ایرج ادیبزاده − تهران قرار است در فاصلهی روزهای پنجم تا دهم شهریورماه به دلیل میزبانی اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد تعطیل باشد. لغو برخی از پروازهای فرودگاه مهرآباد، طرح ویژه جمعآوری گدایان، تعطیل مجلس و نیز اقدامات شدید امنیتی در پایتخت ایران توسط سپاه پاسداران، و کلاً نوعی حکومت نظامی، از اقدامهای در پیش روی مقامهای جمهوری اسلامی برای اجلاس روزهای نهم و دهم شهریورماه خواهد بود.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته است که جمهوری اسلامی شایستگی میزبانی رهبران جنبش غیرمتعهدها را ندارد. سخنگوی ستاد برگزاری اجلاس محمد فرقانی گفته است، از بیان نام رهبرانی که به تهران میروند خودداری میکند. به گفتهی او «پس از اعلام نام برخی سران کشورهایی که در این اجلاس شرکت میکنند، نامبرده انصراف داده است.» ممکن است بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل هم انصراف دهد، چیزی که باعث شد علی لاریجانی پیشاپیش به انتقاد تند از او پردازد.
● گفتوگو با رضا تقیزاده
در گفتوگو با آقای رضا تقیزاده استاد پیشین دانشگاه گلاسکو و کارشناس سیاسی این پرسش را مطرح میکنم که:
تعطیل کردن پایتخت ۱۵ یا ۱۶ میلیونی ایران به مدت یک هفته را برای کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد، که حالا بسیار کمرنگ و بیتأثیر هم شده است، چگونه ارزیابی میکنید؟
رضا تقیزاده: جمهوری اسلامی واقعاً نظامیست که کارهای بیسابقه انجام میدهد. تعطیل پایتخت به مدت بیشتر از ۱۰ روز بهعنوان میزبان یک کنفرانس بیرونق و با حضور جمعی از کشورهای همسایه ازجمله اقداماتیست که جمهوری اسلامی به آن مبادرت کرده است. جمهوری اسلامی همیشه سعی میکند همهی تخممرغهای سیاسیـ اقتصادیش را در یک سبد واحد بگذارد و در انتها نتیجهی محاسبات او هم مطابق انتظار نیست. تعطیل تهران از نمونهی این کارهاست و چیزیست که در هیچ یک از ادوار گذشته میزبانی جلسات سران کنفرانس جنبش غیرمتعهدها در کشورهای دیگر سابقه نداشته است. آخرین جلسه این کنفرانس در محل ییلاقی و تفریحی مصر شرمالشیخ برگزار شد که به مدت دو روز صورت گرفت و نه به تعطیل پایتخت و نه تعطیل هیچ یک از مراکز شهری انجامید. پیش از آن هاوانا مرکز کوبا میزبان این کنفرانس بود و اتفاق خاصی هم نیفتاد.
واقعاً حضور چند رئیس کشور در یک شهر نبایستی باعث اخلال در کار روزانهی مردم شود و به تعطیل عمومی بیانجامد. البته دولت آقای احمدینژاد از نظر اعلام تعطیلات شاید رکوردار باشد. نه تنها در دوران تاریخ معاصر ایران، بلکه در تمامی منطقه و این نمونهی تعطیلی تهران باز بدون داشتن هر نوع توجیه از اقدامات دیگریست که آقای احمدینژاد معمولاً در جهت تعطیل شهر و تعطیل کشور در گذشته هم انجام داده.
شما گفتید کنفرانس بیرونق. جنبش عدم تعهد در سالهایی که دو قطب اصلی در جهان حضور داشتند، بهویژه در سالهای ۱۹۶۱ به بعد، میتوانست وزنهای باشد. حالا چه وضعیتی پیدا کرده که شما میگوید کنفرانس بیرونق؟
همان طور که شما هم اشاره کردید، جنبش عدم تعهد در دههی ۱۹۶۰ ظاهراً بهعنوان ارائه راه سوم بین دو بلوک موجود آن موقع یعنی غرب به رهبری آمریکا و شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی سابق بهوجود آمد. ولی کشورهایی که عضویت این جنبش را پذیرفتند و یا به آن گرویدند، کشورهایی بودند که متفاوت بودند با جوامع غربی. یعنی اگر ایران پیش از انقلاب در پیمان سنتو عضو بود و پیمان سنتو همکاری نظامی با پیمان ناتو داشت، برای عضویت در جنبش غیرمتعهدها نمیتوانست حائز شرایط باشد.
