیرکو معارفی و حبیب الله لطیفی دو تن از زندانیان سیاسی تقاضای عفو کرد. همچنین به گفته نزدیکان آقای طالبانی، او در سال ۲۰۱۰ در ترکیه، از محمود احمدینژاد خواسته بود، حکم اعدام حبیب الله لطیفی را متوقف سازد. آن زمان اعلام شده بود روز ۲۶ دسامبر حکم این زندانی سیاسی اجرا خواهد شد.
اگرچه جلال طالبانی با اعدام مخالف بود، اما عراق یکی از کشورهایی است که سالانه بیشترین موارد اعدام در آن اجرا میشود.
تنش عراقیها
دوران ریاست جمهوری جلال طالبانی به دورانی پر تنش بین سنیها، شیعهها و کردها تعبیر میشود. عراق در چند سال اخیر با وجود حضور نیروهای آمریکا، با چالشهای امنیتی وسیعی بویژه در مناطق عربنشین روبروبوده است.
اختلافات بین گروههای مختلف عراق، تا سلب اعتماد از نخست وزیر و متهم شدن معاون رئیس جمهور به دست داشتن در ترور پیش رفته است. همچنین انتقادات و بیانات تند نوری مالکی و مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان بارها حجم زیادی از اخبار رسانههای جهان عرب و عراق را به خود اختصاص داده است. در چنین شرایطی نقش جلال طالبانی در کاهش تنشها و اختلافات مثبت تلقی میشود.
آسوس هردی روزنامهنگار شناخته شده کرد و ناظر سیاسی به زمانه میگوید: «طالبانی در مدتی که رئیس جمهور عراق بود، تقریبا همیشه سعی میکرد با همه گروهای عراقی دوست باشد و ازهمه آنان هم به یک اندازه دور باشد. به همین خاطر یک نوع اعتمادی ایجاد کرده بود. در میان گروههایی که در عراق وجود دارند، هر از چند گاهی که بحرانی پیش میآمد و او این توانایی را داشت که همه آنان را دور یک میز در کاخ ریاست جمهوری جمع کند.»
اما محمود عثمان عضو پارلمان عراق به گونه دیگری نقش جلال طالبانی در همگرایی طیفهای سیاسی عراق ارزیابی کرده و طالبانی را در این امر چندان موفق نمیداند.
محمود عثمان به زمانه میگوید: «آقای طالبانی تلاش خود را کرده و تا حدی سعی داشته بین آنان همبستگی ایجاد کند، به این اعتبار که روابط نزدیکی با آنان داشته است. اما بسیار موفق نبوده، زیرا به حرفش گوش ندادند. مثلا قبل از این که به این بیماری مبتلا شود خواستار یک کنگره ملی شد و از تمام گروهها خواست دور هم جمع شوند و هشت بند طرح کرد تا مورد پسند واقع شود. اما آنطور که لازم بود تلاشهایش به ثمر ننشست. چون با او همکاری نمیکردند.»
ناظران سیاسی عراق بر این باورند که میانجیگری رئیس جمهور در کاهش اختلافات حکومت اقلیم کردستان و حکومت مرکزی موجب کاهش تنشها بر سر مناطق مورد مناقشه کرکوک شده است. شهر نفت خیز کرکوک یکی از مناطق مورد مناقشه بین کردها، عرب و ترکمنها است. گروهای مختلف عراب بر سرمالکیت شهر کرکوک سالهاست جدال دارند.
ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق به مناطق مورد مناقشه در عراق اختصاص یافته است. این ماده قانونی بر عادیسازی این مناطق، سرشماری و همهپرسی در کرکوک و دیگر مناطق مورد اختلاف تاکید میکند. عدم اجرای این ماده قانونی موجب بروز اختلافات شدیدی بین کردها و عربها در عراق شده است.
یکی دیگر از موارد که جلال طالبانی در آن ایفای نقش کرد، مسئله سلب اعتماد از نوری مالکی بود. در سال گذشته میلادی طرح سلب اعتماد نوری مالکی با شکست روبرو شد که برخی از تحلیلگران نقش رئیس جمهور را در این موضوع پررنگ میبینند.
محمود عثمان در این باره میگوید، اگرچه جناحهایی که به دنبال سلب اعتماد نوری مالکی بودند به توافق نرسیدند، اما جلال طالبانی هم با سلب اعتماد از نخست وزیر موافقت نکرد و آنان را به گفتوگو با نوری مالکی فراخواند.
روابط خارجی
به گزارش رسانههای کردستان عراق، پس از انتقال جلال طالبانی به آلمان، جو بایدن معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در نامهای گفته بود، امیدواریم هرچه زودتر سلامتی خود را به دست آورید، عراق به بازگشت شما بر سرکارتان نیاز دارد. شما یک میهندوست عراقی و یک دوست واقعی آمریکا هستید.
