اگر دهه شصت و حضور کودکان زندانیان سیاسی با مادرانشان در زندانها را کنار بگذاریم، تغییر قانون مجازات اسلامی در نیمه دوم دهه هشتاد شمسی به افزایش تعداد زندانیان، از جمله رشد جمعیت زندانیان زن و به دنبال آن حضور پر تعداد کودکان در زندانها انجامید. از همان زمان نیز بحث درباره شرایط این کودکان و بهبود وضعیت نگهداری آنها در رسانهها یا برخی محافل تخصصی به صورت جسته و گریخته مطرح شد. با انتشار روایت تعدادی از زنان آزاد شده از زندان قرچک ورامین در اوایل دهه ۹۰ شمسی، اخبار کودکان در زندان قرچک بخشی از اطلاعات ما از موقعیت کودکان در زندانها و بندهای زنان زندانهای ایران را شکل داد. در گزارشهای منتشر شده در ۲۷ مهر و ۴ آبان ۱۴۰۲ به بررسی وضعیت کودکان در زندانهای کچویی (استان البرز) و سپیدار اهواز (استان خوزستان) پرداختم. این بار، به موقعیت کودکان در زندان قرچک، تنها زندان زنان در ایران میپردازم.
برای تهیه این گزارش از گزارشات و اخبار رسمی منتشر شده در رسانهها و سایتهای دولتی و قوه قضاییه، شهادت منتشر شده از زندانیان پیشین در فضای مجازی یا سایتهای حقوق بشری، گزارشات و مستندات نهادهای مدنی و حقوق بشری، مستند «مادرانگی در اسارت» و «به کدامین گناه» ساختههای مریم ابراهیموند و همچنین تحقیق موسسه کودکان زندانیان در بهمن – اسفند ۱۴۰۰ درباره وضعیت کودکان در زندانهای ایران استفاده کردهام. مصاحبه با زندانی سابق زندان قرچک که در پاییز ۱۴۰۱ در این زندان بود، اطلاعاتی که به صورت غیرمستقیم از یک زندانی که در اوایل دهه ۹۰ شمسی در قرچک زندانی بوده و زندانی دیگری که در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ در زندان قرچک نگهداری میشده است، برای ارائه تصویر به روزتری از شرایط کودکان در این زندان کمک کردهاند. همچنین مریم ابراهیموند، مستندساز، از تجربه خودش در دورانی که در زندان قرچک ورامین بوده، با من صحبت کرد.
حامد فرمند – فعال حقوق کودک و مدیرعامل موسسه بین المللی کودکان زندانیان
حال کودکان خوب است، شما باور نکنید
وقتی ما به بهداری [زندان] میرفتیم [از مادران درباره شرایط خودشان و کودکشان میپرسیدیم.] آنها میگفتند که به بچهها خوب رسیدگی میشود. به یکی از [همبندیها] که میخواست به بند مادران کمک کند، گفتند اگر میتوانید فقط مقداری اسباببازی برایشان بیاورید.
اینها را یکی از زندانیان سابق زندان قرچک که پاییز و زمستان سال گذشته را در این زندان گذرانده است به من گفت. او و هیچ کدام از همبندیهایش مشاهده دست اولی از بند مادران زندان قرچک ندارند. زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان قرچک، حداقل از پاییز ۱۳۹۹ در بند مجزایی نگهداری میشوند و رابطه مستقیم آنها از بند مادران قطع شده است.
با نداشتن دسترسی مستقیم به بند مادران، تا چه اندازه میتوان «حال خوب کودکان» در این بند در زندان قرچک را باور کرد؟
یکی از مادرانی که در فیلمهای مستند «مادرانگی در اسارت» و «به کدامین گناه»، ساختههای مریم ابراهیموند درباره زندان قرچک و بند مادران صحبت میکند، بند مادران قرچک را به خاطر شرایط مالی و موقعیت اجتماعی ساکنانش، «بدبختترین» بند زندان توصیف کرده است.
