« در اعتراض‌های دو سال اخیر شاهد دو نوع شعار و خواست بوده‌ایم که مکمل همدیگر اند: خواست آزادی و دموکراسی و خواست عدالت اجتماعی.»

گفت‌وگو با آرش سرکوهی، نویسنده و پژوهشگر فلسفه در مورد شعارها، نمادها و خواسته‌های معترضان آبان ۹۸

■ اعتراضات آبان ۹۸ در شرایطی انجام شد که سرکوب شدید پلیسی و امنیتی اجازه تظارات آرام و در نتیجه بیان خواسته‌ها و مطالبات را از طریق نمادها، شعارها و پلاکاردها نداد. به طور کلی، تصاویر و نمود‌های اعتراضات اخیر در مورد ماهیت آن به ما چه می‌گویند؟

به نظر من در اعتراض‌های آبان ۹۸ با شورش‌های شهری روبرو بودیم، که اغلب خودجوش و بدون برنامه‌ریزی آغاز شدند و در آنها مردم معترض برای مطرح کردن خواست‌ها و مطالبات مسالمت‌آمیز خود مجال و فرصتی نداشتند؛ چراکه به سرعت و شدت سرکوب شدند. به این رغم، حداقل آن‌گونه که از ویدئوها و تصاویری که به دست ما رسیده پیداست، شعارهای زیادی مطرح و سرداده شدند.

آٰرش سرکوهی

به نظر من این شعارها را می توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد. یک گروه شعارهایی که به دیکتاتوری مذهبی، سرکوب و نبود آزادی‌های فردی و سیاسی و اجتماعی اعتراض می‌کردند و خواهان آزادی و حذف انواع تبعیض بودند، و یک گروه  شعارهایی که خواست عدالت اجتماعی را مطرح می‌کردند و به گرانی، فقر، استثمار و فساد اعتراض می‌کردند. و البته شعارهای زیادی که این دو خواست را به هم پیوند می‌زدند، مانند: «آزادی و عدالت، این است شعار ملت».

پیوند خوردن این دو خواست، خواست دموکراسی و خواست عدالت اجتماعی (با هر نامی) از اعتراضات دی‌ماه ۹۶ شروع شد، وقتی که معترضان خودآگاه یا ناخودآگاه به این فهم رسیدند که تحقق خواست‌های صنفی آنها بدون تغییرات سیاسی امکان‌پذیر نیست.

در  مراسم روز ۱۶ آذرماه، دانشجویان به ویژه در دانشگاه تهران شعارهایی دادند و بعضاً پلاکاردهایی را حمل کردند که مورد اعتراض گروهی از مخالفات جمهوری اسلامی قرار گرفت، از این بابت که این شعارها ربطی به مطالبات و خواست‌های مردم ندارد. نظر شما در این مورد چیست؟ و آیا اساساً از منظر نمود‌های اعتراضات دانشجویان در ۱۶ آذر می‌توان شورش آبان ۹۸ را فهمید یا نه؟

در تجمعات دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر شعارها و پلاکاردهای زیادی دیدیم . یکی از پلاکاردهای بزرگ و مهم یکی از تجمعات، که پرسش شما درباره آن است، از نئولیبرالیسم انتقاد کرده است. باید تأکید کنم که در همان و در دیگر تجمع‌های دانشجویی شعارها و پلاکاردهای دیگری نیز شنیده و دیده شدند.

اما این پلاکارد به‌ویژه در محافل چپ به بحث‌های فراوانی انجامید و پرسش‌های زیادی در رابطه با آن مطرح شد: آیا حمل این پلاکارد در شرایط کنونی درست است؟ آیا در ایران نئولیبرالیسم یا شکل خاصی از آن حاکم است؟ نئولیبرالیسم چیست؟ نظام سرمایه‌داری ایران و فرانسه و شیلی چه  تفاوت هائی دارند؟ و سؤال‌هایی مانند آن.

به نظر من باید درباره شعار «رضا شاه روحت شاد» کمی تأمل کرد: چرا شعاری به نفع محمدرضا شاه، که مؤخرتر است، یا به نفع شاهزاده رضا پهلوی، که هنوز زنده است، شنیده نمی‌شود؟ به نظر من انتخاب مردم در این شعار تصادفی نیست.

قصد من پاسخ به این پرسش‌ها نیست. از طرفی نمی‌توان ربط این شعار را با مطالبات و خواست‌های مردم در اعتراضات آبان ماه رد کرد. همان‌گونه که گفتم خواست عدالت‌ اجتماعی و مطالبات اقتصادی و معیشتی (با هر عنوانی) یکی از مطالبات مهم اعتراضات آبان بود. شاید مردم در اعتراض های خود از  واژه نئولیبرالیسم استفاده نکردند اما در شعارهای آنها اهمیت مسئله فقر، استثمار و عدالت اجتماعی روشن بود (برای مثال با شعار «نان، کار، آزادی»). از طرف دیگر اعتراض به دیکتاتوری مذهبی و سرکوب نیز به همان اندازه مهم و مطرح بود.

