جمعی از فعالان پیشین و کنونی جنبش دانشجویی ایران با نگارش نامهای خطاب به باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا از وی خواستهاند که به نرمش و مماشات با جمهوری اسلامی ایران پایان دهد.
در گفتوگویی با نیما راشدان، فعال سابق دانشجویی و از امضاکنندگان این نامه پرسیدهایم: با توجه به انبوه تحریمهایی که دولت آمریکا علیه ایران داشته، چرا شما اینگونه برداشت کردهاید که تا حالا با جمهوری اسلامی ایران با نرمش و مماشات برخورد کرده است؟
نیما راشدان: من فکر میکنم جنبش مردمی ایران، آن جمعیت چند میلیونی که در ۲۵ خردادماه به خاطر اعتراض به دزدیده شدن رأیشان در میدان آزادی ایران تجمع کرده بودند، از لحاظ وسعت و عمق و حتی سابقه بسیار بسیار فراتر از همه این جنبشهایی است که در مصر، تونس و جاهای دیگر به “بهار عربی” معروف شده است. ما سئوالمان از آقای اوباما همواره این بوده که چرا رئیس جمهوری که پشت تریبون میایستد و به روشنی میگوید حسنی مبارک باید کنار برود و حاکمان این کشورها باید به خواست مردم خودشان احترام بگذارند و بعد به صورت فعال در زمینه گذار به دموکراسی در مصر دخالت میکند، موضع اولیهاش در مورد ایران این بوده که آقایان میرحسین موسوی و محمود احمدینژاد برای من فرقی ندارند و خودش را به نوعی از تحولات ایران کنار میکشد؟ البته درست که بعد از گذشت چندماه، وقتی که دیگر مطمئن شدند جمهوری اسلامی ایران مشروعیت خودش را از دست داده، با موضعگیری ضمنی، از مبارزات مردم ایران حمایت کردند.
در نامه فعالان دانشجویان از واژه “گروگان و گروگانگیری” استفاده شده و خواسته شده است که دولت آمریکا در کنار گروگانگیر(حکومت ایران) نباشد و در کنار گروگان (مردم ایران) باشد. چگونه آمریکا میتواند در این کشاکش مردم و حاکمیت در کنار مردم باشد؟
من فکر نمیکنم که در ماهیت اشغالگر و سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی ایران کمتر کسی تردیدی داشته باشد، اگر بخواهد منصفانه به آن ماجرایی نگاه کند که حداقل در سه سال گذشته در ایران اتفاق افتاد. مراجع مذهبی و اعضای مجلس خبرگانی که نزدیک هستند به درونیترین لایههای این کشور، وقتی به حسینیهشان حمله میشود، وادار به سکوت میشوند. در کشوری که با فرزند آقای هاشمی رفسنجانی آن طور برخورد میشود و بعد فیلمش منتشر میشود، شما تعبیر منصفانهتری برای شهروندان آن کشور پیدا میکنید که به این شکل دارند مورد ظلم و سرکوب یک گروه بسیار محدود قرار میگیرند؟ گروهی که اساساً هیچگونه مشروعیت اجتماعی، هیچگونه رأی و هیچگونه پایگاه مردمی ندارند. من فکر میکنم گروگان بودن در دست حاکمان ایران اتفاقاً محترمانهترین تعبیری است که میشد در این نامه بهکار برد.
راشدان: ما فقط تلاش کردیم که ندای انسانهایی را به گوش رئیسجمهور آمریکا برسانیم که زیر تیر و گلوله و سرکوب و ارعاب و شکنجه در ایران با این همه پرداخت هزینه خطاب به رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا گفتند که به کمک ما بیا و به ما کمک کن.
اما برخی معتقدند اینگونه نامه نوشتن به رئیس جمهور ایالات متحده و از او کمک خواستن، با نوعی برداشت از استقلال و ملیگرایی و تکیه بر نیروهای داخلی تعارض دارد. نظر شما چیست؟
این برخی باید دیدگاهشان را نه برای من که برای آن هزاران، دهها هزار انسانی که در تهران فریاد میکشیدند “باراک حسین اوباما/ یا با آنها یا با ما” توضیح دهند. ما فقط تلاش کردیم که ندای انسانهایی را به گوش رئیسجمهور آمریکا برسانیم که زیر تیر و گلوله و سرکوب و ارعاب و شکنجه در ایران با این همه پرداخت هزینه خطاب به رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا گفتند که به کمک ما بیا و به ما کمک کن. من شخصاً هیچوقت جسارت این ادعا را ندارم که بگویم تمام افرادی که در تهران به خیابان آمدند، مثل من فکر میکردند. منتهی فکر میکنم باید قبول کنیم که لااقل بخشی از این مردم با تقبل هزینه به خیابان آمدند و کتک خوردند و فریاد کشیدند به فرض “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” یا این که آقای اوباما به ما کمک کن.
من میگویم بگذارید برای اینها حقی قائل شویم. ما که اینجا میتوانیم صدایمان را به گوش دولتمردان غربی برسانیم، باید به هر شکلی کمک کنیم و صدایی باشیم برای افرادی که امروز یا در زندانند، یا زیر سرکوب هستند و یا ارعاب شدهاند. این معنایش به هیچ وجه نمایندگی از ملت ایران نیست. معنای آن تنها بیان یکسری واقعیات است. من واقعاً به خاطر ندارم که بهجز این دو شعار یعنی “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” و “باراک حسین اوباما/ یا با آنها یا با ما” اساساً در طول مدت حضور خیابانی جنبش سبز هیچ نوع شعار دیگری در خصوص سیاست خارجی داده شده باشد. بازهم میگویم: باید تنوع عقاید را به رسمیت شناخت، اما در عین حال روشنفکران نمیتوانند یک جمعیت چندمیلیونی را سانسور کنند، چون دچار یکسری دگمهای ایدئولویک چپ هستند، از ۵۰ سال گذشته که کار ما را به اینجا کشانده است.
