ونداد زمانی‌ـ بخش بزرگی از میلیون‌ها ایرانی بدون هیچ نگرانی و مقاومت از کلماتِ هندی، عربی، فرانسوی، انگلیسی که به زبان فارسی راه یافته است استفاده می‌کنند. بسیاری از آن‌ها کوچک‌ترین تردیدی از خود بروز نمی‌دهند که رفتارشان توقعِ ساده و بی‌شیله پیله‌ای از زبان است. مردم شهر‌های کوچک و بزرگ ایران به همراه میلیون‌ها ایرانی مهاجر، هر روز بر حسب نیاز و ضرورت گفت‌وگو با دیگر همزبانان، از کلمات جدید استفاده می‌کنند.

در برابر آزادی و راحتی ذاتی که استفاده‌کنندگانِ فارسی از خود بروز می‌دهند و به همین دلیل ناخودآگاه بقای زبان فارسی را تضمین می‌کنند عده‌ای نیز هستند که با حسرت و نگرانی به بَلبشویی که وجود دارد چشم دوخته‌اند. «خالصین» از جمله افراد و مجموعه‌ای از سلیقه‌ها هستند که استفاده از کلمهٔ بیگانه در فارسی را خاری در چشم خود می‌بینند. یکی از ویزگی‌های بارز «خالصین» ایرانی در نفرتِ پنهان و آشکار آن‌ها از مداخله، تاثیر و درهم‌آمیزی کلمات عربی در زبان فارسی‌ست. ناگفته نماند که پدیده و گرایش خالص‌گرایانه در اکثر زبان‌های (هنوز) زنده‌ی جهان نیز وجود دارد.

داشتن عِرق ملی و گرایش وطن‌پرستانه‌ای که به گذشته‌های پر شکوه چشم دوخته است نیز از خصوصیتِ مشترک دیگری است که می‌توان در «خالصین» یافت. وجهه مشترک دیگر وفاداران به ثبات و پاکیزگی «زبان» در این است که اغلب آن‌ها تشخیص درست و همه جانبه‌ای از ساخت و پاختِ «زبان» ندارند و شاید اصلاً نمی‌دانند که فارسی پاکی که آن‌ها به زعم خویش نگه!!!دار آن هستند از کجا آمده است؟ به عبارت صریح‌تر، تصویری که خالص‌گرایان از «زبان» ارائه می‌دهند بیشتر شبیه یک «مُرده‌ی مقدس شده است». تصویرِ جسد باشکوهی که در الفاظِ ناب و پاک پیچیده شده و باید همیشه در حفاظ معجونِ «غریبه زُدا» قرار داده شود.

در کنار واکنش و تأکید خالص‌گرایان برای ویرایش زبان که شاید دغدغه‌های دیگری را با ماسک پاسداری از زبان فارسی پنهان کرده‌اند جماعت مطلع و مراقب دیگری نیز وجود دارد که هدف آن گسترش قابلیت‌های ارتباطی، ابراز و تازه‌تر ساختن مداوم زبان فارسی‌ست. دستاوردهای این گروه از دلسوزان واقعی و تلاش جدی‌شان برای یافتن و حتی تولید کلمات فارسی کاری ستودنی‌ست. زبان فارسی به کمک صاحب نظران (در اوائل قرن بیستم و در عصر رضا پهلوی) به خوبی نشان داده است که ظرفیت گسترش و توسعه‌پذیری فراوانی دارد. شورای واژگانی که در آن دوره شکل گرفت با زیبایی و تسلط تمام توانست مجموعه‌ی بزرگی از «چیزهای» جدید برآمده ار تمدن صنعتی را وارد زبان فارسی سازد. در این میان کلماتی نظیر شهرداری، دادگستری، شهربانی، آتش‌نشانی از جمله واژگان گویایی بودند که از درون ساختار زبان فارسی نشأت گرفته بود و به‌راحتی نیز در جامعه کاربرد خود را تعمیم بخشید.