به نظر من تأکید بر خواست‌های اقتصادی و چشم پوشیدن بر خواست‌های سیاسی همان‌قدر ناقص است که تأکید بر مبارزه با دیکتاتوری مذهبی و نادیده گرفتن مسئله عدالت اجتماعی. هر دو در وضعیت کنونی ایران به یک اندازه مهم و لازم اند. و نکته جالب این است که این پیوند، همان گونه که بالاتر گفتم در شعارهای مردم نیز دیده می‌شود.

این نکته را هم اضافه کنم که به نظر من مهم است که دانشجویان، یا عمومی‌تر، جریان‌های چپ با هویت، شعارها و خواست‌های خاص خود در اعتراض های مردمی شرکت کنند. الگوی «همه با هم زیر یک پرچم» راه حل مناسبی نیست و گروه‌های چپ می‌تواند با مطرح کردن خواست‌های خود، خود را از دیگر جریان‌ها متمایز کند.

گرافیتی به یاد پویا بختیاری و در ارجاع به اعتراضات آبان ۹۸

اگر کمی به عقب برگردیم، از دی ماه ۹۶ تا امروز دو جنس شعار در تجمعات واعتراضات مردمی شنیده شده است؟ یک سو، شعارهایی از جنس «نان، کار، آزادی» و از سوی دیگر، شعارهایی از جنس «رضاشاه روحت شد». آیا می‌شود گفت ما با یک حرکت اعتراضی واحد روبرو نیستیم؟

من با تقسیم‌بندی شما موافق نیستم. همان‌گونه که بالاتر گفتم به نظر من در اعتراض‌های دو سال اخیر شاهد دو نوع شعار و خواست بوده‌ایم که مکمل همدیگر اند: خواست آزادی و دموکراسی و خواست عدالت اجتماعی. البته نمی توان انکار کرد که بخشی از مردم طرفدار سلطنت اند. همان طور که بخشی طرفدار جمهوری اسلامی اند یا جریان‌های دیگر. نمی توان از دور و بدون پژوهش میدانی نظر قطعی داد که چند درصد مردم یا معترضان  از سلطنت طرفداری می‌کنند یا این شعار را سر داده اند.

اما به نظر من باید درباره شعار «رضا شاه روحت شاد» کمی تأمل کرد: چرا شعاری به نفع محمدرضا شاه، که مؤخرتر است، یا به نفع شاهزاده رضا پهلوی، که هنوز زنده است، شنیده نمی‌شود؟ به نظر من انتخاب مردم در این شعار تصادفی نیست. مردم ایران برداشت مشخصی  از رضا شاه دارند که اتفاقاً صدا و سیمای جمهوری اسلامی آن را تبلیغ و تشدید کرده است: شاهی مستبد و پرقدرت اما تجددخواه و از همه مهم تر ضد روحانیت و حتی دین. رضا شاه بوده که دست روحانیت را از نظام آموزش و پرورش، دادگستری و غیره کوتاه کرده، آنها را به تبعید فرستاده، کشف حجاب کرده والی آخر. مردم محمدرضا شاه را به حق شاهی ضد روحانیت و دین نمی‌دانند.

در اعتراض‌های آبان دیدیم که معترضان به اماکن مذهبی مانند مسجد‌ها و حسینیه‌ها هم حمله کردند. جو ضد مذهبی این اعتراضات کاملا هویدا بود. به نظر من شعار«رضا شاه روحت شاد» خودآگاه یا ناخودآگاه به همین دلیل سرداده می‌شود.

پس از خیزش آبانماه، ترانه‌هایی اعتراضی خوانده شده از جمله ترانه «هیچ کس» با عنوان «دستاشو مشت کرده»، یا مجموعه‌ای گرافیتی‌ها را در سطح شهر دیدیم، از جمله گرافیتی «من هم پسر کسی هستم» (که اشاره دارد به کشته شدن پویا بختیاری). آیا خیزش آبانماه آثار هنری ماندگار خود را خلق کرده‌ است؟‌ و آیا آنچه در ساخت هنری و فرهنگی در ارتباط با خیزش آبان۹۶  تولید شده، بازنمای خواست و اراده معترضان آبان هست یا خیر؟

از اعتراضات آبان ۹۸ فقط چند هفته گذشته و هنوز نمی‌توان نظر داد که آثار هنری که تا کنون خلق شده‌اند یا در هفته‌ها و ماه‌های آتی خلق خواهند شد ماندگار خواهند بود یا نه.

هر جنبش اجتماعی، بسته به فرم و محتوای خود، از آثار هنری که بر بستر آن خلق می‌شوند فرم و محتوای متناسب با خود می‌طلبد. به نظر من ترانه ‌«دستاشو مشت کرده» به خوبی روح اعتراضات آبان ۹۸ را درونی و بیان کرده است. محتوا و فرم این اثر با ماهیت اعتراض های آبان ۹۸ هم‌خوانی دارد از جمله در جنس صدای خواننده که صدایی است معترض، شکست‌خورده اما هم‌چنان سرپا، خشمگین و دادخواه. هیچکس در این اثر به قول دوستی میکس یا ترکیبی موفق از مرثیه و طغیان ارائه کرده که آن‌گونه که از بازتاب این اثر برمی‌آید به دل مخاطبین نشسته است.


بیشتر بخوانید: