بنا به گزارشهای سازمان انرژی اتحادیه اروپا، سال ۲۰۲۰ حدود ۱۵ درصد انرژی برق مصرفی اتحادیه اروپا از طریق نیروگاههای هستهای تولید شد. این در حالی است که سهم تولید انرژی از منابع پاک و تجدید پذیر هر سال افزایش مییابد. سیاستگذاریهای اعلام شده پراکنده، ولی مصمم کشورهای متفاوتی از اتحادیه اروپا نیز نشان میدهد که تمایل به گسترش حوزه و تکنولوژی پاک مورد توجه اتحادیه اروپا است، برای مثال از یارانهها و کمکهای دولتی به سازمانها و ساختمانهایی که از منابع تجدیدپذیر استفاده میکنند گرفته تا حمایت از پروژههای تحقیقاتی و رکوردزنیهای مختلف در دو سال اخیر در تولید انرژی از این منابع.
اما در نخستین روزهای سال ۲۰۲۲، پیشنویسی به عنوان قانون تفویضی در پارلمان اتحادیه اروپا مطرح شد که میگوید:
«لازم است بدانیم که بخشهای گاز فسیلی و انرژی هستهای میتوانند به کربنزدایی اقتصاد اتحادیه کمک کنند.»
این پیشنویس موضوع را اینگونه طبقهبندی میکند که نیروگاههای هستهای باید «پایدار» در نظر گرفته شوند، به این معنی اگر کشور میزبان بتواند اطمینان حاصل کند که «هیچ آسیب قابلتوجهی» به محیطزیست وارد نمیکنند، که شامل دفع ایمن زبالههای هستهای نیز میشود.
در متن این پیشنویس آمده که این امر در مورد همه «تاسیسات هستهای جدید که مجوز ساخت آنها تا سال ۲۰۴۵ صادر شده» صدق میکند. گاز طبیعی همچنین میتواند برای مدت زمان محدودی از برچسب سبز برخوردار باشد، که جذب سرمایهگذاری خصوصی را برای تولیدکنندگان گاز طبیعی آسانتر میکند، مشروط بر اینکه معیارهای خاصی مانند سطح انتشار دیاکسید کربن ۲۷۰ گرم در هر کیلووات تولید شده رعایت شود.
ظاهرا سه عامل اصلی باعث شد که پیشنویس این لایحه به پارلمان اتحادیه اروپا ارائه شود که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
عوامل اقتصادی
گران شدن حاملهای سوخت در دو سال اخیر منجر به نارضایتیهای شهروندان زیادی در اتحادیه اروپا شده است.
پرهزینه بودن سختافزاری و نرمافزاری کنده شدن از سوختهای فسیلی و جایگزینیاش با انرژی پاک، هم وسوسهانگیز است هم سخت. از طرفی حتی با تعطیل کردن زیرسازهای پیشین نیروگاههای هستهای کماکان هزینه نگهداری از آن بسیار بالاست، به طور مثال ایتالیا که نیروگاههای هستهای خود را در سال ۲۰۱۱ تعطیل کرد اعلام کرده که پاکسازی کامل آن بسیار پرهزینه خواهد بود. فرانسه هم با مجموعهای از نیروگاههای فرسوده مواجه است که برای نوسازی و مراقبت و تعمیر آنها به پول کلانی نیازمند است.
عوامل سیاسی
کشورهای اتحادیه اروپا در حوزه انرژی با توجه به اقلیم و جغرافیا و پتانسیلهای فرهنگی و حساسیتهای مدنی نقشه راه انرژی خود را تعیین میکنند. مثلا برای کشورهایی مثل آلمان این مسئله با سیاستهای روسیه گره خورده است. قراردادی برای انتقال ۵۵ میلیارد متر مکعب گاز به شکل سالانه از روسیه به آلمان از طریق خط لولهای از بالتیک با پیگیری آنگلا مرکل قبل از کنارهگیری از صدراعظمی این کشور، دوباره جان گرفت. آلمان حتی لازم دید که در این مورد به دولت آمریکا تضمین بدهد، تضمینی مبنی بر این که وجود چنین شبکهای و وابستگی آلمان، تبدیل به “سلاح سیاسی” روسیه نخواهد شد.
