دیدگاه

در ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ (روز قلم) مراسمی تحت عنوان فرعی «آیین تجلیل از نام‌آوران زبان و ادبیات کُردی» با تأکید بر مشاهیر و فعالین این حوزه در دانشگاه کوردستان برگزار شد. برگزار کننده مراسم «پژوهشکده کوردستان‌شناسی»[۱] وابسته به دانشگاه و با همکاری «مرکز تحقیقات کوردستان‌شناسی دانشگاه آزاد» و «مؤسسه آموزش زبان کوردی راژه» بود. همایش مذکور به تجلیل از ۱۰۰ نفر از فعالان کوردستان در ۱۲ محور فرهنگ‌نویسی، آموزش زبان، انجمن‌های ادبی، زبانشناسی، ترجمه، نقد ادبی، رمان‌نویسی، شعر، انتشارات و روزنامه و مجلات کوردی، ویرایش نسخه‌های خطی و پایگاه‌های خبری پرداخت.

https://www.instagram.com/hawalati/p/C9A95fQouL4/

همچنین، ازجمله اهداف اصلی این مراسم زمینه‌سازی برای تأسیس فرهنگستان زبان و ادبیات کوردی عنوان شده است. اگر از بزرگ‌نمایی اهمیت و دستاوردهای این قسم همایش‌ها از سوی دست‌اندرکارانش و برخی چهره‌‌های شناخته‌شدۀ حوزه‌های فرهنگی و ادبی کوردستان صرف‌نظر کنیم؛ در یک نگاه حداقلی و سطحی این اقدام فرهنگی در راستای حفظ، توسعه و ترویج زبان و ادبیات کوردی و تقدیر از سرمایه‌های انسانی این حوزه در کشوری که حاکمیت و فضای روشنفکریش هرگونه مظاهر آن را تجزیه‌طلبی تلقی می‌کنند، ارزشمند به نظر می‌رسد.

توضیح تصویر: پوستر (نسخه کوردی) «آیین تجلیل از نام‌آوران زبان و ادبیات کُردی»، منبع: پژوهشکده کوردستان‌شناسی دانشگاه کوردستان

بااین‌حال، در قیاس با سال‌های پیش و مراسمات مشابه، این گردهم‌آیی با استقبال چندانی روبرو نشد. در یک هفته پس از برگزاری آن، نقدهای فنی و اجرایی از قبیل نامشخص بودن معیارهای انتخاب «نام‌آوران» و فرآیند داوری‌ها و ازقلم‌افتادن برخی افراد تأثیرگذار بر شائبه‌ برخورد سلیقه‌ای دست‌اندرکاران این گردهم‌آیی دامن زده است. مهم‌تر اینکه، گفته می‌شود برخی از چهره‌های سرشناس دعوت‌شده به دلایل مختلفی اعم از تبلیغاتی پنداشتن مراسم از شرکت در آن سر باز زده‌اند. برخی دیگر نیز به دلایل امنیتی شایستگی نام‌آور بودنشان احراز نشدە است، چرا که استعلام از نهادهای امنیتی و عبور از فیلتر آن‌ها بیش از فعالیت فرهنگی‌شان تعیین‌کنندە دعوت به مراسم تجلیل بوده است. در واکنش به این رویه‌ها، بیانیه‌ای از سوی دانشجویان دانشگاه کوردستان در نقد سیاست‌های امنیتی و فرهنگی حاکم بر دانشگاه و مراسم مذکور منتشر شده است.

کلید درک این بایکوت از سوی فضای روشنفکری-فرهنگی کوردستان را بایستی در عنوان اصلی برخی از فعالیت‌های پژوهشکده‌‌ی کوردستان‌شناسی، ازجمله مراسم مورد بحث، جست‌وجو کرد: «گرامیداشت میراث معنوی ایرانیان». طی چند ماه گذشته این پژوهشکده با پیروی از سیاست‌های کلی دانشگاه کوردستان[۲] (از روی اجبار؟) در قالب سلسه رویدادهای معنوی ایران اقدام به برگزاری نشست‌ها و همایش‌هایی نموده است و به نظر می‌رسد رویدادهای متعدد دیگری با همین عنوان در دستور کار فعالیت‌های آینده‌اش قرار دارد. در گزارش نشست‌ مقدماتی برگزاری مراسم «نام‌آوران…» – که در اواخر سال ۱۴۰۲ برگزار شده است- آمده است:

