ترافیک تهران به هم ریخته است. زنان از جاهای مختلف مانند مدارس، ادارات و شرکتهای گوناگون به سمت کاخ دادگستری حرکت میکنند. حزبالله کامیون – کامیون نیرو میآورد. در قسمتهایی از تهران درگیریهای گستردهای رخ داده. حرکت به سمت کاخ دادگستری ادامه دارد. نزدیک ساعت ۱۲، هشت تا ۹ هزار نفر در کاخ دادگستری تجمع کردهاند. حزباللهیها شعار میدهند: «یا روسری یا توسری.» و «ای زن به تو اینگونه خطاب است که بهترین زینت تو حفظ حجاب است.» در طرف مقابل زنان معترض هم بهطور خودانگیخته شعارهایی از جمله «نه روسری، نه توسری، استقلال آزادی» را تکرار میکنند.
این بخشی از سخنان ناصر مهاجر نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران است که در روز ۲۲ ژوئن (اول تیرماه) در خانه ادبیات برلین بیان کرد.
مهناز متین و ناصر مهاجر دو پژوهشگر حوزه زنان اخیراً کتابی با عنوان «خیزش زنان ایران در اسفند۱۳۵۷» به چاپ رساندهاند. این کتاب در دو جلد و هزار صفحه به خیزش شش روزه زنان ایران در تهران، آبادان، تبریز و سنندج اختصاص دارد.
«خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷» حاصل پنج سال تلاش و پژوهش این دو نویسنده ایرانی از آن روزهاست؛ روزهایی که زنان کارمند، پرستار، حقوقدان، دانشجو، دانشآموز و از اقشار دیگر به خیابانها آمدند و گفتند: «ما انقلاب نکردیم که به عقب برگردیم.»
بازسازی رویداد
علاوه بر آلمان در کشورهایی مانند کانادا و فرانسه نیز سمینارهایی برای معرفی کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷» برگزار شده است.
سمینار برلین با کمک آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران، بخش زنان بنیاد (umverteilen) و کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین تشکیل شد. بخش نخست این سمینار به سخنان مهناز متین و ناصر مهاجر اختصاص داشت و در بخش دوم، این دو نویسنده به پرسشهای شرکتکنندگان در سمینار پاسخ دادند. ابتدا مهناز متین به اهمیت خیزش زنان در اسفند ۵۷ در تاریخ جنبش زنان پرداخت.
او گفت: «این خیزش، نفسی تازه به کالبد جنبش زنان دمید که قدمتی بیش از یکصد سال دارد. حرکت زنان در اسفند ۵۷ در ادامه تبعیضهای جنسیتی شروع شد. به یک معنا جنبش زنان بعد از انقلاب مدیون خیزش زنان در اسفند ۱۳۵۷ است که در برابر زورگویی حاکمان تازه به قدرت رسیده ساکت ننشستند و به خیابان آمدند.»
رویداد شش روزه تهران با اتکاء به مجموعهای از اسناد و مدارک در کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷» بازسازی شده است.
به نظر میرسد پرداختن به رویدادی در سرآغاز انقلاب که تاکنون کمتر درباره آن پژوهش تاریخی انجام شده، کار آسانی نبوده است. مهناز متین در اینباره میگوید: « به این رویداد مهم در حافظه جمعی ما، بهويژه در حافظه جمعی زنان کنشگر استناد میشود، ولی تاریخچهای در دست نبود که بر اساس یک پژوهش جامع استوار باشد و بتواند جنبههای گوناگون این خیزش مانند بستر آن، چگونگی روند آن، شعارها، خواستهها، آرمانها، توهمها و توقعاتش را ارائه دهد. در سیامین سال این خیزش در سال ۲۰۰۹ ما به این فکر افتادیم که یک کار پژوهشی انجام دهیم و این تاریخچه را در حد توانمان با استناد و اتکاء به اسنادی که وجود داشت، بنویسیم.»
رویداد شش روزه تهران با اتکاء به مجموعهای از اسناد و مدارک در کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷» بازسازی شده است.
مهناز متین درباره چگونگی تهیه و استفاده از اسناد در این پژوهش گفت: «اسناد آن دوران، گزارشهایی در روزنامههای کیهان، اطلاعات و بهویژه آیندگان که به یمن انقلاب از شر سانسور رها شده بودند و توانستند پوشش نسبتاً خوبی به این رویداد بدهند، بخش مهمی از اسناد خیزش زنان در آغاز انقلاب را تشکیل میدهد. جزوهها، کتابها و ارگانهای حزبی و سازمانی و گروهی که در آن دوران خبرهای این خیزش را بازتاب دادند یا آن را تفسیر کردند، از دیگر منابعی بوده که به آن استناد کردهایم. افزون بر این، بعد از انقلاب تعداد زیادی خبرنگار خارجی، از جمله خبرنگاران انگلیسی، اروپایی و آمریکایی در ایران حضور داشتند. آنها هم این حرکت را نسبتاً خوب پوشش دادند و اسناد با ارزشی بر جای گذاشتند که بیشتر به زبانهای انگلیسی و فرانسوی و چند گزارشی هم به آلمانی و ایتالیایی در دسترس قرار دارد.»
