مالکیت مشترک دو باشگاه فوتبال مردان استقلال و پرسپولیس تهران برای سازمان ورزش ایران مسألهساز است؛ باید پیش از شروع فصل بعدی لیگ آسیا مالکیت این باشگاهها به بخش غیردولتی منتقل شود. سازمان خصوصیسازی پیش از این گفته بود سهام را به صورت عمومی در بورس عرضه میکند، تازهترین تصمیم اما واگذاری هر دو باشگاه به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
صولت مرتضوی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ظهر ۱۵ اسفند در حاشیه نشست هیأت دولت گفت:
چنانچه ما این افتخار را داشته باشیم که سهامدار عمدهی این باشگاهها باشیم، صندوقهای بازنشستگی از این امر با تمام قدرت استقبال میکنند.
سخنان او در تعارض با سخنان جمشید محرابی، مدیرکل نظارت بر امور شرکتهای سازمان تأمین اجتماعی بود که پیش از این گفته بود:
همه میدانیم باشگاهداری در ایران خیلی بازده بالایی ندارد و اگر هم داشته باشد حوزههای دیگری هستند که میتوانند سوددهی بیشتری داشته باشند که ما بتوانیم حقوق ماهیانه بازنشستهها و کارگران را پرداخت کنیم.
به گفته او هیأت مدیره سازمان تأمین اجتماعی پیش از این در مصوبهای به صراحت اعلام کرده بود که در اختیار گرفتن مالکیت پرسپولیس به صرفه نیست.
میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی نیز ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ با بیان اینکه «دولت میخواهد باقیماندهی بدهی امسال خود را با واگذاری باشگاه پرسپولیس به تأمین اجتماعی پر کند»، گفته بود: «واگذاری این مجموعه به لحاظ فنی و اقتصادی مطلوب نیست و مخالفت خود را فعلاً اعلام کردهایم.»
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اما گفت:
به دنبال این هستیم که یکی از این باشگاهها به مجموعهی صندوقهای بازنشستگی وزارت کار واگذار شود؛ برای این منظور، در پی ایجاد شرکتی هستیم که سهام آن به تمام صندوقهای بازنشستگی تعلق داشته باشد.
در پیوند با همین موضوع، تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران گزارش کرد شرکت توسعه پیشروی رفاه پردیس، از شرکتهای وابسته به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دو هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان برای خرید پرسپولیس تهران آماده کرده است.
شرکت توسعه پیشروی رفاه پردیس در حالی حاضر شده ۲٬۱۰۰ میلیارد تومان برای خرید پرسپولیس هزینه کند که آخرین گزارش بانک مرکزی در شهریور ۱۴۰۲ به دلیل افزایش۹۷۶ درصدی بدهی غیرجاری، بانک رفاه در خطر ورشکستگی قرار دارد.
دولت آن طور که مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی بهمن ۱۴۰۲ گفت، بانک رفاه را به واگذاری ۶۷ درصد سهام مکلف کرده است. موسوی گفته بود:
فرصت قانونی داده شد تا درباره واگذاری ۶۷ درصد سهام بانک رفاه اقدام شود. از همین رو راهی جز اجرای قانون وجود ندارد. به همین دلیل در هیأت مدیره و هیأت امنای سازمان بحث قیمتگذاری سهام بانک مطرح و تصویب شد.
تحمیل زیان به کارگران و بازنشستگان
فروش سهام بانک رفاه بخشی از سیاست دولت است که سازمان تأمین اجتماعی را به فروش بنگاهها برای تأمین کسری بودجه همسانسازی مجبور است؛ سیاستی دوگانه که از یک سو برای تسویه بدهی دولت به تأمین اجتماعی، بنگاههای مشکلدار را به این سازمان واگذار میکند و از سوی دیگر این سازمان را به فروش اموال برای تأمین بودجه مجبور.
رقم دقیق بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی نامشخص است. خرداد ۱۴۰۲ خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) به نقل از علی دهقانکیا، رئیس کانون بازنشستگان بدهی جاری دولت به سازمان تأمین اجتماعی را ۲۱۴ هزار میلیارد تومان گزارش کرد. دهقانکیا مهر ۱۴۰۲ بدهی دولت به تأمین اجتماعی را ۷۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرد.
