به نظر من در شرایطی که جوانههای ارتباط گیری و سازمان یابی مستقل و حتی سراسری در میان زحمتکشان، چشم گیرتر میگردد و اصلاحطلبان درمانده تر از پیش برای رانده نشدن از بساط حکومتی، همچنان به کرامات و الطاف رهبری نظام دل بستهاند، شرکت در انتخابات اشتباه بزرگی است. تردیدی نیست که اکثریت شرکت کنندگان در انتخاباتهای جمهوری اسلامی توهمی نسبت به جمهوری اسلامی ندارند و بخش قابل توجهی از آنها فکر میکنند با رأی اعتراضی خود، نارضایی شان را از دستگاه ولایت نشان میدهند؛ اما فراموش نباید کرد که پدیده انتخابات در جمهوری اسلامی قاعدتاً بیش از همه به این نظام جهنمی کمک میکند.
انتخابات بدون حق انتخاب
در جمهوری اسلامی همه جمعیت بالای هژده سال کشور، بی استثناء، حق دارند رأی بدهند و تشویق میشوند که رأی بدهند، اما تقریباً هیچ یک از آنها نه حق انتخاب شدن دارند و نه حتی حق انتخاب کردن. این حرف من ممکن است اغراق آمیز به نظر بیاید، اما حقیقت این است که اغراقی در کار نیست؛ به دلائل زیر:
یک – نهادهای انتخابی، نه تنها در عمل، بلکه بنا به نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی، بدون تأیید نهادهای ولایی، حق هیچ نوع تصمیم گیری ندارند، یا (بهتر بگویم) هر تصمیمی که بگیرند، در صورت مخالفتِ دستگاههای ولایی و در نهایت خودِ ولی فقیه، نقش بر آب خواهد شد. مثلاً مجلس حق تصویب قانونی را که با “اصول و احکام” مذهب رسمی “در مغایرت” باشد را ندارد؛ مجلس “بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد”؛ تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس با احکام اسلام با فقهای شورای نگهبان است؛ و تفسیر قانون اساسی در دست اعضای همین شوراست (قانون اساسی، به ترتیب، اصول ۷۲، ۹۳، ۹۶، ۹۸)؛ بعلاوه اختیارات نیمه خدایی ولی فقیه، او را بر فراز نه تنها قانون اساسی، بلکه حتی احکام شرع قرار میدهد که بعضی از آنها با صراحت در اصل ۱۱۰ بیان شده و نامحدود بودن این اختیارات نیز در اصل ولایت مطلقه فقیه جا سازی شده است.
دو – طبق نظریه حکومتی رسمی رژیم (که در اصل ۱۷۷ قانون اساسی تصریح شده)، همه مردم ایران برای ابد محکوماند به تحمل اسلامی بودن حکومت، تبعیت همه قوانین از “دین و مذهب رسمی” کشور و حتی اصل ولایت فقیه گردن بگذارند. به عبارت دیگر، حتی اگر همه مردم ایران نیز اراده کنند، حق ندارند این اصول نظام حکومتی را تغییر بدهند. میدانیم که جمهوری اسلامی اصرار دارد خود را محصول انقلاب سال ۵۷ و انتخاب آزاد مردم ایران معرفی کند، اما به آنها حق نمیدهد رأی شان را پس بگیرند. این منطق رژیم بدان میماند که کسی از نردبانی برای بالا رفتن استفاده کند اما بعد آن را دور بیندازد تا دیگر کسی نتواند آن را به کار ببرد.
سه – “نظارت استصوابی” به شورای نگهبان و در نهایت البته به شخص ولی فقیه حق میدهد که نامزدهای نهادهای انتخابی را تعیین کنند. از آنجا که ولی فقیه دارای اختیارات نیمه خدایی است و حتی نهادهای تحت رهبری او نیز عملاً برفراز قانون قرار دارند، “نظارت استصوابی” از هیچ قانونی تبعیت نمیکند، بلکه فقط وظیفه دارد دست ولی فقیه را برای قرار دادن چینشی مطلوب از کاندیداهای مورد نظر خود در برابر رأی دهندگان کاملاً باز بگذارد.
