اکبر گنجی – انتخابات جمهوری اسلامی هیچگاه آزاد و رقابتی و منصفانه نبوده است. شورای نگهبان صلاحیت مخالفان و متفاوتها را رد کرده و کل دستگاههای تحت امر رهبری هم – از جمله فقهای شورای نگهبان- به سود فرد مورد نظر رهبر وارد بازی شده و میشوند.
در انتخابات همیشه تقلب- موثر یا ناموثر- صورت گرفته است. اگر یک اصلاحطلب از درون این فرآیند برون آید، دست و پایش در چنبره نظامی بسته میشود که میتوان با قیاسهای تاریخی آن را سلطانی خواند. در این ساختار، پیشاپیش از سیاستمدار اصلاحطلب امکان ایجاد تحولات بنیادین گرفته شده است.
اما ۸ سال گذشته چنان وضعیت را دگرگون کرده که معلوم نیست رئیس جمهور بعدی حتی قادر به حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی باشد. (رجوع شود به مقاله در صورت پیروزی در انتخابات، چه کاری از دست اصلاحطلبان بر میآید)
در عین حال، آیتالله خامنهای و بخشهای اطلاعاتی و امنیتی نمیخواهند که چهرههای شاخص اصلاحطلب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند. از آن مهمتر، نمیخواهند و نمیگذارند که یکی از چهرههای شاخص اصلاحطلب رئیس جمهور شود.
نیروهای نظامی و امنیتی دائماً از “فتنه ۹۲ ” سخن گفته و میگویند. به زعم آنها، اصلاحطلبان، احمدینژاد و یارانش و دولتهای غربی به رهبری آمریکا، سه ضلع فتنه ۹۲ را تشکیل میدهند. (رجوع شود به مقاله فتنه ۹۲ یا فتنه سازی برای ۹۲)
به عنوان نمونه، سردار جوانی- مشاور سیاسی نماینده ولی فقیه در سپاه- در پانزدهم اسفند ۹۱ به فتنه اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ اشاره کرده و درباره آنان گفته است: “همان کسانی هستند که فتنه ۸۸ را به وجود آوردند مثل عناصر سازمان مجاهدین، عناصر جبهه مشارکت و کسانی که مدیریت دوره دوم خرداد را در دست داشتند. هم در دوره اصلاحات و هم در فتنه ۸۸ اینها با عوامفریبی به دنبال ربایش انقلاب و سرقت انقلاب بودند و به دنبال براندازی در کشور بودند… حالا اگر کسانی که در یک زمانی با انقلاب و امام بودند پیدا بشوند و با شعار دفاع از ملت با شعار دفاع از امام با نوعی عوامفریبی از طریق نفاق به دنبال براندازی نظام دینی باشند این آیا خیانت به مردم به انقلاب به کشور نیست؟…
… در دوره اصلاحات با این مساله مواجه شدیم کاری که دشمنان بیرونی با جنگ هشت ساله با کودتا با ترور با بمبگذاری و غائلههای تجزیهطلبی نتوانستند انجام بدهند، اینها از طریق دیگری براندازی را شروع کردند… دقیقا اینها به دنبال سکولاریزه کردن و حذف دین از عرضه اجتماعی بودند… حجاریان به صراحت گفت که ما دنبال جمهوری و دمکراسی بودیم. جمهوری و دمکراسی با ولایت فقیه به دست نمیآید دیگر صریحتر از این که دنبال حذف ولایت فقیه بودند.”
آیتالله خامنهای و نیروهای نظامی و امنیتی تحت امرش با فضاسازی دائمی میکوشند تا اصلاحطلبان، خودشان در انتخابات نامزد نشوند. اگر هیچ کس زندانی نبود، اگر احزاب و رسانهها و انتخابات آزاد بودند؛ سخن گفتن از هزینهمند کردن انتخابات فاقد معنا میشد. اما اینک که نظام آزادیخواهان را به اسارت گرفته است، هزینهمند کردن انتخابات بیش از هر وقت دیگری به کنشی اجتنابناپذیر تبدیل شده است.
آنان برای عدم شرکت اصلاحطلبان دست به هر کاری زده و میزنند. از جمله مطرح ساختن فیلمهای ارتباط دهنده موسوی و کروبی به آمریکا. (رجوع شود به مقاله فیلم مستند مثلث و انتخابات ریاست جمهوری) در اسارت نگاهداشتن موسوی و کروبی و رهنورد و دیگر زندانیان، تهدید دائمی فعالان غیرزندانی و …
پرسش: با این ساختار و در این شرایط چه می توان کرد؟
پاسخ: بهتر است که اصلاحطلبان انتخابات ریاستجمهوری را رها کرده و به کار خود بپردازند.