در عین حال شما اشاره کردید که خواهان حمله نظامی برای مقابله با جمهوری اسلامی نیستید، اما خواهان تحریم بانک مرکزی و تحریم نفتی ایران در این نامه شدهاید که به نوعی اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد و ضربه مستقیم آن به مردم وارد خواهد شد. این را چگونه توجیه میکنید، با توجه به مبارزهای که تلاش میکند فشار به مردم وارد نشود؟
ببینید، من فکر میکنم دوستانی که منتقد این ایده تحریم هستند، تا حدودی باید خودشان را با واقعیات آشنا کنند. اگر آفریقای جنوبی مورد تحریم همهجانبه سازمان ملل قرار نمیگرفت، تحریمی که بههرحال بخشی از فشارش روی دوش مردم بود، آیا تغییری ایجاد میشد؟ آیا با زبان خوش یک رژیم نژادپرست آپارتاید حاضر میشد کنار برود؟ بحث تحریمها را دو کشور روسیه و فرانسه در مورد یوگسلاوی سابق یکسال به تعویق انداختند. تعویق یکساله بحث تحریم در خصوص صربستان به قتل ۲۵۰ هزارنفر انسان انجامید.
من میتوانم تا فردا صبح اینجا برای شما مثال بزنم از رواندا، جمهوری دموکراتیک کنگو و بسیار جاهای دیگر. هرجایی که نقض گسترده حقوق بشر و سرکوب شهروندان بوده، بدون استفاده از زور و تحریم و اجماع جامعه جهانی ممکن نبوده است که مردمی با دست خالی و در اندازه میلیونی به خیابان بیایند و در برابر حکومتی پیروز شوند که فرصت داشته، پول نفت داشته و ۲۰ سال خودش را آماده کرده است. حکومتی که میداند مردم طرفدارش نیستند، اولویت اولش طراحی سناریوهای ارعاب و ترور و جنگ روانی علیه مردم خودش است.
بههرحال این یک موازنه مهندسی بسیار ساده است. در کشورهایی مثل ایران یا عراق، جایی که گارد ریاست جمهوری وجود دارد، جایی که فداییان صدام وجود دارند، جایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود دارد، یک مقدار تعلیق به محال کردن است این که ما بگوییم بله، مردم خودشان میتوانند بروند و حق خودشان را بگیرند. من تصور نمیکنم که مردم ایران هم دچار این توهم باشند. من فکر میکنم وقتی مردم میآیند در خیابان و میگویند “باراک حسین اوباما/ یا با آنها یا با ما”، موضع خودشان را به شکل بسیار روشنی ابراز کردهاند.
راشدان: بخشی از جدالی که امروز بین جامعه بینالمللی و جمهوری اسلامی ایران شاهد هستیم، به تاریخ سی ساله گذشته ایران برمیگردد. من فکر نمیکنم به این راحتی این تخاصم خاتمه پیدا کند….آنها از جامعه جهانی تضمین میخواهند. واقعاً تضمین مکتوب میخواهند که به ما کمک کنید تا بتوانیم مردم خودمان را شکنجه و سرکوب کنیم و تجمعات مسالمتآمیز آنها را در خیابان به خاک و خون بکشانیم. من فکر نمیکنم جامعه جهانی چنین تضمینی را به جمهوری اسلامی ایران که نه، حتی به دوستان نزدیک و متحدین نزدیک خود بدهد.
اما در عمل تحریمها فایده نکرده و مانع از زیادیخواهیها و ماجراجوییهای بینالمللی جمهوری اسلامی نشده است. آیا در عین حال بازهم شما با حمله نظامی مخالف هستید؟
اولاً من فکر میکنم جمهوری اسلامی ادعاهای بسیار میکند که آنها را نباید زیاد جدی گرفت. جمهوری اسلامی ادعای مدیریت جهان را میکند، وقتی میگوید ما یک بازیگر اصلی در عرصه سیاست بینالمللی هستیم. کشوری که بخش بسیار اندکی از تجارت جهانی را در اختیار دارد، من فکر نمیکنم این ادعا که تحریمهای بینالمللی به اقتصاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لطمه نزده است، ادعای درستی باشد. ما میدانیم که جمهوری اسلامی تمام توانش را برای جلوگیری از تصویب این تحریمها، برای تلطیف فضای آژانس به کار برد. منتهی این دعوایی که امروز بین غرب و جمهوری اسلامی ایران در جریان است، یک دعوای سی ساله است. دعوایی است که در آن ترور صورت گرفته است.
بهطور مثال فقط در همین شهر پاریس عملیات بسیار گسترده ترور صورت گرفته است و بههرحال این را نه میشود از حافظه تاریخی دولتمردان و سیاستگذاران فرانسه پاک کرد و نه از حافظه افکار عمومی. من فکر میکنم بخشی از جدالی که امروز بین جامعه بینالمللی و جمهوری اسلامی ایران شاهد هستیم، به تاریخ سی ساله گذشته ایران برمیگردد. من فکر نمیکنم به این راحتی این تخاصم خاتمه پیدا کند؛ حتی اگر دستگاه فعلی جمهوری اسلامی، با مسائل مربوط به مسائل هستهای کنار بیاید که البته بعید هم بهنظر میرسد این عقلانیت را داشته باشد. آنها تضمین امنیتی میخواهند. آنها از جامعه جهانی تضمین میخواهند. واقعاً تضمین مکتوب میخواهند که به ما کمک کنید تا بتوانیم مردم خودمان را شکنجه و سرکوب کنیم و تجمعات مسالمتآمیز آنها را در خیابان به خاک و خون بکشانیم. من فکر نمیکنم جامعه جهانی چنین تضمینی را به جمهوری اسلامی ایران که نه، حتی به دوستان نزدیک و متحدین نزدیک خود بدهد.