با اندکی توجه به همین دلائل یاد شده، بی هیچ اغراق میشود گفت که در جمهوری اسلامی، انتخابات نوعی “بیعت” دورهای است با ولی فقیه و ابراز وفاداری نسبت به نظام ولایت فقیه. اما از آنجا که بیعت گرفتن از مردم در دنیای امروزی، به خودی خود، اقدامی است تحریک آمیز، این بیعتِ عهد بوقی، زیر پوشش امروزی “انتخابات” اجراء میشود و “انتخابات” همان نقش “برگ انجیر” در افسانه آفرینش را دارد که باید نگذارد استبداد فقاهتی، لخت در انظار مردم دیده شود.
مهندسی انتخابات
اما صرف نظر از این وظیفه ثابت، پدیده انتخابات در این رژیم با وظایف و مسائل دیگری نیز گره خورده است که بسته به شرایط، فضاهای متفاوتی به وجود میآورد و ممکن است عناصر دیگری را نیز وارد میدان کند:
یک – جمهوری اسلامی از بطن یک انقلاب تودهای بیرون آمده و همچنین به خاطر تناقض حل ناشدنی اش با دنیای امروزی و زندگی عرفی، و عدم یک پارچگی پایه حمایتی و ساختارهای موازی و متناقض خود، همیشه با مقاومت فعال و فرساینده بخش نسبتاً بزرگی از جامعه مدنی دست به گریبان بوده؛ بنابراین از طریق انتخابات کوشیده است اولاً جریانهای درونی خود را (از طریق سهم دهیهای متغیر و سیال) تا حد امکان متحد نگهدارد و ثانیاً متناسب با شرایط، با فشار نیروهای مخالف داخلی و خارجی مقابله کند.
دو – دینامیک استبداد فقاهتی، مخصوصاً به خاطر نابهنگامی این نظام، توان مقابله آن را در برابر جامعه مدنی و نیروهای مخالف خارجی، به صورت فرسایشی و (در مجموع) با آهنگی فزاینده، تحلیل برده و هرچه بیشتر آن را به مواضع دفاعی کشانده است. اما همین موقعیت دفاعی، دستگاه ولایت را ناگزیر کرده ضمن حفظ ظاهر انتخابات، به صورتی فزاینده، کارکردِ برگ انجیری را که پوشش دفاعی استبداد فقاهتی بوده، بی معناتر سازد. از اینجاست که انتخاباتها در جمهوری اسلامی، مخصوصاً در دو دهه اخیر، با زیگزاگها و آشفتگیهای بیشتری صورت میگیرند و گاهی لازم میشود دستگاه ولایت، در اوج کلافگی، نه تنها علناً ضرورتِ “مهندسی معقول و منطقی انتخابات” را پیش بکشد، بلکه ناگزیر شود به “مهندسی” بسیار زمخت و نامعقول نیز متوسل شود. این نعل و میخ زدنهای آشفته دستگاه ولایت آن تمثیل معروف سعدی را به یاد میآورد که “یکی بر سر شاخ و بن میبرید”.
انتخابات پیش رو
با این مقدمه اکنون میتوانم نظرم را در باره انتخابات پیش رو به اختصار بیان کنم:
۱ – انتخابات ۲۹ اردیبهشت در شرایطی تدارک دیده میشود که جمهوری اسلامی زیر فشار بین المللی و داخلی، به ویژه در سطح اقتصادی، در موقعیت آشکارا شکنندهای قرار دارد و “مهندسی” زمخت انتخابات میتواند برای رژیم بسیار گران تمام بشود. اما قراین تاکنون مشهود نشان میدهد که رهبر “با بصیرت” این بار نیز میخواهد انتخاباتی مانند سال ۸۸ یا دست کم، سال ۸۴ برگزار کند. این طرح دستگاه ولایت ظاهراً با سه بازو پیش میرود:
- اول – پرده برداری از ابراهیم رئیسی، به عنوان کاندیدای مطلوب دستگاه ولایت برای ریاست جمهوی (و شاید هم رهبری در دوره پس از خامنه ای). اما همین کار هم اکنون رسوایی بزرگی برای رژیم به بار آورده که در صورت رسیدن رئیسی به ریاست جمهوری، برای شان بسیار پرهزینه تر خواهد بود. البته فراموش نباید کرد که خودِ رئیسی بیش از آن که کسی باشد، (دست کم، حالا) یک نه-کس است؛ اما گره خوردگی او با پرونده قتل عام هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷، خصلت داعشی جمهوری اسلامی و دستان خونین همه حکومت گران فقاهتی (از شخص خمینی گرفته تا همه مسئولانی که در آن دوره کارهای بودهاند و با “امام راحل” همراهی کردهاند و یا به اعتراض دَم برنیاورده اند) بار دیگر در معرض افکار عمومی ایرانیان و جهانیان قرار داده و قرار خواهد داد، که این البته حادثهای بیدار کننده است برای مردم ایران.
