shahname

اگر تند بادى برآيد ز كنج / به خاك افكند نارسيده ترنج
ستمكاره خوانيمش ار دادگر / هنرمند دانيمش ار بى هنر
اگر مرگ دادست بيداد چيست / ز داد اين همه بانگ و فرياد چيست
ازين راز جان تو آگاه نيست / بدين پرده اندر ترا راه نيست
همه تا در آز رفته فراز / به كس بر نشد اين در راز باز
برفتن مگر بهتر آيدش جاى / چو آرام يابد به ديگر سراى
فردوسى توانا با اين بيت ها داستان رستم و سهراب را كه يكى از بزرگ ترين سوگنامه هاى تاريخ ادبى ايران است، آغاز مى كند. او از مرگ مى گويد و مرگ نابهنگام و انسان را نادانى مى داند كه هرگز راز مرگ را باز نخواهد گشود. در آين آغازينه در بيت نهايى مى فرمايد:
كنون رزم سهراب رانم نخست / از آن كين كه او با پدر چون بجست

[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20131020_Shahnameh_125_Parsipur.mp3[/podcast]