تهران شهری مردانه یا به بیان بهتر شهر مردان قلدر است. شهر ماشین‌های شاسی بلند، مردانی یقه دریده، پلیس‌های عبوس، نزاع‌های خیابانی و مردمانی خسته است که به یکدیگر تنه می‌زنند و راه خود را بازمی‌کنند. این را زنان، کودکان، توان‌خواهان، دوچرخه سواران، دگرباشان، پیاده روان، سالمندان و مسافران به خوبی متوجه می‌شوند‌، زیرا تهران شهری است که برای مردان ثروتمند، ماشین سوار و قلدر، بهشت است و در حساب و کتاب آن – اگر حساب و کتابی داشته باشد! دیگر قشرها به حساب نمی‌آیند.

تهران شهر مردان قلدر است که به شکلی می‌توانند رفع حاجب کنند. در موضوع مستراح حاجت دیگران نادیده گرفته شده.

یکی از چالش‌های این متروپل کمبود و گاه نبود توالت عمومی، به خصوص توالت‌های زنانه است. کمبود توالت بهداشتی شاید در نگاه اول چالش بزرگی به نظر نیاید. اما آنقدر هست که برخی دولتمردان را به واکنش واداشته و البته بسیاری از شهروندان را از زندگی عادی شهری محروم کرده باشد! تحقیق نظام مندی در ایران در رابطه با مشکلاتی که کمبود توالت‌های عمومی ایجاد می‌کند انجام نشده است اما می‌توان به تعداد تماسهایی که با سامانه ۱۳۷ شهرداری تهران در رابطه با کمبود و مشکلات توالت‌های عمومی گرفته شده، استناد کرد. طبق آمار شهرداری فقط در سال ۱۳۹۱ حدود ۳۴۰۰ تماس با این سامانه در رابطه با توالت‌های شهر تهران ثبت شده است.

در لندن اما تحقیقی نظام مند نشان داده است که نگرانی واقعی از تعداد سرویس‌های بهداشتی همگانی وجود دارد. چنانکه از میان ۲۰۸۹ نفر از مصاحبه شوندگان، ۷۴% آنها معتقدند که توالت عمومی کافی در محدوده آنها وجود ندارد. حداقل در لندن و با اجرای سیاست‌های نئولیبرال تعداد ۷۰۰ مورد از سرویس‌های تحت نظر شورای شهر از سال ۲۰۱۰ بسته شده و از نظر کارشناسان این کمبود امکانات تأثیر منفی بر بهداشت همگانی گذاشته است. 

توالت عمومی و سلامت همگانی

به راستی چرا توالت نقش مهمی در سلامت همگانی دارد؟ توالت عمومی چه تأثیر اجتماعی می‌گذارد و مانع چه رفتارهایی می‌شود و چه سبک زندگی را محدود می‌کند؟ بر چه افرادی بیشترین تأثیر را می‌گذارد و چرا باید آن را مهم دانست؟

در یک پیمایش شهری نشان داده شده که بیش از یک پنجم افرادی که در این تحقیق از آنان پرسش شده، ناتوان از ترک منزلشان به میزان دلخواه هستند چرا که از کمبود سرویس بهداشتی نگران هستند و ترس از عدم تخلیه به موقع و فشار بر مثانه به عنوان عاملی بازدارنده بر آنها عمل می‌کند. مخصوصاً این کمبود برای افرادی با وضعیت خاص که ناگزیر به استفاده مکرر از توالت هستند، بسیار تأثیرگذار است. در همین راستا ۴۳% از افرادی که به میزان دلخواه از خانه خارج نمی‌شوند دارای مشکل دیابت و یا اجابت مزاج بودند و ۵۶% از پاسخگویان به دلیل کمبود توالت عمومی مایعات کمی نوشیده‌اند، اقدامی که تأثیرات منفی بر سلامت فرد می‌گذارد. در این پیمایش قید شده که کمبود توالت‌های عمومی بر راهکارها و تلاش‌ها کاهش چاقی مرضی و فعال نگهداشتن افراد مسن تأثیرگذار است. در پایان این نکته برجسته شده که کاهش تدریجی سرویس‌های عمومی در سال‌های اخیر تهدیدی علیه بهداشت همگانی، پویایی و برابری به شمار می‌آید و نمی‌توان و نباید این تهدید را نادیده گرفت.

شهر مردانه: زنان، کودکان و معلولان؟

یکی از مسایل شهر تهران، به عنوان ویترین شهرهای ایران، مسئله توالت است. رحیم مشایی معاون نامی احمدی نژاد در سال ۱۳۸۶ (وقتی در معاونت گردشگری بود) گفته بود که وضعیت توالت در ایران خیلی وخیم است تا آنجا که توریست‌ها قرصهای ضدادرار می‌خورند! و وعده داد که در هر ۲۵ کیلومتر یک توالت مجهز بسازد. وعده‌ای که همچون دیگر وعده‌های دولت احمدی نژاد واهی از کار درآمد.