- دوم – مستضعفپناهی عوامفریبانه کاندیداهای دستگاه ولایت که حتی اگر در این انتخابات برایشان کارساز باشد، پس از آن، در صورت پیروزی آنها، برایشان مصیبت بار خواهد بود، زیرا تردیدی نیست که اولاً نقش دستگاه ولایت در گستراندن فقر و نابرابری در چهار دهه گذشته، تعیین کننده بوده است؛ ثانیاً آنها نه میخوهند و نه میتوانند چیزی به پائینیها بدهند و به احتمال زیاد با خراب تر کردن اوضاع از طریق “استکبار ستیزی” و “اقتصاد مقاومتی” و “مدیریت جهادی”، خانه خرابی مردم و مخصوصاً زحمتکشان و محرومان را در ابعادی فاجعه بار گسترده تر خواهند ساخت.
- سوم – وارد شدن همه تریبونها و امکانات دستگاه ولایی و شخص ولی فقیه به حمایت از کاندیداهای اصول گرا، نشان دهندۀ عزم آنها به “مهندسی” انتخابات است؛ کاری که بی تردید در عمل تناقضات رژیم را افزایش خواهد داد و البته کشور را نیز شکننده تر و مصیبتهای آن را طولانی تر و فاجعه بارتر خواهد ساخت.
۲ – طرحی که دستگاه ولایت در این انتخابات پیش میبرد، بی تردید، قبل از هر چیز به ضرر خودِ ولایت فقیه است. اما چرا آنها به کاری دست میزنند که دست کم در دراز مدت، برای شان بسیار پر هزینه خواهد بود. شاید دلیل اش این باشد که اکنون خود را در شرایطی میبینند که اندیشیدن به محاسبات دراز مدت در نظرشان تجملی مینماید. حقیقت این است که آنها هم اکنون در موقعیت دشواری قرار گرفتهاند؛ به چند دلیل:
- یک – مدتهاست در نتیجه غیر قابل کنترل شدن ماهواره و اینترنت، زره امنیتی رژیم برای کنترل خبر گیری و ارتباط گیری مردم، شکاف برداشته و اکثریت ایرانیان اکنون میتوانند سانسور خبری و ارتباطی رژیم را دور بزنند. و این برای حکومتی که ادامه موجودیت اش، به سرکوب سیاسی و حتی بیش از آن، به سرکوب مدنی متکی است، میتواند بسیار خطرناک باشد. آنها اگر امروز نتوانند این شکاف را رفو کنند، فردا برای این کار خیلی دیر خواهد شد.
- دو – فرو پاشی عمومی اقتصاد کشور و مخصوصاً گسترش نابرابری و غلتیدن اکثریت مردم در فلاکت اقتصادی و اجتماعی، اعتراضات گستردهای برانگیخته و کارگران و زحمتکشان ما را به ارتباط گیریها و شبکه سازیهای مستقلی کشانده که میروند خصلت سراسری پیدا کنند. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم میدانند که عقب نشینی در مقابل این حرکتها و تحمل آنها، برای آینده نظام نتایج خطرناکی خواهد داشت.
- سه – فضای بین المللی، مخصوصاً پس از روی کار آمدن ترامپ در امریکا، برای رژیم نامساعدتر شده و میرود که دست کم، قدرت مانوور آن را در خاورمیانه محدودتر سازد. بنابراین به نظر میرسد دستگاه ولایت بیش از آن که روی گشایش روابط اقتصادی با کشورهای اورپایی حساب کند، به ائتلاف با روسیه پوتین و تا حدی کسب حمایتهای چین، میاندیشد.
