ونداد زمانی ـ قبل از آنکه به دلایل و اعتراضات گروه وسیعی از مردم بپردازیم که چرا روز «والنتین» یا جشن نوع ایرانیاش «اسفندگان» را خوشایند نمییابند، بهتر است نگاهی داشته باشیم به پشتوانهی تاریخی روز عاشقان و مروری داشته باشیم از شکل گیری و دگردیسی این جشن فرخنده که در زمان بسیار طولانی، بهتدریج اتفاق افتاده است.
مدتها بود که کلیسای کاتولیک با اصرار تمام انحصار خلق و تدارک جشن عاشقان را به قدیس قرن سوم میلادی «والنتین» نسبت میداد. گویا در زمان قدیس مزبور، امپراطور روم کلادیوس (دوم) بر این باور بود که سربازان مجرد بیباکتر و توانمندتر از سربازان متأهل هستند و به همین دلیل ازدواج را برایشان منع کرده بود. قدیس مهربان والنتین، اطاعت از فرمان فوق را ناجوانمردانه یافته بود و تلاش کرد با روشهای پنهانی سربازان رومی را به عقد عشاقشان درآورد. البته کل قصه جذابتر و سوزناکتر نیز میگردد، وقتی که بدانیم امپراطور از ماجرا خبردار میگردد و کشیشِ طرفدار عشاق را به قتل میرساند.
این افسانهی مسیحی بعدها در اروپا و بهویژه در انگلیس رونق بیشتری گرفت وهمزمانی آن با فصل جفتگیری حیوانات در حوالی فرارسیدن بهار نیز به عقلانی بودن توجه به پیوند زناشویی و میمنت روز والنتین افزود. قدیمیترین کارت پستال والنتین را نیز در همین رابطه به چارلز «دوک اورلئان» نسبت میدهند که در سال ۱۴۱۵ میلادی بعد از اسیر شدن در جنگ و از درون زندان برای معشوقهاش فرستاده بود. کارتپستالی که توانسته است دوام و بقای خود را در کنار دست نوشتههای موزه کتابخانه بریتانیا حفظ کند.
مورخین فرهنگ عامه البته افسانهی فوق را به مراسم ماقبل مسیحیت ارجاع میدهند که در روم باستان تحت عنوان جشن «لوپرکالیا» شناخته شده بود و آثار جشن باروری فوق تا قرن پنجم میلادی نیز وجود داشت تا آنکه پاپ ژلاریوس این مراسم را مشرکانه خواند و به جای آن جشن والنتین را شرعی اعلام نمود.
جشن اسفندگان ایرانی نیز از جمله شعائر قدیمی است که تقریباً همگونه با والنتین در آیینهای ایرانی وجود داشت. جشنی که گاهی تحت نامهای دیگر نظیر جشن «مردگیران» در ماه اسفند (فوریه) تقویم باستانی ایران بر پا میشده است. دلائل و شواهد مستندی که نخستین بار دکتر جلال خالقی مطلق ارائه داده، بازگوکنندهی مراسمی است که به گونهای مشابه یادآور روز والنتین است. به نظر میرسد در روز پنجم اسفند (مصادف با ماه فوریه) زنان و دختران جوان ایرانِ باستانی از مردان مورد علاقه خویش هدیه دریافت میکردند.
حضور انواع تقریباً مشابه مراسم بزرگداشت عشق در سراسر جهان (به دور از تعصبات قومی که کدامشان آغازکنندهی آیین عاشقانه فوق بودند) نشاندهنده این حقیقت در زندگی اجتماعی بشر است که به هر صورت تأکید و توجه به پدیدهی عشق، باروری و احترام و بزرگداشت آن ضرورتی حیاتی داشته است.
