رئیسجمهور فرانسه به سمت جمعیتی که به استقبالش آماده بودند رفت و از اولین نفری که با آن روبرو شد، سیلی خورد. این تازهترین خبر فرانسه است.
ماجرا ۸ ژوئن در شهر کوچک تن-ارمیتاژ در جریان سفر مکرون به منطقه دروم در جنوب شرقی فرانسه رخ داد. ویدئوهایی از این حادثه در رسانههای اجتماعی دست به دست میشود.
مرد جوان، بیش از آنکه توی صورت امانوئل مکرون بزند، میگوید: «مونتژوا سنت-دنی، مرگ بر حکومت مکرونی».
بخش اول این شعار، عبارتی قرون وسطایی است برگرفته از فریاد سربازان پادشاه فرانسه؛ نشانی روشن برای اینکه بتوان سیلی به مکرون را به حساب «راست افراطی سلطنتطلب» نوشت. پلیس در این رابطه دو نفر را دستگیر کرده است. و همه سیاستمداران طراز اول فرانسه این حرکت را محکوم کردهاند.
راست افراطی در فرانسه این روزها حسابی وسط میدان آمده است. همین دو روز پیش، یک سازنده ویدئو در یوتیوپ به نام پاپاسیتو – که اینفلوئنسر و ستاره جوان راست افراطی در فضای مجازی و مورد تحسین اریک زمور است—ویدئویی منتشر کرد تحت عنوان «آیا چپگرایی ضد-گلوله است؟»
در این ویدئو که در کمتر ۲۴ ساعت ۱۰۰ هزار بیننده داشت، پاپاسیتو به همراه یک اینفلوئنسر راست افراطی دیگر به شکل نیمه جدی-نیمه شوخی نشان میدهد چهطور با یک اسحله شکاری باید چپهایی را کشت که به ملانشون رای میدهند. آنها ضمن تمسخر آنچه همجنسگرایی، گیاهخواری و صلحطلبی چپها میخوانند، به یک مانکن به نمایندگی چپها شلیک میکنند. یوتیوپ اگرچه ویدئوی اولیه را حذف کرد، اما همچنان در رسانههای اجتماعی در گردش است.
ژان لوک ملانشون با برگزاری یک کنفرانس از شکایت دستجمعی اعضای حزبش «فرانسه تسلیمناپذیر» از پاپاسیتو خبر داد. حالا نیز او و نزدیکانش از جمله اریک کوکرل، نماینده مجلس، ارتباط معناداری میان ویدئو و سیلی به گوش رئیس جمهور میبینند.
اریک کوکرل در توییتر نوشته است:« مونتژوا سنت-دنی… شعار راست افراطی سلطنتطلب است. یعنی دقیقاً همان چیزی که پاپاسیتو است…. حالا ببینیم خشونت راست افراطی را جدی میگیرید یا نه؟»
راست افراطی در فرانسه همزمان با رشد و گسترش خزندهاش، نوعی تحول درونی را نیز پشت سر گذاشته است. این چیزی است که بسیاری از پژوهشگران میگویند.
مجمع ملی، حزب اصلی راستگرایان افراطی، شاید در سطح رهبران و کادرهای رده بالا نوعی فرایند فرایند نرمالیزاسیون را از سر گذرانده باشد، اما این اما در مورد اعضا میانی و هواداران حزب مصداق ندارد.
در واکنش به این اتفاقات، رسانههای چپگرای فرانسه در مورد خطر فاشیسم ابراز نگرانی کردهاند.
اومانیته در سرمقاله خود تحت عنوان «آبوهوای پیشا-فاشیستی» نوشته است: «ما نسبت به جو سیاسی فوقالعاده خطرناکی هشدار میدهیم که چند ماه است حاکم شده است، جوی که نتیجه “اهریمنزدایی” از حزب راست افراطی است که نمایندگان و همدستان متعصبش در رسانهها بروبیا دارند. »
انگشت اتهام بیش از همه متوجه یک نفر است: مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی «مجمع ملی» که البته حادثه سیلی زدن به رئیس جمهوری فرانسه را محکوم کرده است.
