سگ‌ها دوباره خبرساز شدند، نه خودشان، بلکه کشتارشان. اعتراض شد، شهرداری تهران از خود واکنش نشان داد و مسئولیت را از سر خود واکرد. رئیس مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران چنین گفت: «بی شک به هیچ پیمانکار و مسئولی اجازه نمی‌دهیم، بر خلاف ارزش‌های انسانی و اسلامی با خلایق خدا برخورد کند و پیمانکاری که سابقه خطایی بزرگ داشت، خلع ید شد و با مسئولان و مسببان برخورد قاطع شد.»

«برخورد قاطع» در اصل با تظاهرکنندگان معترض به کشتار سگ‌ها صورت گرفت و رئیس پلیس پایتخت هم اعلام کرد فردی که اقدام به انتشار تصاویر سگ‌کشی کرده  به زودی دستگیر‌ می‌شود.

کوشش کنیم نگاهی به مسئله سگ‌های ولگرد بیندازیم، با نظر به محله مهرشهر در کرج. این بررسی مختصر مبتنی بر این نظر است که مسئله سگ‌ها جزئی از کمپلکس شهر و شهرداری است. در این جزء هم آشکارا ندانم‌کاری، سوءمدیریت و نگاه ایدئولوژیک دینی را می‌بینیم. در عین حال نباید از مسئولیت خود شهروندان هم غافل باشیم.

منظره‌ای آشنا در مهرشهر کرج
منظره‌ای آشنا در مهرشهر کرج

گله‌هایی از هزاران سگ ولگرد، مهرشهر کرج را به تصرف خود درآورده‌اند. تا آنجا که هرچند شهرها را با جمعیت شهری آن می‌شناسند ولی مهرشهر را همواره با جمعیت روبه فزونی سگ‌های ولگرد آن باید شناخت. اینک گله‌هایی پرشمار از سگ‌های ولگرد بلوار هشت کیلومتری ارم مهرشهر را در اختیار گرفته‌اند تا اقتدار بی‌چون و چرای خود را برای ساکنان محلی به نمایش بگذارند. ساکنان واحدهای مسکونی یا تجاری این بلوار محله‌ی خود را اینک با گله‌هایی از سگ‌ می‌شناسند. با این همه، در محله‌های دیگر مهرشهر هم گله‌هایی از سگ‌ گشت و گذار خود را برای عابران به نمایش می‌گذارند. ولی در محله‌های کیان‌مهر و چمن بیش از محله‌های دیگر سگ رها شده‌اند. همچنان که در محدوده‌ی باغ سیبِ بلوار ارم هم گله‌هایی از سگ‌ آزادانه به تردد اشتغال دارند.

  جدای از این در مهرشهر کرج، چند بوستان نیز وجود دارد که در فضای آن‌ها سگ‌ها حضور بلامنازع خود را برای گردشگران به نمایش می‌گذارند. البته این بدان معنا نیست که مدیران شهرداری بخواهند بوستانی ویژه را به سگ‌ها اختصاص بدهند بل‌که این سگ‌ها هستند که دانسته و آگاهانه بر حریم زیست خود در مهرشهر می‌افزایند. اما این حریم کم و بیش در تمامی محله‌های مسکونی شهر جانمایی می‌شود. تا آنجا که مدیران شهرداری در قبال این مشکل، همواره به عنوان ناظرانی منفعل، بی‌طرف و بدون اراده باقی می‌مانند. آنان منافع شخصی یا اداری خود را در جاهایی می‌جویند که به گردآوری درآمدهایی بی‌حساب و کتاب برای شهرداری بینجامد. چون تنها از راه افزایش درآمدهای نامردمی می‌توانند اهداف سوداگرانه‌ی خود را در شهرداری محقق نمایند.

مسئله سگ‌ها جزئی از کمپلکس شهر و شهرداری است. در این جزء هم آشکارا ندانم‌کاری، سوءمدیریت و نگاه ایدئولوژیک دینی را می‌بینیم. در عین حال نباید از مسئولیت خود شهروندان هم غافل باشیم.