- چهار – و درست به دلائل یاد شده، رهبر”بابصیرت” (دست کم در شرایط کنونی) وزن بالای اصلاحطلبان حکومتی را در نهادهای انتخابی، دست و پاگیر میداند. تصادفی نیست که برای کوبیدن آنها، خود به طور پیگیر و مستقیم، مرتباً به میدان میآید.
۳ – با توجه به آنچه گفتم، در این انتخابات، حتی اگر روحانی بتواند علی رغم مهندسی دستگاه ولایت، به پیروزی دست یابد، بسیار بیشتر از چهار سال گذشته، “مطیع ولی امر مسلمین” خواهد بود و در عین حال نقش کیسه بوکس برای چپاولها و مستضعف پناهیهای نهادهای ولایی را خواهد داشت.
۴ – به نظر من در شرایطی که جوانههای ارتباط گیری و سازمان یابی مستقل و حتی سراسری در میان زحمتکشان، چشم گیرتر میگردد و اصلاحطلبان درمانده تر از پیش برای رانده نشدن از بساط حکومتی، همچنان به کرامات و الطاف رهبری نظام دل بستهاند، شرکت در انتخابات اشتباه بزرگی است. تردیدی نیست که اکثریت شرکت کنندگان در انتخاباتهای جمهوری اسلامی توهمی نسبت به جمهوری اسلامی ندارند و بخش قابل توجهی از آنها فکر میکنند با رأی اعتراضی خود، نارضایی شان را از دستگاه ولایت نشان میدهند؛ اما فراموش نباید کرد که پدیده انتخابات در جمهوری اسلامی قاعدتاً بیش از همه به این نظام جهنمی کمک میکند.
در همین زمینه
- چرا دوست دارم روحانی رئیس جمهوری شود؟
- توهم درباره انتخابات در نظام ولایی
- زمان “انتخابات” فرصتی برای طرح مطالبات و اعتراضات گستردهتر
- مرجع تشخیص صلاحیت، خودش بیصلاحیت است
- تبدیل انتخابات به رفراندوم
- انتخابات: شرکت میکنم / شرکت نمیکنم
- دانشجویان و انتخابات
- معضل حاکمیت اسلام سیاسی، از منظر “انتخابات”
- نتایج یک نظرسنجی در میان طبقه متوسط ایران: در یک انتخابات آزاد به چه کسی رأی میدهید؟
- نه به شورای نگهبان
- پیشنهاد راهبرد انتخاباتی تحول خواهان: رأی به کاندیدای غایب
- توهین به چیزی به اسم انتخابات
علاوه براین رای دادن مردم به تداوم حکومتی کمک میکند که با سیاست خارجی مداخله گرایانه در کشورهای دیگردیر یا زود کشورر را بدامن جنگی خانمانسوز خواهد انداخت .
نمونه اش چنگ و دندان نشان دادن امروز فرمانده ایرانی در مقابل تهدیدات سعودیها که ناشی از حمایت ایران از حوثیها در حیاط خلوت عربستان یعنی یمن یا دخالت در بحرین. یا کمکهای بیدریق مالی و نظامی ایران به حزب الله و عکس عمل اسراییلی ها و یا مداخله ایران در سوریه و عراق که به موقعیت ترکیه در مقابل کردها لطمه زده و صد مسئله دیگر. حتی روابط ایران با آذربایجان . تاجیکستان و افغانستان هم چندان خوب نیست. حال اگر از بازی با آتش قایقهای سپاه در مقابل نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس یا با موشک پرانی وقت و بی وقت با شعارهای تحریک آمیز یا بالا رفتن از در و دیوار سفارتخانه ها چیزی نگوییم.
امیدوارم مردم هر چه زودتر از خواب خرگوشی بیدار شده چارهایی بکنند قبل از اینکه بیش از حد دیر شده باشد.
هموطن عزیز تحریم انتخابات بهترین گزینه با کمترین هزینه برای همگان = یک نـــــه بزرگ به جمهوری اسلامی.