اما همزمان استفاده فرانسه از نفوذ و حضورش در پارلمان اتحادیه اروپا در این دوره نیز مطرح است. تیری برتون، کمیسر تجارت و بازار پارلمان اتحادیه اروپا و پاسکال کانین، رئیس سابق ووف و کمیسر محیط زیست پارلمان اروپا هر دو از یاران مکرون هستند و به شدت برای رای گیری به منظور تصویب لایحه پاک خواندن گاز و اتم تلاش میکنند.
فراموشی خودخواسته تعهدات تاریخی
این فراموشی یا انکار خود خواسته را نیز میتوان به فاجعه نیروگاه هستهای فوکوشیمای ژاپن در سال ۲۰۱۱ دانست، حادثهای که باعث شد ایتالیا ادامه استفاده از انرژی هستهای را به رفراندوم بگذارد که با پاسخ منفی مردم در ادامه تامین انرژی از این منبع مواجه شد و یا به طور مثال آلمان در این سال اعلام کرد که تصمیم دارد تا پایان ۲۰۲۲ تمام نیروگاههای هستهای خود را تعطیل کند. همینطور تعهدات اتحادیه از هدفگذاریهای روشن در افزایش استفاده از انرژیهای پاک در کنفرانسهای جهانی دورهای تغییر اقلیم که میتواند متناقض با این تصمیم (در صورت توافق) باشد.
سیاستهای کلان انرژی متفاوت در اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا اما سیاستی بسیار متفاوت در قبال انرژی در پیش گرفت. چندین دولت و سازمان محیط زیست بر تصویب لایحه گاز و اتم اصرار دارند و آن را لازمالاجرا میدانند. کشورهایی که از انرژی هستهای برای تولید برق استفاده میکنند، مانند فرانسه و لهستان (در فرانسه حدود دو سوم انرژی از نیروگاههای هستهای تولید میشود) از آن حمایت کردند. اما کسانی که تاسیسات هستهای خود را برچیده یا در حال برچیدن آن هستند، مخالف این کار هستند.دولت آلمان به طور خاص به شدت از تصمیم کمیسیون اروپا انتقاد کرده است و وزیر حفاظت از آب و هوا رابرت هابک آشکارا در مورد “سبز شویی” صحبت می کند. دولتهای اتریش و لوکزامبورگ نیز اعتراض کردند. وزیر اقلیم اتریش در توییتی نوشت که اگر همچین قانونی بخواهد عملی شود علیه آن اقدام قانونی خواهد کرد.
وزیر سازمان انرژی ایتالیا که تکلیفش را با رفراندومی در مورد استفاده از انرژیهای هستهای در سال ۲۰۱۱ روشن کرده بود، اعلام کرد بازگشت به استفاده از انرژی هستهای شرایط بسیار دقیق و حساسی باید داشته باشد. اروپای شرقی نیز هنوز وابستگی زیادی به انرژیهای فسیلی خصوصا زغال سنگ دارد، ولی سمتگیری کشورهایی مثل لهستان، مجارستان، رومانی به سوی ساخت نیروگاههای اتمی است.
فرانسه در سایه تلاشهایش برای گرفتن موافقت جمعی، اعلام کرده تا انتهای ۲۰۲۳ انرژی تامین شده از نیروگاههای هستهای را ۱۵ درصد کاهش خواهد داد و همینطور اصرار دارد که این پروسه را شرایط گذار از انرژهای فسیلی به پایدار بخوانند.