از طرف دیگر مستندات تهیه شده از دیگر زندانها و از سالهای قبل زندان قرچک نشان میدهد که حضور زندانیان سیاسی و عقیدتی در کنار زندانیان جرایم عمومی، حداقل به دلیل در اختیار داشتن تریبون و امکان انعکاس اخبار با هزینه کمتر، این فرصت را در اختیار زندانیان جرایم عمومی قرار داده بود تا به برخی از حقوق و نیازهایشان دست پیدا کنند. یک زندانی سابق به من گفته بود که وقتی او و تعداد دیگری از زندانیان زن سیاسی را در زمستان ۱۳۹۹ به بندی که پیش از آن متعلق به مادران و کودکان بوده، منتقل کردند، متوجه شدند که سرویس بهداشتی بند به تازگی تعمیر شده است. زندانیان قدیمیتر به آنها گفتند که در زمان حضور مادران در این بند، سرویس بهداشتی مانند «توالت صحرایی» بوده است. به این ترتیب باور این که مادران زندانی در بند ایزوله شده مادران، تمام واقعیت زندگی روزمره خود در آن بند را در برخورد با زنان زندانی دیگر در میان گذاشته باشند، مشکل است.
در ادامه، با تشریح شرایطی که از زندان زنان قرچک میدانیم، تلاش میکنم با وجود محدودیت دسترسی به بند مادران این زندان، موقعیت مادران و کودکان در این زندان را روشنتر کنم.
زندان یا جهنم؟
زندان زنان قرچک (زندان زنان یا ندامتگاه شهرستان ری) به عنوان تنها زندان زنان ایران شناخته میشود. سایر مراکز نگهداری زنان زندانی، بند زنان از زندانهای سراسری هستند. این زندان که در رسانههایی رسمی به عنوان نمونه زندانی با امکانات مناسب تبلیغ میشود، از طرف زندانیان سابق به عنوان «کهریزک دوم» یا «جهنم» شناخته میشود. این زندان که اوایل دهه ۵۰ ساخته شده است، ابتدا مرغداری، سپس به عنوان مرکز ترک اعتیاد مردان مورد استفاده بوده و از سال ۱۳۹۰ به عنوان زندان زنان تغییر کاربری داده است.
زندان زنان قرچک علاوه بر آشپزخانه، بخشهای اداری، فروشگاه، باشگاه و مددکاری، شامل ۱۲ بند میشود. یکی از این بندها به مادران، کودکانشان و زنان حامله اختصاص دارد. طبق گزارشات موجود و گفتوگوهای نگارنده با زندانیان سابق این زندان، تا حدود آبان ۱۳۹۹، زندانیان سیاسی همراه با زنان حامله و کودکان و مادرانشان در بند هشت نگهداری میشدند یا امکان ارتباط مستقیم با آنها را داشتند. از آن زمان، محل نگهداری زندانیان سیاسی از مادران و کودکان در بند جدا شد. حدود دو سال مادران، کودکان و زنان حامله به بند مشاوره یک، در بخش انتهایی زندان منتقل شدند و سپس به بند هشت باز گردانده شدند. طبق آخرین اطلاعات ما، در بهمن ۱۴۰۰، کمتر از ۲۰ کودک و مادر و بیشتر از ۱۰ زن حامله در این بند نگهداری میشدند. این تعداد طی ده سال گذشته کم و بیش ثابت بوده است.
یکی از اولین گزارشها در مورد وضعیت این زندان از طریق راحله ذکایی با نام مستعار نرگس سلیمی، در آبان ۱۳۹۱ منتشر شده است. او در گزارش خود از آزادی خرید و فروش مواد مخدر داخل زندان، وضعیت نامناسب آب زندان و نبود آب شرب، شرایط نامناسب بهداشتی و پر شدن چاههای فاضلاب زندان، فقر مادران زندانی و ناتوانی از تامین مخارج کودک خود، کمبود پوشک و زخم بدن کودکان به دلیل استفاده از پوشک غیربهداشتی و نامناسب، آزارجنسی کودکان و همچنین پروپاگاندای حکومت از طریق نمایش تلویزیونی «آسایشگاه پرسنل» به عنوان محل اقامت زندانیان نوشته بود.