در کنار انواع شیوه‌ی برخوردی که با زبان فارسی شده است می‌توان به نگاه و سلیقه‌ی‌ دیگری اشاره کرد که معتقد است پذیرفتن، تلفیق، تطبیق و به‌کارآوری کلمات سایر زبان‌ها می‌تواند نشانه‌ی توانمندی یک زبان هم باشد. سلیقه و شیوه‌ای از زبان‌شناسی و عشق به فارسی که نمی‌خواهد بپذیرد فارسی موجود مقدس و ازلی است و شدیداً نگران آن است که مبادا به دلائل غیر منطقی اجازه‌ی لمس و تماس با زمانه از این زبان غنی گرفته شود. این شیوه‌ی نگاه از واقعیت تلخ و اسفناکِ مرگ سالانه‌ی صد‌ها زبان قدیمی دنیا باخبر است و در هراس مداوم به این حقیقت می‌اندیشد که در دنیای سرشار از صد‌ها هزار «چیز» جدید، مبادا زبان فارسی نیز از نفس و رمق بیفتد و کارآیی و تواناییِ همراهی با مردم معاصرِ خود را از دست بدهد.

شیوه‌ای از دلبستگی توأم با رهایی برای زبان که شرط و شروطی برای میهمانان خود ایجاد نمی‌کند و منطق خود را بر این اصل اساسی بنا کرده است که توقع فوق برای زبانی که خیال و آرزوی بقا دارد، ضروری و حیاتی است. شیوه‌ای که از مراوده با زبان‌های دیگر ذوق می‌کند و پذیرای دلباز کلمات وارداتی است. از نظر این نگاه، زبان فارسی به عنوان میزبان خوش‌نیت و سخاوتمند، تنها باید با این دغدغه سر وکار داشته باشد که چگونه و با چه سرعتی می‌تواند برای کلمات میهمان شرائطی را فراهم آورد که محل جدید را خانه‌ی خود فرض کنند و در حین استفاده و مراوده، آن‌ها نیز عطر و لحن فارسی را به خود بگیرند.

نمونه‌ی موفق این شیوه و الگو زبان انگلیسی است که به نظر من، کامل‌ترین، پر کلمه‌ترین و گسترده‌ترین زبان بشر معاصر است. باید به صراحت خاطر نشان کرد که همراه با همه دلائل اقتصادی، اجتماعی و حتی استعماری که زبان فوق را به زبان اول جهان تبدیل کرده است، تاریخ تحول زبان انگلیسی نشان می‌دهد که پدیده‌ی فوق همیشه با دلی باز با زبان‌های دیگر برخورد کرده است. وقتی رومن‌ها آن را اشغال کرده بودند، هراسی به پذیرفتن بخش بزرگی از دایره‌ی لغات آن‌ها نداشت و بعد‌ها رفتار مشابه‌ای را با زبان همسایگان گاهاً اشغالگرِ آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی نیز برای خود مرسوم کرده بود.

اوج دگردیسی زبانِ انگلیسی با انقلاب صنعتی شروع شد که با قدرت تمام خود را با تولید، کشف و اختراع صد‌ها هزار کلمه‌ی جدید هماهنگ ساخت. همه‌ی کلمات ساخته شده از «چیزهای» جدید که در تمام اروپا تدارک می‌یافته است به‌‌ همان سرعت وارد خانه‌ی زبان انگلیسی می‌شد. زبان انگلیسی همین سیاق را مشتاقانه ادامه داد و در کنار ساختن و پذیرفتن کلمات، همچنان در قرن ۱۹ و ۲۰ و حتی ۲۱ میلادی؛ لحظه‌ای دست از الهام پذیرفتن و قبولِ کلمات میهمانِ جهانی نکشیده است.

ذکر این نکته اساسی نیز لازم است که بدانیم زبان انگلیسی هیچگاه از مقاومت و مخالفت «خالصین» بریتانیایی که بر طبلِ پاکی و زدودن کلمات بیگانه می‌زدند‌‌ رها نبوده است. مهم‌تر از آن، زبان انگلیسی با وجود دلبازی بی‌حد و حصر به زبان‌ها و کلمات غریبه، همیشه از نظارت، ویرایشِ هماهنگ و آکادمیک زبان‌شناسان خود نیز بهره برده است.

نظریات گوناگونی در عرصه‌ی زبان‌شناسی در حال بررسی آینده‌ی زبان‌های بشری هستند. جمعی به تسلط زبان انگلیسی به بهانه‌ی مرگ قطعی بقیه زبان‌ها می‌اندیشند. جمعی نیز با وجود پذیرش زبانِ واحد برای بشر، به ضرورت وجود و بقای زبان‌های دیگر بشری پای می‌نهند. به سهم خود کمابیش مطمئن هستم که بر روی میزِ جدل و کشمکشِ بودن و یا نبودن زبان‌های موجود در آینده، فقط آنانی حضور دارند که توانایی پذیرش بیشتری از «چیزهای» جدید را دارند.