در پنجشنبه ۱۹ آبان، اعتراضات سراسری که پس از قتل دولتی مهسا (ژینا) امینی آغاز شد در شهرهای تهران، کرج، رشت، بندرعباس، قم، اراک، و اهواز ادامه یافت.
در شهرهای کردنشین اعتراضات جمعی در سنندج، مریوان، مهاباد، سقز و بوکان بهمانند شبهای گذشته ادامه یافت. شهرهای کوچک بیشتری در کردستان به اعتراضات پیوستند؛ از جمله موچش در پنجاه کیلومتری کامیاران و سنندج. مراسم چهلم مختار احمدی از جانباختگان اعتراضات مردمی در مریوان در روز روشن فضای اعتراضات بیشتر شد.
از روز چهلم جمعه خونین زاهدان، جو امنیتی در این شهر حاکم است. با انتشار خبر فراخوان برای اعتراضات پس از نماز جمعه ۲۰ آبان، نیروهای یگان ویژه در حال چرخزنی در سطح شهر زاهدان هستند. در آستانه برگزاری این نماز جمعه، محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران به زاهدان رفت و در سخنرانی بین سران طوایف بلوچ و روحانیان اهل سنت، معترضان را تهدید کرد:
«ما دوست نداریم خون از دماغ یک بیگناه بریزد چون همه مردم عائله جمهوری اسلامی ایران هستند، اما بهشدت با برهمزنندگان امنیت مردم برخورد خواهیم کرد.»
در ۱۹ آبان، گزارشهایی در شبکهها منتشر شد که نشان میداد معترضان به شکل فردی و با کوکتل مولوتف به برخی از سازهها و ساختمانهای متعلق به حوزههای علمیه و بسیج در شهرهای مختلف حمله کردند. در بیشتر این حملهها احتراق سطحی است و بیرون از ساختمان، مواد مشتعل میسوزند. از جمله به دفتر امام جمعه در خمینیشهر اصفهان، حوزه علمیه فولادشهر اصفهان، پایگاه بسیجی در اهواز، و پایگاه بسیجی در آزادشهر تهران با کوکتل مولوتف حمله شد.
حرکتهای اعتراضی با ارزش نمادین
پارمیدا قاسمی، کماندار تیم ملی ایران روز پنجشنبه ۱۹ آبان، روسری خود را در مراسم اهدای مدال لیگ تیر و کمان جام خلیجفارس در تهران برداشت.
قاسمی که هم عضو تیم ملی تیر و کمان ایران است هم عضو تیم «سنگ آهن بافق»، در این دور از مسابقات کشوری با تیم بافق رقابت میکرد. او در میان همتیمیهای خود که تیم اول شدند، بدون روسری روی سکوی مدال ایستاد. مقابل او و پایین سکو، مقاماتی که تعدادی از آنها مرد بودند ایستاده بودند. آنها پارمیدا قاسمی را بدون روسری دیدند اما کاری نکردند. در جمعیت، برخی از تماشاچیان فریاد زدند: «ماشاالله پارمیدا.»
پارمیدا قاسمی سپس بدون روسری از سکوی اهدای مدال در مراسم اختتامیه لیگ تیر و کمان جام خلیج فارس پایین آمد. تماشاچیان از جمله رسانهایها او را نگاه میکردند. او مدال را از گردنش در آود و همانگونه بدون روسری از کادر دوربین خارج شد.
معترضان در سلماس، پرچم جمهوری اسلامی افراشته در یک پایگاه بسیج در این شهر را برداشتند و آن را در اقدامی نمادین آتش زدند. معترضان در شهر سلماس، دفتر نماینده یعقوب رضازاده نماینده این شهر در مجلس شورای اسلامی را هم با رنگ خونین کردند:
در اهواز، معترضان یک بنر بزرگ با شعار «زن، زندگی، آزادی» را از پل هوایی در جاده ساحلی کیانپارس آویختند. در زیر بنر، تعدادی از زنان روسریهای خود را در آوردند و بالای سر خود چرخاندند. خودروها با بوق ممتد از این زنان معترض حمایت کردند.
در آمل، کرج، کرمان، بندرعباس، تهران هم زنان حرکت نمادین در آوردن روسری و یا چرخاندن آن بالای سر را تکرار کردند.
در بزرگراه رسالت تهران، معترضان بنری را آویختند که روی آن این نوشته بود: «سیدعلی دیکتاتور، ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو». بر بنری آویخته از پلی در بلوار کاوه اصفهان، معترضان نوشتند: «سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم».
نیروهای سرکوب به تجمع رقص و شادی در رشت حمله کردند
در شهر رشت در محدوده میدان شهرداری تجمعی پرشمار پس از غروب آفتاب و حوالی ساعت ۱۹ شکل گرفت. در این تجمع زنها روسریها را برداشتند و در هوا چرخاندند. چند دقیقه بعد تجمع مکانی برای رقص و شادی شد. بسیاری میرقصیدند و روسریها را در هوا میچرخاندند. حدود ۲۰ دقیقه از آغاز رقص و شادی نگذشته بود که نیروهای سرکوب به سمت شهرداری رشت گسیل شدند.
تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر شده که رقص و شادی معترضان را نشان میدهد. تصویر لشگر موتورسواران سرکوب هم که به سمت معترضان میروند، ثبت شده است.
یک منبع از رشت به زمانه گفت:
«ماموران آمدند و پراکنده کردند. تیر هوایی زدند. صدای تیراندازی بود. گاز اشکآور زدند. ولی بیشتر آمدند در جمعیت و سعی کردند پراکنده کنند؛ وحشی بازی در آوردند. مردم شعار بیشرف بیشرف دادند. اینها که تأثیری به گوش اینها ندارد. یک دختر را هم گفتند زخمی شده. آمبولانس آمد؛ اول شلوغ شد که برای بازداشت آمده. اما کسی را که زخمی شده بود بردند.»
در شبکهها تصویر دختری منتشر شده است که روی زمین افتاده و از سر او میزان قابلتوجهی خون روی زمین ریخته است. مشخص نیست که آیا او تیر جنگی خورده و یا ساچمه خورده و یا چیز دیگر. برخی از منابع حکومتی در شبکهها نوشتند که به سر او پوکه نارنجک گاز اشکآور خورده و جراحت ایجاد کرده است. منابع حکومتی همچنین تصویری از این زن زخمی را در بیمارستان منتشر کردند و نوشتند که او زنده است.
در بندرعباس، تجمعی پرشمار در یکی از بلوارهای شهر شکل گرفت. در این تجمع زنان روسریها را در آوردند. مردان در کنار آنها بودند. و خودروها با بوقهای ممتد از این تجمع حمایت کردند.
در قم تجمعی در میدان توحید شهر شکل گرفت که در آن زنان پرشمار بودند. جمعیت علیه حکومت شعار دادند و شعار دادند: «نترسید، نترسید، ما همه باهم هستیم.»
اراک تقریباً هر شب آمده است. در شامگاه ۱۹ آبان هم اراکیها با وجود سرکوبی که در شامگاه ۱۸ آبان شده بودند باز هم آمدند و علیه حکومت شعار دادند. در خیابان ملک اراک، نیروهای سرکوب با ساچمه به معترضان و تجمعهایی پراکندهای که شعار میدادند حمله کردند.
یک منبع محلی از اراک که شامگاه ۱۸ آبان در اراک بازداشت شده بود به زمانه گفت:
«هم من و هم خواهرزادهام را که دانشجوست، مأموران گرفتن. رفتارشون بد بود. با چشم بند و بساط، مأمورای مرد لگد زدند به من. خوارزادهام رو هم زده بودن. در بازداشتگاه صدا کردند و با قرار کفالت همان شب آزادمان کردند. چهارشنبه بد بود. زیاد گرفته بودند. اینقدر گرفته بودند که ما را ول کردند. توضیح دادند که حالا باید بریم دادگاه. امشب با توجه به وضعیت، شوهرم نگذاشت برم. خواهرم با دخترش رفت چون حریفش نشدیم. تعداد مردم کمتر بود. رویه در اراک این است که هی میگیرن و هی ول میکنند. مردم هم یاد گرفتن دیگه. اما بین دوست و آشنا ما خیلیها بازداشت شدند. شلیک هم بیشتر ساچمه است. خدا رو شکر ما رو هنوز زخمی نکردن.»
در شبکهها آگهی ترحیمی منتشر شد با نام علیرضا کریمی و گفته شد که او یک دانشجوی ۲۰ ساله اهل اسلامآباد غرب است که روز چهارشنبه ۱۸ آبان در جریان اعتراضات شهر اراک، با ضربات باتوم نیروهای سرکوب زخمی و سپس کشته شده است.
ههنگاو از قول یک منبع نزدیک به خانواده علیرضا کریمی نوشت که او چند ساعت پس از ضربات باتوم به سرش، جانش را از دست داده است.
معترضان در شهرک اکباتان تهران حلقه تشکیل دادند، دست هم را گرفتند و شعارها دادند:
حکومت بچهکش نمیخوایم، نمیخوایم
حکومت آخوندی، نمیخوایم، نمیخوایم.
معترضان تهران و کرج همچنان از پنجرهها شعار دادند از جمله در اکباتان، جنتآباد، صادقیه، ستارخان، گیشا، هفت تیر، و نارمک.
اعتراضات در موچش شهر کوچکی در کردستان
معترضان در موچش از توابع کامیاران در شامگاه ۱۹ آبان برای دومین شب متوالی آمدند. شهر کوچک موچش کمتر از ۴۰۰۰ نفر جمعیت دارد. با افزایش سرکوب در سنندج و کامیاران شهرهای کوچک اطراف هم به حمایت آمدهاند. موچش در ۵۰ کیلومتری شهر سنندج و ۵۰ کیلومتری شهر کامیاران قرار دارد و با وجود جمعیت کم، هم در شامگاه ۱۸ آبان و هم در شامگاه ۱۹ آبان جمعیت پرشماری در این شهر برای اعتراض آمدند.