پس از پایان نخستین نشست، کمیته برگزاری این نشست مقرر کرد تا در دومین نشست از قریب به‌اتفاق شخصیت‌های نامدار و آگاه مرتبط با زبان و ادبیات کردی دعوت به عمل آورد تا ضمن تجلیل از ایشان، همچون حافظان میراث معنوی ایران‌زمین، آنان را از روند مقدماتی تأسیس فرهنگستان زبان و ادبیات کردی مطلع سازد. ازاین‌رو، در روز پنج‌شنبه مورخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، مصادف با «روز قلم»، در مراسمی تحت عنوان آیین بزرگداشت میراث معنوی ایرانیان از نام‌آوران عرصه زبان و ادبیات کردی تجلیل به عمل می‌آید. هدف از برگزاری این مراسم، ارج‌ نهادن به تلاش‌های پژوهشگران و وفاداران واقعی میراث فرهنگی، کمک به توسعه و ترویج زبان و ادبیات کردی به‌عنوان یکی از عناصر اصلی و سرمایه‌های ارزشمند میراث فرهنگی و تمدنی ایران است.

Ad placeholder

توجه به‌عنوان اصلی مراسم بسیار مهم است. سازمان یونسکو «میراث معنوی» یا همان «میراث فرهنگی نامحسوس» را «آثار تاریخی و مجموعه اشیاء….، سنت‌ها یا بیان‌های زنده‌ای که از اجداد ما به ارث رسیده و به فرزندان ما منتقل شده است» تعریف می‌کند. این تعریف و مصادیق در صحبت‌های دست‌اندرکاران همایش مورد بحث بسیار برجسته است؛ با این تفاوت که همه این تنوع‌ها و غنای فرهنگی نه به یک «تمایز»، بلکه به فراگیری فرهنگ و تمدن ایران‌زمین منتسب می‌شود. طنز ماجرا پیوند دادن «آثار مکتوبِ» چهره‌های «نام‌آور» زبان و ادبیات کوردی به «میراث معنوی» است. در نگاه اول انگار یک اشتباه ساده در عدم تمییز دادن تعریف درست دو اصطلاح رخ داده است. اما مسأله اصلی وجود یک مغلطۀ ایدئولوژیک در پس این اختلاط مفهومی به هدف دوگانۀ سیاست‌زدایی و فرودست‌سازی است.

این مغلطه بر دو اصل اساسی استوار است. اول، «ایران فرهنگی» به‌مثابه یک کلیت وحدت‌بخش. در این رویکرد که باب میل طیف وسیعی از گفتمان‌های روشنفکری در ایران است، زیست اجتماعی ملت‌های ساکن در جغرافیای متکثر ایران به امور فرهنگی عاری از امر سیاسی و به‌تبع ملیت‌ها نیز به اقوام تقلیل داده می‌شوند. در این معنا، همه تفاوت‌های فرهنگی و تمایزات زیست سیاسی-اجتماعی درون مفهوم «ایران» به‌مثابۀ یک موجودیت فرا تاریخی و سرزمین فرهنگی مشترک همۀ اقوام که برای هزاره‌ها همزیستی مسالمت‌آمیز را تجربه کرده‌اند، استحاله پیدا می‌کند. آنچه به‌وسیله این مفهوم پنهان می‌شود، فرآیندهای استعماری و منطق خشونت‌بار «مرکزسازی» در ایران مدرن است. به‌رغم شمولیت ظاهری مفهوم «ایران فرهنگی»، ساخت آن دربرگیرنده و مبتنی بر شکل‌گیری یک سلسه‌مراتب سیاسی-فرهنگی است که در آن فرهنگ مرکزگرایانه و «فارسی‌محور» جایگاهی فرادست، مسلط و تعین‌گر پیدا می‌کند. ازاین‌رو، ایران فرهنگی نقاب مرکزمحوریِ خودتعمیم‌دهنده است. در این صورت‌بندی – که ناظر بر بنیان‌های ساختاری طرد و خشونت‌ورزی علیه تفاوت‌های اتنیکی-ملی در ایران است- زبان و ادبیات کوردی و نام‌آورانش نیز تنها «حافظان میراث معنوی»‌ای هستند که از پیش توسط یک تاریخ و سیاست مرکزگرایانه تعریف و قبضه شده است.