بخوانید و عبرت بگیرید و بفهمید که میان ایرانیان سیاسی ملی و با غیرت و مزدوران وطن فروش چقد فرق فرهنگی وجود دارد.پاینده ایران،سربلند باد ایرانی وطن دوست
http://www.dradio.de/dlf/sendungen/firmen/1601255/#oben
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 11 November 2011
آقاي راشدان
از شما كه فعال دانشجوئي هستيد انتظار مي رود تحولات اجتماعي و سياسي ايران را عميق تر و واقعي تر ببينيد و آنگ.نه كه واقعيت هست اظهارنظر كنيد نه آنگونه كه دشمنان ملت ايران نظير آمريكا ، اسرائيل و غرب مي خواهند. آيا آن چند مليوني كشما مدعي هستيد در 25 خرداد به خيابان آمدند خواستار تغيير نظام بودند يا نسبت نتيجه آراء اعتراض داشتند؟ آيا چندين برابر آن چند مليون به كانديداي ديگر راي ندادند و آيا آنها حق آمدن به خيابان نداشتند؟ و اگر داشتند آيا آنها مردم ايران نيستند؟ پس بهتر است اينقدر آنچه آمريكا و غرب مي گويند را بيان نكنيد زيرا مردم ايران صداي ديگري دارندََ!!!!
مهدي / 12 November 2011
احسنت ماهيت نظام حاكم را بايد افشا كرد.اگر هم تا حالا اين رژيم دوام آورده ناشي از اغماض جامعه جهاني به عملكرد آن بوده است.
حسن علي / 12 November 2011
آقای راشدان آیا مطمئن هستید که شما و دوستان گرامی میتوانید به عنوان فعالان دانشجوئی چنین درخواستی را نمایندگی کنید؟
بدانیم که مبارزه با رژیم تنها باید توسط مردم انجام شود و هر کاری که کشورهای دیگر را ترغیب به دخالت مستقیم، یا مداخله نظامی، کند خطائی بزرگ است.
اشتیاق وافر شما و همه ما به نابودی این حکومت سلطه گر نباید موجب بی توجهی به عواقب دخالت دادن بیگانگان شود. آیا مایل هستید سرنوشتی چون عراق برای کشور رقم بزنید؟ اگر امروز ایران و عربستان قادر به مداخله و تشنج زائی در عراق هستند ناشی از همین خطای عراقی هاست که فک رکردند میشود ستمگر را با کمک خارجی بیرون کرد، حالا گرفتار دسیسه ها و بازی های ایران و عربستان و دیگران هستند، بازی هائی که در آنها فقط از منافع مردم عراق خبری نیست.
دوست گرامی به عقیده شما و سایر هموطنان احترام میگذارم و باید فرصت طرح همه نظرات فراهم باشد ولی فراموش نکنید که نامه نگاری به رئیس جمهور آمریکا صحنه ابراز عقیده آزاد همه اقشار و نحله های فکری ایرانی نیست.
کاربر مهمان / 12 November 2011
بنظر میرسدکه آقای راشدان و دوستان همفکر ایشان میتوانند نماینده میلیونها ایرانی باشند که خاموشند و دیگر مایل به مشارکت با سیاستمداران رسمی و غیررسمی رژیم نیستند. امیدوارم که روزی برسد که اوباما از مماشات با خامنهای پشیمان شود.
مجتبی / 13 November 2011
به هر حال در زمانی که راه واقعی برای سنجش اینکه نماینده واقعی مردم کیست وجود ندارد امیر عباس فخر اور هم میتواند ادعای نمایندگی مردم ایران و رهبری جنبش دانشجویی را داشته باشد.
راستی من هم وقتی کار مهاجرتم درست شد برای تحریم کامل ایران و نابودی سرعتر رژیم نامه مینویسم ولی الان یک کم مشکل دارم چون ممکنه کارم را از دست بدم یا اجاره خونم را نتونم بدم یا نتونم شکم خودم و خانواده ام را سیر کنم. لابد گشنگی و فلاکت و بدبختی ملت هم برای این دوستان collateral damage محسوب میشوند. البته با توجه به اینکه دوستان دور از وطن زودتر میتونن بیان و پستهای کشوری را پر کنند و ما از توانایی انها بهره بگیریم زیاده خیالی نیست. صاحبخونه هم میتونه یک کم صبر کنه برای اجاره اش.
کاربر مهمان / 13 November 2011
اينها را راديو انگليسي و ژنرال آمريکايي و با هواپيماي فرانسوي آوردند…
خودشان هم لطف کنند و تا مملکت را بنابودي کامل بکشند.. اينها را بزباله دان تاريخ بياندازند..
تاريخ مصرفشان مدتهاست بسر رسيده….!!!
کاربر مهمان / 13 November 2011
mansour piry khanghahبرادر/رفيق بايد بحال کسانيکه احمدی را برای ساختن بمب اتم دادميزند و چپ و راست دروغ ميگويد متاسف بود…
دولت پاناما برای ساختن دومين کانال پاناما 5 بيليون دلار صرف ميکند که پس از کامل شدن همين مقدار پول سالانه برميگرداند..
او بهمراه دوستان ديپلم ردی اش و مدارک قلا بی بزرگترين درآمد نفتی کشور در شش سال که حدود 500 بيليون دلاربود ساخت دادن باج به روسها و چينی ها وحزب الله و ساير عواملش و ايجاد ايستگاه ماهواره عربی آخوندی وبزرگان !! داخلی کرد تا در صورت گند بالا زدن بگويند..کش ندهيد وزير و خودشرا ابقا کنند..
