در اغلب کشورهایی که از نبود آزادی بیان و رقابت‏های حزبی رنج می‏برند، جنبش دانشجویی بار عوارض این استبداد را به دوش می‏کشد و بسیاری از فعالیت‏ها و گروه‏بندی‏های سیاسی در آن تبلور می‏یابد.

در ایران نیز همین‏گونه است و جنبش دانشجویی، اغلب پرچم اعتراض‏های سیاسی را در اوج خفقان و اختناق به دوش کشیده است و همواره به عنوان جنبشی پویا و پرتوان، پرچم‏دار اعتراض بوده است.

این موضوع تنها به سه دهه‏ی عمر جمهوری اسلامی خلاصه نمی‏شود. خط پیوستهای که ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ را به ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و بالاخره به ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ وصل می‏کند، نموادر حرکتی است که نسل‏های مختلف آن را تداوم بخشیده‏اند.

شکاف بین دو نسل

انجمن حقوق بشری “سیمرغ” به مناسبت ۱۸ تیر، برنامه‏ای با حضور دانشجویان از طیف‏های مختلف، از دانشجویان چپ گرفته تا دانشجویان فعال در دفتر تحکیم وحدت، در روز نهم ژوییه در شهر دورتموند برگزار کرده است.

در این برنامه سعید حبیبی، علی هنری، امیر معماریان و فرشید آذرنیوش سخنرانی داشته اند.

محسن پرتو، سخن‏گوی انجمن حقوق بشری در دورتموند، هدف از برگزاری این برنامه را این‏گونه توضیح می‏دهد:

محسن پرتو: ما بر این اعتقادیم که جمهوری اسلامی آگاهانه کاری کرده است که این گسست بین این دو نسل به‏وجود بیاید و تبادل اندیشه و تجربه مبارزاتی‏شان دچار وقفه بشود. ما بر این باوریم که این فعالین دانشجویی جوان می‏توانند حلقه‏ای از این زنجیره‏ی مبارزاتی دانشجویی باشند که افزون شود بر مبارزات نسل ما.

«از یک طرف گرامی‏داشت روز ۱۸ تیر است، ولی انگیزه‏ی اصلی ما این است که دانشجویان از طیف‏های گوناگون بتوانند کانال‏های فعالیتی خودشان را بیشتر برای ما توضیح بدهند.
برای بخشی از نسل ما که در برون مرزهای ایران زندگی میکند، عدم آگاهی از فعالیت‏های دانشجویان در دو دهه‏ی اخیر در ایران، باعث یک سری پیش‏داوری در ما شده است و این موضوع را در زندگی روزمره و یا در برخورد این دو نسل با هم شاهد هستیم. به این دلیل چنین برنامه‏ای می‏تواند این پیش‏داوری‏ها را برطرف کند و باعث نزدیکی این دو نسل بشود.


ما بر این اعتقادیم که جمهوری اسلامی آگاهانه کاری کرده است که این گسست بین این دو نسل به‏وجود بیاید و تبادل اندیشه و تجربه مبارزاتی‏شان دچار وقفه بشود. ما بر این باوریم که این فعالین دانشجویی جوان می‏توانند حلقه‏ای از این زنجیره‏ی مبارزاتی دانشجویی باشند که افزون شود بر مبارزات نسل ما.
انگیزه‏ی دیگر ما این است که در پاس‏داشت ارزش‏های حقوق بشری، این تریبون را در اختیار طیف‏های گوناگون در پیوند با آزادی بیان و آزادی ابراز عقیده قرار دهیم. »

۱۸ تیر و “تحکیم وحدت”

مجموعه رخدادهایی که آن را با نام “۱۸ تیر” میشناسیم و نقطه عطفی در جنبش دانشجویی ایران محسوب میشود، باتوقیف روزنامه “سلام” شروع شد. بعد از ظهر پنجشنبه ۱۷ تیرماه دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در اعتراض به این توقیف دست به تحصن زدند. نیمههای شب و در اولین ساعات آغازین روز جمعه ۱۸ تیرماه اولین حملات نیروهای امنیتی و لباس شخصی به کوی آغاز شد، حملاتی که تا روز ۲۱ تیرماه ادامه داشت.

امیر معماریان، ورودی سال ۸۴ رشته‏ی مکانیک دانشگاه ابهر، دبیر سابق انجمن اسلامی این دانشگاه و دانشجوی محروم از تحصیل، در زمستان ۸۸ مجبور به ترک ایران شد و اکنون عضو هیأت تحریریه‏ی سایت “دانشجونیوز” است.

امیر معماریان: دوستان با هسته‏ی مرکزی نهاد قدرت در ارتباط بودند و آن‏ها هم بسیار ترسیده بودند و آماده‏ی ارائه‏ی امتیازات شده بودند. اما در این بین − می‏توان گفت − اهمال و سستی خاتمی، کمر این حرکت را شکست. 

امیر معماریان در پاسخ به پرسش من در مورد ۱۸ تیر و نقش “تحکیم وحدت” میگوید:

«شروع ۱۸ تیر با تحکیم وحدت نبود. یعنی حادثه اتفاق افتاد، ولی از فردای آن روز تحکیم وارد ماجرا شد. مسئولین آن روز تحکیم، آقایان عطری و افشاری بودند. تحکیم سعی کرد با واضح کردن خواسته‏ها و مطالبات به طرف مذاکره با نهاد قدرت و گرفتن امتیازات پیش برود.
این روند داشت طی می‏شد، دوستان با هسته‏ی مرکزی نهاد قدرت در ارتباط بودند و آن‏ها هم بسیار ترسیده بودند و آماده‏ی ارائه‏ی امتیازات شده بودند. اما در این بین − می‏توان گفت − اهمال و سستی خاتمی، کمر این حرکت را شکست.
این روز و اتفاقاتی که در آن یک هفته افتاد، تأثیر بسیار زیادی در روند جنبش دانشجویی داشت. یعنی جنبش دانشجویی عملاً متوجه شد و واقعه ۱۸ تیر این دستاورد را برای جنبش دانشجویی داشت که اصلاح‏طلبان حکومتی به هیچ‏عنوان نمی‏توانند تکیه‏گاه مطمئنی برای حرکت‏های آزادی‏خواهی، حق‏خواهی، برابری طلبی و دمکراسی‏طلبی دانشجویی باشند. از آن روز است که می‏توان گفت جنبش دانشجویی خود را حتی از بدنه‏ی اصلاح‏طلبان حکومتی جدا کرد.
مطمئناً بسیاری از دانشجویان و تحکیم، راه تغییر را، بیشتر راه رفرم می‏دانند. یعنی کم‏هزینه‏ترین راه را رفرم می‏دانند، ولی بسیاری از رفرمیست‏هایی که اکنون در صحنه‏ی سیاسی کشور نقش بازی می‏کنند، در سال ۷۸ نشان دادند که نقطه‏ی اتکای مناسبی نمی‏توانند باشند.
این نکته را راجع به اصلاح‏طلبان در سال ۱۳۷۸ گفتم. چون در سال ۱۳۸۸، بسیاری از اصلاح‏طلبان، مانند آقای مصطفی تاج‏زاده، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، دیگر آن اشخاصی نبودند که در سال ۷۸ بودند. بسیار فرق کرده بودند، رادیکال شده بودند و خواسته‏ها و مواضع‏شان بسیار رادیکال شده بود.
اما مطمئناً جنبش دانشجویی با بسیاری از اصلاح‏طلبانی که از سال ۸۸ به این‏سو، به وظایف تاریخی خودشان عمل نکردند، زاویه‏ی جدی دارد.»

استراتژی عبور از خاتمی

انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۸ سکوی پرشی بود برای محدود کردن آزادی‏های مدنی و اخراج دانشجویان چپ و بسیاری از اساتید سکولار. بازوی اجرایی این حرکت در دانشگاه‏ها، انجمن‏های اسلامی بودند. اما همین انجمن اسلامی و تشکل پیوند‏ دهنده‏ی آن‏ها، یعنی دفتر “تحکیم وحدت”، در طی سه دهه و با پا گذاشتن نسل جدید، تغییر کرد و این تغییر بر خلاف حرکت اولیه‏ی آن، در تقابل با حکومت بود.