طی ۱۰ سال گذشته، شرایط غیراستاندارد و غیرانسانی زندان قرچک، بارها در گزارشهای منتشر شده از این زندان تکرار شده است. به عنوان مثال موسسه بینالمللی کودکان زندانیان نیز در تحقیقات خود در سال ۱۴۰۰ با مواردی از آزار جنسی کودکان در این زندان برخورد کرد. در گزارش تیر ۱۳۹۹ خبرگزاری هرانا، به پوشک تاریخ مصرف گذشته برای کودکان اشاره شده است. موضوع آب زندان قرچک حتی به گزارشات رسمی نیز راه پیدا کرد. خبرگزاری میزان، پایگاه رسانهای قوه قضائیه، در اردیبهشت ۱۴۰۱ با اشاره به این که «تامین آب آشامیدنی» مشکل سالیان گذشته زندانیان زندان قرچک بوده، به ایجاد تاسیسات آب شیرین در سال ۱۴۰۰ اشاره کرد. این، در حالی است که وجود لولههای آب شیرین در گزارش ۱۳۹۱ زندانیان از این زندان وجود دارد و از همان موقع تا کنون قطع و وصل شدن این لولهها و عدم دسترسی مرتب زندانیان به آب شیرین در تمام گزارشات منتشر شده از زندان قرچک دیده میشود.
برخی از زندانیان همچنین از وجود سنگ ریزه در آب شیرین قرچک صحبت کردهاند. در این گزارشها همچنین تاکید شده است که آب شستشو در حمام نیز شور و سرد است.
در حالی که مسئولان زندان در گزارشهای رسمی خود تاکید میکنند که کودکان و مادران در بند مادران زندان قرچک غذای مجزا دارند، الهام فردوسی، زندانی سابق در گزارش خود در سال ۱۳۹۳ گفته که کودکان در بند مادران این زندان «میوه، گوشت و آب خنک» نخوردهاند. یکی از زندانیان سابق در گفتوگو با موسسه کویپی در سال ۱۴۰۰ درباره غذای کودکان گفته بود:
جیره غذایی که برای کودکان استفاده میشود، همان جیره زندان است، فقط آشپز، غذای کودکان را با دقت بیشتری میپزد. مادرها البته نمیتوانند از این غذا بخورند.
این زندانی سابق هم تایید کرده بود که میوه و سبزیجات جزو جیره غذایی زندانیان نیست.
کودکان در زندان قرچک که در سن نوزادی و خردسالی قرار دارند و سیستم ایمنی بدنشان بسیار آسیبپذیر است، به همان بهداری رفت و آمد میکنند که بیش از ۱۰۰۰ زندانی بزرگسال به آن مراجعه میکنند. البته به گفته زندانیان سابق، هفتهای یک بار متخصص اطفال به وضعیت سلامت کودکان رسیدگی میکند.
تراکم و شلوغی زندان قرچک از دیگر موضوعات مورد اشاره زندانیان است. مادر گندم، کودک متولد شده در زندان قرچک، در مستند «مادرانگی در اسارت»، به کودکش که حالا بیرون از زندان نگهداری میشود، گفت: «[زندان] شهر ری شلوغ میشود، بیایی آنجا، نمیتوانی بخوابی.»
او همچنین گفت که در بند کودکان تعداد کودکان زیاد است و با هم دعوا میکنند. از سروصدای کودکان نیز «مادران عصبی میشوند و با هم پرخاش میکنند.» تحقیقات موسسه کویپی از دیگر زندانیان قرچک نیز همین موضوع را نشان میدهد: «مدام در زندان تنش و درگیری است و کتک کاری میشود و زندانیان الفاظ رکیک استفاده میکنند.»