سالانه بيست هزار نفر در تصادف جاده اي ميميرند..هنوز بزرگراهها همانست که شاه ساخت …
و حالا اين فرد متظاهر دزد و چاپلوس که خيزش مردم ايران را مسخره کرد و حتي افراد را بجرم اهانت به ريس جمهور و معاونان دزدش بزندان و شلاق کشاندرا وطن پرست مينمايد؟!…
کاربر مهمان / 13 November 2011
مطمعنا بناه اوردن به نیروی خارجی انهم دشمن ملت ایران خواسته هیج ایرانی واقعی نیست و هیچ وطن برستی اجازه چنین دخالتی به بیکانکان نخواهد داد
کاربر مهمان / 14 November 2011
درامد 6 سال گذشته 500 بیلیون دلار نبود و 700 بیلیون دلار بود. بجز درامدهای افسانه ای بنیادها و …
آقای رحیمی معاون کنونی رئیس جمهور و رئیس پیشین دیوان محاسبات در پایان خردادماه 87 به مجلس گزارش رسمی داد که تا آن زمان نیمی از درامدهای نفتی سال 86 به خزانه واریز نشده. همین گزارش را در خرداد سال 88 هم داد که همین موضوع برای درامدهای نفتی سال 87 هم تکرار شده . از این گونه مسائل از جمله یک تریلی دلار و طلا یعنی 5/18 میلیارد دلار از ایران در مرز گیر دولت ترکیه افتاده . ووووو ….
اگر این حکومت حتی 10% درمیان مردم طرفدار داشت اجازه میداد تا مخالفانش راهپیمایی کنند، نه این که تمام مخالفان را سرکوب کند و روزنامه ها را تعطیل کند و دست به آن همه اعدام و شکنجه و زندان و تجاوز و … بزند. حتا امثال پالیزدار که دبیر هیات تحقیق و تفحص مجلس همین نظام بود را برای گزارشهایی که براساس مدارک خود قوه قضائیه و بازرسی کل بوده را به زندان نمی انداخت و آن بلا را برسرش نمی آورد . این داستانها تمامی ندارند. ابراهیم از کرج
کاربر مهمان / 14 November 2011
پس آن چند میلیونی که به دعوت خامنه ای در روز 9 دی ماه سال 88 در تهران و شهرستان ها به خیابان آمدند، چه کسانی بودند؟ لطفا واقعیت ها را ببینید. به نظر می رسد بیش از 60 درصد مردم این مملکت هنوز با جمهوری اسلامی اند. ایران فقط تهران نیست آقای فعال دانشجویی! چشمانتان را باز کنید.
سمیرا / 15 November 2011
کاربر میهمانی که پاناما را مثال زده ای.لطفا بفرمایید که اگر در مملکت ما شما رئیس جمهور شدید و تخلفاتی هم از طرف شما صورت گرفت،مسلمانان امروزی و نشسته بر گرده مردم هم حق دارند جهت سقوط دولت شما دست به دامن اجنبی شده و زمینه بمباران کشور و سقوط دولت شما را اماده کنند.ایا شما با روند مبارزه سیاسی مردمی آشنایی دارید.اگر اری محبت بفرمایید و بنده را ارشاد نمایید.از دمکراسی و روش مبارزه دمکراتیک مخصوصا سؤالی نمی کنم،چون هیچ فرد دمکراتی دست گدایی و تملق به سوی دشمن دمکراسی،امریکاییان و صهیونیستها دراز نکرده و نمیکند و روش مبارزه دمکراتیک را هم نمیداند.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 15 November 2011
mansour piry khanghah :
– اولا اگر حکومت دموکراتيک باشد و مقامي دزدي کند، احزاب مخالف و روزنامه ها سبب رسواييي فرد دزد و حتي محاکمه و زنداني فرد ميشود مثل کانادا که وزير انتاريو بخاطر دريافت پيتزا از کابينه اخراج شد..
– مبارزه دمکراتیک فقط در يک کشور دموکراتيک امکان پذير است نه زندان بزرگ ج ا…
– مردم ايران از انقلاب و سقوط شاه قصد ديکتاتوری خليفه فاسدين نداشتند..
– هيچ ايرانی از جنگی ديگر که بخاطر نابخردی و توسعه طلبی آخوندها بوجودآيد استقبال نميکند ولی کسی حاضر نيست بخاطر ساختن کلاهک اتمی و چاشنی بمب اتم ، شهيد جيب گشاد آقايون شود..
– کسی که که خربزه ميخورد لرزش را هم بايد بکشد..
کاربر مهمان / 15 November 2011
mansour piry khanghah :مگراينها ايرانی هستند؟ تعداد زيادشان هندی و عراقی و افغانی هستند..
آرم پرچمشان که از پرچم بنگال کپی کرده اند جنگ عراق را با فکر تسخير عراق ادامه دادند و باعث کشته شدن ميليونها شدند در صورتيکه ميشد قبل از آغاز با مذاکره حل کرد..
حالا هم ميخواهند بقول تو امپرياليست و صيهونيست ! را نابود کنند و مملکت را بکلی نابود کنند….
کاربر مهمان / 15 November 2011
دوستي که نوشته:..آن چند میلیونی که به دعوت خامنه ای در روز 9 دی ماه سال 88 در تهران و شهرستان ها به خیابان آمدند، چه کسانی بودند؟..
سانديس خور نشنيدي؟..
يک تلويزون و روزنامه آزاد در اختيار مردم بجان آمده بگذارند تا ببينيد همينها شعار مرگ بر رهبر خواهند داد….
کاربر مهمان / 15 November 2011
mansour piry khanghah : باباجان اين را که تخلف نميگويند بيليونها دلارپول مردم دربند و زير فشار را با گردن گلفتي خورده اند وهنوز سرپست و مقامشان هستند..!!
کار بجايی کشيده که جهت مقام به سبک قيلم وسترن تيراندازی هم ميکنند..ا
!!ينها خودشان بدترين نوع امپرياليسم هستند که تازه باج هم به چين و کره شمالی و قطر و روسيه هم ميدهند و دست حراج به اموال عمومی مثل بنادر و دريای و گازو خط هوايي و…زده اند.و زندانها را پر از آزادي خواهان کرده اند.