از طرف دیگر محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران، دسته گلی برای جلال طالبانی فرستاد و قبل از اعزام او در ماه دسامبر به آلمان، یک تیم پزشکی روانه بغداد کرد.
در کنار معاون ریاست جمهوری و وزیر خارجه عراق، هیرو ابراهیم احمد همسر طالبانی از جمله گزینههای احتمالی برای جانشینی طالبانی است
در ماههای گذشته ترکیه نیز بارها اعلام کرده برای بهبود وضعیت جلال طالبانی حاضر است کمکهای ویژه پزشکی ارسال کند. همچنین گیدو وستروله وزیر امور خارجه این کشور در پیامی برای جلال طالبانی آرزوی بهبودی کامل کرده است. به نظر میرسد که واکنش آمریکا، آلمان، ایران و ترکیه به بیماری طالبانی ناشی از اهمیت او برای دولتهای منطقه و فرامنطقهای باشد.
محمود عثمان میگوید: «طالبانی در روابط خارجی عراق نقش چشمگیری داشت. او رابطه وسیعی با کشورهای همسایه و با دولتهای عربی داشت. به ویژه در این اواخر که بعنوان رئیس جمهور به کشورهای مختلف دعوت میشد. طالبانی بیش از دیگر شخصیتهای سیاسی عراق در گسترش روابط این کشور تاثیر داشته است.»
اعتراض در کردستان
کردستان عراق شاهد جنگهای خونینی در طول دورههای مختلف بوده است. یکی از طولانیترین جنگهای داخلی بین حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی و حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی اتفاق افتاده است. با میانجیگری واشنگتن در سال ۱۹۹۸ جنگ بین این دو حزب پایان یافت و براساس تواقفی که بین آنان صورت گرفت کردستان را به دو اداره مجزا تقسیم کردند تا این که در سال ۲۰۰۵ حکومت مشترک تشکیل شد.
کردستان عراق در سالهای اخیر و به ویژه پس از سقوط صدام حسین، شاهد اعتراضات و نارضاییهایی بود تا اینکه جنبش «گوران» یا تغییر در سال ۲۰۰۶ توسط نوشیروان مصطفی یکی از بنیانگذاران اتحادیه میهنی کردستان تاسیس شد. این جریان هدف خود را مبارزه با فساد مالی، قبیلهگرایی معرفی میکند. جنبش گوران میگوید، مدافع آزادی و دمکراسی است و بیشتر ادارات حکومتی دچار فساد عظیمی شدهاند و قدرت سیاسی به انحصار چند خانواده در آمده است.
نوشیروان مصطفی ابتدا یک شرکت رسانهای به نام «وشه» به معنای کلمه تاسیس کرد. این شرکت رسانهای تلویزیون، رادیو، روزنامه، مرکز نظرسنجی و وبسایتهای مختلفی را در بر میگیرد. سپس جنبش “تغییر” در انتخابات پارلمان کردستان در سال ۲۰۰۹ شرکت کرد و توانست ۲۴ درصد آرا را در کردستان عراق به دست آورد. به این ترتیب ۲۵ کرسی از ۱۱۱ کرسی پارلمان کردستان از آن این جنبش شد.
جنبش “تغییر” در انتخابات پارلمان عراق هم توانست هشت کرسی را به خود اختصاص دهد. بیشتر رای جنبش گوران در هر دو دوره از منطقه تحت نفوذ اتحادیه میهنی کردستان کسب شد.
در کنار جنبش “تغییر”، احزاب اپوزیسیون اسلامی مانند، حزب اتحاد اسلامی کردستان عراق و حزب جمعیت اسلامی کردستان نیز در عرصه سیاسی عراق حضور دارند.
آسوس هردی بعنوان یک روزنامهنگار منتقد در پیوند با وضعیت کردستان عراق میگوید: «مشکل در کردستان به نوع دیگری است. ما نمیتوانیم بگوییم که مشکل قومی و مذهبی داریم. چون اکثریت جمعیت کردستان را کردهای سنی تشکیل میدهند. مشکل به آزادیها، حقوق و بنیانگذاری یک سیستم دمکرات مربوط میشود. مردم کردستان نگرانند که یک سیستم دیکتاتوری در کردستان درست شود و نارضاییهایی شاهد هستیم که بعضی وقتها هم بالا میگیرد و مثلا دو سال پیش در ۱۷ فوریه به اوج خود رسید.»
اشاره آسوس هردی به اعتراضات سال ۲۰۱۱ در شهرهای کردستان عراق است که بنا به گزارش رسانههای کردستان عراق ده نفر کشته برجای گذاشت. معترضان خواستار مبازره با فساد مالی و محاکمه “افراد فاسد”، حل مشکل بیکاری و افزایش امکانات رفاهی مردم بودند.