۱۰ دی ۱۴۰۲ مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی گفت دولت در سال ۱۴۰۱، ۱۷۰ هزار میلیارد تومان از بدهی به سازمان را پرداخت کرده است و قرار است امسال (۱۴۰۲) ۷۰ هزار میلیارد تومان دیگر را تسویه کند. او در آخرین روزهای بهمن گفت نمیداند واگذاریهای وعدهداده شده ۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی دولت را پُر میکند یا نه.
پرداخت نکردن تعهدات دولت به سازمان تأمین اجتماعی، این سازمان را که بیشترین جمعیت بیمه شده و بازنشسته را تحت پوشش دارد با بحران مالی روبهرو کرده است. دولت به همین بهانه در سالهای گذشته با همسانسازی یا همان افزایش حقوق بازنشستگان به گونهای که کمتر از ۸۰ درصد حقوق شاغلان باشد مخالفت کرد و در برنامه توسعه هفتم سن بازنشستگی را افزایش داد. از اظهارنظر مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان برنامه و بودجه و نمایندگان مجلس چنین برمیآید تغییر شیوه محاسبه حقوق دوره بازنشستگی گام بعدی حکومت برای تهاجم به بازنشستگان است.
هجوم فوتبالیستهای میلیاردی به اندوخته کارگران
بنگاههای صنعتی ایران در حال حاضر پرهزینهترین باشگاههای فوتبال را دارند؛ سپاهان اصفهان از دسترنج کارگران فولاد برای خرید بازیکنان و مربیان تراز اول هزینه میکند. در گلگهر سیرجان، مس رفسنجان و فولاد اهواز هم شرایط همینگونه است. نزدیک به نیمی از سهام باشگاه ذوبآهن اصفهان هم به صورت غیرمستقیم به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی میرسد.
پرسپولیس و استقلال دو باشگاه پرطرفدار و همزمان پرهزینه فوتبال تا به حال از منابع عمومی هزینه کردهاند چرا که درآمدشان از تبلیغات و فروش بلیت نسبت به هزینه بسیار ناچیز است. در همین فصل جاری که فدراسیون فوتبال برای باشگاهها سقف هزینه تعیین کرد دو باشگاه در مجموع اجازه داشتند ۳۲۵ میلیارد تومان برای دستمزد مربیان و بازیکنان هزینه کنند. هم پرسپولیس و هم استقلال به عبور از سقف تعیین شده و پرداخت مبالغی خارج از قرارداد به بازیکنان و مربیان متهم هستند. کمتر کسی در فضای ورزشی و جامعه پایبند باشگاههایی که برای قهرمانی رقابت میکنند به سقف تعیین شده را باور دارد.
مربی و بازیکنهای خارجی هزینه دلاری را بر هر دو تیم تحمیل کردهاند. هیچ یک از آنها سهمی از درآمد تلویزیون از تبلیغات همزمان با پخش زنده مسابقات فوتبال ندارند و به دلیل نداشتن ورزشگاه اختصاصی، برای هر مسابقه باید اجاره ورزشگاه آزادی را پرداخت کنند. در آخرین گزارش مالی باشگاه پرسپولیس که مربوط به بهمن امسال است زیان ۲۳۸ میلیون تومانی ثبت شده است. استقلال نیز در اردیبهشت ۱۴۰۲، ۷۲٬۴ میلیون تومان زیان گزارش کرده است. نهادهای حکومتی اما پرسپولیس را ۲۱۰۰ میلیارد و استقلال را ۱۸۰۰ میلیارد تومان قیمتگذاری کردهاند. خرید بازیکنان جدید به احتمال زیاد زیان این دو باشگاه را بزرگتر هم کرده است.
دولت اما آنگونه که رضا درویش، مدیرعامل پرسپولیس تهران گفته «در تصمیمی فراتر از یک وزارتخانه» اصرار دارد سهام این دو باشگاه را به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پرداخت کند که در فاصله دو هفته تا پایان سال هنوز تکلیف حداقل دستمزد سال آتی را روشن نکرده است و قصد دارد دستمزد کارگران را از نرخ رسمی تورم هم کمتر افزایش دهد.
حتی اگر فرض را بر صحت گزارش مالی دو باشگاه تهرانی بگذاریم، با توجه به افزایش ۴۰ میلیارد تومانی سقف قرارداد در نیم فصل، هر یک از آنها نزدیک به ۴۰۰ میلیارد تومان برای بازیکنان و کادر فنی هزینه کردهاند. فدراسیون فوتبال ایران در آغاز فصل سقف قرارداد بازیکنان را ۱۵ میلیون تومان تعیین کرد.