روزبه / 08 May 2017
این مقالعه بیشتر توصیف وضعیت اسفناک کشور است که همه میدانند و هیچ دلیل منطقی که عدم شرکت در انتخابات را به سود کشور و مردم بداند در آن نیست ! اگر طرحی که دستگاه ولایت در این انتخابات به پیش میبرد به ضرر خود ولایت فقیه است چه بهتر که این طور باشد !. فراموش نکنیم که انتخابات همیشه برای رژیم درد سر ساز بوده و بسیار پر هزینه که اگر میتوانست آنرا حذف میکرد و لی با ترفندهایی مانند نظارت استصوابی سعی به کنترل آن کرد . این حق مردم است که در انتخابات شرکت کنند حتی با رای سفید ! این مهمترین رکن دموکراسی در کشوری است که مردمش در رژیم گذشته هیچگاه تجربه آنرا نداشتند . همین شرکت مردم در انتخابات بود که حماسه سال 1376 و اعتراضات 1388 را موجب شد . مردم هوشمندانه و بی اعتنا به نظرات کسانی که خودرا تحلیل گر سیاسی و نخبه میدانند عمل می کنند . بدو ن تردید هر زمان که اکثریت مردم به این نتیجه رسیدندکه شرکت انها مطلقا تاثیری در اوضاع ندارد و میزان مشارکت به حداقل رسید آنوقت تاکتیک تحریم کارساز محکمی است .
bijan / 08 May 2017
آقای بیژن عزیز!
آقای شالگونی “تحلیل گر سیاسی و نخبه” نیستند. از روشنفکران انقلابی و از زندانیان ارزنده سیاسی دوره پیش از حکومت ولایت فقیه خمینی اند. ایراد و اشکال کار ایشان “جمود” است. شما اگر آقای شالگونی را سی سال در زمان عقب ببرید همین حرف ها را می زنند. سی سال دیگر هم از ایشان نظر خواهی کنید باز هم همین حرف ها را می زنند. دنیای ایشان دیگ درهم جوشی است که داخلش چند قشر و طبقه است. ایشان منتظرند روزی کفگیری به ته این دیگ بخورد و طبقه زحمتکشش را رو بیاورد. فعلاً خبر دار شده اند که “جوانههای ارتباط گیری و سازمان یابی مستقل و حتی سراسری در میان زحمتکشان، چشم گیرتر میگردد .” برای ایشان این که جنگ بشود، زلزله روی دهد، سیل جایی را بروبد و ویران کند، آسمان قرمبه شود، رعد بزند، برق بزند، از آسمان باران یا بمب ببارد فرقی نمی کند. ایشان سراغ زحمتکشش را می گیرند. همدردی و همدلی کشیش مآبانه ایشان از دور دست البته جای تقدیر دارد. جوان ایرانی که بیش از 60 در صد جمعیت ایران را تشکیل می دهد باید پی راه حل باشد. باید بتواند بندهای این حکومت فقهی را بدرد و خود را از زندان کنونی برهاند. برای امثال آقای شالگونی هر که “زحمتکش” نیست البته چیزی است اما چیز بدرد بخوری هم نیست. ته خط “همش یکی است.”
مطابق یک ضرب المثل فارسی: “دیگی که برای من نمی جوشد بگذار در آن کلۀ سگ بجوشد!”. برای آقای شالگونی وضعیت فعلی دیگی است که برای طبقه زحمتکش نمی جوشد.
با احترام
بهرنگ
بهرنگ / 08 May 2017
نتیجه گیری رفیق شالگونی از تحلیل خود چنین است:
1- شرکت در انتخابات اشتباه بزرگی است؛
2- بخش قابل توجهی از شرکت کنندگان در انتخابات فکر میکنند با رأی اعتراضی خود، نارضایی شان را از دستگاه ولایت نشان میدهند؛
3- پدیده انتخابات در جمهوری اسلامی قاعدتاً بیش از همه به این نظام جهنمی کمک میکند.
با این نتیجه گیری ها بنظر می رسد نویسنده خواهان تحریم انتخابات باشد؛ اما هم چون موارد قبلی وبعداز پیروزی احتمالی روحانی، آن را احتمالا به عنوان سیلی بزرگ مردم ( به عنوان رای اعتراضی) به ولی فقیه و شورش کاست حکومتی علیه دستگاه ولایت فقیه ارزیابی خواهد کرد؛ و فراموش می کند که : ” شرکت در انتخابات اشتباه بزرگی و بیش از همه به این نظام جهنمی کمک می کند”، بوده است
اصغر ایزدی / 08 May 2017
دوستان به جای حمله شخصی به آقای شالگونی بهتر است نقطه نظرات ایشون
رو نقد و دلایل خودشون بیارن. اینکه ایشون کی بوده و. چی بوده و. از چه زاویه ای
به مسئله نگاه میکنه حق انسانی هر فردی است و ربطی. به موضوع نداره.
