محمد میرموسوی، متولد ۱۳۶۶ و اهل لاهیجان، به اتهام حضور در یک نزاع محلی، پنج‌شنبه یکم شهریور، در روستای ناصرکیاده از توابع لاهیجان بازداشت می‌شود. فردای روز حادثه، ساعت چهار عصر، از بازداشتگاه «ناصرکیاده» با خانواده تماس می‌گیرند و به پدر او می‌گویند: «پسرت بر اثر سکته قلبی فوت کرده است».

حدوداً یک هفته بعد، تصاویر پیکر محمد میرموسوی در غسالخانه، که آثار شکنجه و ضرب و شتم در ناحیه کمر و شانه هویدا بود، درکنار ویدئوی خودروی به‌آتش‌کشیده‌شده، در فضای مجازی بازتابی گسترده داشت. ظهر پنج‌شنبه ۸ شهریور، رئیس‌جمهوری جدید، مسعود پزشکیان به وزیر کشور دستور داد با تشکیل و اعزام کمیته‌ای به لاهیجان جوانب حادثه را بررسی و نتیجه آن را به هیأت وزیران اعلام کند. اسکندر مؤمنی، وزیر کشور، نیز هیئت تحقیق ویژه‌ای را برای بررسی موضوع تعیین کرده است.

قضیه آنقدری بیخ پیدا کرده است که با دستور سردار رادان، که خود از اوامر و عوامل کشتار دیگر جوانان بوده، فرمانده پلیس شهر لاهیجان از سِمَت خود خلع شده و پنج افسر نیروی انتظامی در جریان پرونده کشته‌شدن محمد میرموسوی بازداشت شدند.

از زمان انتشار این تصاویر روایت‌های متعددی از مرگ او منتشر شده است. در تازه‌ترین خبر، روزنامه اعتماد دیروز یکشنبه ۱۱ شهریور جزییات جدیدی از نحوه دستگیری محمد میرموسوی در گفت‌وگو با خاله او منتشر کرده است اما خانواده او علت مرگ میرموسوی را دقیق اعلام نکرده و گفته: «تا اعلام نتیجه پزشکی قانونی اطلاعات ما در مورد نحوه مرگ محمد ناقص است».

روایت‌های بستگان و هم‌محله‌ای‌های او و گفته‌های متناقض حکومت را با هم بررسی کنیم.  

خبرهای ضدونقیض از سوی حکومت

در اطلاعیه مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی نیروی انتظامی به «عدم کنترل خشم و احساسات» مأموران انتظامی اشاره شده است اما علت اصلی مرگ را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است. این مرکز تا کنون سه اطلاعیه در مورد مرگ محمد میرموسوی منتشر کرده است که در اطلاعیه دوم خود گزارش تیم ویژه بازرسی را منتشر کرد:

پنج‌شنبه یکم شهریور ماه در روستای ناصرکیاده از توابع شهرستان لاهیجان خبر نزاع و درگیری توسط اهالی محل در سه مرحله و به‌طور مکرر به پاسگاه محلی گزارش می‌شود. در این درگیری افراد یکدیگر را مورد ضرب و شتم قرار داده و بنابر اظهارات امدادخواهان، منشاء درگیری مرحوم موسوی بوده و خودروی متوفی همان‌طور که در تصاویر به‌ صورت مستند مشخص است کاملاً تخریب و در آتش می‌سوزد. این موضوع باعث رعب و وحشت اهالی محل شده و پلیس تمامی عاملان حادثه از جمله مرحوم میرموسوی را … بازداشت می‌کند.

این گزارش ادعا می‌کند که میرموسوی «سابقه شرارت و درگیری داشته و در سال ۱۳۹۹ نیز در اجرای حکم جلب، با پلیس درگیر و به ۹ ماه حبس محکوم می‌شود» و اعلام می‌کند: «متوفی در پاسگاه انتظامی شروع به فحاشی و استنکاف از دستورات عوامل انتظامی و درگیری با مأموران نموده که این روند تا حضور در بازداشتگاه ادامه می‌یابد». نیروی انتظامی به رغم تأیید «هیجان ناشی از اصطکاک صورت گرفته میان مرحوم و عوامل انتظامی و عدمِ کنترلِ خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بی اعتنایی به وضعیت متهم»، همزمان علت مرگ را بدون هیچ اشاره‌ای به شکنجه در بازداشتگاه در هاله‌ای از ابهام نگاه می‌دارد:

علت فوت با توجه به اتفاقاتِ قبل از حضور پلیس و شرایط جسمی و روحی متوفی، توسط پزشکی قانونی در حال بررسی است.