دفتر نخست کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷»، «تولدی دیگر» نام دارد و بخشی از آن به اسناد جمعآوری شده در خارج از کشور اختصاص یافته است. به گفته مهناز متین در این کتاب تلاش بر این بوده که خیزش شش روزه طوری بازسازی شود که خواننده حس کند که خود در رویداد حضور داشته یا دارد فیلمی از این رویداد را میبیند. شاید به دلیل تلاش برای مستند کردن این رویداد است که نویسندگان کتاب فقط به اسناد بسنده نکردند و سراغ افرادی رفتند که در اعتراض به پوشش اجباری به خیابانها رفته بودند.
نویسندگان این کتاب سعی کردهاند پژوهششان تنها به تهران محدود نماند و به خیزشهای فعالان حقوق زن در شهرستانها نیز بپردازند. در این کتاب به تجربیات فعالان حقوق زن در شهرهای آبادان، تبریز و سنندج نیز اشاره شده است.
در ادامه این تلاشها، پژهشگران به گروه دیگری از شاهدان و فعالان حقوق زنان مراجعه کردند. آنها زنانی بودند که فعالیتهای چشمگیری در آن دوران داشتند؛ فعالیتهایی مانند برگزاری مراسم روز جهانی زن در هشتم مارس در تهران.
مهناز متین در اینباره میگوید: «سومین گروهی که روی آنان تأکید داشتیم و تجربیاتشان را با ما در میان گذاشتند، فعالان زن در آن دوران بودند؛ کسانی که در رابطه با حقوق و مسئله زن در همان دوره کار میکردند. بخشی از آنها اولین گروهی بودند که هشتم مارس، روز جهانی زن را بعد از ۲۵ سال وقفه به شکل علنی برگزار کردند. آنها میخواستند اولین حرکتشان برگزاری روز زن باشد. چند هفته قبل از هشت مارس و حتی چند هفته پیش از انقلاب، گروههایی در ایران تشکیل شدند و در صدد برگزاری روز جهانی زن برآمدند. ما با آنها صحبت کردیم و تجربیاتشان درباره برگزاری هشت مارس را روی کاغذ آوردیم. در دو مورد که به کسانی که این مراسم را برگزار کرده بودند دسترسی نداشتیم، خودمان بر اساس اسنادی که وجود داشت، مقالاتی نوشتیم.»
همزمان با تهران در شهرستانها هم حرکتهای اعتراضی زنان صورت گرفته بود. نویسندگان این کتاب سعی کردهاند پژوهششان تنها به تهران محدود نماند و به خیزشهای فعالان حقوق زن در شهرستانها نیز بپردازند. در این کتاب به تجربیات فعالان حقوق زن در شهرهای آبادان، تبریز و سنندج نیز اشاره شده است.
به گفته نویسندگان کتاب، برای بازسازی رویداد در کنار این منابع، از اسنادی استفاده شده که در قالب داستان، شعر، تابلو یا به زبان ادبی به بازگو کردن خیزش زنان پرداختهاند. مهناز متین برای مثال به کتابی به نام «آزادی در محاصره» اشاره میکند که به گفته او در قالب یک داستان به برگزاری مراسم هشت مارس در تهران پرداخته است.
نمیخواهیم فراموششدگان انقلاب باشیم
جلد دوم کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷»، «همبستگی جهانی» نام دارد. خیزش شش روزه زنان ایرانی در میان فمنیستهای جهان بهویژه در اروپا و آمریکا بدون تأثیر نبود. نویسندگان در این اثر پژوهشی این تأثیرات را برنمایاندهاند. مهناز متین برای اینکه تاثیرات خیزش زنان در آغاز انقلاب و بازتاب آن در متن نهضت جهانی زنان را بهتر بیان کند، در سمنیار برلین نقل قولی از گفتههای یک فمینیست فرانسوی آورد که در کتاب نیز با او گفتوگویی انجام شده است. این فمنیست فرانسوی گفته بود: «برای اولین بار در تاریخ انقلابها زنانی پیدا شده بودند که میگفتند ما نمیخواهیم فراموششدگان انقلاب باشیم و نمیتوانیم به نام انقلاب هر چیزی را بپذیریم. در انقلابهای گذشته چنین اتفاقی نیفتاده بود. بنابراین وقتی مسئله ایران پیش آمد، فمنیستها گفتند نه تنها باید از مبارزه زنان ایران حمایت کرد بلکه این مبارزه، مبارزهای خارقالعاده است. این باعث میشد که ما با شور و شوق مبارزه زنان ایران را دنبال کنیم.»
پس از انتشار خبر خیزش زنان ایران گروهی از فمنیستهای فرانسوی به ایران رفتند و فیلم «سال صفر» را تهیه کردند. آنها اسنادی را در اختیار مهناز متین و ناصر مهاجر قرار دادند که تاکنون منتشر نشده است. در کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷» با دو نفر از تهیهکنندگان این فیلم نیز گفتوگو شده است.