خبر دروغی به نام «افتتاح مهدکودک زندان قرچک»
طی سالهای گذشته، مسئولان قضایی جمهوری اسلامی ایران، ایجاد مهدکودک در زندانها و نگهداری از کودکان دارای والدین زندانی در این محیطها را راهکار مقابله با آسیبهای زندان برای کودکانی که «باید» با مادرانشان در زندان باشند معرفی کردهاند. برای اولین بار خبرگزاری ایرنا در اردیبهشت ۱۳۹۳ اعلام کرد که «ندامتگاه نسوان شهر ری صاحب مهدکودک میشود.»
مرداد همان سال نیز خبرگزاری تسنیم از برنامهریزی برای احداث مهدکودک در زندان ۵ استان، از جمله تهران خبر داد. بنیاد تعاون زندانیان با انتشار تصاویر ساختمانی در حال ساخت در آبان ۱۳۹۳ از روند پیشرفت پروژه مهدکودک زندان شهر ری اطلاع داد و در نهایت بهمن ۱۳۹۳، شهیندخت ملاوردی، معاون وقت رییسجمهور، مهدکودک زندان قرچک را افتتاح کرد. اسفند همان سال، وقتی الهام مدرسی و نگار حائری گزارشات خود از وضعیت نگرانکننده زندان قرچک از جمله شرایط کودکان در این زندان را منتشر کردند، هیچ نشانی از وجود مهدکودک در این زندان نبود.
خبرگزاری ایسنا در فروردین ۱۳۹۴، این بار به نقل از شهیندخت ملاوردی که از یک مرکز خیریه بازدید میکرد، نوشت:
در حال حاضر زندان قرچک از جمله زندانهایی است که آمادگی افتتاح مهدکودک برای کودکان زندانیان در آن وجود دارد.
به گفته رئیس دفتر حمایت از زنان و کودکان قوه قضاییه در خرداد ۱۳۹۴، «مهدکودک زندان قرچک ساخته شده، اما راهاندازی نشده است.» او در آن زمان به وجود بند مجزایی برای کودکان و مادران و زنان حامله در این زندان اشاره کرد.
مشکل بهرهبرداری نشدن از مهدکودک ساخته شده این زندان، طی سالهای بعد به دلایل دیگر، از جمله نداشتن مجوز از بهزیستی نسبت داده و گفته شد این مشکل در مهر ۱۳۹۶ با صدور مجوز، حل شده است. ضد و نقیض گویی درباره وجود مهدکودک، داشتن و نداشتن مجوز و بهرهبرداری کردن یا نکردن از مهدکودک در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. در نهایت در خبرهای مرتبط با شیوع ویروس کرونا گفته شد که این مهدکودک و سایر مهدکودکهای زندان و بندهای زنان تعطیل شدند. اما یک زندانی سابق زندان قرچک به من گفت که این مهدکودک از حدود سالهای ۹۶-۹۷ که او آنجا بوده، تعطیل بوده است. یک زندانی سابق دیگر زندان قرچک نیز در گفتوگویی که با او در سال ۱۴۰۰ داشتم، درباره این مهدکودک گفت:
آنجا یک اتاقی را جدا کرده بودند که وسیله بازی و این چیزها زیاد داشت. صحبتش بود که ساختمان نیمهکارهای را که بیرون از محوطه زندان قرار داشت، به عنوان مهدکودک استفاده کنند.
اما آیا بند مادران زندان قرچک ورامین توانسته و میتواند نیازهای رشد کودکان را تامین و سلامت روانی، جسمی و رفتاری آنها را تضمین کند؟
تجربه کودکان در زندان قرچک: خشونت تحت نظارت حکومت
نبود یا کمبود آب آشامیدنی سالم، غذای نامناسب و ناکافی، ناتوانی مادران در تهیه لباس و پوشاک برای کودکان، نبود امکانات آموزشی و تفریحی متناسب با سن کودک و زندگی در محیط شلوغ و همراه با خشونت فیزیکی، کلامی و حتی جنسی، مصادیق مختلف خشونت علیه کودکان به شمار میرود.