زنان در تجمع موچش پرشمار بودند و صدای آنها زمانی که شعار مرگ بر دیکتاتور میدادند، غالب بود:
نیروهای امنیتی محلی، حتی شهر کوچک موچش را هم رها نکردند. به معترضان با گاز اشک آور حمله شد.
در شهر مهاباد با وجود باران، معترضان باز هم خیابانها را بستند، آتش روشن کردند و شعار دادند. معترضان مهابادی، باز هم بلندگوی مساجد را تسخیر کردند و از آنجا سرودهای انقلابی و شعارهای ضد حکومت پخش کردند.
معترضان در مهاباد دور آتش حلقه زدند و شعار «ژن، ژیان، ئازادی» دادند:
در مریوان، اعتراضات از روز آغاز شد. معترضان در مراسم چهلم جانباخته مختار احمدی در آرامستان دارسیران شعار دادند: «کردستان، کردستان، گورستان فاشیستان».
مختار احمدی ۱۹ ساله و کارگر بود. او را نیروهای سرکوب در روز ۹ مهر به ضرب گلوله کشتند.
شوراهای صنفی معلمان کودک کشی نیروهای حکومت را محکوم کردند
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در کانال خود اعلام کرد که یک دانشآموز ۱۶ ساله معترض به دلیل ضرب و شتم در مدرسه به کما رفته است.
این شورا تأیید کرد که هستی حسین پناهی ۱۶ ساله روز ۱۹ آبان با ضربات باتوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. او به کما رفته است و از بیمارستانی در دهگلان با کوثر سنندج منتقل شد.
روز ۱۹ آبان یک دانشآموز ۱۶ ساله به نام هستی حسین پناهی از بیمارستان دهگلان با هلیکوپتر به بیمارستان کوثر سنندج فرستاده شد. این دانشآموز در اثر ضربه باتوم به سرش دچار خونریزی مغزی و به کما رفته است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نوشته است که مأموران حکومتی پدر این دانشآموز را تهدید کردهاند و از او خواستهاند که بگوید که دخترش از خودرو به بیرون پرتاب شده است. مادر هستی در مورد شرایط دخترش افشاگری کرده است.
این شورا در کارزاری که شامگاه ۱۹ آبان هدایت کرد، تصاویر و مشخصات ۵۰ کودک و دانشآموزی که از آغاز اعتراضات اخیر تا ۱۷ آبان ۱۴۰۱ توسط نیروهای نظامی و امنیتی کشته شدند را در شبکههای اجتماعی منتشر کرد. در این کارزار معلمهای عضو این شورا از معترضان خواستند که قتل تکتک کودکان در این اعتراضات را با محکوم کنند.
اعتراضات در دانشگاهها
اعتراضات در دانشگاهها ادامه دارد. روز پنجشنبه ۱۹ آبان، سخنگوی دولت ابراهیم رییسی، علی بهادری جهرمی تحت تدابیر امنیتی به یکی از دانشگاههای معترض، دانشگاه فردوسی مشهد رفت. شوراهای صنفی دانشجویان نوشتند که علیرغم تبلیغات یک هفتهای دانشگاه جهت حضور سخنگوی دولت و حلوفصل مسائل از طریق گفتوگو، در سالن سخنرانی او را به روی دانشجویان بستند. تنها نیروهای نزدیک به حکومت و بسیج دانشجویان اجازه حضور در محل سخنرانی داشتند. سایر دانشجویان معترض با تجمع مقابل سالن شعار «سخنگو بیا بیرون» دادند.
در مقطعی یکی از دانشجویان معترض به پای بلندگو رفت و از سخنگوی دولت پرسید: «چه توجیهی برای ۱۵۰۰ کشته آبان ۹۸ دارید؟»
شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در روز ۱۹ آبان، وضعیت امنیتی و بازداشت دانشجویان از جمله دبیر این شورای صنفی، ریحانه معروف را محکوم کرد.
آنها در این بیانیه نوشتند:
«در این دو ماه که فضای دانشگاه بیش از هر زمان دیگری ملتهب و امنیتی شده است… دانشجو را تنها به جرم بیان اعتراض ممنوعالورود کردهاید؛… علاوه بر اینها، دانشجویان را با تماس تلفنی و به نحو غیرقانونی، بدون اتهام و تخلف مستند، به حراست دانشگاه احضار کردهاید…. دانشجوها را به دلایل نامعلوم، بدون تفهیم اتهام و بیآنکه هیچ مرجعی در دانشگاه پاسخگوی وضعیت مبهم آنان باشد، بازداشت میکنید.»
آنها در این بیانیه توضیح میدهند که وضعیت دانشگاه امنیتی شده و لباس شخصیها دانشگاه را کنترل میکنند:
«این روزها در دانشگاه افراد مجهولالهویهای به اسم حفاظت فیزیکی زمام سرکوب را به دست گرفتهاند؛ کسانی که صورت خود را با ماسک میپوشانند و گاهی لباس فرم حراست به تن دارند و گاه نه، کسانی که اعمالشان نه با قانون، که با دستور افراد ناشناس تعیین میشود.»
این شورا درخواست آزادی ریحانه معروف و باقی زندانیان دانشجو را باردیگر مطرح کرد.