با استناد به پیمایشهای جهانی، مردم ایران تحت لوای نظام جمهوری اسلامی شاد نیستند. در ارزیابی شاخص رضایت زندگی توسط دانشگاه لستر (٢٠٠٦ میلادی)، ایران در شاخص رضایت زندگی بین ١٠٨ کشور، رتبه ٩٦ و در شاخص شادی از ١٧٠ کشور، رتبه ١١٧ را داراست. شبکۀ راهکارهای توسعه پایدار، نهاد زیر مجموعه سازمان ملل متحد، رتبۀ ایران را در شاخص شادی، برای سال ٢٠٢١ میلادی، از بین ١٤٩ کشور، ١١٨ و در سال ٢٠٢٢، ١١٦ ارزیابی کرده است. بر اساس رتبهبندی مجله گلوبال فاینانس از میزان شادی(٢٠٢٢ میلادی)، ایران دارای رتبه هفتم در بین کشورهای خاورمیانه است، رتبهای که حتی پایینتر از کشور جنگزدهای عراق (با رتبه شش) است. اما با این وجود ایرانیها بذلهگو و خوش مشربهستند. معروف است آنها از مشکلات جوک میسازند تا تحملپذیرش کنند.
این روزها در شبکههای اجتماعی با انبوهی از جوکها روبرو میشویم که کاربران برای کاستن جدیت و ارعاب از رفتار و گفتههای حاکمان جمهوری اسلامی استفاده میکنند. کارشناسان جوک ساختن از مشکلات را مکانیسم دفاعی روانی میدانند. در این گزارش در مصاحبه با کاربران شبکههای اجتماعی که صفحات مجازی را میچرخانند و گاه به گاه با بذلهگویی و نشاندن خنده به جایی ترس و دلهره، امید و استقامت را در دل معترضان خیابان زنده میکنند، در گفتوگو قرار گرفتیم.
خندیدن مقاومت است
قیام انقلابی مردم ایران با وجود سرکوب خشونتآمیز نیروهای امنیتی هنوز پابرجاست. معترضان عزم خود را برای انقلابی تمام قد علیه نظام جمهوری اسلامی جزم کردهاند. مردم به هرآنچه حکومت در این ٤٣ سال با زور و ارعاب به خوردشان داده است یک «نه» بزرگ گفتهاند. روسریها همراه با پرچم حکومت اسلامی در آتش میسوزند، آغوشها در خیابان برای دوستی و همراهی به روی هم باز میشوند، تقدسگرایی رهبر حکومت نفی میشود و بهرغم فضای رعبآمیز سرکوبها، «خنده» جای «دلهره» و «امید» جایگزین «نومیدی» شده است.
این روزها کانالهای تلگرامی، صفحات اینستاگرام و توییتر پر از جوک و بذلهگویی ایرانیها در مورد حاکمان جمهوری اسلامیست. کافیست یکی از مسئولان لب بازکند و سخنی، حکمی، آماری یا تهدیدی دربارۀ معترضان به کار ببرد، به چند دقیقه نمیکشد که کاربران شبکههای اجتماعی با زبانی طنزآمیز جوابش را میدهند. زبانی که تهدید و ارعابِ حکومت را اگر نه باطل، ولی مهار و رام میکند. یکی از ادمینهای کانال تلگرام در جواب به سوال من که آیا خشونت این روزهای نیروهای امنیتی را میتوان با جوک پاسخ داد میگوید:
«بدون شک نمیتوان گلوله را با جوک جواب داد. قصد ما هم این نیست. راستش انگیزۀ من از پست کردن جوکها، امید و دلگرمی دادن به مردم است. وقتی همهاش از سرکوب و خشونت بگوییم، مردم را میترسانیم و ناخواسته آنها را از اعتراضات خیابانی دور میکنیم. جمهوری اسلامی، جمهوری ترس و وحشت و ارعاب است. ما با خندیدن، با دست انداختن مسئولان نشان میدهیم آنطور که نیروهای امنیتی به خودشان مینازند نیستند. یک مشت آدم خشن و بیروح و نادانی هستند که مانند بردهها گوش به فرمان هستند. این آدمها خودبهخود جوکاند! کسی که حتی به اندازۀ یک ارزن نمیتواند شرایط مردم کشورش را درک کند، نباید جدی گرفته شود. پیامهایی که از اعضای کانالم دریافت میکنم خیلی دلگرم کنندهاند. خیلی از آنها حرفهایی در مورد بسیجیها و مسئولان میزنند که آدم روده بر میشود. مردم دیگر از تهدید و فشار حکومت نمیترسند. سبک زندگی ما با سبک خشک مذهبی آخوندها تفاوت دارد. ما میخواهیم شاد باشیم و برای به دست آوردن حق شادی باید بجنگیم.»