به گفته این دو پژوهشگر حوزه زنان، همزمان کمیتهای در فرانسه به نام «کمیته بینالمللی حق زنان» به ریاست سیمین دوبوار تشکیل شد که مستقیماً در رابطه با این حرکت زنان در ایران بود. بیش از صد فعال شناختهشده حوزه زنان در سطح اروپا و آمریکا اعلام موجودیت این کمیته را امضاء کرده بودند که در بین آنان چهرههای شناختهشده سیاسی، فرهنگی، هنری، سینمایی، و فمینستهایی از کشورهای مختلف دیده میشد. این کمیته هیأتی به ایران فرستاد و گزارشی از سوی هيأت تهیه شد. این گزارش اما در آن زمان نه انتشار پیدا کرد و نه به فارسی ترجمه شد. این گزارش برای نخستین بار در کتاب خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷ ترجمه و به چاپ رسیده است.
خیزشی بدون سازماندهی
بخشی از سخنان ناصر مهاجر در سمینار، به چگونگی شکلگیری اتفاقات اسفندماه و بازتاب آن در رسانههای ایران و خارج از کشور اختصاص داشت. همچنین آقای مهاجر به موضع دولت، اولین سخنان تند روحالله خمین در پیوند با زنان، موضع احزاب در قبال خیزش زنان و همچنین حمله نیروهای حزبالله اشاره کرد. مواردی که ناصر مهاجر به آن پرداخت از جمله مسائلی است که در کتاب با جزئیات و اسناد لازم توضیح داده شده است.
خمینی در نخستین گام برای محدود کردن آزادی زنان گفته بود: «آن طوری که برای من نقل کردهاند وزارتخانهها همان صورت دوران طاغوت را دارد. در وزارتخانههای اسلامی نباید معصیت شود. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنها لخت بیایند. زنها بروند، اما با حجاب باشند. مانعی ندارد. بروند کار کنند. لیکن با حجاب شرعی باشند.»
نکتهای که این دو پژوهشگر بر آن تأکید داشتند خودجوش بودن خیزش زنان در آن زمان بود. آقای مهاجر در اینباره گفت: «در تمام این مراحل شش روزه تقریباً همه اتفاقات بدون یک مقداری صبحت، بدون تبادل فکر، بدون یک نوع نظرخواهی دسته جمعی صورت نگرفته است. تقریباً هیچ اتفاقی نیست که در این شش روز بیافتد و به معناى دقيق كلمه از قبل برنامهریزی و سازماندهی شده باشد.»
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران فرازی از نخستین سخنان تند روحالله خمینی علیه زنان را بازگو کرد. خمینی در نخستین گام برای محدود کردن آزادی زنان گفته بود: «آن طوری که برای من نقل کردهاند وزارتخانهها همان صورت دوران طاغوت را دارد. در وزارتخانههای اسلامی نباید معصیت شود. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنها لخت بیایند. زنها بروند، اما با حجاب باشند. مانعی ندارد. بروند کار کنند. لیکن با حجاب شرعی باشند.»
آقای مهاجر در ادامه افزود: «این نخستین باری بود که خمینی با چنین لحنی در مورد زنان صحبت کرد. تا پیش از آن در مورد مسائل اجتماعی در ایران با زبان دیگری صحبت کرده بود. خمینی اولین باری بود با این لحن زننده در مورد نیمی از جامعه یا بخش فعالی از جامعه صحبت میکند.»
در روزهای خیزش، نیروهای حزبالله بهطور گستردهای زنان را مورد حمله و فحاشی قرار دادند. ناصر مهاجر در بازگویی یکی از لحظههای جنبش در حرکتی که به سوی کاخ دادگستری صورت گرفته بود، گفت: «حزباللهیها شروع به فحاشی، چاقو زدن، شلیک گاز اشکآور و تیر هوایی کرده بودند.»
در بخشی از سمینار خانم مهناز متین بر موضع احزاب که در آن زمان فعالیت داشتند تأکید کرد و گفت: «نقش سازمانهای چپ کمونیست و عدم حمایتشان از این خیزش زنان بسیار نقد شده است. ما هم در سراسر این کتاب کوشش کردیم که این نقدها را بازگو کنیم و بازتاب بدهیم ولی نباید نقش نیروهای چپ و دمکرات را در جامعه به سازمانهای چپ کمونیست محدود کنیم. در واقع نیروهای چپ و دمکرات در مقیاس کلی چه کمونیست، سوسیالیست، سوسیال دمکرات، دمکرات و حتی لیبرال به این حرکت هیچ توجهای نشان ندادند.»
این دو پژوهشگر در سمینار برلین از کنشگران حوزه زنان و افرادی که در خیزش آن دوران شرکت داشتند، درخواست کردند اگر تجربیاتی دارند با آنان در میان بگذارند تا در چاپ بعدی کتاب یادماندههای آنان نیز بازتاب داشته شود. این کتاب به گفته نویسندگان آن پایهای است برای تحقیقات بیشتر در مورد خیزش زنان که در اسفند ماه ۵۷ صورت گرفت.
«خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷» توسط نشر نقطه به چاپ رسیده و دفتر نخست آن ۷۳۰ صفحه و دفتر دوم آن دربردارنده ۲۹۵ صفحه است.