نکته مهم در مورد اعمال یا بروز انواع این خشونتها بر روی کودکانی که همراه مادرانشان در زندان قرچک به سر میبرند این است که این خشونتها توسط حکومت اعمال میشود یا در محیطی که توسط حکومت طراحی و اداره میشود، در حال رخ داد است. گفتوگوهای من با زندانیان سابق این زندان موارد دیگری از اعمال خشونت مستقیم توسط مقامات زندان را نیز نشان میدهد. از جمله این که «بعضی از زندانبانها بچهها را باخودشان میبردند این طرف و آن طرف و به آنها حرفهای زشت یاد میدادند.» همچنین یک زندانی از «آزادی دروغین» مادر زندانی برای نمایش در مقابل دوربین به من گفت.
موقعیت جغرافیایی زندان قرچک و محیط بیابانی اطراف آن نیز شرایط بهداشتی آن را برای کودکان نامناسبتر کرده است به طوری که «در غذا معمولا حشره، سوسک و حتی رتیل و عقرب پیدا میشود.» این حیوانات به داخل بندها هم راه پیدا میکنند.
اما متاسفانه خشونت و آزار علیه کودکان در زندانها به همین جا ختم نمیشود. اطلاعات رسمی و شواهد موجود نشان میدهد (مانند اغلب کشورها)، بین زندانی شدن افراد و فقر و تبعیض رابطه مستقیمی وجود دارد. این موضوع در مورد زنان با لایههای پیچیدهتری از تبعیض و نابرابری پیوند میخورد. موسسه بینالمللی کودکان زندانیان در تحقیق پیشین خود مواردی را در زندان زنان قرچک شناسایی کرده بود که مادران زندانی به دلیل شرایط اقتصادی، با قیمتهای نازل به فروش کودکان خود دست میزدند. از سوی دیگر، قوانین مردسالارانه جمهوری اسلامی ایران، زنان را با اتهام روابط جنسی زندانی میکند که برخی از مادران زندان زنان قرچک جزو این دستهاند.
در گفتوگو با برخی زندانیان سابق به مواردی برخورد کردم که زنان به دلیل نبود امکان قانونی سقط جنین، با آسیب زدن به خود، تلاش کردند که باعث سقط جنین خود شوند. مریم ابراهیموند، مستندساز که مدتی را هم در زندان قرچک ورامین زندانی بود، درباره یکی از این موارد به من گفت: «بچهای را در بند مادران دیدم که یکی از چشمهایش چپ بود. از مادرش دلیلش را پرسیدم. گفت موقعی که باردار بوده، در زندان تلاش کرده بچهاش را بیاندازد، موفق نشده، اما کارهایی که کرده، مثل حمل بار سنگین یا از تخت پریدن، روی جنین تاثیر گذاشته.» مادر نازلی هم در مستند «مادرانگی در اسارت» روایت مشابهی را در مورد خودش تعریف میکند.
از دیگر آسیبهایی که کودکان در برخی زندانها از جمله زندان قرچک میبینند، آسیبهایی است که در اثر اعتیاد مادرشان متحمل میشوند. طبق تحقیقات من و یافتههای ما در موسسه کودکان زندانیان، مادرانی که به دلیل اعتیاد در زنداناند یا در زمان بازداشت، اعتیاد داشتهاند، هیچگونه خدمات حمایتی دریافت نمیکنند. این شرایط برای کودکان هم صادق است: «بعضی از بچههایشان با اعتیاد به دنیا آمده بودند و تشنجهای خیلی بد داشتند. آنجا هم رسیدگی نبود.»
برخی از کودکان متولد زندان، به دلیل قانون تبعیضآمیزی که امکان تهیه شناسنامه برای کودک از طرف مادر را به او نمیدهد، بدون شناسنامه هستند. هرچند خبرگزاری ایلنا در آذر ۱۴۰۰ اعلام کرد که «برای اولین بار، کودکان زندان دارای شناسنامه شدند،» اما شواهدی بر این اتفاق دیده نمیشود. مادر گندم در گفتوگوی خود در همان سال با مریم ابراهیموند، مستند ساز، گفت: «گندم فقط کارت واکسن دارد. حتی نمیتوانم برایش گواهی تولد بگیرم.»