در یکی از ویدیوهای منتشر شده از قم، پسر جوانی در خیابان با خونسردی کامل به آخوندی نزدیک میشود و در یک حرکت عمامۀ آخوند را از سرش میاندازد. در ویدیویی دیگر همین اتفاق توسط چند جوان تکرار میشود و بعد از انداختن عمامه از سر آخوند، شروع میکنند به خندیدن. فیلمهای این حرکت با نام چالش «عمامهپرانی» در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. کاربران کامنتهای طنزآمیزی در واکنش به این حرکت نوشتهاند. یکی از کاربران در مصاحبه با من میگوید:
«بیشتر خبرها را از کانالهای طنز میگیرم. حوصله اخبار جدی را ندارم. آدم وحشت میکند. کانالهای طنز خوشخوانتر هستند و آدم حین اینکه میفهمد چه خبره، حداقل یه کوچولو هم میخندد. حس خوبی میگیرم وقتی در مورد رهبری یا بسیجیها جوک میخوانم. یه جورهایی ترسم میریزد.»
کاربر دیگری میگوید:
«وقتی میبیینم چطوری آدمهایی که خیلی خودشان را جدی میگیرند و با تفنگ و باتوم به قدرتشون مینازند، پیش ملت جوک شدهاند، جرات میگیرم. دلم خوش میشود. نفس راحتی میکشم. این جوکها یه جورایی نشان میدهند مردم دیگر به مسئولان و روضهخوانی و وعدههای توخالیشان باور ندارند. حرفهاشان هرقدر هم برای خودشان جدی باشد برای ما اهمیتی ندارد.»
تصاویری که از معترضان پخش میشود حاکی از آن است که بذلهگویی و حرکات طنزآمیز تنها به شبکههای اجتماعی و اشخاص ناشناس آن محدود نمانده است، بلکه به خیابان هم کشیده شده است. یکی از معترضان دربارۀ تجربه خود در خیابان میگوید:
«هیچ کسی نمیتواند میزان خشونت و بیرحمی نیروهای حکومتی را منکر شود. لازم نیست درمورد این چیزها حرفی بزنم، کاملاً عیان است و همه مردم با چشمان خودشان میبینند. ولی در حین خشونت، مردم بعضی وقتها حرفهای طنزآمیزی هم میزنند. وقتی بسیجیها را مجبور به عقبنشینی میکینم، یا جایی را -هر چند موقت- تصرف میکنیم، برای دلگرمی همدیگر هم شده سعی میکنیم بخندیم. شعارهای خندهداری تو این مدت درست شده، لازم نیست اشاره کنم، همه ازش خبر دارند. اصلاً به نظر من رژیم آخوندی پر از آدمهای بیکفایتی است که حرفهاشان خودش خندهداره. دقت کنید، درحالی که حکومت نمیتواند اقتصاد و معیشت مملکت را درست کند و حتی هیچ کشوری حاضر به سرمایهگذاری در ایران نیست و خط فقر سربه فلک کشیده است، اما اینها باز میآیند مثلاٌ انگلیس را تحریم میکنند! آخه کدام مسئول و مدیر بریتانیایی میآید تو بانکهای ایران حساب باز کند که شما تحریم میکنید؟ خدایی این خودش خنده داره و لازم نیست براش جوک بسازی.»
یکی دیگر از ادمینهای تلگرام حرفهای این معترض را طور دیگری تکرار میکند. او که به گفتۀ خودش خبرهای منتشر شده در کانالش را از منابع معتبر میگیرد، میگوید:
«به نظر من رژیمی که تا مغز و استخوان در دروغ و ریا غرق شده، و مسئولانش همه با پارتی و خوشخدمتی استخدام شدهاند، جدا از تاسف، خندهآور هم است. مردم بیشتر از یک ماه است فریاد میزنند “مرگ بر خامنهای”، “مرگ بر جمهوری اسلامی” اما اینها تازه فهمیدهاند که مسئلۀ مردم براندازی حکومت است و در اظهارتشان به آن اشاره میکنند. واقعاً به همچین آدمهایی چی میشه گفت؟ بعضیها فکر میکنند مسئولان نظام خودشان را به نفهمی زدهاند ولی به نظر من واقعاً آدمهای نفهمی هستند. وقتی در یک مملکت، آدم را نه به خاطر سواد و دانش، بلکه به خاطر کارت بسیجی و خوشخدمتی، مدیر و مسئول میکنند چه انتظاری میتوان از او داشت؟ شک نکنید این آدم درک درستی از شرایط ندارد و هر حرفی بزند خندهآور است. رئیس جمهوری مملکت توی هر سخنرانی حداقل چند تا توپوق دارد، خوب من ایرانی باید با این آقا چه کار کنم؟ این بلاهت خندهآور است. حتی همین خشونتی که در خیابان وجود دارد از بلاهتشان است. هیچ حکومتی نتوانسته با زور و گلوله مردم را سرجایشان بنشاند. خندیدن ما خودش یک جورهایی مبارزه با حکومتی است که زندگی، شادی، خنده، رفاه و آسایش را به مردم حرام کرده است. ما به آنها میخندیم که بگویم دیگر ترسی از آنها نداریم. هم جوکشان میکنیم، هم بیرونشان میاندازیم.»