درحالی که کشورهای دیگری مثل مصر یا غنا یا هند و یا یوگسلاوی سابق و یا اندونزی هرکدامشان یا دارای گروههای چپ قوی در رهبری دولت بودند و یا مناسبات بسیار نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی داشتند. مثلاً سوکارنو که یکی از پنج عضو بنیانگذار این جنبش بود، بزرگترین حزب کمونیست دنیا را در اندونزی داشت و خود او هم رهبری این کشور را در اختیار داشت.
رضا تقیزاده:
«ایران کشوریست که بهخصوص در طول دو سال گذشته انزوای سیاسیاش در منطقه تشدید شده است. دوستان سنتیاش را از دست داده، مناسبات کاریش با کشورهای همسایه نظیر عربستان به مناسباتی خصمانه تبدیل شده و حالا در طول هشت ماه گذشته در نتیجه اعمال تحریمهای یکجانبهی آمریکا و اروپا اقتصادش در وضعیت اضطراری قرار گرفته است و مردم در داخل در نهایت نارضایتی هستند، زیرا از وضعیت معیشتی خودشان رنج میبرند و تنگناهای سیاسی گذشته هم همچنان باقی بوده.
جمهوری اسلامی تصور میکند با برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد و پذیرایی از تعدادی کشورهای همسایه و یا کشورهای آمریکای لاتین و چند کشور آفریقایی، میتواند آن چیزی را که بهعنوان انزوای سیاسی قابل مشاهده است، بهعنوان شائبه معرفی کند و از کنار این جریان بگذرد. در حالی که مردم با درایت این وضعیت را میبینند. من تصور میکنم که با برگزاری این کنفرانس نه نارضایتیهای داخلی مردم آرامتر خواهد شد و نه انزوای سیاسی ایران و وضعیت موجودش تغییر پیدا میکند.»
بنابراین میشود گفت که علیرغم ادعای بیطرفی، جنبش غیرمتعهدها کاملاً در جیب اتحاد جماهیر شوروی بود و در کنار فعالیتهای سیاسی گروه موسوم به گروه پیمان ورشو قرار گرفته بود. بعد از دوران جنگ سرد، یعنی انحلال اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه ۹۰، در سال ۱۹۹۱، دیگر وجه تسمیه بقای جنبش تا حدود زیادی از بین رفت. البته در فاصلهی دهه ۸۰ تا دهه ۹۰ هم کشورهای متفاوتی به جنبش پیوستند.
مثلاً ایران بلافاصله پس از انقلاب بهعنوان هشتادوششمین عضو این جنبش به گروه غیرمتعهدها پیوست. جنبش از ابتدا هم دارای یک تأثیر تبلیغاتی بود و علت این تأثیر هم حضور آدمهایی بود مثل قوام نکرومه رئيس جمهور وقت غنا یا جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر و یا سوکارنو که سخنورهای خوبی بودند و یا حرفهای آنها در جامعه جهانی تأثیرگذار بود. وگرنه جنبش عدم تعهد فاقد یک ساختار حقوقی شناختهشده است و تصمیمات آن شکل قانونی ندارد. حالاهم جلساتش فقط در حد برگزاری گردهمایی وزرای خارجه است، در زمان برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد و قبل از برگزاری این اجلاس. تأثیر دیگری جنبش در تحولات روز دنیا ندارد و حالا تضادهای درونی جنبش هم در تأثیرگذاری کمترش حتی در شکل تبلیغاتی کمک کرده است.