انگليس با هند اينکاررا نکرد…
کاربر مهمان / 15 November 2011
من با شما بسیار موافق هستم و حتی با حمله نظامی هم موافقم که انشا الله صورت خواهد گرفت. مرگ بر مزدوران ج. ا .ا
کاربر مهمان / 16 November 2011
یکی که بنام سمیرا نوشته اند « چند میلیونی به دعوت خامنه ای در روز 9 دی ماه سال 88 در تهران و شهرستان ها به خیابان آمدند … واقعیت ها را ببینید. به نظر می رسد بیش از 60 درصد مردم این مملکت هنوز با جمهوری اسلامی اند. ایران فقط تهران نیست آقای فعال دانشجویی! چشمانتان را باز کنید.»، بهتر آن است که خود چشمش را باز کند. چون اوست که واقعیتها را نمی بیند و حتی وارونه می بیند.
کدام چند میلیون؟ حتی دوربین را در میدان انقلاب جوری ثابت و در یک سو گذاشته بودند که سوی دیگر میدان دیده نشود. اگر رژیم میتوانست چندذ میلیون به خیابان بیاورد چه نیازی به لشکر کشی علیه مردم بی دفاع داشت؟ رژیمی که 60% ملت طرفدارش باشند چه نیازی دارد که این همه سانسور و سرکوب و زندانی و اعدام و شکنجه و تجاوز کند؟ این ششمین پیام است که از تهران میدهم ولی هنوز از شدت فیلتر، نشد که یکی به نتیجه برسد. اگر حکومت 60% طرفدار دارد چرا آزادی های قانونی و انسانی مردم را از مردم دریغ میکند؟ چرا نمی گذارد مخالفان که به نظر شما کمتر هستند راه پیمایی کنند؟ چرا میان موافقان و مخالفان فرق قائل میشود؟ چرا برای مخالفان خودرو و امکانات پذیرایی میگذارد،تعطیلی و اضافه کار میدهد، از دور وبر تهران و شهرستانهای کوچک ، آبادی ها و روستاها و کارخانه ها و مدرسه ها آدم جمع میکند و با هزینه مردم آنها را به خیابانهاتهران می آورد و سیج و سپاه را به پاسداری آنها میگمارد؟ ( میدانیم که در شهرستانهای کوچک و آبادی ها و روستاها درهنگام فراخوان برای تظاهرات حکومتی اگرکسی نیاید شناخته میشود و باید گرفتاریهایی را تحمل کند). ولی در سوی دیگر ( برای مثال ) آقای خامنه ای در نماز جمعه رسما علیه مردم اعلام جنگ و خونریزی میدهد و راه فردا پیمایی آرام مردم را به خاک و خون میکشد؟ آنم عده که به طرفداری حکومت به خیابان آورده شدند اگر ذره ای احساس خطر کنند، ایا به خیابان می ایند؟ رزیمی که 60% طرفدار دارد چه نیازی به این رفتار های متناقض و دوگانه دارد؟ چرا رفراندوم نمیگذارد؟ چرا جلوی ازادی بیان را میگیرد و سانسور و خفقان ایجاد میکند؟ چرا تنها بانوشتن یک نامه و طرح چند پرسش از اقای خامنه ای نویسنده را زندانی میکنند و به زیرشکنجه میبرند؟ آدمی آن همه طرفدار دارد چه نیازی به این کارها دارد؟
دریادریا نفت صادر میشود ولی بگزارش رسمی ماموران همین حکومت ( مانند آقای رحیمی رئیس پیشین دیوان محاسبات و معاون کنونی رئیس جمهور ) برای نمونه ، نیمی از درامدهای نفتی سالهای 86 و 87 به خزانه واریز نشده، تریلی تریلی دلار و طلا از کشور خارج میشود، درامدهای نجومی بنیادها بی حسابرسی و بی کنترل در دست اقای خامنه ای متمرکز است؟ و مردم با این همه اعتیاد و بیکاری و نابساماتی اجتماعی و اقتصادی دست به گریبانند؟ ازاین همه به شما چه میرسد که ارزش آن را داشته باشد که از این همه جنایت و خیانت و نایسامانی دفاع بکنید؟ تاکی به حکومتهای ضدانسانی و نامردمی روس و چین و حکومت بعثی سوریه و دیگر عربها آن همه امتیاز دادن و ذلت کشیدن؟ شما چشمتان را بازکنید و ببینید که برسرمردم چه آورده اید و ایران را ویران کرده اید. ایران سال 86 را با چین، ترکیه، مالزی، امارات عربی و قطر و سنگاپور آن زمان مقایسه کنید و ایران امروز را با وضع امروز آن کشورها بسنجید بلکه اگر ذره ای وجدان در شما باقی مانده از خواب مرگ بیدار شوید و به خود بیایید. تهران ـ بابک
کاربر مهمان / 19 November 2011
آن اقایی که نوشته اند چند میلیونی که به دعوت آقای خامنه ای در روز 9 دی ماه سال 88 در تهران و شهرستان ها به خیابان آمدند(!). آخر مردحسابی کدام چند میلیون؟! اگر حکومت میتوانست چند میلیون را به میدان بیاورد که نیازی به سرکوب و کشتار مخالفان نداشت، نیازی به بستن روزنامه ها و سرکوب روزنامه نگاران نداشت، اگر میتوانست چند میلیون به خیابان بیاورد که به مخالفان هم براساس قاون اساسی اجازه راه پیمایی میداد، نیازی نداشت اینترنت را انقدر کندیا گاهی آن را ببندد. نیازی نداشت… !
