آیا رسانهی مستقل چیزی جز آرزواندیشی نیست؟ آیا رسانههای شرکتی و فراگیر با بودجههایی هنگفت عملاً راه را بر پیدایش و گسترشِ رسانهی مستقل بستهاند؟ در این نوشته میکوشیم نگاهی بیفکنیم به امکانِ رسانهی مستقل. این کار را با واکاوشی در کاروبارِ یک رسانهی موفق انجام میدهیم که تازگیها سروصدایی به پا کرده است: پادکست جو روگان.
پادکست جو روگان
پادکست جو روگان که حدود ده سال پیش آغاز به کار کرد چند سالی میشود که یکی از پرشنوندهترین و پربییندهترین پادکستها بوده و در ایالات متحده هم اینک محبوبترین و تودهپسندترین است. رسواییهای خودش را هم داشته که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
برآورد میشود که این پادکست ماهانه حدود ۲۰۰ میلیون بار دانلود میشود و هر قسمت از آن حدود ۱۱ میلیون مخاطب مییابد (منبع). این یعنی پادکست جو روگان بی برو برگرد از رسانههایی با بودجههایی هنگفت، چون سیانان و فاکسنیوز، پرمخاطبتر و رساتر و تأثیرگذارتر است. برآوردی دربارهی میزان محبوبیت این پادکست در مقایسه با برخی از رسانهها و برنامههای پرمخاطب در این توییت آمده است:
جو روگان در تارنمای شخصیاش خود را با این اوصاف معرفی میکند: طنزپردازِ روی صحنه (هنرمند ایستخند stand-up comedian)، علاقهمند به هنرهای رزمی، مصرفکننده ماجراجویانهی روانگردانها، و اجراکنندهی پادکستِ جو روگان. بیشک بخشی از محبوبیتِ پادکست جو روگان نیز به همین ویژگیهای جوانپسندانه برمیگردد، چراکه در بسیاری از قسمتهای این پادکست طنزپردازان یا رزمیکاران حضور دارند یا گفتوگو به مصرفِ روانگردانها میکِشد. از همین رو عجیب نیست که درصد بالایی از دنبالکنندگانِ این پادکست مردان جوان هستند.
افزون بر سرگرمکنندگی و جوانپسندی، بیگمان برخی ویژگیها در ساختارِ این پادکست نیز در محبوبیتِ آن نقش داشته است. مهمتر از همه شاید همان ویژگیِ گفتوگومحور بودن است که باعث میشود این رسانه رابطهای صمیمی با مخاطب برقرار کند و مخاطب را گاهی بیش از سه ساعت به دنبال خود بکشاند. گشودگی و باز بودن و بیمحدودیت بودن (حتا از نظر زمانی)، در کنارِ بیویرایش و بیروتوش بودن، باعث شده که این رسانه در نظر مخاطبان صادق و بیشیلهپیله جلوه کند.
همچنین گفتنی ست که این پادکست در چارچوب هیچ حزب و مرام سیاسی تعریف نشده است. هستند پادکستهایی که خود را مقید به نگرش حزبی میکنند و البته از این راه مخاطبان خاصِ خود را جذب میکنند. پادکست جو روگان اما خود را مقید به هیچ ایدئولوژی و مرامی نشان نداده، یا دستکم این برداشتی است که مخاطبان از این رسانه به دست آوردهاند. بهطورمشخص، این پادکست چهرهای از خود برای مخاطبان ترسیم کرده است که او را بیرون از چارچوب رسانهای مسلط نشان میدهد.
حضور چهرههایی جنجالی چون جردن پیترسون و الکس جونز در این پادکست را برخی از منتقدان نشانهی گرایشهای دستراستی در این رسانه گرفتهاند (منبع). از سوی دیگر اما برخی نیز پشتنیابیِ جو روگان از برنی سندرز را نشانهای از گرایش به چپ سیاسی دانستهاند (منبع) برخلافِ این برداشتها اما به نظر میرسد — در تقابل با رسانههای شرکتی و نیز رسانههای خصوصی که خود را در چارچوب (حزبیِ) خاصی تعریف میکنند — پادکست جو روگان خود را صرفاً در نفسِ گفتوگو تعریف میکند و زینرو همواره به اصلاح و تغییر گشوده است.