در فاصلهی نزدیک به چهار روز به این کنفرانس در تهران، انصراف بسیاری از میهمانان دعوتشده هم موضوع روز است. سخنگوی ستاد برگزاری محمد فرقانی این انصرافها را ناشی از فشار دشمنان ایران میداند، ازجمله نرفتن آقای بانکی مون به تهران. آیا به نظر شما فشار «دشمنان جمهوری اسلامی» یا «دشمنان ایران» بوده یا منزوی شدن هرچه بیشتر کنونی ایران در سطح جهان؟
به نظر من هر دو مورد موارد بااهمیتی هستند. یکی این که ایران بههرحال کشوری منزویست. ایران موضوع چهار قطعنامهی تنبیهی جاری شورای امنیت سازمان ملل متحد است. و حتی اگر با وجود این بازدارندهها ایران به علت داشتن قدرت خرید میتوانست کشورهای دیگر صادرکننده کالا را به ادامهی همکاری نزدیک ترغیب کند، حالا با کاهش بضاعت اقتصادی ایران و کاهش قدرت خرید ایران که نتیجه مستقیم کاهش صادرات نفت ایران است، ایران این بضاعت را هم از دست میدهد.
بنابراین جاذبهی زیادی در دنیا وجود ندارد برای قرارگرفتن در کنار ایران. حال علاوه بر این نکات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام میکند که تهران شهر مناسبی برای برگزاری این کنفرانس نیست. این نشان میدهد که دیپلماسی آمریکا در جهت تشویق کردن کشورهای عضو جنبش برای نرفتن به تهران به موفقیتهای نسبی دست پیدا کرده و تأثیرگذاری این سیاست منجمله بر دبیرکل سازمان ملل متحد میتواند یکی از نشانههای آن باشد.
تهران انتظار داشت رفتن آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل به تهران و همین طور پذیرایی از آقای مرسی رئیس جمهور مصر اعتبار این کنفرانس را بالا برد، ضمن این که از این فرصت استفاده کند برای تلاش در جهت عادیسازی مناسبات قطع شده ایران و مصر. ولی حتی در وضعیت موجود با وجود پذیرفتن ضمنی سفر آقای مرسی به تهران که یک امر قراردادی و قابل انتظار باید باشد، حضور او هم در تهران در وضعیت فعلی در تردید قرار دارد و ممکن است آقای مرسی به جای خودش آقای محمود مکی معاون تازه معرفیشدهاش را به تهران بفرستد.
البته برای آقای مرسی یک شرایط استثنایی وجود دارد. یکی از این شرایط مربوط به سفر سه روز قبل او به چین است که از سر راه چین به مصر میتواند در تهران پیاده شود و در این کنفرانس حضور پیدا کند. اگر نرود، برای تهران این قضیه شکل سنگینتر و خجالتآوری پیدا میکند. علت دومی این که توجیه میکند رفتن رئیس جمهور وقت مصر را به تهران، ریاست مصر است بر جنبش غیرمتعهدها و ضرورت تشریفاتی تحویل ریاست جنبش به کشور بعدی که ایران است.
بنابراین رفتن مرسی به تهران نشانهی نزدیک شدن یکشبه مناسبات قاهره و تهران نیست، تنها یک کار تشریفاتیست که آن هم با وجود نارضایتی آمریکا و مخالفت جدی اسراییل ممکن است که در هالهای از تردید قرار گیرد. ولی تهران بههرحال روی این دو شخصیت حساب زیادی باز کرده بود و تصور میکرد رونق کنفرانس جنبش غیرمتعهدها در تهران وابسته به حضور این دو شخص است. ولی بایستی از مسئولین جمهوری اسلامی پرسید بعد از خاتمهی کنفرانس تهران، تهران چه چیزی به دست خواهد آورد؟
میراث و دستاورد این کنفرانس برای ایران چه خواهد بود؟ انتظار جمهوری اسلامی از برپایی این اجلاس با هزینههای نجومی به نظر شما چه خواهد بود؟
ایران کشوریست که بهخصوص در طول دو سال گذشته انزوای سیاسیاش در منطقه تشدید شده است. دوستان سنتیاش را از دست داده، مناسبات کاریش با کشورهای همسایه نظیر عربستان به مناسباتی خصمانه تبدیل شده و حالا در طول هشت ماه گذشته در نتیجه اعمال تحریمهای یکجانبهی آمریکا و اروپا اقتصادش در وضعیت اضطراری قرار گرفته است و مردم در داخل در نهایت نارضایتی هستند، زیرا از وضعیت معیشتی خودشان رنج میبرند و تنگناهای سیاسی گذشته هم همچنان باقی بوده.