امیر معماریان، از دانشجویان فعال در انجمن اسلامی، از فراز و فرود تحکیم وحدت می‏گوید:

«چهارچوب دفتر تحکیم وحدت بعد از دیدار فعالین دانشجویی وقت در سال ۱۳۵۸ با آیت‏الله خمینی که آیت‏الله خمینی به آن‏ها گفت: بروید تحکیم وحدت کنید، شکل گرفت. جالب این است که محمود احمدی‏نژاد هم یکی از مؤسیسن دفتر تحکیم وحدت است.
این روند، یعنی حمایت بی‏دریغ از حکومت ادامه داشت تا می‏رسیم به سال ۱۳۶۸ و انتخاب آیت‏الله خامنه‏ای برای رهبری حکومت اسلامی. در این‏جاست که دفتر تحکیم وحدت کمی زاویه پیدا می‏کند با حکومت، ولی نه به عنوان منتقد کلی.
این مسئله در سال ۱۳۷۶، به حضور دفتر تحکیم وحدت در طیف اصلاح‏طلبان که آن موقع نام‏شان “طیف دوم خردادی‏ها” بود، می‏انجامد. در این‏جا دیگر دفتر تحکیم تبدیل شده به یک طیف منتقد و این یکی از آن سرفصل‏های خیلی مهم دفتر تحکیم است.

مسئله‏ی بعدی و چرخش بسیار بزرگ این تشکل، در نشست گرگان دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۷۹ اتفاق افتاد که آقای علی افشاری دبیر سیاسی تشکیلات دفتر تحکیم، استراتژی عبور از خاتمی را مطرح می‏کند. به این معنا که دفتر تحکیم وحدت تصمیم می‏گیرد که خود را کامل از نهاد قدرت جدا کند و منتقد تمام عیار قدرت بشود. این هم یکی از سرفصل‏های بسیار مهم تحکیم است.
این مسئله در سال ۸۴، دوباره رادیکال‏تر می‏شود، با عدم حمایت دفتر تحکیم از اصلاح‏طلب‏ها در انتخابات که عملاً نشان می‏دهد دیگر امیدی به روند اصلاح‏طلبی و رفرم در کشور ندارد.»

امیر معماریان: بسیاری از دوستان چپ، علاقه به حرکت‏های رادیکال داشتند. حرکت‏هایی که متأسفانه عمر حرکت‏های دانشجویی را بسیار کوتاه می‏کرد و سریعاً از سوی حکومت سرکوب می‏شد. 

از امیر معماریان در مورد امکان حرکت دانشجویان چپ در تحکیم وحدت پرسیدم. به نظر او:

«یکی از بزرگ‏ترین استراتژی‏هایی که در تحکیم، از شروع سالیان حرکت انتقادی و مخالفتی‏اش با حکومت وجود داشت، حرکت در مسیری بود که بتوان ادامه‏ی حیات داد. ولی بسیاری از دوستان چپ، علاقه به حرکت‏های رادیکال داشتند. حرکت‏هایی که متأسفانه عمر حرکت‏های دانشجویی را بسیار کوتاه می‏کرد و سریعاً از سوی حکومت سرکوب می‏شد.
ولی پاسخ روشن به سئوال شما این است که نه؛ به هیچ عنوان این‏طور نبود که دانشجویان چپ نتوانند در تحکیم فعالیت کنند. نمونه‏ی واضح آن آقای سعید حبیبی، یکی از فعال‏ترین دانشجویان چپ است که در تحکیم به عنوان دبیر سیاسی دفتر تحکیم انتخاب می‏شوند. آقای مرتضی اصلاحچی یکی دیگر از دوستان چپ ما بودند که در تحکیم حضور داشتند.»

کمیته هتاب

فرشید آذرنیوش، ورودی سال ۸۴، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه بین‏المللی قزوین است. وی دبیر “کمیته‏ی فرهنگی هتاب” بود که یک کمیته‏ی فرهنگی کردی محسوب می‏شد و نشریه‏ی مستقلی نیز منتشر می‏کرد. “هتاب” به زبان کردی، به مفهوم خورشید است. این انجمن فرهنگی، فعالیت خود را از اوایل دهه‏ی ۸۰ آغاز نمود و سویه‏ی آن مطلوب حکومت نبود.

فرشید آذرنیوش در مورد فعالیت‏های این کمیته می‏گوید:

«فعالیت‏های این کمیته به‏گونه‏ای بود که با دانشجویان کرد سایر دانشگاه‏ها در ارتباط بود، کلاس‏های زبان برگزار می‏کرد و نهایتاً برگزاری یک سری جلسات با حضور نویسندگان، روشنفکران، استادان دانشگاه و یا روزنامه‏نگاران جزو فعالیت‏های آن بود.
البته این جلسات و گفت‏وگوها مطلوب حاکمیت نبود. یک سال ادامه پیدا کرد و دانشجویان از همه‏ی قشرها و حتی غیرکرد نیز در این کمیته عضو بودند. اما از سال ۸۶ این کمیته مشمول یک‏سری قوانین وزارت علوم شد، به عنوان تهدید تلقی گردید و از نیمه‏ی دوم سال ۸۶، عملاً فعالیت آن به‏صورت کامل تعطیل شد.»