آیا حقوق بشر از جمله اظهار نظر آزادانه شامل آقای شالگونی نمیشه؟
دوستان فراموش نکنند ما مخالف جامعه بسته کنونیم ولی بعضا خود با این
موضع گیری و رفتار خود بدام آن میفتیم.
روزبه / 08 May 2017
عزیز من!
مسئله این جا این نیست که چطور می توان با یک حرکتِ ضربِ شستی کمر حکومت جمهوری اسلامی ایران را شکست؟ یا چطور می توان این حکومت را سر نگون کرد؟ مسئله این است که آیا اکنون ـ این جا ـ نه گفتن به “آیت الله قتل عام رئیسی” تیر در سمتِ و سوی درست انداختن است یا نیست؟ قدمی در جهت کنار زدن بختک مرگی به اسم “جمهوری اسلامی ایران” است یا نیست؟ علیه ارتجاع است یا نیست؟
اگر چنانچه می گویی نیست؛ و اگر چنانچه می گویی بین کاندیداها هیچ فرقی نیست، من این جا ـ صرف نظر از ده ها پارامتر تغییر پذیر داخلی ـ چند فرق برون مرزی را که به لحاظ اقتصادی بالغ بر چند میلیارد دلار می شود این جا برایت ردیف می کنم:
1 ـ با یکی می توان بازار فروش اسلحه در منطقه خاور میانه را گرم نگه داشت.
2 ـ با یکی می توان ایران را مشمول تحریم کرد و سهم فروش نفت عربستان و کشورهای خلیج را از نو تعیین کرد.
3 ـ با یکی می توان قیمت سوخت در اروپا را تغییر داد و بازار راکد اکتشاف و استخراج در نابجاهای اروپا را رونق داد .
4 ـ با یکی بهتر می توان بقا و دوام جناح میلیتاریستی در اسرائیل را تضمین کرد.
5ـ با یکی بهتر می توان مذاهب مختلف در ایران و پیروان آن ها را به جان هم انداخت.
6 ـ با یکی بهتر می توان میان اقوام مختلف در ایران تفرقه و خصومت ایجاد کرد.
7 ـ با یکی می توان شرایط نفت و گاز در قبال کالا را در ایران به سود هند و روس و چین ایجاد کرد.
8 ـ با یکی می توان موقعیت سیاسی ترکیه را در منطقه تقویت کرد و آن را به سطح یک میانجیِ مصالحه گر ارتقا داد.
9 ـ با یکی بهتر می توان ایران را در خاور میانه تضعیف کرد چندان که حتی کشور های دو سه میلیونی حاشیه خلیج بتوانند ابوعطا بخوانند و از این بابت ممنون و متشکر اربابان بین المللی خودشان باشند.
10 ـ با یکی بهتر و بیشتر می توان پای ایران را به یمن و سوریه و دیگر جاها کشاند و ته خط میلیارها ادعای خسارت را به دنب ایران بست.
با احترام
بهرنگ
داود بهرنگ / 08 May 2017
به اين دليل ساده كه از نظريه شالگوني درباره انتخابات جاري مطلع بودم(براي اين كه كسي تصور نكند رابطه يي بين ما هست، بلكه اختلافهاي سياسي مهمي با وي دارم-فقط گفتگوي راديويي او را بعد از عيد نوروز شنيده بودم و اين ها در اساس همان حرفها و به روز شده آنهاست) گرايشي نداشتم نظرم را باره نوشته او بنويسم. اما «استقبال» خاصي كه از نوشته او صورت گرفته و حتي وقتي ديدم اصغر ايزدي هم به جمع مستقبلين و شايد مشاعين او پيوسته، به نظرم رسيد كه چند اشتباه «اقتصادي و تجاري» شالگوني را يادآوري كنم.