جمهوری اسلامی تصور میکند با برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد و پذیرایی از تعدادی کشورهای همسایه و یا کشورهای آمریکای لاتین و چند کشور آفریقایی، میتواند آن چیزی را که بهعنوان انزوای سیاسی قابل مشاهده است، بهعنوان شائبه معرفی کند و از کنار این جریان بگذرد. در حالی که مردم با درایت این وضعیت را میبینند. من تصور میکنم که با برگزاری این کنفرانس نه نارضایتیهای داخلی مردم آرامتر خواهد شد و نه انزوای سیاسی ایران و وضعیت موجودش تغییر پیدا میکند.
به نظر من برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد، حضور احتمالی آقای مرسی و یا حتی رفتن آقای بانکی مون تأثیری در وضع تحریمهای موجود و همین طور قطعنامههای علیه ایران نخواهد داشت. ایران همچنان بعد از کنفرانس کشوری منزوی باقی خواهد ماند. هیچ کدام از کشورهای شرکتکننده در کنفرانس تهران خرید بیشتری از نفت ایران انجام نمیدهند و مناسبات نزدیکتری با ایران برگزار نخواهند کرد. وضعیت موجود تهران که پیش از کنفرانس عدم تعهد باعث ضعیفشدن بیش از پیش جمهوری اسلامی، انزوای سیاسی و بحران کنونی اقتصادی شده، بعد از کنفرانس هم شاید با مقداری شدت بیشتر ادامه پیدا کند.
روحانیت ما را با خودش به گور خواهد برد٬ پیش از آنیکه او مارا به گور برد به خاکش بسپاریم. جنبشیان سبز بیماری اسلام ناب گرفتند و زمینگیر شدند٬ اینک در حال مداوای این مرض مهلکند. اسلام مردم ایران را بیچاره و بیشرف کرده است. همه ی مردم ایران امروز ویروس اسلام و روحانیت را در خون و تن خود دارند.****.
کاربر مهمان / 23 August 2012
خیانتی که خاتمی و اصلاحطلبان به مردم ایران کرده و می کنند از خیانت و جنایت روحانیون و سپاه کثیف پاسداران و بسیج آدمخوار بالاتر است و قوی تر. چرا که اصلاحطلبان باعث و بانی ماندن این قوم سیاه و ضد بشری و علوی و نبوی و روحانیون بر قدرتند. مردم ایران خوابهای طلایی دوران امام راحل را نمی بینید او خوابهای نقره ای****هر شب در خواب و هر روز در بیداری مرور می کند. چرا که مردمی که اینچنین بخواب می رود وقتی از خواب پرید غیر از خشونت نخواهد کرد. و این خشونت را روحانیت کاشته است و اینک درختان دار در سراسر ایران روییده اند. چند روز پیش در مسافرت به اصفهان در بیابانهای قم طلبه های ذولفی – این اصطلاح را مردم به طلبه های لپ گلی داده اند – آری طلبه های ذلفی در حال تیراندازی در بیابانها قم بودند. برای خوردن آب خنک با خاننم از ماشین پیاده شدیم وحشت سرتاپایشان را گرفته بود. دو سه نفری بسوی ما آمدند٬ سلام کردم و گفتم غرض از مزاحمت این است که تشنه مان است. آنها برامان از بقول خودشان خیمه علی آب آوردند. گفتم ماشالله تیراندازی میکنید؟! گفتند بله دشمنواریم!!! آری طلبه دارند یادمی گیرند چگونه آدم بکشند٬ روحانیون برای اینکه پشتوانه داشته باشند تنها بقول نوریزاده شعبون بیمخ بی عمامه ندارند آنها نه تنها همگیشان شعبون بیمخند بلکه در شبیه سازی نیز دستی بلند دارند. آری بزودی درختان ایران میوه خواهند داد و ملایان با باد خواهند رقصید. ***
کاربر مهمان / 22 August 2012
اگر سبزها خواهان یک دموکراسی واقعی و غیر اسلامی هستند نباید به اصلاحطلبان درون حکومت گوش کنند. آنها باید با این تعطیلات مخالفت کرده و بیایند در خیابان و خودشان را نشان دهند. این حکومت سرانجام تمامی ترسوها را که در خانه هایشان لانه کرده اند را به مرگ و نیستی و تخریب رهبری خواهد کرد. مردم ایران باید بداند که بهایی بسیار سنگین از این انفعالش خواهد پرداخت.
