اکبر گنجی − روابط ایران و اسرائیل و ایرانیان و اسرائیلیان از زوایای گوناگون نیازمند تحلیل و گفت‌و‌گوست.

 
یکم- منظر منافع ملی: کشورها در سطح روابط بین الملل براساس “منافع ملی” شان دست به عمل می‌زنند. جمهوری اسلامی در این زمینه چه کرده است؟
 
الف- شعارهای دن کیشوت وار علیه موجودیت اسرائیل راه به جایی نبرده و نمی‌برد.
ب- این شعارها اگر معطوف به مردم اسرائیل هم باشد، به کلی غیر انسانی است.
ج- این شعارهای دن کیشوت وار و غیر انسانی به زیان منافع ملی ایران تمام شده و ایران و ایرانیان هزینه‌های سنگینی بابت آن پرداخته‌اند.
د- ایران می‌توانست- و می‌تواند- با اسرائیل رابطه‌ی رسمی داشته باشد. یعنی دو کشور در پایتخت‌های یکدیگر دارای سفارتخانه باشند. این رابطه دقیقاً به سود منافع ملی ایران می‌بود. قطع رابطه و دشمنی چه سودی برای ایران داشته است؟ اگر مسئله‌ی کشورهای عربی مطرح است، آنان اینک بدترین رابطه را با ایران دارند و اتفاقاً با اسرائیل علیه ایران متحد شده‌اند. عدم رابطه‌ی با اسرائیل و تبدیل آن به دشمنی، بهترین ابزار را به آن دولت داده تا علیه منافع ملی ایران اقدامات بسیار مهلکی صورت دهد. از این رو، دفاع از برقراری رابطه‌ی ایران و اسرائیل، نشان ایران دوستی و نگرانی از سرنوشت مردم ایران است.
 
دوم- منظر حقوق بشر: دولت اسرائیل، دولتی اشغالگر است، سرزمین فلسطینیان را اشغال کرده است، میلیون‌ها فلسطینی را از حقوق اساسی شان محروم کرده است. به گزارش گزارشگران یهودی سازمان ملل − از جمله حقوق دان برجسته‌ی آمریکایی: ریچارد فالک − و تصویب شورای حقوق بشر سازمان ملل، مرتکب “جنایات جنگی” علیه مردم غزه شده است. از سال ۲۰۰۷ تاکنون یک میلیون وششصد هزار ساکن محروم غزه را تحت محاصره‌ی تمام عیار قرار داده و اعتراض جهانی مدافعان حقوق بشر را هیچ به شمار می‌آورد.
 
از این منظر، کلیه‌ی افراد و گروه‌های مدعی دفاع از حقوق بشر می‌بایست به نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط این دولت اشغال گر اعتراض کنند. اگر نمی‌کنند، علامت آن است که به حقوق بشر باور ندارند و صرفاً از آن به عنوان ابزار علیه کسانی که نمی‌پسندند استفاده می‌کنند. طبیعی است که ما فلسطینی نیستیم. ما بیش از فلسطینیان فلسطینی نیستم. ما فقط و فقط از منظر داد و بی داد، عدالت و ستمگری به این این مسئله می‌نگریم. دولت اسرائیل ستم را سیستماتیزه کرده است.
 
سوم- منظر دموکراسی: دولت اسرائیل همیشه خود را به عنوان تنها دولت دموکراتیک منطقه به دولت‌های غربی فروخته است. یکی از تبلیغات به شدت موثر آنها این بوده که کشورهای اسلامی نه تنها دیکتاتوری و ضد غرب هستند، بلکه همیشه استبدادی باقی خواهند ماند. این یکی از راه‌های تثبیت تبعیض دولت‌های غربی در منطقه بوده است.
 
