شهرزاد طاهری – در هفته گذشته، کاهش ساعت کاری زنان و اعطای مرخصی بیشتر به آنها، بحث داغ خبرهای حوزه زنان بود.
مریم مجتهدزاده، رئیس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری چهارم شهریورماه جاری به خبرگزاری مهر گفته است که هیئت دولت در آیندهای نزدیک، کاهش ساعت کاری هفتگی زنان دارای فرزند زیر هفت سال و معلول را از ۴۴ ساعت به ۳۶ ساعت در هفته تصویب خواهد کرد.
به گفته وی زنان شاغل در دستگاههای دولتی بدون کسر حقوق و مزایا از این کاهش ساعت کاری بهره خواهند برد و در صورت استفاده نکردن از این موقعیت، دو روز به مرخصی ماهانه آنها اضافه خواهد شد.
وی کار همزمان در خارج از خانه و مسئولیت کارهای خانه را موجب “فرسودگی جسمی و روحی” زنان میداند، اما نگرانی اصلیاش برای آن است که این فرسودگی “تاثیر نامطلوب بر جایگاه و نقش آنها در خانواده” داشته باشد.
این مقام دولتی در حالی کاهش ساعت کاری زنان را در ادامه “تقویت جایگاه خانواده” میداند که به گفته خود او “کاهش ساعت کاری زنان میتواند موجب عدم استقبال مدیران به جذب و استخدام آنها و کاهش اضافه کاری شود”.
از دیدگاه مسئولان دولتی اما این مسئله چندان مهم نیست و مهمترین وجه ماجرا چنان که مریم مجتهدزاده میگوید این است که زنان “به موقع” در منزل حضور داشته باشند و وظایف محوله را به “نحوی مطلوب” ایفا کنند.
تغییرات پیشبینی شده در ساعات کاری زنان منحصر به دستگاههای دولتی نیست و چنان که پروین هدایتی، معاون سرمایههای اجتماعی مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری، روز شش شهریورماه جاری به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته است، دولت در حال مذاکره با وزارت کار برای یافتن “ساز و کارهایی به منظور اعمال مقررات حمایتی برای زنان شاغل بخش خصوصی” است؛ ساز و کارهایی که دستاورد کوتاهمدت آن کمتر کار کردن زنان با حفظ حقوق و مزایاست، اما در بلندمدت حضور زنان در عرصه اشتغال را با مشکل روبهرو و امکان استخدام آنها را کمتر و کمتر میکند. این مسئله که در سالهای اخیر بارها از سوی فعالان حقوق زنان اعلام شده است، از دیدگاه مسئولان دولتی نیز پنهان نیست.
پروین هدایتی در همین مصاحبه به ایسنا میگوید: “بخش خصوصی به دنبال کسب سود از انجام معاملات تجاری است و تمام تلاش و توان خود را در جهت دستیابی به هدف به کار میبرد. این در حالی است که چنانچه به اشتغال زنان با دیدگاه حمایتی نگریسته شود، ممکن است صاحبان مشاغل خصوصی، تمایل زیادی برای بهکارگیری زنان در محیطهای کاری نداشته باشند.”
از دست رفتن فرصتهای شغلی زنان
از دست رفتن فرصتهای شغلی زنان اما دغدغه مسئولان دولتی حامی اینگونه طرحها نیست. چراکه از دیدگاه آنها اغلب زنان با “انگیزههای غیر مادی” که غیر ضروری نیز برآورد میشود، به کار خارج از منزل روی میآورند و در واقع نیازی به اشتغال ندارند.
سرمایههای اجتماعی مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری همسو با نگاه حاکم در بین مقامات ایرانی “نقش اول زنان را در حوزه همسری و مادری” میداند و با وجود اذعان به اینکه تقسیم وظایف بین اعضای خانه میتواند بخشی از وظایف کلیشهای مادران را انجام دهد، به دنبال آن است که فضا را برای انجام وظایف خانهداری از سوی زنان آسانتر کند و زنان شاغل را نیز به سوی خانه و خانهداری سوق دهد.
بر اساس این دیدگاه، مسئولیت تامین زندگی زنان بر عهده پدر یا شوهر است و این مردان هستند که برای تامین زندگی نیاز ضروری به کار دارند. این نفقهای است که بر اساس قانون و شرع باید برای تامین زندگی زن به او داده شود. همین قانون اما حقوق اساسی ای همچون “حق طلاق”، “حضانت فرزندان”، “ارث برابر”، “حق سفر” و… بسیاری از حقوق اولیه شهروندی را از زنان سلب میکند. تا به امروز تلاش زنان برای ورود بیشتر به بازار کار و نداشتن نیاز به نفقه در واقع تلاشی برای استقلال و کسب آزادیهای بیشتر است.
پروین هدایتی اما با مذموم شمردن “انگیزههای غیر مادی” برای اشتغال زنان میگوید: “برخی از زنان صرفا با انگیزه حضور در اجتماع در خارج از خانه کار میکنند و بسیاری از دختران با انگیزههای غیر مادی به کار در بیرون از منزل روی میآورند و تنها عده معدودی از زنان به علت نیاز اقتصادی کار میکنند. همین امر باعث به وجود آمدن عدم تعادل در عرضه و تقاضای بازار کار شده است.”