همچنین اگر شرایطی مانند شورش سال ۱۳۹۷ یا آتشسوزی سال ۱۴۰۲ اتفاق بیافتد، تضمینی برای حفاظت از کودکان در زندان قرچک ورامین وجود ندارد.
قانون بدی که اجرا نمیشود
در حالی که با توجه به مطالعات و یافتهها و تجربههای جهانی، تلاش ما باید وقف ایجاد محیطی امن، به دور از تراکم و خشونت زندان و همراه با برنامههای غذایی، بهداشتی و آموزشی دقیق برای نگهداری کودکان خردسال همراه مادران باشد، تا رسیدن به وضعیت ایدهآل باید بتوانیم برای بهبود وضع جاری و تامین حداکثر نیازهای کودکان و نفی تمام انواع خشونتها علیه آنها تلاش کنیم. اما قوانین موجود نه تنها برای کودکان تا دو سال که طبق متن قانون جز در شرایط خاص، «باید» در زندان همراه مادرانشان باشند، هیچ ابزار نظارتی و حمایتی ویژهای لحاظ نکرده است، بر اساس آخرین تغییرات، دست مدیران زندانها را برای نگهداری کودکان تا ۶ سال نیز در زندانها باز گذاشته است. هرچند مدیران زندانها چندان به وجود قانون اهمیتی نمیدادند.
وبسایت «سلامت نیوز» در تیر ۱۳۹۸ گفته بود که گرچه طبق قانون کودکان باید تا دو سال در زندان بمانند، اما « برخی مواقع بنا به صلاحدید مدیر مهد تمهیداتی اندیشیده میشود که این بچهها تا۶ سالگی نیز در کنار مادرانشان باشند.» مدیر زندان قرچک، صغری خدادادی نیز در نیمه اردیبهشت ۱۴۰۰ تاکید کرده بود: «رئیس زندان میتواند تصمیم بگیرد تا فرزندان زندانیها تا سن قبل از رسیدن به مدرسه در زندان بمانند. طبق نظر بنده کودک میتواند تا ۷ سالگی در زندان بماند.» در حالی که آییننامه اجرایی جدید سازمان زندانها که به شورای طبقهبندی – نه رییس زندان – اختیار نگهداری از کودکان، آن هم تا ۶ سال را میدهد، در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ تصویب شد.
مدیران جمهوری اسلامی ایران نه برای تصویب قوانین به نظرات کارشناسی اهمیت میدهند و نه به قوانین مصوب خودشان احترام میگذارند. از سویی در رسانههای داخلی نیز اطلاعات غلط درباره نیازها و حقوق کودک، قوانین بینالمللی و تجربه دیگر کشورها ارائه میکنند.
شاید گزارشاتی از این دست بتواند افکار عمومی را نسبت به موضوع کودکان داخل زندانها حساستر کند و نشان دهد هیچ انسانی شایسته شرایط حاکم بر زندانهای ایران نیست، هیچ زندانی جای کودکان نیست و کودکان در زندانهای ایران با انواع خشونت روبرو هستند. اگر امکانی برای تغییر شرایط وجود داشته باشد، درک دقیق شرایط، اولین قدم خواهد بود.
مقاله آقای فرمند با این جمله شروع میشود «اگر دهه ۶۰ و حضور کودکان زندانیان سیاسی با مادرانشان در زندانها را کنار بگذاریم »تنها اختلاف من با ایشان در این مقاله همین یک جمله میباشد که در حالی که کودکان آن دهه وحشتناکترین شرایط را پشت سر میگذاشتند و اصلاً علت وجودیشان در زندان بیشتر به خاطر شکستن مقاومت مادرانشان و اعتراف گرفتن از آنها بود و بازجویان با توسل به آزار کودکان در حضور مادرانشان آنها را وادار به اعتراف میکردند .حال اگر این مسئله مسئله کوچک و قابل چشم پوشی است من بحثی ندارم
alefmimmim / 27 November 2023