دو طیف اصلاح طلبان

فرشید آذرنیوش: در بسته‏ترین شرایط هم باز به‏خاطر حفظ قدرت و مناسک قدرتی خودشان، حتی حاضر نیستند صندلی قدرت را رها کنند.

فرشید آذرنیوش دو گروه از اصللاح‏طلبان را از هم تمیز می‏دهد و معتقد است:

«گروهی که به لحاظ اندیشه‏ی سیاسی، قائل به اصلاح‏طلبی در روش و نه در استراتژی هستند و گروه دیگر به اصلاح‏طلبی هم در روش و هم در استراتژی معتقد‏ند. این گروه در بسته‏ترین شرایط هم باز به‏خاطر حفظ قدرت و مناسک قدرتی خودشان، حتی حاضر نیستند صندلی قدرت را رها کنند.

اما در طرف مقابل‏شان، یک سری نیروهای دیگر، از جمله دفتر تحکیم وحدت هستند که هرچند به عنوان نیروی دانشجویی اپوزیسیون شناخته می‏شد، اما خیلی با گروه اول که استراتژی‏شان استراتژی اصلاح‏طلبی نیست، متفاوت هستند، آنان دیگر قائل هستند که نظام قابل اصلاح نیست.

موسوی و کروبی در روند از این نیروها بسیار فاصله گرفتند. اما نیروهایی که بعد از سرکوب‏ها و قصاوتی که این حاکمان در حق مردم و معترضین انجام دادند، دوباره قائل به مشارکت در حکومت شدند، این‏جا دیگر از دایره‏ی اصلاح‏طلبی به آن مفهوم سیاسی خارج شده‏اند. یعنی اصلاح‏طلبی فقط به منظور امتیازدهی و ماندن در قدرت به هر بهانه‏ای نیست.
من قاصر بودن جنبش‏های دانشجویی شناسنامه‏دار را خیلی بیشتر از فعالین کرد می‏دانم و معتقدم که این جریانات شناسنامه‏دار منتقد، از جمله دفتر تحکیم وحدت نتوانستند ارتباط موفقی با فعالان قومیتی برقرار کند و عملاً می‏توان گفت تا حدودی به مطالبات فعالان قومیتی در دانشگاه‏ها بی‏توجه بود.»

نقطه پیوند فعالان دانشجویی و اقلیت های قومی و مذهبی

فرشید آذرنیوش هم‏چنین دبیر کمیته‏ی پی‏گیری حقوقی دانشگاه بوده و با توجه به صدور احکام سنگین برای دانشجویان، این کمیته بر روی رایزنی تمرکز داشت. بعدها با فشارهای حکومت، همه‏ی این فعالیت‏ها تعطیل شد.


وی حرکت آتی دانشجویان را این‏گونه ارزیابی می‏کند:

«جریانات دانشجویی نیاز خیلی جدی‏ای به تفاهم و تعامل با فعالان قومیتی در دانشگاه دارند که واقعاً به صورت جدی، مورد تبعیض، فشار و حتی بسیار بیشتر از فعالین سیاسی واقع شده‏اند. شاید بتوان گفت که بازیابی قوای جریانات دانشجویی تا حدود زیادی در گرو تعامل و گفت‏وگویی است که بین جریانات دانشجویی و اقلیت‏های قومی و مذهبی‏ باید صورت بگیرد.
نارضایتی‏ها خیلی در دانشگاه‏ها زیاد است و من امیدوارم از طرف جریانات دانشجویی و فعالینی که سابقه‏دار هستند و تا حدود زیادی شاید بطور نسبی فعال هستند، مطالبات فعالین قومیتی مورد توجه و ارزیابی قرار بگیرد.
چرا که مطالبات فعالین قومیتی در دانشگاه‏ها، در مواردی با فضا و جریانات منتقد موازی است و در موارد زیادی هم مستقل است و لازم است که از طرف جریانات دانشجویی مورد ارزیابی و مطالعه قرار گرفته بشود تا بتوان این گسست را از بین برد و جبهه‏ی منتقد را تا حدودی تقویت کرد.»