عالیه خانم، معروف به خالخانم سوگند خورده بود که تا وقتی بیحجابی هست از خانه بیرون نرود. او که در سن پنج سالگی در اثر بیماری حصبه کر شده بود، اتاقی در خانه برادرش که پدر اقدس بود کرایه کرده بود. اینک هر روز مجبور بود از بچهها خواهش کند برایش خرید کنند. بچهها از خرده فرمایشهای او به تنگ آمده بودند. زن که در سکوت زندگی میکرد متوجه نبود که دیگران در پشت سر به او میخندند.
02 November 2013
بی صبرانه منتظر بقیه اش هستم . عاشقتم خانم پارسی پور
اولین بار رمان طوبی و معناش شب رو خوندم عاشقتون شدم تا حالا …
سولماز / 03 November 2013