پرسش: کاری که آنان باید بدان بپردازند چیست؟
پاسخ: مطرح کردن آزادی موسوی و کروبی و بقیه زندانیان سیاسی.
پرسش: مگر طی چند سال گذشته محمد خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینیها، احمد منتظری، آیتالله دستغیب، آیتالله صانعی، آیتالله بیات و… چنین نکردهاند؟ مگر خاتمی و نوری و احمد منتظری به دیدار خانواده موسوی و کروبی و دیگر زندانیان نرفته و نمیروند و خواهان آزادی آنان نمیشوند؟
سخن گفتن از آزادی زندانیان سیاسی توسط من مقیم خارج که هیچ هزینهای ندارد، اما حمایت داخلی و دیدار با خانواده “سران فتنه” هزینهمند است و انصافا باید گفت که آنان در این زمینه کوتاهی نکردهاند.
آخرین مورد دیدار عبدالله نوری با فرزندان موسوی است. به قول معروف، این خواست تحصیل حاصل است. چه کسی در خارج از ایران میتواند مدعی شود که از نظر فکری و عملی و دوستی بیش از خاتمی و نوری و خوئینیها و… به موسوی و کروبی و رهنورد نزدیکتر است؟
پاسخ: همه نیروها و گروههای سیاسی اصلاحطلب و ساختارشکن باید حول آزادی کلیه زندانیان سیاسی جبهه واحدی تشکیل دهند.
پرسش: تأکید همه- از جمله نامزدهای انتخابات- بر آزادی کلیه زندانیان سیاسی (از جمله موسوی و کروبی) یک مطالبه به حق است که بیش از همه توسط نیروهای داخل کشور دنبال میشود. اما آیا تا زمانی که کلیه زندانیان سیاسی آزاد نشده باشند، نباید انتخابات را برای آیتالله خامنهای و نظام “هزینهمند“ کرد؟
اگر هیچ کس زندانی نبود، اگر احزاب و رسانهها آزاد بودند، اگر انتخابات آزاد بود؛ سخن گفتن از هزینهمند کردن انتخابات فاقد معنا میشد. اما اینک که نظام آزادیخواهان را به اسارت گرفته است، هزینهمند کردن انتخابات بیش از هر وقت دیگری به کنشی اجتنابناپذیر تبدیل شده است.
انتخابات ریاست جمهوری- با تمامی مسائل و مشکلاتی که دارد و به کوتاهی بیان شد- دارای کارکردهای فراوانی است که نباید رهایش کرد. نامزد نشدن چهرههای شاخص اصلاحطلب ، خشنودی آیتالله خامنهای و نیروهای سرکوبگر تحت امرش را فراهم می آورد.
بدین ترتیب آنان از شر نیرویی که دارای قدرت بسیج اجتماعی است خلاص میشوند و فقط با نیروی مخرب فاقد توان بسیج اجتماعی- یعنی احمدینژاد- دست به گریبان خواهند بود. این یعنی انفعال تمام عیار و ادامه سکوت خیل بیشمار فعالان سیاسی.
اگر شکستن فضای مرگ و ایجاد تحرک اجتماعی ضروری است، انتخابات ریاست جمهوری یکی از این فرصتهاست. نفس اعلام کاندیداتوری چهرههای شاخص تحرکزا بوده، امیدها را زنده خواهد کرد و شاید مخالفان را از انفعال در آورد.
انتخابات ریاست جمهوری، دارای کارکردهای فراوانی است که نباید رهایش کرد. نامزد نشدن چهرههای شاخص اصلاحطلب، خشنودی آیتالله خامنهای و نیروهای سرکوبگر تحت امرش را فراهم می آورد. بدین ترتیب آنان از شر نیرویی که دارای قدرت بسیج اجتماعی است خلاص میشوند و فقط با نیروی مخرب فاقد توان بسیج اجتماعی- یعنی احمدینژاد- دست به گریبان خواهند بود.
اگر مخالفان نمیخواهند که آیتالله خامنهای انتخاباتی آرام و بدون دردسر داشته باشد، قطعاً باید محمد خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینیها، احمد منتظری، محمد رضا خاتمی،محمد نجفی، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و… کاندیدا شوند.