۱۵ میلیارد تومان قرارداد سالانه که با پاداشهای متعدد تا ۱۸ میلیون تومان نیز میرسد به معنای درآمد ماهانه حداقل یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تا یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی بازیکنان این دو باشگاه است. حداقل دستمزد کارگران، به شرط دریافت تمام مزایا به سختی به هشت میلیون تومان میرسد. به بیانی ساده دریافتی بازیکنان فوتبال حداقل ۱۵۶ برابر دستمزد کارگران است.
واگذاری پرسپولیس و استقلال که درآمد آنها پاسخگوی یک دهم هزینههایشان هم نیست به سازمان تأمین اجتماعی یا هر یک از صندوقهای بازنشستگی، هزینه مازادی را بر این صندوقها و در واقعیت بر کارگران تحمیل میکند، چرا که منابع مالی و تمام دارایی صندوقها محصول اندوخته کارگران است.
دستبرد به اندوخته کارگران و بازنشستگان برای فوتبال پیش از این نیز رخ داده است. فدراسیون فوتبال و سازمان ورزش جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته دو میلیون یورو از منابع صندوق تأمین اجتماعی را برای تسویه بدهی به مارک ویلموتس، مربی بلژیکی که تنها سه بازی سرمربی تیم ملی ایران بود، هزینه کردند. به رغم ادعای مهدی تاج، رئیس کنونی فدراسیون فوتبال که متهم به فساد اقتصادی است مبنی بر تسویه بدهی به تأمین اجتماعی، رسانههای داخلی گفتهاند در ازای این مبلغ سند یک ساختمان به سازمان تأمین اجتماعی واگذار شده است و آن ساختمان هم مشتری ندارد.
فوتبالی که متعلق به کارگران نیست
فوتبال تا پیش از تبدیل شدن به یک صنعت و تجارت که گاهی به بردهداری هم نزدیک میشود بازی و تفریح کارگران بود. هنوز هم دلخوشی بسیاری از کارگران این است که به تماشای فوتبال بنشینند حتی اگر نای دویدن به دنبال توپ را ندارند. در ایران فوتبال را کارگران صنعت نفت بومی کردهاند و به همین دلیل هنوز آبادان به گنج فوتبال زیبا شهره است.
در گذشتهای نه چندان دور، پیش از اینکه لیگ ایران هم «حرفهای» شود کارگران سایپا، ایران خودرو و چند شرکت صنعتی بزرگ همزمان کارگر و فوتبالیست بودند. از آغاز «لیگ حرفهای» و ورود سرمایههای کلان، که بخشی از آن را تاجران و سرمایهداران بدنامی چون علی انصاری، حسین هدایتی، بابک زنجانی، محمدرضا زنوزی، مهآفرید خسروی و … به باشگاهها تزریق کردند، فاصله فوتبال و کارگران روز به روز بیشتر شده است.
اگر تا چند سال قبل در میان خیل بازیکنان میلیاردی چند نفری بودند که «دغدغه مردم» را هم داشتند، حالا بیشتر آنها سکههای پاداش، مجوزهای واردات خودرو و دلارهایشان را ذخیره میکنند و همزمان در مقابل دوربینها ژستهای دروغین میگیرند. هنگام سرکوب معترضان در خیابان به دیدار سرکوبگران میروند و مبلغ شرکتهای کلاهبرداری از مردم شدهاند. به همین دلایل نیز شکست آنها مردم را خوشحال میکند نه پیروزیشان. کمتر کسی است که آخرین شادی جمعی برای پیروزی تیم ملی فوتبال مردان را به خاطر بیاورد. استقبال از مسابقات باشگاهی نیز به نسبت سالهای قبلتر کم شده است. قیمت بالای بلیت مسابقات و ساعت کار طولانی حتی تماشای فوتبال از نزدیک را هم از کارگران، حتی اگر آنها هنوز علاقهمند یک باشگاه باشند، گرفته است.
«خصوصیسازی» زیر عنوان «حرفهای» شدن آخرین سرگرمی و بازی کارگری را هم تصاحب کرده است و حالا میخواهد هزینه «فوتبال حرفهای» را از اندوخته کارگران پرداخت کند و لذتش را نصیب صاحبان ثروت مشغول به پولشویی و تجارت بردههای مدرن دنیای فوتبال.