  در ضمن، حضور سگ‌های ولگرد در محله‌های مسکونی مهرشهر از گسترش آلودگی در این محله‌ها حکایت دارد. هرچند مردم زباله‌های خود را در فان‌های شهر تلنبار می‌کنند، اما این زباله‌ها تنها روزی یک‌بار تخلیه می‌شوند. تا آنجا که فان‌ها از ظرفیت کافی برای تجمیع این همه زباله جا می‌ماند. تازه در مهرشهر هم همانند همه‌ی شهرهای ایران زباله‌های تر و خشک را با هم قاطی می‌کنند. آنوقت شیرابه‌ی زباله‌های تر خیلی راحت به فضای پیرامون فان‌ها راه می‌یابد. از سویی سگ‌های ولگرد هم وضع موجود را غنیمت می‌شمارند و به کیسه‌های زباله حمله‌ور می‌شوند. در نتیجه انواع و اقسام زباله‌ در کف خیابان رها می‌گردد تا سگ‌ها به طعمه‌ی دلخواه خود دست بیابند.

  جدای از این مردم عادی نیز غذاهای مانده و گندیده‌ی خود را دور نمی‌ریزند و به ظاهر ترجیح می‌دهند آن را در کف خیابان برای سگ‌ها باقی بگذارند. راهکارهایی از این نوع به طبع بر آلودگی خیابان‌های شهر می‌افزاید. ضمن آنکه چنین ریخت و پاشی آلودگی بصری خود را برای عابران و رهگذران بر جای می‌گذارد. به طبع همراه با خوردن غذای آلوده، بیماری و مرگ و میر سگ‌ها نیز فزونی می‌گیرد. اما مدیران شهری مهرشهر تا کنون نسبت به حل و فصل منطقی تمامی این آسیب‌ها بی‌تفاوت باقی مانده‌اند.

  بین گله‌های سگی که در فضای عمومی شهر رها شده‌اند، کم نیستند سگ‌هایی که با دست و پای شکسته به زندگانی خود ادامه می‌دهند. حتا سگ‌هایی دیده می‌شوند که سر و کله‌ی خون‌آلود خود را برای عابران به نمایش می‌گذارند. این گروه از سگ‌ها را بدون تردید عابران سواره با اتومبیل یا موتور سیکلت خود زیر گرفته‌اند. اما در ایران جمهوری اسلامی اکثر مردم نسبت به پدیده‌هایی از این نوع بی‌تفاوت باقی می‌مانند. آنان خیلی راحت اخلاق دینی حکومت را در خصوص بی‌ارزشی جان حیوان‌ها و حتا انسان‌ها پذیرفته‌اند.

  از سویی بین این گله‌های سگ، هرگز توله‌ای به چشم نمی‌آید. چون تمامی آن‌ها را شهرداری مهرشهر از قبل عقیم کرده است. مدیران شهرداری به طور طبیعی هیچ قبحی در رفتار غیر انسانی و نامردمی خود نمی‌بینند. در واقع طبیعت و محیط زیست انسان‌ها را عقیم و نازا می‌خواهند. شهرداری مهرشهر برای اجرای چنین منظوری واکسیناسیون عمومی سگ‌ها را بهانه می‌کند و با همین بهانه، عقیم‌سازی همیشگی آن‌ها را به اجرا می‌گذارد. اکنون در گوش سگ‌ها پلاک‌هایی دیده می‌شود که در واقع با همین علامت‌گذاری، عقیم‌سازی سگ‌های جدید همچنان تعقیب و دنبال می‌گردد. ولی بین شهروندان مهرشهری چنان تبلیغ می‌کنند که گویا مدیران شهرداری به واکسیناسیون سگ‌ها روی آورده‌اند. با این همه، سگ‌ها ‌همچنان در فضای زیست مردم عادی رها می‌گردند بدون آنکه کسی بتواند سلامتی یا بی‌آزاری آن‌ها را تضمین نماید.

  جدای از شهرداری، اداره‌ بهداشت هم نسبت به آسیب‌هایی از این نوع احساس مسؤولیت نمی‌کند. مدیران اداره‌ی بهداشت منطقه هم بنا به الگویی تمام عیار از مدیران ارشد جمهوری اسلامی نمی‌توانند بفهمند که  بیماری‌های واگیر و عفونی چه‌بسا از راه حضور آزادانه‌ی سگ‌های ولگرد بین مردم شیوع می‌یابد. موضوع پیش‌گیری از بیماری را در ایران چندان جدی نمی‌گیرند. کارگزاران حکومت همه به معلول‌هایی همانند بیماری و مرض می‌اندیشند در حالی که علت پیدایی آن‌ها همواره به اعتبار خود باقی می‌ماند.