رد صلاحیت همه اینها هزینه بسیاری برای جمهوری اسلامی به دنبال خواهد داشت. بدون تردید خاتمی، نوری، خوئینیها، منتظری و هر فرد دیگری که اصلاحطلبان روی او اجماع کنند، رد صلاحیت خواهد شد.
مصطفی تاجزاده یکی از شجاعترین زندانیان سیاسی کنونی است که دائماً از درون زندان اوین آیتالله خامنهای را نقد میکند. جسم بیمار او را شکنجه کردند، اما همچنان ایستاده و زمامداری خودکامانه خامنهای را سلطنتی و شاهانه میخواند. او همچنان از شعار “انتخابات آزاد” دفاع کرده و “انتخابات فرمایشی و شاهنشاهی” مهندسی شده توسط سپاه را نفی میکند.
چرا او به همسرش میگوید: ” از قول من به آقای خاتمی بگو حتما برای کاندیداتوری ثبت نام کند بی واهمه از رد صلاحیت”؟ پاسخ روشن است؛ تاجزاده که هزینه میدهد و زندان خود را هم برای نظام هزینهمند کرده و میکند، به دنبال هزینهمند کردن انتخابات برای آیتالله خامنهای است. او میگوید:
”من دو سال پیش هم گفتم و هنوز هم معتقدم بزرگ شورای نگهبان که جنتی باشه در مقابل خاتمی خیلی کوچکتر از آن هست که فکر رد صلاحیت ایشون رو بکنه… اینا میخوان اصلاحطلبها خودشون پا عقب بکشن ولی کور خووندن و باید یاد بگیرن که هزینه کاراشون رو خودشون بدن“.
آیتالله خامنهای و نیروهای نظامی و امنیتی تحت امرش به هیچ وجه حاضر نیستند با تکرار انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ یا ۸۸ رویارو شوند. به همین دلیل با فضاسازی دائمی میکوشند تا اصلاحطلبان، خودشان در انتخابات نامزد نشوند. برای این که پیامدهای رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب ناروشن است.
آنان نه تنها اینها را رد صلاحیت خواهند کرد، بلکه از هم اکنون لیست صدها چهره سیاسی تحرکآفرین را آماده کردهاند تا در موقعیت ضروری همگی را بازداشت کنند. پرسش مهم این است: در صورت رد صلاحیت اینها، اصلاحطلبان و جامعه چه واکنشی نشان خواهد داد یا چه واکنشی باید نشان دهد؟ با این که در این مورد میتوان بسیار سخن گفت، اما سکوت مقتضای عقلانیت است.
اگر به چهرههای شاخص اصلاحطلب اعتماد وجود دارد، باید از این “سرمایه اجتماعی” علیه استبداد و برای گذار مسالمتآمیز به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر استفاده کرد. آیا عبدالله نوری که سه سال در اوین زندانی بود، نگران هزینه دادن شخصی است؟ او به دنبال دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی است، نه “سوریهای کردن” یا “تجزیه ایران”.
آیتالله خامنهای و نیروهای امنیتی با سرکوب نیروهای مخالف معتقد به روشهای غیرخشونت آمیز، نیروهای تجزیه طلب و موجه ساز سوریهای کردن ایران را به عنوان اپوزیسیون اصلی جمهوری اسلامی بر میگزینند. (رجوع شود به مقاله دلیل موجه حصر موسوی و کروبی)
اما دموکراسی خواهان وارد هیچ طرحی نمیشوند که ایران را به افغانستان و عراق و سوریه تبدیل کند (خشونتهای سوریه را هم اخلاقاً موجه قلمداد نمیکنند). هدف آنان دموکراتیزه کردن جامعه و کل ساختار سیاسی است، نه تبدیل ایران به ویرانهای با میلیونها کشته و زخمی و آواره.
گذار از “استبداد دینی” به “نظام دموکراتیک”- که نظامی سکولار است- یک چیز است، و گذار از ایران و تجزیه آن چیزی دیگر.