بیش از دو دهه پیشروی راست افراطی
در فرانسه باد به سمت پرچم راست افراطی میوزد. میزان محبوبیت امانوئل مکرون اگرچه به وخامت دوران پیش از کرونا نیست، اما بنابه نظرسنجیها کمتر از مارین لوپن است. بنا به آخرین نظرسنجیهای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۲ فرانسه، لوپن (با ۲۸ درصد) از مکرون (با ۲۵ درصد) اوضاع بهتری دارد.
در طول ۲۰ سال گذشته راست افراطی در فرانسه رشد پیوستهای داشته است. نطفه فاشیسم یا شبه-فاشیسمی که به شکلی خزنده در زیر پوست جامعه فرانسه رشد و گسترش یافته، سالها قبل بسته شده است؛ پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲، که مارین لوپن توانست ۱۸% آراء را کسب کند و حتی قبل از سال ۲۰۰۲ که ژان-ماری لوپن توانست لیونل ژسپن را پشتسر بگذارد و به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری راه پیدا کند.
سالهاست که مجمع ملی (سابقاً جبهه ملی) احساس ترس و ناامنی عمومی را به نفع گفتاری ملیگرایانه و ضد-مهاجر، هویتگرا و بیگانههراس کانالیزه و بسیج میکند.
مواضع ضد-مهاجر و ضد-مسلمان مارین لوپن برکسی پوشیده نیست؛ او بارها علیه مهاجران جملاتی از این دست را بیان کرده است: «آن کسی شایسته ملیت فرانسوی است، که فرانسوی حرف بزند، فرانسوی بخورد و فرانسوی زندگی کند.» او کسی است که ملاقاتش را با مفتی اعظم لبنان لغو کرد، چراکه حاضر نشد روسری سر کند.
در سال ۲۰۱۰، لوپن مسلمان فرانسوی را که در خیابانها نماز میخوانند با نازیهای آلمانی مقایسه کرد که فرانسه را اشغال کرده بودند، طنز تاریخ اینکه پدر او کسی است که به هولوکاست باور ندارد و اتاقهای گاز نازیها را یک «امر جزئی تاریخی» میداند.
به تازگی، مارین لوپن خواستار اتخاذ آرایش و «قوانین جنگی» علیه تروریستهای اسلامگرا شده است
ترس و احساس ناامنی عمومیای که مجمع ملی از آن ارتزاق میکند اما علاوه بر ریشههای فرهنگی، دلایل اقتصادی هم دارد.
بحران اقتصادی (و سیاستهای نئولیبرال و ریاضتی تحمیلی از جانب اتحادیه اروپا)، بحران امنیت (و تشدید احساس هویت ملی و مسأله مهاجران)، و نهایتاً بحران نظام نمایندگی سیاسی پارلمانی (و متعاقباً رشد پوپولیسم) سه ضلع مثلثی هستند که شرایط رشد راست افراطی را در سالهای اخیر فراهم آوردهاند.از این بابت، خود مکرون به عنوان مجری سیاستهای نئولیبرال خود از جمله عوامل شکلگیری خشونتی است که امروز متوجه خودش شده است. شر مبتذل همیشه قابله بالقوه شر رادیکال است.
اقبال راست افراطی به ویژه در بخش مدیترانهای فرانسه و منطقه شمالی خط اور-ژنو، و دره میانی گرون بلند بوده است. پایگاه رأی اصلی راست افراطی، آن طور که اوره لوبرا، جمعیتشناس وتاریخنگار فرانسه تصریح میکند، همین مناطق است، به طور مشخص، اغلب هواداران مجمع ملی ساکنان فقیر از «فرانسه شهرهای کوچک» (در مقابل فرانسه جنگلزار) میآیند. آنها کسانی هستند که پس از ایجاد شبکه بزرگراههای سراسری و نظام سوپرمارکتها در سراسر فرانسه در دهه هفتاد میلادی، از گذشته روستایی خود بریدهاند اما احساس هویت ملی همچنان در آنها نیرومند باقی مانده است. جایی که رئیسجمهور فرانسه سیلی خورد، یکی از همین مناطق است.