 طرفه آنکه پایه‌های استاندارد تعداد توالت ایران (که در سال ۱۳۸۳ مصوب شد)، از اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا اخذ شده است و در آن آمده که به ازای هر ۱۱۰۰ مرد یک چشمه توالت و به ازای ۵۵۰ زن یک چشمه توالت باید در سطح شهر وجود داشته باشد. بر اساس این استاندارد در سال ۱۳۹۷ بودجه چند میلیاردی اختصاص دادند زیر نمودارها و اینفوگرافی در همین سال نشان می‌داد که فقط ۴۵۱۶ چشمه زنانه در تهران و ۴۸۳۱ چشمه مردانه (۴۸% زنانه ۵۲ %مردانه) در ۱۳۶۵ دستگاه توالت وجود دارد. از این تعداد نیز تنها ۴% از آنها فضای مادر و کودک برای عوض کردن بچه دارند. علاوه بر این توزیع و پراکندگی این سرویس‌های عمومی بسیار بد است. فقط مناطق ۶ و ۲۰ و ۲۱ و ۲۲ از توزیع مناسبتری برخوردار هستند.

نبود و کمبود توالت‌های مناسب برای زنان، کودکان، معلولان، مادران و دیگر افرادی که به توالت بهداشتی عمومی برای حضوردر محیط زیست شهری‌شان نیاز دارند، نوعی خشونت ساختاری است که باعث طرد و به حاشیه راندن افراد می‌شود، پدیده‌ای که شاید به چشم بسیاری نیاید و عده‌ای هم نمی‌خواهند آن را ببینند. صاحبان صدا، نمی‌خواهند از مسایل پیش پا افتاده‌ای چون توالت صحبت کنند؛ کسر شأنشان می‌شود!

 در این گزارش آمده است که ۷۵% توالت‌های عمومی در پارک‌ها هستند. پارک‌های تهران اما به بیان خود این گزارش محل امنی برای مراجعه کنندگان نیستند. زیرا سرقت وسایل و تجهیزات توالت عمومی عموما آنها را از کار می‌اندازد؛ تخریب عمدی وسایل و تجهیزات و در و دیوار باعث نارضایتی استفاده کنندگان می‌شود؛ نارضایتی و ناکارآمدی پرسنل باعث می‌شود که رسیدگی به بهداشت آبریز بسیار کم باشد؛ در فصل‌های سرد سال خیابان‌خواب‌ها از آن به عنوان محلی برای خواب و پناه گرفتن استفاده می‌کنند و از همه رایجتر این توالت‌ها به محلی برای تزریق و مصرف مواد مخدر بدل شده است.

مسایل پیش گفته باعث شده است که زنان نتوانند به راحتی از این محل‌ها استفاده کنند. ولی مهمترین نکته‌ای که مانع زنان در استفاده از توالت‌های عمومی می‌شود، تفاوت‌های فیزیکی بین زن و مرد است. زنان برای استفاده از توالت زمان بیشتری نیاز دارند به خصوص در کشوری مثل ایران که حجاب مانعی چشمگیر در برابر تحرک و پویایی زنان است. دوم اینکه همواره می‌توانند در معرض عفونت‌های منتقل شونده باشند و کاسه توالت یا باید شکل خاصی داشته و یا پوشش‌های یکبار مصرف در محل وجود داشته باشد، تا زنان بتوانند از آن استفاده کنند. مسئله بعدی میزان ضدعفونی کردن و تمیزی این دستشویی‌هاست. توالت‌ها عموما متولی خاصی ندارد و تمیز نگه داشتن آنها بر عهده استفاده‌کنندگان گذاشته شده که نتیجه هم از پیش معلوم است. در بسیاری از این توالت‌ها حتی وسایل ابتدایی مثل دستمال کاغذی هم پیدا نمی‌شود چه برسد به مواد ضدعفونی کننده!

کمبود توالت‌های زنانه و ناامن بودن بسیاری از این توالت‌ها (که به خصوص در پارک‌ها هستند) باعث شده است که دگرباشان (به خصوص ترانس ها) از این وضعیت صدمه ببینند. وجود توالت‌های زنانه‌ی امن به این افراد امکان می‌دهد که علی رغم تفاوتهای فنوتیپی، از محلی استفاده کنند که با ظاهر و روحیه آنها بیشتر همساز است و همچنین احتمال خشونت و خفت گیری علیه آنها را نیز کاهش می‌دهد.

معلولان در همه ابعاد زیست شهری با موانع سختی روبه رو هستند. پیاده روهای شهری، خیابان‌ها، ایستگاه‌های مترو و کلا فضاهای عمومی در تهران برای این افراد ساخته نشده است. توالت‌های موجود نیز، اگر این افراد بتوانند به آن برسند، امکانات بسیار کمی را در اختیار معلولان قرار می‌دهد. شکل کاسه‌های توالت ایرانی (یا هندی) برای معلولان مناسب نیست و توالت‌های فرنگی نیز در بسیاری از این دستگاه‌ها وجود ندارد.
معلولان در همه ابعاد زیست شهری با موانع سختی روبه رو هستند. پیاده روهای شهری، خیابان‌ها، ایستگاه‌های مترو و کلا فضاهای عمومی در تهران برای این افراد ساخته نشده است. توالت‌های موجود نیز، اگر این افراد بتوانند به آن برسند، امکانات بسیار کمی را در اختیار معلولان قرار می‌دهد. شکل کاسه‌های توالت ایرانی (یا هندی) برای معلولان مناسب نیست و توالت‌های فرنگی نیز در بسیاری از این دستگاه‌ها وجود ندارد.