در آن روز درتهران دوربین را در یک جهت ثابت کاشته بودند تا طرف دیگر میدان دیده نشود. آن همه تبلیغ و امتیاز دادن و تعطیل کردن ادارات و اضافه کار دادن و کشیدن کارکنان بعضی سازمانها و کارگران چندکارخانه و ازاین روستا و آن آبادی دوروبر کرج و … ورامین عده ای را جمع کردن و آوردن و … ( با این که در شهرها و روستا ها و ابادیها اگر کسی نیاید معلوم میشود و تبعاتی دارد) ، سربازها و بسیجی ها را از پادگانها آوردن و … با این همه نتوانست آن اندازه نیرو بیاورد که یک دهم راه پیمایان بقول فرمانده سپاه تهران 5/3 میلیون نفری مخالفان تنها درتهران باشند. باور کنید بسیاری از آنها هم بفرمایش شما با درخواست اقای خامنه ای آمده بودند، اگر تهدیدهایی که برای مخالفان هست برای آنها بود هرگز نمی آمدند و نخواهند آمد.
اجازه بدهید بدون کشتار و سرکوب وزندان و تجاوز و شکنجه و … مردم مخالف بیایند راپیمایی ، در برابر طرفداران حکومت هم روزی دیگر یایند، تا مقایسه کنید ببینید کدام چه درصدی از جمعیت کشورند. وقتی حاکم به طرفدارانش آن همه امتیاز میدهد و بقول شما با دعوت او می آیند ( پذیرایی هم میشوند، خودرو برای رفت و آمد هم برایشان گذاشته میشود، پاسدارها از آنها پاسداری هم میکنند، صدا وسیما برایشان تبلیغ هم میکند و بسیاری امتیازهای دیگر باریشان هست ) ولی همین رهبر در نماز جمعه رسما میگوید اگر خونی ریخته شود … ( یعنی تهدید به کشتار میکند )، و بعد راهپیمایی آرام و بی سروصدای مردم را به خاک و خون میکشد، علیه ملت بی دفاع خود اسلحه و لشکر میکشد، آیا چنین رهبری خودش اطمینانی به طرفداری مردم دارد؟ اگر داشت که مخالف و موافق را یکسان میدید و برای هردو برابر قانون حقوق یکسان قائل بود. تفاوت رفتار را ببینید از کجاست تا به کجا! حکومتی که چندمیلیون طرفدار داشته باشد که نیازی به این همه سرکوب و کشتار و شکنجه و اعدام و ساسور و … ندارد. تهران ـ بابک
کاربر مهمان / 18 November 2011
شماها چقدر از علم سیاست بی بهره هستید!اقایان و خانمهای محترم شما که نه مفهوم دمکراسی و نه روش مبارزات دمکراتیک را می دانید،چگونه میخواهید یک نظام مردمسالاری را در ایران بنیان گذار باشید؟مگر شمایان نمی داند که حمایت اجنبی یعنی وام دار کردن خود به انان؟خب اکنون بفرمائید که کدام دولت استعمار گر به شما مفت و مجانی کمک می کند که بر سر قدرت بیائید و مانع از دخالت ان دولت در امور کشور خود بشوید؟شمایان هنوز نمیدانید که چرا اجنبی به این و ان امکانات و یا اسلحه و پول و جایزه میدهد؟ایا نمی دانید که همین امریکائیان مدافع کنونی شما همان رفتاری را با شما خواهند داشت که با افغان ها و عراقیان و لیبیائی ها دارند.ایا نمی فهمید که امریکا کمک مالی و حق عضویت خود به یونسکو را به چه خاطر قطع کرده است.ایا امریکا نمیتواند کشور فلسطین را طبق قرارداد صلح ١٩٦٧ به رسمیت بشناسد و جنگ افروزی صهیونیستهای نژادپرست را خاتمه دهد و مانع هرگونه بهانه از طرف فلسطینیان بشود؟دوستان با این تفکرات خام و خیالات واهی که نمیشود مردمسالاری را بوجود آورد.چه رسد به اینکه مطبوعات آزاد داشته باشیم که بخواهد به شما دیکتاتوران جدید ایراد بگیرد و باعث سرنگونی وزیری از کابینه شما باشد.شمایان حتی امرز که قدرتی ندارید از درج عقاید دیگران در رادو زمانه که متعلق به اجنبی است ناراحتید،چه رسد به اینکه کاره ای باشید.ایجاد دمکراسی و دمکرات شد بسیار سخت است و اینقدر پز دمکرات بودن ندهید.در نوشته های همه مسئولین و خبرنگاران و سیاسیون و مخصوصا عملکرد آنان میتوان میزان اگاهی انان از دمکراسی و ازادی و عدالت اجتماعی و نیز انسانیت و صداقتشان را به خوبی دریافت.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 18 November 2011
پیام میدهیم ولی یا از ایجا (تهران) نمی رسد یا میرسد و نشان نمی دهند
کاربر مهمان / 19 November 2011
ر روز 9 دی کدام میلیون نفر آمدند؟! اگر میتوانستند میلیون نفر بیاورند به میدان که آن همه درست به سرکوب و کشتار و زندانی کردن و تجاوز و شکنجه و اعدام و سانسور نمی زدند؟ آن مقدار هم که «آورده شدند» اگر سرسوزنی احتمال خطر میدادند هرگز نمی آمدند. آقای خامنه ای با هزینه مردم با مردم میجنگد و راه پیمایی آرام مردم بی دفاع را به خاک و خون میکشد ولی با هزینه مردم عده ای را از کارخانه ها و برخی سازمانها و مدرسه های اطراف تهران و سرباز و بسیجی و … را می آورد و برایشان همه گونه امکانات فراهم میکند و صداوسیما فیلم برمیدارد و تبلیغات میکندو … ! ایا میشود این دوحالت را با هم سنجید ونتیجه گرفت که حکومت طرفدار دارد؟ احمدی از کرج
کاربر مهمان / 19 November 2011