اسرائیل مخالف گذار کشورهای منطقه از رژیم‌های فاسد استبدادی مادام العمر به نظام‌های دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. دلیل این امر روشن و قابل فهم است. اکثر دولت‌های استبدادی منطقه تاکنون متحد آمریکا بوده‌اند. آنها به دلیل عدم پایگاه داخلی و مشروعیت مردمی، به شدت وابسته‌ی به غرب‌اند. سیاست‌های این دولت‌ها با خواست مردم شان تعارض دارد.
 
اگر کشورهای یاد شده دارای نظام‌های دموکراتیک شوند، و بخواهند تجلی آرای مردم شان باشند و رضایت آنها را در نظر بگیرند، کاملاً محتمل است که در برابر اسرائیل قرار بگیرند. به عنوان نمونه، محمد مرسی، تنها فردی است که در تاریخ مصر از طریق یک انتخابات دموکراتیک به قدرت رسیده است. وی دکترای خود را از آمریکا گرفته، در ایالت کالیفرنیا تدریس کرده و در سازمان ناسا کار کرده است. او با این که گفته است روابط صلح آمیز با اسرائیل را حفظ خواهد کرد، در عين حال رهبران اسرائيل را “خون آشام” و “قاتل” ناميده است. از این منظر، گویی دموکراتیزه شدن خاورمیانه با منافع دولت اسرائیل تعارض دارد.
 
چهارم- منظر امنیت و صلح: اسرائیل به هیچ وجه حاضر به پذیرش صلح با فلسطینیان نیست. مطابق طرح صلح چهار جانبه‌ی آمریکا، اروپا، روسیه و سازمان ملل، باید دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت مستقل اسرائیلی تشکیل شود. هرگونه طرح صلحی مستلزم باز پس دادن بخشی از سرزمین‌های اشغالی است. این امر مطلقا برای دولتی که هیچ گونه مرزی را برای خود به رسمیت نمی‌شناسد، قابل قبول نیست. دولت اسرائیل برای رسیدن به مقصود خود کارهای متفاوتی انجام داده و می‌دهد.
 
اولاً: به باور آنها با گذشت دهه‌ها و تغییر چند نسل و مردن کلیه‌ی بازماندگان اولیه، نسل‌های بعدی فلسیطنیان اگر هم به سرزمین‌های اشغالی توجه داشته باشند، به عنوان یک مسئله‌ی تاریخی است، نه مطالبه‌ای که برای آن مبارزه کنند. گذشت زمان موجب فراموشی اشغال و حق سرزمین خواهد شد.
 
ثانیاً: اگر کشورهای منطقه درگیر تنش‌های دائمی داخلی و جنگ با یکدیگر باشند، مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل کاملاً به حاشیه رانده خواهد شد. کما این که اینک تا حدود بسیار زیادی چنین شده است.
 
همیشه گفته شده که دولت اسرائیل مدافع تشکیل کشور کردستان است. این امر مستلزم تجزیه‌ی چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه است. تجزیه در این منطقه بدون جنگ و خون ریزی صورت نخواهد گرفت. بی ثباتی و جنگ در این کشورها به سود اسرائیل است.
 
دولت اسرائیل از درگیری‌های سوریه بسیار خشنود است و این امر را به هیچ وجه پنهان نمی‌کند. بدون تردید اسرائیل در نزاع‌های سوریه دخیل است.
 
دولت اسرائیل با دولت ایران درگیر است. ظاهر کار نزاع با رژیم جمهوری اسلامی است، اما باطن اهدافی که تعقیب می‌کند، از جمله افزایش تحریم‌های فلج کننده، معطوف به نابودی جامعه‌ی ایران است. ضمن آن که اگر ایران مورد تهاجم نظامی قرار گیرد و این امر به جنگی فراگیر منتهی شود، احتمال تجزیه‌ی ایران بسیار زیاد خواهد بود.
 