جلال طالبانی به گفته محمود عثمان، سعی کرد روابط خود را با احزاب اسلامی کردستان گسترش دهد و در ماههای اخیر در تلاش بود به جنبش “تغییر” هم نزدیک شود. از طرفی دیگر او بر این باور است روابط خوب اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان موجب شده پیمان استراتژیک بین این دو حزب امضا شود. صلاح الدین مهتدی میگوید، طالبانی نقشی کلیدی در روابط دو حزب داشته و معمار و طراح پیمان استراتژیک بین آنان است.
در سال ۲۰۰۷ پیماننامه استراتژیک بین دو حزب اتحادیه میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان امضا شد. طبق این پیمان هر دو حزب بطور مشترک حکومت را تشکیل میدهند و هر دو سال یک بار پستهای نخست وزیری و رئیس پارلمان بین آنها تعویض خواهد شد. این پیماننامه همواره از سوی طیفهای مختلف اپوزیسیون کردستان عراق مورد انتقاد بوده است.
عراق پس از طالبانی
بحث بر سر جانشینی جلال طالبانی در عراق و کردستان، پس از انتقال او به آلمان به یکی از موضوعات رسانهها در آن روزها تبدیل شد. پس از گذشت چند روز دفتر سیاسی اتحادیه میهنی به اتفاق آراء، کسرت رسول علی را تا بازگشت طالبانی بعنوان مسئول موقت حزب اتحادیه میهنی معرفی کرد.
اما طبق قانون اساسی عراق، در صورت ناتوانی رئیسجمهور از اجرای وظایف خود یکی از دو معاون وی این سمت را بطور موقت برعهده خواهند داشت. پس از ۳۰ روز پارلمان عراق موظف است که رئیسجمهور جدیدی برگزیند.
گزینههای احتمالی که برای جانشینی طالبانی مطرح شده، خضیر الخزاعی معاون دوم طالبانی، برهم احمد صالح نخست وزیر پیشین اقلیم کردستان، هیرو ابراهیم احمد همسر طالبانی و هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق هستند.
بیشتر بخوانید
در همین زمینه مقاله فرهمند علیپور در رادیو زمانه:آسوس هردی میگوید: «خیلیها تلاش میکنند و امیدوار هستند جای طالبانی را بگیرند. بویژه سنیها شاید فکر میکنند یک فرصت تاریخی است یک بار برای همیشه دوباره بالاترین مرتبه دولت عراق را به دست بیاورند. مخصوصا که آنها همیشه بر این نکته تاکید میکنند، عراق یک دولت عربی است و باید رئیس جمهورش هم عرب باشد. از طرفی دیگر هم کردها بطور قطع راضی نمیشوند به این سادگی مرتبه مهم دولت عراق را از دست بدهند. شیعهها هم دلشان میخواهد کسی آنجا بیاید اگر سنی هم باشد مشکلی ندارند اما به شیعهها نزدیک باشد و بیش از اینکه از سنیها بشنود از شیعه بشنود. در حیات بودن طالبانی، تا به حال کاری کرده که تقریبا هیچ کدام از طرفین از نظر اخلاقی و انسانی نمیخواهند بطور صریح در این باره صحبت کنند.»
به باور این ناظر سیاسی، به دلیل حساسیت و مشکلات بین گروهها، قومیتها و مذاهب، ایجاد هماهنگی در بین آنان کار سختی است به ویژه که دولتهای منطقه در امور داخلی عراق دخالت میکنند.
آسوس هردی وضعیت کنونی عراق را چنین توصیف میکند: «سنیهای عرب هنوز هم خواب روزی را میبینند که سلطه عراق را در دست گیرند. شیعهها از گذشته میترسند و چشم به آینده دارند و میترسند که تاریخ تکرار شود و همیشه از بالاگرفتن قدرت سنیها میترسند. کردها از هر دو میترسند؛ هم از گذشته و هم از آینده. از گذشتهای که تکرار شود و عربهای ناسیونالیست سنی دوباره حکومت عراق را به دست بگیرند و تراژدیهایی که کردها دیدند تکرار شود. از آینده عراق میترسند که شیعههای عراق یک نوع دیکتاتوری شیعه پیاده کند، یعنی تجربه کردهای ایران در عراق تکرار شود.»
آسوس هردی این بحرانها را در فقدان جلال طالبانی سختتر میبیند چون به باور او دیگر شخصیتی وجود نخواهد داشت که همه گروهها به آن اعتماد داشته باشند تا آنان را دور هم جمع کند.
ناظران سیاسی با توجه به نقش مثبتی که برای جلال طالبانی در صحنه سیاسی عراق قائلند، پیشبینی میکنند که عراق بدون طالبانی با افزایش جدالها در مناطق مورد مناقشه عراق، گسترش تنشها بین طیفهای مختلف عراقی، تغییر روابط اتحادیه میهنی با دیگر احزاب و گروههای سیاسی، گسترش بحرانهای منطقهای و چالشهای امنیتی روبروخواهد بود.