آزادیِ بیان و آزادیِ رسانه
از نظرگاهِ رسانهپژوهی، اهمیتی که پادکست جو روگان و دیگر رسانههایی از این دست در مقیاسی کوچکتر دارند این است که دریچهای میگشایند به امکانِ رسانهی مستقل. باید دقت کرد که وقتی سخن از امکانِ رسانهی مستقل میرود پرسش صرفاً دربارهی آزادیِ اندیشه و بیان و رسانه نیست. در این باره باید مواظب باشیم که آزادیِ اندیشه و بیان در معنایی خام و انتزاعی ما را نفریبد. در جوامع لیبرال-دمکراسیِ غربی هرکسی میتواند دیدگاه خود را — با استثناهایی اغلب موجه — طرح کند. همچنین هرکسی میتواند رسانهی خود را در استقلال از هر حزب و گروه و قدرتی راه بیندازد، کاری که در عصر اینترنت نهتنها شدنی بلکه بسیار آسان است. اما رسانه قرار است «برساند» و رسانهای که مخاطب ندارد به این معناست که هیچ کاری نمیکند. از این رو پرسش از امکانِ رسانهی مستقل را باید به این صورت بازطرح کرد: در پهنهای که رسانههای شرکتی با بودجههایی هنگفت به انحصارِ خود درآوردهاند، تا چه اندازه صداهای مستقل امکان مییابند شنیده شوند. به دیگر سخن، آزادیِ رسانه وقتی بهراستی ارزشی دارد که در واقع رسانشی در کار باشد. در چارچوبی کلیتر، آزادیِ بیان نیز در عمل صرفاً در ارتباط با امکانِ شنیده شدن است که بهواقع ارزشمند میشود.
دربارهی پادکستِ جو روگان نیز دقیقاً همین نکته است که اهمیت دارد. این پادکست، مجهز به قدرتِ گفتوگو و ابزارهای سرگرمکنندگی و جوانپسندی، و با داشتن مخاطبان بسیار، در میانِ همهی بحثهایی که طرح میکند به صداهایی امکانِ شنیده شدن میدهد که در رسانههای شرکتی و رسانههای جریان اصلی امکانِ شنیده شدن نمییابند. از همین رو برای مثال سیاستهای امپریالیستیِ ایالات متحده بهویژه نقش ویرانگرِ ایالات متحده در منطقهی خاورمیانه، نقش غرب در نسلکشی در یمن، ستمی که بر فلسطینیان میرود، و مسائلی دیگر از این دست در این رسانه امکانِ طرح مییابند. جالب است که چنین موضوعاتی معمولاً حتا در رسانههای لیبرال مجالِ طرح نمییابند، به این دلیلِ ساده که این رسانهها به چارچوب خاصی از قدرتِ سیاسی وابستهاند. از این نکته که بگذریم، در بافتارِ رسانهای در غرب، آنچه اهمیت دارد صرفاً بیانِ آزادانهی مسائلی از این دست نیست بلکه این است که مسائلی از این دست شنیده شوند.
اما رسانه آزاد، مخاطب آزاد میخواهد. ایدهآل آن است که مخاطب آزاداندیش مگذارد رسانهای که به آن علاقهمند شده، از مسیر استقلال و درک انتقادی خارج شود. همین پادکست جو روگان، با اشکالاتی در حد رسوایی همراه بوده، و انتقاد از عرصه عمومی باعث شده در موردهای معینی عقب بنشیند. جو روگان سال ۲۰۲۲ را با موجی از رسوایی آغاز کرد. او از سال گذشته به انتشار اطلاعات غلط درباره واکسن متهم شده بود: اینکه آدمهای سالم نیازی به زدن واکسن ندارند یا محدودیتهای کرونا به دیکتاتوری انجامیده. حتی وقتی خودش کرونا گرفت، رژیمی از داروهایی را برای درمان به کار برد که هیچ متخصصی تأیید نکرده بود. اینگونه شد که در ژانویه ۲۰۲۲، ۲۷۰ دانشمند و متخصص سلامت به اسپاتیفای نامه نوشتند و خواهان پایان دادن روگان به پخش اطلاعات کذب درباره کرونا شدند. کمی بعد نیل یانگ خواننده سرشناس در اعتراض به پادکست او تهدید کرد که اگر روگان از اسپاتیفای حذف نشود، او موسیقیاش را از این پلتفرم خارج خواهد کرد. چند خواننده دیگر نیز به او پیوستند. در فوریه، اینیا آری خواننده سیاهپوست نیز اسپاتیفای را به خاطر پادکست روگان تحریم کرد اما این بار دلیل او نژادپرستی بود. آری ویدئویی از روگان پخش کرد که نشان میداد پادکستر معروف ۲۴ بار کلمه تحقیرکننده (N-Word) را به کار برده. روگان بارها نیز به به کار بردن اصطلاحات سکسیستی متهم شده. او همچنین میزبان بسیاری از چهرههای راست افراطی، از الکس جونز تا جوردن پترسون بوده است. با وجود این، روگان گفته بود که «باراک اوباما بهترین رئیسجمهوری عمر او بوده» و در کارزار انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز از برنی سندرز حمایت کرد.