پنجم- منظر زور گویی منطقه‌ای و یک بام و دو هوایی: اسرائیل دارای ۳۰۰-۲۰۰ بمب اتمی است. اسرائیل عضو ان پی تی نیست. اسرائیل اجازه‌ی هیچ نوع بازرسی از تأُسیسات اتمی اش را به آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای نمی‌دهد. اما زورگویانه می‌گوید که هیچ کشوری در منطقه حق استفاده‌ی صلح آمیز از انرژی هسته‌ای را هم ندارد.
 
تأسیسات هسته‌ای عراق توسط فرانسه ساخته می‌شد. امروزه اثبات شده که برنامه‌ی هسته‌ای آن کشور کاملاً صلح آمیز بود. با این همه اسرائیل به عراق تجاوز کرد و با بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق آن را کاملاً نابود کرد. در گام بعد به تأسیسات هسته‌ای سوریه حمله کرد و آن را هم نابود ساخت. تأسیسات هسته‌ای لیبی را هم از طریق دولت آمریکا به طور کامل جمع آوری کرد.
 
اینک نوبت ایران است. اسرائیل می‌گوید ایران حتی حق ندارد تا اورانیوم را در هیچ سطحی غنی سازی کند. حالا همه‌ی دولت‌های غربی را علیه ایران بسیج کرده و به سوی نابودی ایران و ایرانیان پیش می‌رود.
 
زمانی که سید محمد خاتمی رئیس جمهور شد، بسیاری می‌گفتند که مشکل رابطه‌ی ایران و آمریکا به زودی حل خواهد شد. ریچارد مورفی، معاون اسبق وزارت خارجه‌ی آمریکا، در آن زمان طی مصاحبه‌ای گفت: مشکل ایران و آمریکا در تهران یا واشنگتن حل نمی‌شود، مشکل در تل آویو باید حل شود.
 
نظرسنجی‌های معتبر نشان می‌دهد که مردم منطقه کاملاً مدافع پاکسازی خاورمیانه از سلاح‌های اتمی و شیمیایی هستند. تنها دولتی که این امر را نمی‌پذیرد، دولت اسرائیل است. سیاست اسرائیل کاملاً صریح و روشن است:هیچ کس جز ما حق ندارد چنین سلاح‌هایی داشته باشد. دولت‌های غربی با سیاست یک بام و دو هوایی، به طور یک جانبه از سیاست‌های زورگویانه‌ی دولت اسرائیل حمایت به عمل می‌آورند.
 
نتیجه
 
هر کس مدعی دموکراسی و حقوق بشر و عدالت باشد، به طور طبیعی ناقد عملکرد دولت اسرائیل خواهد بود. ایران و اسرائیل می‌توانند با یکدیگر رابطه داشته باشند و در عین حال همه‌ی مدافعان حقوق بشر منتقد نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط دولت اسرائیل باشند.
 
اسرائیل به ما چه ربطی دارد؟ ” سخن ناموجهی است. اولاً: حقوق بشر، حقوق بشر است، نه حقوق انسان‌هایی خاص. همه − از جمله اسرائیل − ملزم به رعایت آن هستند. ثانیاً: ما در یک منطقه زندگی می‌کنیم و دارای سرنوشت مشترکی هستیم. اینک دولت اسرائیل طرف اصلی ایران است. بسیاری از مقدرات ما توسط این دولت تعیین می‌شود. چگونه می‌توان بر سیاست اسرائیل مبنی بر به گرسنگی کشاندن مردم ایران چشم بست؟
 

جمهوری اسلامی زیانی بزرگ برای ایران بود. سیاست‌های نابخردانه‌ی این رژیم تماماً به سود اسرائیل تمام شده است. هیچ نیروی دموکراتی خواهان نابودی ایران و ایرانیان نیست. هدف گذار از رژیم کنونی به یک رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر و قدرتمند سازی ایران است. دموکراسی و عدالت و صلح برای منطقه آرمانی مشروع و مطالبه‌ای است که دموکرات‌ها باید تعقیب کنند.