چرا انرژی گاز و هستهای نمیتوانند برچسب سبز داشته باشند؟
درست است که تولید برق در نیروگاههای هستهای گازهای گلخانهای منتشر نمیکند، اما زبالههای هستهای تولید میکند که مدیریت آن دشوار و پرهزینه است. همچنین برخی نگرانیهای عمومی در مورد ایمنی نیروگاههای هستهای وجود دارد.
از سوی دیگر، گاز طبیعی از نظر زیست محیطی سوخت فسیلی است که تنها کمی کمتر از زغالسنگ مضر است آیا قرار است استفاده از آن در این شرایط شکننده جهان به عنوان کمتر بد ماندگار شود؟
سوزاندن گاز برای تولید انرژی حدود نیمی از انتشار گازهای گلخانهای را در مقایسه با زغالسنگ تولید میکند. اما تأسیسات استخراج و پالایشگاههای گاز، خود آلودهکننده جو هستند. همچنین به دلیل نشت گاز متان در طول تولید و حمل و نقل میتوانند آسیبرسان باشند. به این ترتیب این پروسه مفهوم و شرایط انرژی پایدار و سبز را تقلیل و خدشهدار میکند.
چرا انرژی هسته ای نه؟
ساخت نیروگاهها با شرایطی که مد نظر این لایحه پیشنهادی است به طور معمول بسیار زمان بر است و به صورت متوسط ۵ تا ۱۵ سال زمان نیاز دارد. از سوی دیگر عمر مفید نیروگاه اتمی حداکثر ۴۰ سال است و برای خارج کردن از چرخه نیم قرن زمان لازم است. از طرفی هزینه ساخت و نگهداری و بازسازی آنها نیز بسیار زیاد است و بدون حمایت دولتها عملا ناممکن است. هیچ کجا نیروگاه هستهای بدون کمک و حمایت دولت نمیتواند به کارش ادامه دهد. برای مثال میتوان به غول این حوزه در آمریکا یعنی شرکت وستینگهاوس (Westinghouse) اشاره کرد که در سال ۲۰۱۷ ورشکسته شد.
بر طبق گزارشهای اخیر معادل ۵۵۰ میلیارد یورو هزینه برای تکمیل و نگهداری و بازسازی نیروگاههای اتحادیه اروپا تا ۲۰۵۰ نیاز است. هزینه بستن این نیروگاهها هم بسیار زیاد و هم بسیار زمان بر است. به طور مثال ایتالیا از زمان بستن نیروگاهش در ۲۰۱۱ اعلام کرد که تا ۲۰۳۶ بستن کامل این نیروگاهها و تکمیل پروسه امنسازی باقیمانده از آن طول خواهد کشید. در گزارشی در ایتالیا برآورد شده که هزینههای سالانه از رده خارج کردن یک نیروگاه تقریباً نیمی از ارزش انرژی تولید شده توسط این نیروگاهها (یا بهتر بگوویم میتوانست تولید کنند) است. نیروگاههای هستهای باید تحت یک فرآیند طولانی مورد پاکسازی قرار گیرند: طولانی، واقعاً طولانی.
هزینه انرژی تولیدی از نیروگاههای هستهای نیز با انرژی تولیدی از منابع پاک و تجدیدپذیر غیر قابل مقایسه است. مطابق آخرین گزارش اعلام شده سازمان جهان انرژی در سال ۲۰۲۰، برای هر کیلووات ساعت انرژی پاک ۳.۷ دلار و برای یک کیلووات ساعت انرژی تولید شده از منابع هستهای ۱۶.۳ دلار هزینه لازم است. انرژی هستهای بسیار به حوزه حکمرانی و سیاسی و اجتماعی در پیوند است و این موضوع میتواند افق و دورنمای فراگیری این انرژی را با محدودیتها و مرزهای شکنندهای مواجه کند. امروزه در اروپا، برای کشورهایی که حضور فعالی در انرژی هستهای دارند، مشکل واقعی این است که به تولید انرژی هستهای ادامه دهند یا نه و به همین دلیل بر القای این لایحه به پارلمان اصرار میورزند.