آیا راست افراطی همان فاشیسم است؟
راست افراطی در فرانسه همزمان با رشد و گسترش خزندهاش، نوعی تحول درونی را نیز پشت سر گذاشته است. این چیزی است که بسیاری از پژوهشگران میگویند.
ژان ایو کامو، پژوهشگر سیاسی، این تحول درونی در بطن راست افراطی را در قالب حرکت از «راست افراطی» به سوی «راست رادیکال و پوپولیست» فرمولبندی میکند. به نظر ژان ایو کامو، تفاوت راست پوپولیست جدید با راست افراطی تاریخی در این است که نسخه حدید کاملاً میانجیگری صندوق رای را پذیرفته است، و تنش کمتری با نهادهای دموکراتیک دارد. نقطه عطف این تحول در فرانسه جایگزینی مارین لوپن به جای پدرش، ژان-مری لوپن در جبهه ملی تلقی میشود.
سالها جبهه ملی به خاطر بیاعتنایی به ارزشهای دموکراتیک و آزادی بیان و ماننده آن زیر تیغ انتقاد قرار داشت؛ مارین لوپن، اما برخلاف پدر، گفتار حزب را روی موج جمهوریخواهی تنظیم کرد. دیگر اظهارنظرهای افراطی (در سطح انکار هولوکاست) از زبان رهبران راست افراطی شنیده نمیشود.
کارل لانگ، عضو پیشین حزب، تفاوت مارین لوپن و پدرش را این طور خلاصه میکند: « ژان-ماری میتوانست از ایدههایش حتی اگر عامهپسند نبودند دفاع کند؛ دخترش اما از هرچه پسند عموم است دفاع میکند حالا ایدهها هرچه باشند.» مسأله اما این است که آنچه امروز مورد پسند عموم است، خود ایده فاشیسم است.
بسیاری تحلیلگران معتقد اند راست افراطی امروز بر خلاف فاشیسسم کلاسیک (آنچه در نیمه اول قرن بیستم ظهور کرد) فاقد یک جنبش اجتماعی است و از این بابت، آنها ترجیح میدهند در توصیف راست افراطی کنونی عبارتهای دیگری همچون پسا-فاشیسم یا مانند آن را به کار ببرند. وقایع اخیر اما نشان میدهد در این خصوص دیگر نمیتوان چندان مطمئن بود. مجمع ملی شاید در سطح رهبران و کادرهای رده بالا نوعی فرایند فرایند نرمالیزاسیون را از سر گذرانده باشد، اما این اما در مورد اعضا میانی و هواداران حزب مصداق ندارد. بسیاری از آنها بر این باور اند که ستیز واقعی نه به میانجی صندوق رای که باید در خیابان اتفاق رخ دهد.
از سال ۲۰۱۷ دهها فرد و گروههای راست افراطی در فرانسه دستگیر شدهاند که برنامههایی برای خشونت و ترور رهبران سیاسی و البته مسلمانان فرانسه داشتهاند، از آن جمله میتوان اشاره کرد به سازمان مسلح مخفی لوگان ان.، گروه اقدام نیروهای عملیاتی و گروه بارژل.
ویدئوی آموزش کشتن چپها و سیلی به رئیسجمهور فرانسه را باید در امتداد این فعالیتها فهمید. بله، خطر فاشیسم بیش از هر زمان دیگری فرانسه را تهدید میکند.
تراز است، که مانند ترازو (تراز + پسوند اُو)، نه طراز.
در فضای آزاد جامعه ای چون فرانسه رسانه ها اثرهای گوناگونی دارند که جای شرحش نیست، خود بهتر و بیشتر میدانید. در جامعه های آزاد بویژه در امریکا چهره ها و رفتارها یا گفتارهای بسیاری از «اهل سِن» یا کسانی که به رسانه ها دسترسی دارند سازنده نیست که ویرانگر و فاسد کننده است.
رهبران و سازمانهای مسئول فرهنگ باید توجه و فکری بکنند. فردا دیر است. تنها سلاح ابزار جنایت نیست.
بابک / 10 June 2021