1. اشتباه اول و بيش از همه تيتر و عنوانش «شركت در انتخابات اشتباه بزرگي است» اصلا اين روزها برند پرفروشي نيست. اصلا هيچ مانكن و مدلي حاضر نيست اين لباس را بپوشد و با آن درخيابان قدم بزند. «دمده و قديمي» است! يكي هم گفته كه شالگوني 30سال پيش مي گفته، 30سال بعد هم خواهد گفت. كسي نيست به او بگويد، تقصير ديگران چيست كه ولي فقيه شما از قرون وسطي تكان نمي خورد و يك ميليمتر هم جلو نمي آيد؟ 30سال كه چيزي نيست.
2. اشتباه ديگر شالگوني كه باعث شده حرفه يي ها بيش از يك بار استقبالش كنند، اين است كه ضعفهاي رژيم ولايت فقيه و دلايل نياز وي به اين انتخابات را هم برشمرده است.
3. نويسنده توجه نداشته كساني كه نمي خواهند چيزي در باره تحريم انتخابات بشنوند، خيلي كمتر علاقه دارند در باره ضعفها و حفره ها و ترسها و هراسهاي رژيم از شرايط داخلي و منطقه يي و بين المللي بشنوند. چرا؟ به يك دليل خيلي ساده، بيشترشان سرنوشت خود را حتي در خارج كشور به سرنوشت همين رژيم گره زده اند.
4. شالگوني اين را هم در نظر نگرفته كه انها همين حقيقت ساده را با چيزهاي ديگري مي پوشانند و تمايل دارند وانمود كنند كه ما با شركت در انتخابات و انتخاب «بد »به جاي «بدتر» همه حرفهايي كه در مورد رژيم زده مي شود را قبول دارند اما مي خواهند، يك رژيم ديگري كه از شكم همين رژيم در بياورند (محل دقيقش_قدري پايينتر- را نمي گويند و به اين وسيله توليد مثل طبيعي را مي خواهند سزارين وانمود كنند كه خودشان جراحش بوده اند) .
(ادامه دارد)
احمد مجد / 09 May 2017
5. مستقبلين و مشايعين كه تمايل ندارند بشنوند كه رژيم ولايت فقيه وضعش خراب است. به طريق اولي نمي خواهند بشنوند كه ولي فقيه انتخابات را براي ترميم و آتل بستن به دست و پاي شكسته خودش اجرا مي كند.
6. دست آخر سينه چاكان شركت در انتخابات نمي خواهند اين حقيقت قدري رو بيايد كه در جهت بقاي رژيم و در جهت خواست جدي و اجابت عواطف بسيار رقيق ولي فقيه حركت مي كنند كه گفت، شما شركت كنيد، مهم نيست به كي رأي مي دهيد، ما خودمان درستش مي كنيم.
7. و سرانجام شالگوني، آخرين «كج سليقگي» را هم به خرج داده و بر اين حقيقت انگشت گذاشته كه حتي اگر روحاني دوباره رئيس جمهور شود، بيش از گذشته به ولي فقيه سواري خواهد داد. اين ديگر كل بازار داغ انتخاباتي و به خصوص گاريها و دستفروشهاي حاضر در ميدان را از كوره در برده است.
تصورش را بكنيد كه اگر آن طور كه واقعا رخ خواهد داد، اگر روحاني به صورت روانتري به ولي فقيه سواري بدهد، آنهايي كه به او به عنوان بد در برابر بدتر رأي دادند، به چه كساني سواري خواهند داد؟
(پايان)
احمد مجد / 09 May 2017
کسانی که فکر میکنند که انتخاب روحانی به ولی فقیه سواری بهتری میدهد چرا با انتخاب بدتر گامی در جهت آنچه از نظر آنها سودمند تر است بر نمی دارند ؟! چرا حق شرکت کردن را از خود سلب کنیم؟! باید این حق را زنده نگهداشت یک تمرین وتجربه دموکراسی برای جامعه استبداد زده است . چرا رای سفید و یا به کسانی خارج از فهرست تحمیلی رای ندهیم ؟! اگر میلیونها رای باطله خوانده شود هم پیامی محکم به نظام است و هم اماری از گرایشات و خواسته واقعی مردم . بایدحرف های تازه زد تاکتیک هایی که خلاق و کارا و با شناخت درست از جامعه باشد . تحریم کنندگان بخاطر درک نادرست از شرایط جامعه قادر به فهم حرکت مردم نیستند و همان حرف های کهنه و مندرس را تکرار میکنند !
bijan / 09 May 2017