مکانیسم دفاعی خنده
اما آیا جوک ساختن، به معنای عادیسازی مشکلات است؟ وقتی به معضلی میخندیم به معنای پشت گوش انداختن و عدم چارهجویی برای آن است؟ این سوالها را در گفتوگو با یک دانش آموختۀ جامعهشناسی و کنشگر فضای مجازی مطرح میکنم، در پاسخ میگوید:
«باید اول در نظر داشت که همۀ جامعه مشغول جوک ساختن و یا دنبال کردن کانالهای طنز نیستند. اما در رابطه با سوال باید عرض کنم، طنز و بذلهگویی از لحاظ روانشناسی یک مکانسیم دفاعی روانی است. به این معنا وقتی حل مشکلی دور از دسترس قرار دارد، و از طرفی دیگر نمیتوانیم به آن بیتوجه هم باشیم، آن را با زبان طنز بیان میکنیم. طنز با استفاده از برخی ترفندهای روانی و تمهیدات زبانی، معضل و مشکل مورد نظر را از جنبۀ دیگر بیان میکند. این به معنای عادیسازی مشکل نیست، بلکه از توجه بسیار به آن میآید. در اینجا طنز تنها شیوۀ بیان این معضل را متفاوت میکند. در جوامعی که راهی برای بیان نقد آزاد وجود ندارد، طنز با زبان استعاری و در لفافه، نقش اصلی نقادی را به بر عهده میگیرد.»
اما بهنظر میرسد طنزی که این روزها و در رابطه با حاکمان جمهوری اسلامی به کار گرفته میشود، آن زبان استعاری و لفافهگویی را ندارد، بلکه مستقیم و آشکارا به شخص، گفته و رفتار فرد اشاره دارد. این کنشگر در توضیح میگوید:
«زبان صریحی که در جوکهای ساخته شده برای رهبری، رئیس جمهوری یا بسیجیها و سرداران سپاه به کار میرود، جدای از کارکرد انتقادی، نشانۀ یک نوع نفی و انکار دستگاه حکومتی هم هست. در واقع سازندگان یا گویندگان این جوکها به شکل نمادین دستگاه ایدئولوژیکی که بنیانش را بر رعب و وحشت گذاشته است را نفی میکنند. این نفی، مانند روسری که امروز مردم در آتش میاندازند، تنها در محدودۀ یک حرف یا حرکت ساده باقی نمیماند، بلکه اشاره به تمام نظمی دارد که ایدئولوژی حاکم آن را به جامعه تحمیل کرده است. قدرت حاکم با دهها دستگاه و ارگان و نیرو میخواهد به خودش تشخص و جدیت ببخشد، در واقع با استفاده از ابزارهای انحصاری قدرت به نوعی اقتدار خود را نمادین میکند. اما وقتی این اقتدار به سخره گرفته میشود و یا در حرکتی مانند برداشتن روسری آن اقتدار جدی گرفته نمیشود، نشانۀ عدم مشروعیت قدرت حاکم است. حکومت این حرکات نمادین را میبیند و خوب میداند که اقتدارش آن مشروعیت لازم را ندارد، به همین دلیل دست به اعمال زور میزند. زبان بیپردۀ معترضان نشاندهنده عزم آنها و عدم مشروعت نظام در نظر آنهاست. مردم این بار درگوشی حکومت را نقد نمیکنند بلکه آشکارا و به دور از ترس اعتراضشان را فریاد میزنند.»
مصاحبهشوندگان من معتقدند باید با همۀ توان به مبارزه با جمهوری اسلامی رفت. آنها زندگی را میخواهند که نظام اسلامی آن را حرام و دور از نظم قانونی خود میپندارد. عدم حجاب اجباری، برابری جنسی، عدالت اقتصادی، عدم تبعیض قومی و مذهبی، و شاد زیستن از جمله خواستههاییست که بدون انقلاب در ایران قابل دسترسی نیست. آنها در کنار هم، رفتار نظام حاکم را به سخره میگیرند تا از ارعاب آن در خیابان بکاهند.
آنان که در خیابانند و آسیب دیدند و عزیزشان را از دست دادند هرگز دیگر نمیتوانند بخندند
و آنان که در خانه تماشاگر هستند نیز ارعابی ندارند که نیازمند خنده باشند
پیمان / 10 November 2022
بله همینه که اتفاقا صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم از بعد مرگ مهسا امینی دائم فیلمهای طنز پخش میکنه
فرهاد / 10 November 2022