پرسش : اگر قسط هزینه مند کردن انتخابات ریاست جمهوری است آیا نامزد شدن دوباره میر حسین موسوی که به نقل از خود این نظام در آزادی کامل زندگی میکند در کنار چهرههای اصلاحات بهترین راهکار برای ایجاد کنش اجتناب ناپذیر نیست ؟
پرسش : چرا بزرگان و فعالان اصلاح طلب حرف از نامزد شدن سران جنبش نمیزنند ؟ آن کسی که به خاطر حق پایمال شده من و شما و کرامت اانسانیش در حصر است کاندید مورد تأیید ماست …
Banooye Sabz / 09 March 2013
وقتی از قبل مشخص است که انتخابات مهندسی(تقلب) خواهد شد! کما اینکه در سالهای 84و88 شد.دیگر شرکت کردن در آن معنی ندارد.مردم سیاهی لشکر رژِیم خواهند شد.
باید روی انتخابات”آزاد” افشاگری کرد.که رژِیم، علیرغم، ادعای انتخابات آزاد،از آزادی انتخابات ،وحشت دارد!
بهرجهت،صحنه سیاسی،بمثابه صفحه شطرنج است،باید بتوان از هر امکانی برای بهبود،وضع موجود،استفاده کرد.این
هنر سیاست ورزی است!
در این زمینه باید،بیشتر بحث وتبادل نظرکرد،واز صدور احکام کلی واز پیش مشخص اجتناب ورزید.
به امید روز های بهتر!
کاربر مهمان بهزاد / 10 March 2013
با توجه به ورشکستگی نظام جمهوری اسلامی در ابعاد سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران،بهترین شکل تغییر و تحوّل دمکراتیک، انتخابات آزاد در راستای تعیین نظام سیاسی و احترام به حقوق ملی و شهروندی مردم ایران است ولی با شرایط نظامی- امنیتی امروز کشور، امیدی به این طرح متمدنانه و بدون خونریزی وجود ندارد. نوشتارهایی چون این مقاله که از تئوری کودکانه “خودش خشک میشه میافته” نشات گرفته و در حقیقت یکی از سناریوهای استراتژیک- امنیتی رژیم جمهوری اسلامی است، با پر رنگ کردن پزوسیون اندرونی رژیم و نقش مبالغه آمیز دادن به آن، سعی در جلوگیری از خیزش انقلابی مردم بر علیه این حکومت جبار دارد. با نگاهی اجمالی به تحلیل گران و تئوریسینهای رادیو- تلویزیونی و اینترنتی خارج از کشور که مملو از دوم خردادی ها، طرفداران موسوی و کروبی، ملی مذهبیها و…شده است، نقش آنها در انحراف مسیر جویبار تحوّل رادیکال در ایران بسیار مشهود است، هرچند در کلام منتقد ولی در عمل و اتحاد سیاسی بین گروه ها، منفعل و مشتبه هستند. باید گفت که با وجود اقتدار داخلی بر پایه زور، تنش بین المللی بر اساس اتمی کردن کشور و تفرقه و انشعاب در میان نیروهای ملی و دمکرات، رژیم جمهوری اسلامی با تکیه بر درامدهای نفتی و تحریک عقاید مذهبی مردم، برنده این جنگ سرد در مقابل غرب و اپوزیسیون انحلال طلب ایران تاکنون است. بدون نقش مستقیم و حمایتی کشورهای پرقدرت غرب و تصمیم آنها در تغییر نظام کنونی ایران، راه به جایی نخواهیم برد هرچند انبوهی از سیاهی لشکران قلمی، کلامی و اداری هر روز با تحلیلهای خود ما را گیج تر از دیروز بپرورانند و امیدی مبهم و توخالی برای توده مردم بوجود آورند.
جمهوریخواه / 10 March 2013
این مقاله بود یا نوحه؟
کاربر مهمان / 10 March 2013
برادر گنجي ، ظاهرا انتخابات ! ریاست جمهوری حکومت خليفه ؛ فرصت تحرک بيشتر برای شما و مقاله نوشتن شده و گرنه همه ميدانند آخرسر يک پاسدار از صندوق جادويي دفتر با 69 درصد آراي 40 ميليوني در مياورند!!.
مردم از اين شوهای تکراری خسته شده اند.