  زمانی پیش از این، مدیران شهرداری جمع‌آوری سگ‌ها را از فضای شهر امری لازم می‌شمردند. درنتیجه حدود هزار قلاده سگ ولگرد را از خیابان‌های شهر جمع کردند و حتا به همین منظور ایستگاه ویژه‌ای راه انداختند. اما خیلی زود دریافتند که از عهده‌ی تغذیه‌ی این همه سگ برنمی‌آیند. با این رویکرد بود که خیلی زود جمع‌آوری سگ‌های ولگرد را نادیده گرفتند. تا آنجا که اکنون خیلی راحت رهاسازی سگ‌ها را در فضای عمومی شهر امری لازم می‌بینند تا این سگ‌ها غذای روزانه‌ی خود از همان فان‌های زباله یا جوهای فاضلاب شهری به دست بیاورند.

  ناگفته نماند که کارگزاران حکومت برای رهایی خود از این مخمصه، اتلاف و کشتار سگ‌ها را بیش‌تر می‌پسندند. چنانکه هر از چند گاهی نیز به این راهکار نامردمی دل می‌سپارند. ولی مردم در شبکه‌های اجتماعی همواره بر افشای چنین رفتارهای ناپسندی اصرار می‌ورزند. به طبع همراه با افشاگری مردم، خصومت کارگزاران حکومت با کنشگران زیست محیطی و زیست شهری شدت می‌گیرد.

  از سویی دیگر، مهرشهر را شب‌ها همین سگ‌های ولگرد قُرُق می‌کنند. چون سگ‌ها تا هر جا که بگویی و بخواهی فضای عمومی شهر را در اختیار می‌گیرند. انگار حکومت نظامی اعلام کرده‌اند. سگ‌ها در فضایی شبانه، اقتدار بی‌چون چرای خود را برای انسان‌ها به نمایش می‌گذارند. چنانکه در همین فضای شبانه با پارس خود هر دشمن آشکار و پنهانی را به چالش می‌گیرند. همراه با پارس عمومی سگ‌ها، شهروندان مهرشهری نیز از آرامش و خواب شبانه جا می‌مانند. گاهی نیز این پارس‌ها به چیزی همانند زوزه‌ی گرگ می‌ماند که تا سپیدی صبح ادامه می‌یابد. به هر حال مهرشهری‌ها چاره‌ای غیر از این ندارند که از خواب شبانه برای همیشه دست بکشند.

  مهرشهر تا ابتدای دهه‌ی هفتاد شهری مستقل شمرده می‌شد. ولی اکنون بخشی از شهر کرج به شمار می‌آید تا آنجا که شهرداری‌های منطقه چهار و منطقه دوازده کرج در گستره‌ای از مهرشهر جانمایی شده‌اند. نامگذاری آن هم به دوران پررونق زمین‌خواری کارگزاران “اعلا حضرت همایونی” در دهه‌ی پنجاه بازمی‌گردد. چنانکه “اعلا حضرت” خودش را “آریامهر” نامید و خواهر او خدیجه‌ی پهلوی نیز خودش را شمس پهلوی خواند. یادش رفته بود که واژه‌ شمس واژه‌‌ای عربی است. با این رویکرد اراضی حاشیه‌ی کاخ شمس در کرج، ابتدا مهردشت و سپس مهرشهر نام گرفت.

  بسیاری از باغ‌های آن دوران مهرشهر همچنان بر دل شهر باقی مانده‌اند. مالکیت اکثر باغ‌ها را هم بنیاد مستضعان یا بنیاد علوی در اختیار گرفته‌اند که همگی نسبت به سرنوشت محیط زیست مهرشهر بی‌تفاوت باقی می‌مانند. ولی سگ‌ها در حریم این باغ‌های مصادره شده هرگز نمی‌توانند به طعمه‌های مورد نظرشان دست بیابند. درنتیجه به سوی بزرگراه‌ها و خیابان‌های شهر روی می‌آورند تا به قوت و غذایی مناسب دسترسی داشته باشند.

  اگر در جایی دیگر همراه با سگ تداوم زندگی انسان‌ها را نشانه می‌گذارند در مهرشهر سگ‌های ولگرد انواع و اقسام بیماری را برای مردم به ارمغان می‌آورند. تا آنجا که ادارات دولتی نیز با سکوت و انفعال خود به رواج نامردمی چنین آسیب‌هایی یاری می‌رسانند.


از همین نویسنده