در پی انتشار تصاویری از پیکر محمد میرموسوی، ابراهیم انصاری، دادستان عمومی و انقلاب لاهیجان، چهارشنبه ۷ شهریور گفت که «مقامات قضایی شهرستان بلافاصله پس از این واقعه در محل حاضر و بررسی موضوع را با جدیت در دستور کار قرار دادند» و از بازداشت پنج افسر نیروی انتظامی در جریان پرونده کشته شدن محمد میرموسوی خبر داد.

پس از آن، جمعه ۹ شهریور، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی (فراجا) با انتشار سومین اطلاعیه‌اش از برکناری فرمانده پلیس شهر لاهیجان خبر داد. در این اطلاعیه کوتاه که خبرگزاری ایلنا آن را منتشر کرد آمده است که یک تیم بررسی متشکل از کارشناسان بازرسی کل نیروی انتظامی به لاهیجان رفته‌اند تا ابعاد این رویداد را مشخص کنند. دلیل برکناری فرمانده انتظامی لاهیجان «عدمِ نظارت کافی بر عملکرد و رفتار کارکنان» ذکر شده است.

خبرگزاری فارس، منسوب به سپاه پاسداران، در گزارشی به نقل از منبعی آگاه نوشته است: «این فرد به منزل پدری خود در روستای بارکوسرای لاهیجان رفته و در یک نزاع در قهوه‌خانه شرکت می‌کند و پس از تماس حاضران با پلیس و حضور آنها دستگیر می‌شود». فارس نوشته که او پنج‌شنبه اول شهریور پس از دستگیری به بازداشتگاه میدان انتظام منتقل می‌شود. پس از بازداشتگاه او را به بیمارستان منتقل می‌کنند و پیگیری‌ها نشان می‌دهد که پیش از حضور در بیمارستان او علائم حیاتی نداشته است. در این گزارش گفته شده که خانواده سیدمحمد بر پیگیری پرونده او از مجاری قانونی تأکید دارند.

روزنامه شرق شنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، در گزارشی با عنوان «گزارش یک قتل؛ روایت شرق از مرگ دلخراش سید‌محمد موسوی، جوان لنگرودی»، با گفت‌وگو با اهالی محل و هم‌کلاسی‌ها روایت جدیدی از کشته‌شدن محمد میرموسوی ارائه داده و نوشته است:

تصاویر و فیلم‌های کوتاهی از جسد او در غسالخانه به بیرون مخابره شد که از ضرب و جرح شدید پیش از مرگ حکایت داشت. حتی به نظر می‌رسد گلوله‌ای هم به سیدمحمد شلیک شده بود. فردی در ویدئو قسمتی از کمر آش‌ولاش او را به دوربین نشان می‌داد و می‌گفت «اینجاها سوراخ شده است.

یکی از هم‌کلاسی‌های محمد اظهار کرده: «او را برده بودند سمت پاسگاه ناصر کیاده لاهیجان و با نامردی تمام کشتنش. به نظر من محمد دعوایی نبود و خیلی هم خنده رو بود». این هم‌کلاسی‌ از اهالی شنیده که طرف دعوای سیدمحمد «وابسته به یکی از ارگان‌ها»ی نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی بوده و «برای همین دعوا بالا گرفته است».

یکی دیگر از هم‌محله‌های محمد به شبکه شرق گفته است: «در روستا میان چند نفر درگیری ایجاد می‌شود و سیدمحمد هم در متن این درگیری‌ها بوده است. اهالی زنگ می‌زنند به پاسگاه و چند مأمور می‌رسند، اما وقتی مأمورها می‌رسند دعوا فیصله پیدا می‌کند. اهالی به مأمورها می‌گویند شما بروید. در همین میان دعوای لفظی پیش می‌آید. ما که آنجا نبودیم اما بعضی می‌گویند مأمورها بد حرف زدند و به محمد فحش‌های ناموسی دادند. بعضی هم می‌گویند سیدمحمد چون از دعوا هنوز عصبانی بوده خودش به مأمورها فحاشی می‌کند. مأمورها هم که می‌بینند دوباره جو دارد متشنج می‌شود، تماس می‌گیرند تا نیروی کمکی برایشان بفرستند».