کودکان نیز دیگر قربانیان کمبود و ناکارآمدی توالت‌های همگانی هستند. به علت تکامل ناکافی عضلات دستگاه ادراری، کودکان به سختی می‌توانند ادرار خود را حبس کنند و حرکت در فضاهای عمومی به همین دلیل برای والدین آنها، اگر نگوییم نامیسر که بسیار سخت می‌شود. تجربه نامطلوب در توالت‌های عمومی موجود (مثل کثیفی، بوی بد و ناامنی این مکان‌ها) در ذهن کودکان تصویری نامطمئن و ناامن از فضاهای شهری می‌سازد. چه بسا که والدین آنها را مجبور می‌کند مکان‌هایی چون پاساژها و مراکز خرید را برای گشت و گذار انتخاب کنند که اغلب توالت‌های بهداشتی مناسبی دارد. در همین راستا تفریح خانواده‌های ایرانی محدود به گشت زدن در مالها و مراکز خرید و یا رفتن به رستوران می‌شود و کودکان از تجربه دیگر فضاهای شهری چندان بهره مند نمی‌شوند.

مادران کودکان شیرخواره بیشترین آسیب را از کمبود فضاهای مخصوص مادر و کودک برای عوض کردن بچه‌ها می‌برند. همانطور که در آمار بالا آمد فقط ۴% چشمه‌های توالت موجود دارای چنین امکاناتی هستند. بسیاری از فرودگاهها داخلی هم حتی چنین فضایی را در اختیار مادران قرار نمی‌دهند، حال آنکه شرط اساسی تحرک بخشی به مادران وجود توالت‌های بهداشتی برای تعویض کودک است.

معلولان در همه ابعاد زیست شهری با موانع سختی روبه رو هستند. پیاده روهای شهری، خیابان‌ها، ایستگاه‌های مترو و کلا فضاهای عمومی در تهران برای این افراد ساخته نشده است. توالت‌های موجود نیز، اگر این افراد بتوانند به آن برسند، امکانات بسیار کمی را در اختیار معلولان قرار می‌دهد. شکل کاسه‌های توالت ایرانی (یا هندی) برای معلولان مناسب نیست و توالت‌های فرنگی نیز در بسیاری از این دستگاه‌ها وجود ندارد. برای جانبازان و معلولان نخاعی نیز جایی برای تخلیه کیسه ادرار وجود ندارد و عموما فرایند خالی کردن کیسه ادرار به کثیف شدن لباس یا ویلچر آنها می‌انجامد.

توالت، تهران و به حاشیه رانده شدگانش

تهران شهر بی رحمی است. اجاره نشینانش را در روندی گاه تهاجمی به بیرون از خود می‌راند. پیاده‌روانش را به پیاده روهای تنگ و زیرگذرهای نامأنوس می‌راند و با سیل ماشین‌ها راهشان را سد می‌کند. دوچرخه سوارانش را به گوشه می‌راند و با بوق و آلودگی و خطر از حیات شهری دور می‌کند. زنانش را از عبور مسالمت آمیز از معابر شهری باز می‌دارد و با انواع خشونت‌ها، گذر را با خطر مترادف می‌کند. کودکان را از بازی و تفریح در معابر شهری محروم می‌کند و آنها را به ابژه‌های خرید و مصرف بدل کرده است. توانخواهان را با خشونتی مفرط از تردد و فعالیت در شهر باز می‌دارد و فضای شهری اش چنان نامساعد و ناهموار است که سالمندان را از خرید و انتقال خریدهایشان به خانه محروم می‌کند.

تهران شهر طرد است. شهر جذب نیست.

طردکنندگی تهران ساختاری است. این شهر فقط قلدرترینها و پولدارترین‌ها را در خود نگه می‌دارد و بقیه را به حاشیه می‌راند. حاشیه نشینی فقط اسکان غیررسمی نیست. زندگی در گتوها و حلبی آبادها نیست. طرد از فضاهای شهری نیز به حاشیه راندن است.

نبود و کمبود توالت‌های مناسب برای زنان، کودکان، معلولان، مادران و دیگر افرادی که به توالت بهداشتی عمومی برای حضوردر محیط زیست شهری‌شان نیاز دارند، نوعی خشونت ساختاری است که باعث طرد و به حاشیه راندن افراد می‌شود، پدیده‌ای که شاید به چشم بسیاری نیاید و عده‌ای هم نمی‌خواهند آن را ببینند. صاحبان صدا، نمی‌خواهند از مسایل پیش پا افتاده‌ای چون توالت صحبت کنند؛ کسر شأنشان می‌شود!


ذر همین زمینه