رسانهی مستقل
ممکن است برخی از ما خوشبینانه در تکثرِ رسانهای در دوران معاصر چشمانداز گونهای استقلال رسانهای را ببینیم. صرفِ این تکثر اما به معنای موفقیت در مقابل رسانههای شرکتی نیست. در دوران کنونی که رسانه با قدرتِ مادی پیوند خورده، در دورانی که آزادیِ بیان در هیاهوهای رسانههای شرکتی و وابسته تا حد زیادی بیثمر شده است، میشود گفت که چشماندازِ رسانهی مستقل در بهترین حالت چیزی همانند پادکست جو روگان است که آن هم اشکالات خاص خودش را داشته و دارد و کیفیتش در نهایت بسته به مخاطب است.
رسانهی مستقل ناگزیر است با بهرهگیری از امکاناتِ رسانهای در دوران جدید به «قدرتِ مخاطب» مجهز شود و با این کار بهنحوی غولهای رسانهای را دور بزند. پادکست جو روگان تا حدی به قدرت مخاطب مجهز شد که شرکت اسپاتیفای حق انحصاریِ پخشِ آن را صد میلیون دلار خرید. درواقع این نخستین بار بود که یک پادکست بهطور انحصاری در پلتفرم خاصی پخش میشد. حتا پس از انتقادهای اخیر نیز شرکت اسپاتیفای حاضر نشد همکاری با این پادکست را پایان بخشد. و درست در همین هنگام بود که وبسایت رامبل با پیشنهاد صد میلیون دلار از جو روگان خواست از اسپاتیفای جدا شود و به این وبسایت بپیوندد (منبع). چنین به نظر میرسد که پادکست جو روگان به هیچ شرکت بزرگی نیاز ندارد، بلکه دیگران هستند که به این پادکست نیاز دارند.
اینکه چنین قدرتگیری در عرصهی رسانه تا چه اندازه شدنی است پرسشی جداگانه است. آیا پادکست جو روگان را باید یک استثنا بدانیم؟ رسانههای دیگری هم هستند که خود را در بیرون از و در تقابل با رسانههای شرکتی تعریف کردهاند، اما مسئله این است که این رسانهها، با وجود تأثیرگذاریِ نسبی، هیچیک در حدی به قدرتِ مخاطب مجهز نشدهاند که بتوانند با رسانههای شرکتی رقابت کنند. گذشته از این، میتوان انتظار داشت که رسانههای شرکتی هم بیکار ننشینند. هواداران پادکست جو روگان جوسازیهای اخیر علیه آن را درحقیقت ناشی از ترس رسانههای شرکتی از این پادکست و برنامهریزیها در پشت صحنه برای حذفِ آن میدانند.
در پایان، خوب است پرسش از امکانِ رسانهی مستقل برای مخاطبان فارسیزبان را نیز در میان بگذاریم. هم اینک رسانههای فارسیزبانی که در داخل ایران هست عموماً ناچارند خود را در چارچوبهای تنگ حکومتی بگنجانند. رسانههای فارسیزبانی که در خارج از ایران هست نیز اغلب رسانههای شرکتی و وابسته هستند و منافع قدرتهایی در خارج از ایران را تأمین میکنند. افسوسمندانه باید گفت که رسانههای فارسیزبانی که ادعای مستقل بودن دربارهی آنها ادعایی قابل اعتناست مخاطبانِ بهنسبت بسیار کمتری دارند. در این اوضاع پرسیدنی ست که چگونه میشود فارسیزبانان نیز از رسانهای بهرهمند شوند که، رها از چارچوبهای تنگِ رسانههای شرکتی و حزبی، خود را صرفاً در چارچوب گفتوگو تعریف کند و از این راه دیدگاههای گوناگون را پوشش دهد؟
به نظرم رسانهی مستقل هم از آن وعدههای وفانکرده است که لیبرالها به ما دادند. درحقیقت آزادی به عکس خودش رسیده است که همان انقیاد فراگیر از طریق رسانههاست
محمد / 25 March 2022
نژادپرستی و توهین به سیاهان با ان-ورد یک شیطنت بود. یک کسی برداشته بود همهی این موارد در صدها پادکست را از کانتکست جدا کرده بود و یکجا در یک ویدئو پخش کرده بود.
سالور / 28 March 2022