از تهران / 22 August 2012
بهترین موقع برای عرض اندام جنبش سبز همین موقع حضور غیر متعهدها در تهران است. اگر مردم ایران نیستی را بر نمی تابد باید به خیابان بیاید. در غیر این صورت روحانیت و اسلام و سپاه او را نابود خواهد کرد.
کاربر مهمان / 22 August 2012
اينهمه هزينه و سروصدا براي دور زدن تحريمها و نجات اسد وافزايش حکومت نظامی و سرکوب بيشتر داخلي که به هيچکدام از اهدافشان نخواهند رسيد…
کاربر مهمان / 25 August 2012
اقتصاد مقاومتي + مديريت جهاني !…..
کاربر مهمان / 25 August 2012
عزیزانی که ادعای شجاعت دارند و مردم رو منفعل و ترسو می دونند بهتره یه مرور کوچک به زندانیان سیاسی بعد از انقلاب بیندازند و ببینند که هیچکس دوام نیاورده و ادعایی نداره … و بیخودی انفعال مردم رو با استدلال های سخیف و کودکانه تحلیل نکنند . غالبا همین افراد هستند که زودتر از همه تسلیم می شوند و همه چیز رو خراب می کنند
در این سی سال فشار و استرس حتی اعضای خانواده ها تحمل همدیگر را ندارند چه برسد به یک جنبش اجتماعی و هم پشتی و اتحاد ! و تاریخ ایران هم نشان داده که تنها زمانیکه حکومت از درون بپاشد تغییری بزرگ رخ خواهد داد
برای نشان دادن اعتراض خود به جهانیان هم لطفا نگران نباشید ، هر سیاستمدار خارجی آماتوری هم می فهمد که وقتی شما برای یک اجلاس پایتخت رو به زور خالی می کنید عملا کلی مخالف دارید و از ترس آبرو ریزی با این حرکت خودتون رو لو می دهید .البته هشدارهای کسانی مثل رادان بیشتر اوضاع را خنده دار می کند . لطفا از مردم انتظاری فراتر از توانشون نداشته باشید که حتی هزار و چهارصد سال پیش هم همین حضرت محمد خودمون گفته خدا هم از بنده هاش چیزی بیش از توانشون انتظار نداره برادرها !!!
کاربر مهمان / 26 August 2012
این رژیم ضدبشری از هر راهی برای فرار از سقوط بسیار محتمل خودش انجام می دهد.مهم غنیمت شمردن این فرصت طلایی توسط مردم مسخ شده و هاج و واج مانده ایران می باشد که زودتر بساط این حکومت را برچینند.
کاربر مهمان / 26 August 2012
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
روحانیت ما را با خودش به گور خواهد برد٬ پیش از آنیکه او مارا به گور برد به خاکش بسپاریم. جنبشیان سبز بیماری اسلام ناب گرفتند و زمینگیر شدند٬ اینک در حال مداوای این مرض مهلکند. اسلام مردم ایران را بیچاره و بیشرف کرده است. همه ی مردم ایران امروز ویروس اسلام و روحانیت را در خون و تن خود دارند.****.