اصل دوم، هم‌راستا و منتج از اولی، فرودستی فرهنگی «پیرامون» و محلی‌بودن آن است. قرار دادن تلاش‌ها و آثار حوزه زبان و ادبیات کوردی (آن‌ هم در ژانرهای ادبی مدرن) در ردیف «میراث معنوی» عمیقاً معادل گرفتن کوردستان همچون «سنت» است که اتفاقاً ازجمله گره‌گاه‌های کلیدی تعریف هویت‌های غیرفارس/غیرمرکز در گفتمان ایران فرهنگی است. بر اساس چنین منطقی، پیرامون (در اینجا مشخصاً کوردستان و زبان و ادبیات کوردی) موجودیتی راکد، ایستا و فاقد پویایی است؛ درکی استاندارد از ایده‌های شرق‌شناسانه و در امتداد توجیه استعمار سیاسی و فرهنگی جوامع فرودست‌شده در ایران. آنچه در این معادله پنهان می‌شود این حقیقت است که زبان و ادبیات کوردی نه قابل فروکاست به «فرهنگ و تمدن ایرانی» است و نه تولیدات و فعالیت‌های فرهنگی‌‌اش را می‌توان «میراث معنوی» قلمداد نمود. چنین مغلطه‌ای تنها به مدد گفتمانی فرهنگی-امنیتی امکان‌پذیر است که ضمن ادغام فرهنگی یک موجودیت سیاسی-فرهنگی متفاوت همچون بخشی از ذخایر فرهنگی هویت ایرانی و گذشتۀ باشکوه آن، درصدد طرد خشونت‌آمیز تفاوت‌هایی است که تهدیدی علیه هویت واحد ایرانی پنداشته می‌شوند. ازاین‌رو، آنچه منطق فرهنگی این دست همایش‌ها را تعیین می‌کند، صورت‌بندی‌ای از پیرامون همچون ساحتی مردم‌شناختی، محلی، سنتی و فاقد تعین است.

بدون شک برگزارکنندگان این دست فعالیت‌های حوزۀ مطالعات کوردی در پژوهشکده با مکانیسم‌های پیچیدۀ سیاست‌گذاری‌های امنیتی-فرهنگی موجود آشنا هستند. با این حال، در سال‌های اخیر انتقادات به خود پژوهشکده‌ نیز تسری یافته است. این امر به‌ویژه پس از برگزاری کنگرۀ حکومتی «مشاهیر کورد» (۱۳۹۸) اوج گرفت. در بیانیه امضاء شده از سوی صدها نفر از فعالین سیاسی و فرهنگی کورد در دیاسپورا، کنگره مذکور و کوردستان‌شناسی به سیاست‌زدایی و فرهنگی‌کردن مسأله کورد متهم شدند. توجه به این نکته مهم است که هدف دولت از تأسیس و ارتقاء این پژوهشکده ترویج کوردشناسی غیرسیاسی یا سیاست‌زدوده است. درعین‌حال، این امر با خواست پژو‌هشگران کورد برای پرهیز از مناسبات ایدئولوژیک در مطالعه جامعه، سیاست و فرهنگ کوردستان نیز به‌نحوی از انحاء همسو بوده است. ازاین‌رو، نه پژوهشکده و فعالیت‌هایش به‌شکلی سرراست درون هژمونی حاکمیت است، و نه چنان‌که کارگزان‌اش می‌پندارند در راستای توسعه مطالعات کوردی و تقویت جایگاه فضای علمی و فرهنگی آن. درهرصورت، هیچ‌کدام از این ملاحظات از بار سنگین این نکته نخواهد کاست که آنچه تاکنون تولید شده نتیجه‌ای جز «فولکلوریزه‌کردن» هویت کورد و مطالعات کوردی به ارمغان نیاورده است.[۳] در این حالت، تأسیس «فرهنگستان زبان و ادبیات کوردی» نیز -فارغ از نیت و اهداف قابل دفاع افراد پیگیر آن- به همان مسیری خواهد رفت که در حال حاضر پژوهشکده و دیگر فعالیت‌های فرهنگی حوزۀ مطالعات کوردی دانشگاه کوردستان در آن قدم برمی‌دارند.