مهم‌تر اما روایت او از شلیک گلوله است:

نیروهای جدید که می‌رسند، او را بازداشت می‌کنند و سیدمحمد هم با مأمورها درگیر می‌شود. بدن خوب و ورزشکاری داشت. از عکس‌های جسدش هم مشخص است. او را می‌برند به پاسگاه محل و کتکش می‌زنند. ظاهراً آنجا پنج مأمور بوده و به او می‌گویند که به مأمور دولتی فحاشی کرده پس باید کتک بخورد. بعضی از اهالی هم رفته بودند برای مداخله، اما به آنها اجازه ورود به پاسگاه را نمی‌دهند. پس از چند دقیقه صدای شلیک تیر می‌شنوند. در فیلمی که از غسالخانه منتشر شده هم جای تیر روی کمرش مشخص است. درست نمی‌دانیم علت شلیک چه بوده، عمدی بوده یا سهوی.

این فرد همچنین گفته است که پلیس به خانواده مقتول گفته «شما ماجرا را رسانه‌ای نکنید، اما تصاویری از جسد شکنجه شده سیدمحمد در غسالخانه در یکی از کانال‌های محلی گیلان منتشر می‌شود». بعد از آن هم دادستان و سایر مقامات اعلام کردند که دارند موضوع را پیگیری می‌کنند.

 یکی دیگر از هم‌محلی‌ها به «شرق» می گوید: «مادر و پدر او هر دو بازنشسته یکی از ارگان‌ها هستند و برای همین مجبور شده‌اند قضیه را یک طوری جمع کنند، اما مظلومیت این جوان و دادخواهی برای او همچنان پابرجاست». او گفته سیدمحمد را به درختی بسته بودند و ماشینش را آتش می‌زنند: «البته ماشین برای پدرش بوده است. بعد او را به پاسگاه می‌برند و آنجا هم او را به صندلی یا ستونی می‌بندند و با کابل و آهن و میله و باتوم کتکش می‌زنند و بر اثر همین ضربات او کشته می‌شود».

پویان خوشحال، خبرنگار مقیم ترکیه که اهل لاهیجان است، در شبکه اجتماعی اکس نوشت که محمد در پاسگاه ناصر کیاده لاهیجان کشته شده است. بر اساس این روایت، مقتول پس از بازداشت «به علت درگیری و واکنش به رفتار مأموران، به محوطه بدون دوربین پشت پاسگاه ناصر کیاده برده شده» و آنجا هدف ضرب و جرح مأموران و چند سرباز قرار گرفته است: «متهم [سپس] برای سپری کردن شب، به قرارگاه (فرماندهی انتظامی شهرستان لاهیجان واقع در میدان انتظام) منتقل شده است». در ادامه این روایت آمده است که میر‌موسوی شب هنگام به مأموران گفته حال عمومی‌اش خوب نیست و نیاز به پزشک دارد اما به این خواسته او توجهی نکرده‌اند و در نهایت «بر اثر خون‌ریزی داخلی» جان خود را از دست داده است.

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و برنده جایزه نوبل صلح، جمهوری اسلامی را مسئول «قتل عمد» محمد میرموسوی زیر «شکنجه وحشیانهٔ مأمورانش» در شهر لاهیجان دانست و خواستار پاسخگویی مقام‌های حکومت شد.

او در پیامی که روز شنبه ۱۱ شهریور ماه در اینستاگرام نوشت: حکومت چه «بلاهت‌بار و بی‌شرمانه» کشته شدن یک انسان بی‌گناه را زیر شکنجه «استثناء» و «شکنجه سیستماتیک مرگ‌بار در بازداشتگاه را عدمِ کنترل احساسات و خشمِ مأمور» و «هیجان ناشی از اصطکاک» می‌نامد. او افزود:

آیا این همان حکومتی است که «معترض جوان جنبش زن، زندگی، آزادی را به جرم گذاشتن یک سطل زباله وسط خیابان به‌عنوان یک حرکت اعتراضی‌ مدنی اعدام کرد و اکنون جنایت فاجعه‌بار مأمورانش را عدم کنترل احساسات و خشم مأمورانش اعلام می‌کند؟

محمدی در ادامه نوشت که جمهوری اسلامی اصول قانون، عدالت، شرافت و انسانیت را زیر پا گذاشته و «شقاوت، سنگدلی و ظلم توقف‌‌ناپذیر و بی‌امان حکومت، هر روز نمایشی استثنایی برای تاریخ بشریت خلق می‌کند».

جزئیات دقیق بر سر نحوه کشته‌شدن محمد میرموسوی هنوز برای عموم آشکار نشده است. اما برمبنای همین روایت‌ها و شواهد کاملاً آشکار است که مأموران انتظامی جمهوری اسلامی در کشته‌شدن این جوان ۳۶ ساله نقش دارند.