سرمایههای اجتماعی مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری همسو با نگاه حاکم در بین مقامات ایرانی “نقش اول زنان را در حوزه همسری و مادری” میداند و با وجود اذعان به اینکه تقسیم وظایف بین اعضای خانه میتواند بخشی از وظایف کلیشهای مادران را انجام دهد، به دنبال آن است که فضا را برای انجام وظایف خانهداری از سوی زنان آسانتر کند و زنان شاغل را نیز به سوی خانه و خانهداری سوق دهد.
بر اساس این دیدگاه، زنان اگر مجبور به درآمدزایی نباشند، نباید به سراغ اشتغال تمام وقت بروند. سخنان منیره نوبخت، عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان نمونهای از این نوع نگاه به کار زنان است. وی روز پنجم شهریورماه به ایسنا گفته است: “زمانی که دختری موقعیت خوبی برای ازدواج دارد و نیازی به اشتغال دائم و طاقتفرسا نداشته باشد ازدواج میکند. بعید است دختری فرصت مناسب برای ازدواج را به صرف داشتن اشتغال از دست بدهد.”
نوبخت با انتقاد از اینکه زنان اشتغال را مساوی با حضور در اجتماع میدانند، پیشنهاد داده است که زنان میتوانند به فراخور “تواناییهای خود و شرایط خانوادگی در اجتماع حضوری مناسب” داشته باشند ولی زیر بار اشتغال تمام وقت هم نباشند.
نویسنده دست کم سه موضوع را در این متن با هم در آمیخته است تا از بدبین ترین زاویه به اصل خبر نگاه کند. نخست، در اینکه باید از حضور زنان در محیط کار حمایت کرد تردیدی نیست. اصلا همین کاهش ساعت کار برای مادرانی که فرزند خردسال یا معلول دارند نوعی حمایت است، حمایت از زنانی که شاید بدون امکان کاهش ساعات کار مجبور می شدند عطای کار را به لقایش ببخشند. تبلیغات نولیبرال ها برای توجیه استثمار کارگران گویا به ایران هم رسیده است که نویسنده ترجیح می دهد زنان چهل و چهار ساعت در هفته کار کنند، حتی اگر فرهنگ سنتی بار سرپرستی فرزندی خردسال یا معلول را نیز بر دوش آنها گذاشته باشد. دویم، کارفرمایان همیشه منتظر فرصت هستند تا کارگران و کارمندان را به هر دلیلی استثمار کنند. در همین آمریکا هنوز زنانی که مساوی مردان کار می کنند کمتر از آنان حقوق می گیرند. این مشکل را باید با برخورد قانونی محکم با کارفرمایان حل کرد نه با فشار آوردن بیشتر به زنان. همین ادعا که زنان باید مساوی مردان کار کنند تا در اولویت استخدامی یکسان باشند، تبعیض علیه زنان است. وقتی جامعه زنان را مسئول تربیت فرزندان می داند، یا دست کم باور داریم که مادران به طور طبیعی در معرض آسیب های بیشتری از مردان هستند، پس همین جامعه باید حاضر باشد به زنان مزایای لازم را هم بدهد. کاهش ساعات کار بخشی از این مزایاست. سه یم اینکه مشکل فرهنگی نیازمند کار ریشه ای فرهنگی است. این متن به نوعی ادعا دارد که افزایش ساعات کار زنان باعث خواهد شد که تفکر سنتی جامعه تغییر کند و آنان را از مسئولیت تام خانه داری معاف کند! عقلانی خواهد بود اگر بپذیریم کار فرهنگی روی مردان ما را سریعتر و با هزینه ی کمتر برای زنان به نتیجه می رساند. باید باور کنیم همه چیز در ایران بد نیست. گاهی هم طرح خوبی از دست جماعت در می رود که باید از آن حمایت کرد. ما هنوز بخت استقرار یک نظام دمکراتیک سوسیالیستی و فرار از سرمایه داری افسار گسیخته را داریم. این طرح ها گوشه هایی از چنان سامانه ای هستند.
آژند اندازه گر / 01 September 2012
آقای آژند عزیز
ماجرا این است که دولت با کاهش ساعت کاری زنان به بهانه وظیفه مادری آنها به این فرهنگ غلط که مادری وظیفه زنان است و به این خاطر شغل انها باید در اولویت دوم باشد دامن می زند و کم کم حضور آنها در در عرصه اشتغال کمرنگ تر و کمرنگ تر می کند. وقتی دولت به بهانه مادری این قانون ها را می گذارد مردانی که با هزار مکافات اجازه کار را به زنانشان داده اند هم بهانه دستشان می اید و نتیجه اش حذف زنها از بازار کار است. من در همین یک ماه گذشته سه زن را دیده ام که بعد از به دنیا آمدن بچه هایشان قید کار را زده اند. چون شوهرشان می گوید تو وظیفه اصلی ات مادری است
سارا / 02 September 2012
کاملا درست است. فرهنگ ایرانی همواره در پی بهانه ای خواهد بود تا از حضور زنان در جامعه کم کند. ولی این یک مشکل فرهنگی است که نیازمند راه حلی فرهنگی است. بیشتر کار کشیدن از زنان نمی تواند راه حل مناسبی برای رفع این مشکل باشد. توجه بفرمایید که این طرح به زنان اختیار می دهد تا به جای کاهش ساعات کار روزانه از مرخصی استفاده کنند. بنابراین انتخاب نهایی بر عهده زنان خواهد بود تا با توجه به شرایط کار و خانواده بهترین تصمیم را بگیرند. در این وانفسای حقوقی و اجتماعی باید از هر طرحی که به اختیارات زنان اضافه کند پشتیبانی کرد.
آژند اندازه گر / 03 September 2012