با رشد روزافزون تغییرات و تحولات گسترده ناشی از انقلاب صنعتی و تماس بیشتر ملتهای جهان با آیینهای اصلی بشر، زمینهی شکلگیری، ثبات و شهرت روز جشن «عشاق» امکانپذیرتر شد. دستاوردهای اجتماعی مربوط به زندگی آسایشیافتهتر، امکان تولید انبوه کالاهای مصرفی، بالا رفتن موقعیت نسبی استانداردهای زندگی در دورهی طلایی امپراطوریهای اروپایی دست بهدست هم دادند تا به اهمیت روز ولنتین افزوده گردد. گسترش و تأثیر آموزش و پرورش عمومی در غرب و ارزشهای منسوب شده به فرهنگ «ویکتوریایی» که بر اهمیت خانواده، مادران و زنان هر چه بیشتر پای میفشرد نیز به تبلیغ و همهگیر شدن روز عشاق افزود. روندی که توانست گسترش شهرت و جذابیت جشن فرخنده فوق را در دوران معاصر نیز ادامه دهد.
به پشتوانهی این مقدمه طولانی خوب است نگاهی داشته باشیم به موج کمابیش جدیدِ مخالفت و اعتراضی که به سهم خود در حال گسترش است. از سویی، آسایش و تجملی که جهان پیشرفتهی غربی از اوائل قرن بیستم میلادی برای جوامع خود تدارک دیده است، به اعتراضها دامن میزند و از سوی دیگر هجوم بازار مصرف و رقابت بازرگانان برای فروش هر چه بیشتر محصولات غیر ضروری باعث شده تا بزرگترین موج اعتراضات در پیرامون روز والنتین شکل بگیرد.
جامعهشناسان و اقتصاد دانانِ دهههای اخیر مصرف بیرویهی انسان غربی و سهم هر لحظهی مهلککنندهی آلودگیهای زیستی را نیز به مخالفتهای فوق اضافه کردند. بر طبق استدلالهای منطقی آنها، تولید انبوه وسایل غیر ضروری که انگیزهی آن سودآوری غیر مسئولانهی کمپانیهای تولیدی است، توانسته به کمک تبلیغات سرسامآور جشن والنتین را بهگونهای ساختگی مهم جلوه دهند و بر عطش خرید و هرز رفتن منابع طبیعی دامن بزنند.
اعتراضات فوق کم کم از پشتوانهی تئوریهای رفتارشناسی و جامعهشناسی نیز برخوردار گشتند و صریحاً مطرح شد که توجه و تأکید اغراقآمیز برای خرید هدایای روزافزون به مرحلهای رسیده است که روابط عاشقانهی زوجها و حتی تداوم و پیوند معنوی عشاق را به خطر انداخته است.
موج دیگر اعتراضات بر روی تبدیل روز والنتین به جشن «تنها نبودن» و تبلیغ زیاد دربارهی انسانهایی که شانس داشتن رابطهی عاشقانه با فرد دیگر را دارند، تمرکز کرده است، مخالفتی اصولی که حقانیت خود را از واقعیت زندگی در جوامع صنعتی گرفته است. شواهد مستند حاکی از آن است که در نیم قرن گذشته، انسان غربی بیش از پیش در بستر نوعی از شرایط روحی، اخلاقی و معیشتی قدم گذاشته است که نتیجهی آن گسترش روزافزون انسانهای تنهاست.
حقیقت موجود در آمار و تحقیقات جمعآوری شده دلالت بر این واقعیت دارد که نیمی از افراد بزرگسال در ممالک غربی به دلیل پرورش و اهمیت بیش از حد به رشد و آسایش شخصی، زندگی مجردی را بر گزیدهاند. زندگی «تک روانهای» که با صراحت تمام تناقض آشکاری را با ارزشهای پر قدرت رسانههای عمومی متعلق به بازار که خواهان بالا بردن تب و شوق جشن «عشاق» هستند را سامان داده است.
بیتردید آیین فرخندهی «جشن عشق» در طول حیات اجتماعی خود در فرهنگ عامهی بشر و در طی هزاران سال، دوران رشد و رکود را نیز همیشه با خود داشته است. به همین خاطر همچنان منطقی مینماید تا امیدوار باشیم که دلایل و آیینهایی که باروری، عشق و احترام به عزیزان را پاس میدارد میتواند از درون زیادهرویها، تقلیدها و اعتراضات اصلاح کننده، راه بهتر و تطبیق یافتهتری را تدارک ببیند و «جشن عشاق» سلامت و صمیمت خود را بازیابد.