کاربر مهمان / 23 August 2012
خیانتی که خاتمی و اصلاحطلبان به مردم ایران کرده و می کنند از خیانت و جنایت روحانیون و سپاه کثیف پاسداران و بسیج آدمخوار بالاتر است و قوی تر. چرا که اصلاحطلبان باعث و بانی ماندن این قوم سیاه و ضد بشری و علوی و نبوی و روحانیون بر قدرتند. مردم ایران خوابهای طلایی دوران امام راحل را نمی بینید او خوابهای نقره ای****هر شب در خواب و هر روز در بیداری مرور می کند. چرا که مردمی که اینچنین بخواب می رود وقتی از خواب پرید غیر از خشونت نخواهد کرد. و این خشونت را روحانیت کاشته است و اینک درختان دار در سراسر ایران روییده اند. چند روز پیش در مسافرت به اصفهان در بیابانهای قم طلبه های ذولفی – این اصطلاح را مردم به طلبه های لپ گلی داده اند – آری طلبه های ذلفی در حال تیراندازی در بیابانها قم بودند. برای خوردن آب خنک با خاننم از ماشین پیاده شدیم وحشت سرتاپایشان را گرفته بود. دو سه نفری بسوی ما آمدند٬ سلام کردم و گفتم غرض از مزاحمت این است که تشنه مان است. آنها برامان از بقول خودشان خیمه علی آب آوردند. گفتم ماشالله تیراندازی میکنید؟! گفتند بله دشمنواریم!!! آری طلبه دارند یادمی گیرند چگونه آدم بکشند٬ روحانیون برای اینکه پشتوانه داشته باشند تنها بقول نوریزاده شعبون بیمخ بی عمامه ندارند آنها نه تنها همگیشان شعبون بیمخند بلکه در شبیه سازی نیز دستی بلند دارند. آری بزودی درختان ایران میوه خواهند داد و ملایان با باد خواهند رقصید. ***
کاربر مهمان / 22 August 2012
اگر سبزها خواهان یک دموکراسی واقعی و غیر اسلامی هستند نباید به اصلاحطلبان درون حکومت گوش کنند. آنها باید با این تعطیلات مخالفت کرده و بیایند در خیابان و خودشان را نشان دهند. این حکومت سرانجام تمامی ترسوها را که در خانه هایشان لانه کرده اند را به مرگ و نیستی و تخریب رهبری خواهد کرد. مردم ایران باید بداند که بهایی بسیار سنگین از این انفعالش خواهد پرداخت.
از تهران / 22 August 2012
بهترین موقع برای عرض اندام جنبش سبز همین موقع حضور غیر متعهدها در تهران است. اگر مردم ایران نیستی را بر نمی تابد باید به خیابان بیاید. در غیر این صورت روحانیت و اسلام و سپاه او را نابود خواهد کرد.
کاربر مهمان / 22 August 2012
اينهمه هزينه و سروصدا براي دور زدن تحريمها و نجات اسد وافزايش حکومت نظامی و سرکوب بيشتر داخلي که به هيچکدام از اهدافشان نخواهند رسيد…
کاربر مهمان / 25 August 2012
اقتصاد مقاومتي + مديريت جهاني !…..
کاربر مهمان / 25 August 2012
عزیزانی که ادعای شجاعت دارند و مردم رو منفعل و ترسو می دونند بهتره یه مرور کوچک به زندانیان سیاسی بعد از انقلاب بیندازند و ببینند که هیچکس دوام نیاورده و ادعایی نداره … و بیخودی انفعال مردم رو با استدلال های سخیف و کودکانه تحلیل نکنند . غالبا همین افراد هستند که زودتر از همه تسلیم می شوند و همه چیز رو خراب می کنند
در این سی سال فشار و استرس حتی اعضای خانواده ها تحمل همدیگر را ندارند چه برسد به یک جنبش اجتماعی و هم پشتی و اتحاد ! و تاریخ ایران هم نشان داده که تنها زمانیکه حکومت از درون بپاشد تغییری بزرگ رخ خواهد داد
برای نشان دادن اعتراض خود به جهانیان هم لطفا نگران نباشید ، هر سیاستمدار خارجی آماتوری هم می فهمد که وقتی شما برای یک اجلاس پایتخت رو به زور خالی می کنید عملا کلی مخالف دارید و از ترس آبرو ریزی با این حرکت خودتون رو لو می دهید .البته هشدارهای کسانی مثل رادان بیشتر اوضاع را خنده دار می کند . لطفا از مردم انتظاری فراتر از توانشون نداشته باشید که حتی هزار و چهارصد سال پیش هم همین حضرت محمد خودمون گفته خدا هم از بنده هاش چیزی بیش از توانشون انتظار نداره برادرها !!!
کاربر مهمان / 26 August 2012
این رژیم ضدبشری از هر راهی برای فرار از سقوط بسیار محتمل خودش انجام می دهد.مهم غنیمت شمردن این فرصت طلایی توسط مردم مسخ شده و هاج و واج مانده ایران می باشد که زودتر بساط این حکومت را برچینند.
کاربر مهمان / 26 August 2012