اما مسأله اساسی‌تر این واقعیت در جامعه ‌کوردستان است که دوران رادیکال پنداشتن و متعهدانه قلمداد نمودن هر کنش فرهنگی به نام «کوردایە‌تی/کوردیسم» به سر آمده است. تیر خلاص را «جنبش ژینا» زده است. روژهلات و فضای روشنفکری آن پس از «جنبش ژن، ژیان، آزادی» دیگر به‌سادگی و بدون اما و اگر هر فعالیت فرهنگی معطوف به زبان و ادبیات کوردی را به صرف «کوردی بودن» نمی‌پذیرد و فضای جامعه به‌غایت رادیکال‌تر از «توکن یسم فرهنگی» دانشگاه و پژوهشکدۀ مستقر در آن است. ازاین‌رو، به نظر نمی‌رسد فضای فعلی جامعه کوردستان و روشنفکران ارگانیکِ فارغ از قیدوبندهای ترفیع رتبۀ دانشگاهی و زدوبندهای اداری پذیرای چنین همایش‌ها و گرامی‌داشت‌هایی باشند. به همان اندازه مهم، با توجه به گفتمان و سیاست‌گذاری‌های امنیتی-فرهنگی حاکمیت بعید است کوردستان و فرهنگ کوردی درون رخدادهای فرهنگی معطوف به پاسداشت میراث معنوی ایرانیان صدایی داشته باشد؛ آنچه رخ داده است – و ادامه خواهد داشت- تقدیس فرودستی فرهنگی است.

Ad placeholder

پانویس‌ها

[۱] این مرکز پژوهشی دو دهه پیش تاسیس شد و چند سالی است به پژوهشکده ارتقاء یافته است. طی این سال‌ها پژوهشکده در چارچوب محدودیت‌های مدیریتی خاصی، به پژوهش در فولکلور، ادبیات و فرهنگ کوردی پرداخته است. علیرغم محدودیت منابع مالی و فشارهای امنیتی به دستاوردهای مهمی از قبیل برگزاری کنفرانس‌های منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی، انجام پروژه‌های تحقیقاتی، چاپ و نشر کتاب، برگزاری کارگاه‌ها و سلسله نشست‌ها دست یافته است.

[۲] رئیس پیشین دانشگاه کوردستان، رحمت صادقی، در میانه‌ی جنبش ژینا و در اعتراضی غیرمستقیم به ورود نهادهای امنیتی به دانشگاه، سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات دانشجویان و برخوردهای امنیتی با برخی از اساتید استعفاء داد. پس از آن، حامد قادرزاده، یکی از چهره‌های بدنام و امنیتی دانشگاه، به ریاست دانشگاه کوردستان منصوب گردید. طی یک سال گذشته، سیاست‌های مدیریتی ایشان عمدتا بر محور امنیتی‌سازی فضای دانشگاه بنا گذاشته شده است.

[۳] بنا به برخی گفته‌ها، پژوهشکده کوردستان‌شناسی با بودجه بسیار اندکی درحال فعالیت است. بسیاری از طرح‌های پژوهشی به‌دلیل عدم امکان تامین مالی بلاتکلیف می‌مانند، اما چند برابر بودجه‌های پژوهشی موردنیاز صرف همایش‌ها و نشست‌هایی می‌شود که حاصلی جز تبلیغ برای ایدئولوژی «ایران فرهنگی» نداشته‌اند. در عین حال، وجود پژوهشکده و فعالیت‌هایش از سوی نهادهای امنیتی و سیاستگذار همچون نشانه‌ای از فضای باز سیاسی و تساهل نسبت به مسئله کورد جار زده می‌شود.

Ad placeholder