کاربر مهمان / 10 March 2013
آقای گنجی اینقدر گفتی تجزیه تجزیه که دیگه اگر هم ایران تجزیه شود مقصرش خودتی کاش کمی از تحریم انتخابات میگفتی که اگر همه پای تحریم می ایستادند و مثل خاتمی یواشکی رای نمیدادند هزینه اش واسه حاکمیت خیلی خیلی بیشتر بود جنابعالی که اینقدر از کاندیداتوری خاتمی و امثال اینها حمایت میکنید یه بار شده بگی با تحریم انتخابات سال 84 باعث حضور احمدی نژاد شدی حالا به اندازه سهم خودت یه بار شده به اشتباه خودت اعتراف کنی که بشه بگیم اینجا داری درست رفتار میکنی و حرفات صادقانه است؟
قربان چرا پرونده قتلها را تکمیل نمیکنی برادر جان
ali / 10 March 2013
گیرم بزرگان اصلاحات هم رد صلاحیت نشدند و در انتخابات شرکت کردند -وقتی قرار ه رایی شمرده نشه و اونی رو که میخان برنده انتخابات اعلام کنن آیا اونوقت میشه ادعای تقلب و خیانت به رای مردم رو مطرح کرد ؟؟؟؟؟ چون با شرکت در یه همچو انتخاباتی به اون مشرعیت داده شده….واقعا که آزموده را آزمودن خطاست !!!!!!!!!!!!!
کاربر مهمان / 12 March 2013
سیاست به معنای “عمل” است .عمل گرد امدن “انسان ها” برای گفتگو است . در عمل است که “انسان” ظهور می کند !
از ان سو نفرت از وضع موجود تنها به گرد آمدن جمعی فاقد هویت فردی می انجامد که به دور یک ایده لوژی و رهبری کریسما گرد می ایند تا اکنون را براندازند بدون انکه بدانند که ره به فردای ناکجا اباد می برند.
انقلاب اسلامی نتیجه نفرت گروهی بود که می خواستند به هر شیوه از قید اکنون آزاد شوند .انقلاب عمل سیاسی نبود و منجر به ایجاد فضای آزاد برای گفتگوی سیاسی نشد !
هدف فلسفه سیاسی از اغاز این بوده است که چه قدر اقتدار وچقدر آزادی برای تداوم جامعه سیاسی لازم است.
عمل سیاسی در شرایط حاضر نمی تواند بر پایه نفرت از وضع موجود شکل گیرد !
هدف تنها می تواند این باشد :چطور می توان از دیکتاتوری کاست و بر آزادی افزود !
شاهد / 14 March 2013
نگران نباشید آقای گنجی. اصلاح طلبان برای ایفای نقش اپوزیسیون قلابی و گرم کردن تنور انتخابات خواهند آمد. و باز هم نظام به مشارکت بالای مردم پز خواهد داد و به ریش همه خواهد خندید.
hessam / 16 March 2013
دوستاني كه آگاهانه يا ناآگاهانه دست به تخريب ميزنن ، ايشون رو برادر گنجي و ديگري رو مزدور و آن يكي رو فلان و بهمان مينامند اتفاقا اين توصيفها بسيار بيشتر برازنده خودشان ميباشد!
همانطور كه ايشون تاكيد كردن در صورت كانديد شدن هم بي ترديد هر اصلاح طلبي رد صلاحيت ميشه،
پس اساسا بحث شركت در انتخابات مطرح نيست
همينكه براي نمونه محمو خاتمي رييس جمهور 8 سال همين حكومت رد صلاحيت بشه ميتونه تحرك آفرين باشه
تا دست روي دست بذاريم و منتظر اين اتفاق و آن معجزه باشيم!
اما سخني با مزدوران سايبري و هواداران مجاهدين كه دائم دنبال خشونت و رستاخيز و …. هستند!
شما هرگز و هرگز نميتوانيد خودتون رو با كساني چون گنجي كه 6 سال اسير زندان خامنه اي بود و تا پاي مرگ رفت،
يا تاجزاده و نبوي و بسياري ديگر كه در حال هزينه دادن هستند مقايسه كرده و تازه ادعاي چنين و چنان هم داشته باشيد!
مردم ابله نيستند!
مريم / 16 March 2013
جناب گنجی
اندیشه اصلاح طلبی و میانه روی الگوی تمام خط های سیاسی است.
به روش خود ادامه بدهید و به رادیکال ها، انقلابی ها، تجزبه طلبان، و تندرو ها هم گوش نکنید. همان حرف های 30 پیش را تکرار می کنند و بجایی هم نخواهند رسید.
زنده باد سازش و سازشکار
حسام / 17 March 2013
دوستانی که اینقدر صحبت از فروپاشی میکنند وضعیت سوریه فسقلی را ببینند فروپاشی یعنی 1 میلیون کشته . نابودی نیمی از ایران
shahin / 18 March 2013