1 ـ در یک یادداشت بجای ایران 56 نوشتم ایران 86 خواهشمندم اصلاح بفرمایید 2 ـ آقای پیرخانقاه (باحروف لاتین)، آیا شما که از حاکمان جمهوری اسلامی با این سابقه سی ساله دفاع میکنید حق دارید به مخالفان حکومت توهین کنیدو بگویید نفهم، دیکتانورو نادمکرات و بی تحمل و مانند اینها؟ آیا شما نمیدانید مردم برای چه انقلاب کردندو حاکمان جمهوری اسلامی با ایران و ایرانی چه کردند؟ آیا مردم انقلاب کردند که امثال آقایان خمینی، رفسنجانی، شیخ محمدیزدی، خامنه ای، مصباح و … همه عمر حاکم باشند و کشور را به این روز بیندازند؟ امروز مسئله مردم مسئله فلسطین و سوریه و لبنان نیست، اگرامریکا و اسرائیل دشمن باشند ( که جای بحث دارد) دشمن هزار بار بدتر از آنها همین حاکمان جمهوری اسلامی هستند. مسئله مردم ایران این حکومت سراسر فساد و ستمگراست و حاکمانی که اوجب واجبات برایشان حفظ حکومت و ثروت نامشروعی است که از مردم دزدیده اند. دشمن مردم ایران حاکمانی هستند که میخواهند بهرقیمتی شده با سرکوب و کشتار، اعدام، شکنجه، تجاوز به دختران وپسران مردم، با سانسور، بستن روزنامه ها، به خاک و خون کشیدن راه پیمایی آرام مردم بی دفاع، با امتیاز دادن به حکومت های فرومایه چین و روسیه و با هر خفت و ذلت دربرابر آنها، در قدرت و حکومت باقی بمانند. مگر قرار است امریکا برخلاف سود و مصلحت خود رفتار کند؟ همین مردم ازستم حکومت شاه و ساواکش قیام کردند، ولی امروز با همه ستمها وکشتارها وغارتهایی که حاکمان جمهوری اسلامی کرده اند مردم میگویند صد رحمت به همان شاه، صد رحمت به همان امریکا. امریکا چه بدی کرده یا میکند که این حاکمان هزاربار بدترش را نکرده اند؟ آنچه این حاکمان با این مردم میکنند آیا اسرائیلیها با فلسطینی ها کرده اند ویا میکنند؟ سیاست رسمی و بارها اعلام شده حکومت بعثی سوریه تجزیه ایران است، ببینید این حکومت دراین سی سال چه سرمایه هایی از ایران رابرای کمک به آن هزینه کرده و چه نیرویی از این کشور را به پشتیبانی از بعثیهای سوریه بکار گرفته. سران حماس و حزب الله لبنان بصراحت خلیج فارس را عربی میخوانند ولی ببینید که حکومت ما چه سرمایه هایی ازایران را به آنها میدهد. دریادریا نفت صادر میشود ولی بخش مهمی از پولها به خزانه واریز نمیشود، سرمایه ها و درامدهای بنیادها که بیش از نیمی از اقتصاد کشور هستند بی حساب و کتاب و بی حسابرسی در اختیار اقای خامنه ای است. تنها همین سال گذشته 5/18 میلیارد دلار پول و طلا گیر دولت ترکیه افتاده، به گزارش آقای رحیمی معاون کنونی رئیس جمهور و رئیس وقت دیوان محاسبات نیمی از درامدهای نفتی سالهای 86 و 87 به خزانه واریز نشده. آقای عباس پالیزدار که براساس مدارک سازمان بازرسی کل و قوه قضائیه بخش کوچکی از فساد سران حکومت و ایت الله ها را افشا کرد ببینید به چه روزی افتاده؟ آقای نوری زاد که از نزدیکان اقای خامنه ای و ستایشگر ایشان بوده با نوشتن یک نامه ببینید به چه روزی دچار شده. هیچ کس نیست که دراین سی سال نامه ای نوشته یا زبانی انتقادی به حکومت و رهبرانش کرده باشد که اورا لجن مال نکرده به زندان وشکنجه و هزار مصیبت دیگر دچار نکرده باشند، برخی را هم اعدام کرده اند. خود وزارت اطلاعات سالها شهروندان ایرانی را قطعه قطعه میکرد و آن را به گردن دیگران می انداخت. و اکنون نیز … ! شما بهتر میدانید. به کوی دانشگاه حمله کردند، بجای حمله کنندگان ومجرمان، دانشجویان را محکوم و زندانی وشکنجه کردند. آقای خامنه ای به دیگران میگوید بصیرت ندارید. ولی نگاه کنید سرهمین پشتیبانی خونبار ازآقای احمدی نژاد چه کسی بصیرت نداشت؟ چرا ازایشان بت ساخته اید؟ آیا درمیان ده ها میلیوون نفر ایرانی کس دیگری نیست که ازایشان شایسته تر باشد؟! چرا باید ایشان برای همه عمر حاکم باشد و این همه ستم و فساد و بدبختی ادامه یابد؟ کدام را بگویم که فساد و جنایت و غارت تمامی ندارد. اقتصاد ورشکسته، وضعیت اجتماعی خراب، خفقان و سانسور برقرار، در سیاست خارجی نادانی و خفت و خواری و امتیاز دادن به عربها و چین و روس بیداد میکند. ناامنی کشور را فراگرفته، ولی پلیس بجای پاسداری از مردم یکی از بزرگترین عاملان ناامنی شده. حاکمان و مامورانشان با هزینه ملت برای پاسداری از حکومت سراسر ستم و ننگ و فساد خود ازهیچ جنایتی پرهیز نمیکنند. حاکمان در غارت سرمایه و دارایی های ملی و در سرکوب و کشتار و شکنجه و اعدام و تجاوز به نوامیس مردم حدو اندازه نمیشناسند. آن وقت همه اینها را مردم رها کنند و شعار ضداسرائیلی و ضدامریکایی بدهند؟! دشمن درخانه ماست و از هیچ جنایت و چپاول و ستمگری واهمه و پرهیز ندارد، کشور را دارد نابود میکند، ما اینها را رها کنیم و سرگرم شعار مرگ برامریکا و مرگ براسرائیل باشیم؟! همین برادران عرب شما اگر یک روز خطر اسرائیل رااز خود دور ببینند خاک خوزستان را در توبره خواهند کرد. سیاست رسمی جمهوری اسلامی نابودی فرهنگ ایرانی و معرب کردن کشوراست، سرمایه ها را به لبنان و سوریه و غزه میفرستد ولی هربار چندماه چندماه که کارگران درایران حقوق نمیگیرند. دوروبربیمارستان لبافی نژاد درتهران را بگردید ببینید چه تعداد جوانان چه تعداد آگهی برای فروش کلیه زده اند. در روستاهای کرمان، یزد، سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان وحتی مازندران ببنید فقر و بیداد چه میکند. بقول سردار عباسی کار به جایی رسیده که هفته هفته هواپیما هواپیما زنها و دخترهای یایرانی را به شیخ نشینهای جنوب خلیج فارس میبرند و حراج میزنند. ****** مردم اینها را رها کنند و سرگرم دعوای عربها و اسرائیل شوند یا سرگم شعار مرگ برامریکا شوند که چه بشود؟ ایران پیش از انقلاب را با چین و امارت و قطر و ترکیه و کره و مالزی و سنگاپور آن زمان مقایسه کنید، وضع ایران جمهوری اسلامی را امروزه با وضع آن کشورهای مقایسه کنید! هنوز مردم صبرکنند و باز با شعار امثال شما و رهبران جمهوری اسلامی سرگرم باشند؟ شما چه گلی به سراین ملت زدید که توقع دارید مردم بهترازاین با شما سخن بگویندو طرفدار شما باشند؟ مگر شما به مردم اجازه میدهید درکشور خود درباره حکومت خود با ازادی حرف بزنند؟ مگر شما با مردم با اصول دمکراسی و عدالت و انصاف و ادب رفتار میکنید؟ کارنامه خود را دراین سی سال درارتباط با مردم نگاه کنید و بیندیشید. تازه زبان سرزنش و توهین هم دارید؟! والله این شما و رهبرانتان هستید که مردم را به روزی انداخته اید که برخی اینگونه از حمله امریکا سخن میگویند. وگرنه ایرانی کی میخواست و میخواهد که به کشورش حمله کنند؟ هرگز نمیخواهد. شما مردم را به سنوه آورده اید. ازهیچ جنایت و خیانتی هم فروگزار نمیکنید. ببینید در برابر حاکمان پلید روس وچین و امارات و آن دیگر عربها با چه خفت و ذلت رفتار میکنید! امریکا و اسرائیل بد، ولی از کدامشان بدترند؟ ما را با دعوای عربها و اسرائیل چکار؟ هیچ دلیلی برای دشمنی با اسرائیل نداریم. مگر این که این حاکمان برای سرگرم کردن همه با دشمنهایی که میتراشند وبا برجسته کردن مسائل دیگران و تبلیغ شبانه روزی، نظرها را از مصیبتهای داخلی به سوی دیگری جلب کنند. شما انتظار دارید مردم چگونه حرف بزنند؟ حاکمان اسلامی کدام حریم را رعایت کرده اند، کدام ستمی بوده که نکرده اند، کدام بلایی بوده که برسرایران و ایرانی نیاورده اند که شما انتظار دارید درباره آنها این گونه حرف نزنند؟*********** تهران ـ بابک
کاربر مهمان / 19 November 2011
اقای بابک خان این داستانهایی را که تو امروز یاد گرفته ای ما سی و دو سال پیش از رفقای کمونیست شما ( هموطنان خودم) هزاران بار شنیده و خوانده ام.*****.شما هنوز متوجه نمی شوید که منظور یک فرد معترض اجتماعی و مدافع مردمسالاری از استقلال و انقلاب وروش مبارزه مسالمت آمیز و یا آشتی ملی چیست و چه می خواهد؟ان مطالبی که در بالا نوشته اید یک کپی از نظرات رفقا ست با تغییرات ناچیزی برای مطرح کردن خودتان.اقا جان دمکراسی یعنی احترام به عقاید مخالف و نه تهمت زدن و یا به زور چماق مطلبی را حتی اگر صد در صد درست باشد ،در مغز دیگران فرو کردن.عزیز من از نوشته هر کسی مشخص است که از ازادی بیان چه می فهمد.کسی که بجای نقد مطلبی مدام در محکوم کردن رقیب انهم با حیله گری و تهمت زدن به او، تلاش میکند که حقانیت خود را ثابت کند؛مطمئن او فقط یک معترض مغرض است که منافع شخصی اش به خطر افتاده و از اینرو به حکام می تازد و یا یک مزدور است و یا یک ماجراجوی غیر سیاسی.هرگز یک فرد سیاسی مستقل منافع ملّی را قربانی منافع حزبی،سازمان و یاگروهی و شخص خود نمیکند.لذا مطالعه بفرمایید که مردم سالاری چیست و آزادی بیان واقعی در قوانین مردم سالارانه چه حد و مرزی دارد و بعد کپی مطالب دیگران را منعکس کنید.بنده صد بار گفته ام یک فرد معترض اجتماعی طرفدار مردمسالاری هستم و شما می فرمائید طرفدار دیکتاتوری هستم.صد بار نوشتم که یک فرد دمکرات هرگز دستمال کشی نمیکنه و ترجیح میدهد دیکتاتور خودی بالاسرش باشه و تو سرش بزنه ولی نوکر اجنبی نباشه…شما که این جمله را نمیفهمید،هتر ات که ه جای اتلاف وقت،از سیاسیون باشعور حزبی و سازمانی خود بخواهید که انان این جمله من را برایتان به زبانی که می فهمید بگویند.******
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 24 November 2011
خجالت آوره. شماها که با کوچکترین مساله ای فرار کردین صلاحیت نسخه پیچیدن برای داخل رو ندارین.
کاربر مهمان / 19 August 2012