یکی از کافهداران تهران تصویر نامه پلمب کافهاش را منتشر کرده که در آن دلیل تعطیلی کافه اشتغال کارمندان زن در کافه ذکر شده است. این بهانه، بهانه تازهای نیست. پیشتر اعلام شده بود که اشتغال زنان در کافهها ممنوع است؛ مگر در آشپزخانه.
کافهداری در ایران شغل سادهای نیست. خطر پلمب همواده در کمین کافهدارهاست و بهانه برای تعطیلی بیشمار و بیضابطه. کافهها به دلیل فضای مدرنی که در روابط ایجاد میکنند و خلاف قهوهخانههای سنتی امکان رابطه زن و مرد را فراهم میآورند، از رستورانها خطرناکترند. در رستوران هدف اصلی خوردن است اما در کافه، دلیل مهم کنار هم بودن است که از این کنار هم بودن چیزهای دیگری هم در میآید: فکرها و ایدههای تازه، تمرین شکلهای نوینی از ارتباط و شبیهتر شدن به روابطی که «خارج از ایران» اتفاق میافتد. پس کافه هر کجا که باشد جای خطرناکی است؛ بهخصوص اگر پاتوق فرهنگی باشد؛ مثل کافهکتابها.
اوایل آذرماه سال گذشته، خبر تعطیلی ٢٦ كافه در تهران منتشر شد. دلیل این تعطیلیها برای نسل کافهرو عجیب نبود. گفتند حجاب مشتریان كافه مناسب نیست یعنی عمدتا زنان، گفتند که مشتریها سیگار میکشند و بالاخره اینکه در کافهها از پرسنل زن استفاده شده. ماموران پلیس اماكن، رسمی یا غیر رسمی اینها را به صاحبان این كافهها میگویند و میروند.
کافه همان قهوهخانه است!
حتی قوانین عمومی کشور مثل ممنوع بودن سیگار کشیدن در مکانهای بسته، وقتی به زنان برسد خاصتر میشود. به همین خاطر بود که دی ماه سال گذشته، وقتی ماموران نیروی انتظامی سه كافه وصال، لوركا و یک كافه دیگر را تعطیل کردند، دلیلش «سیگار كشیدن خانمها» و «رعایت نكردن حجاب» اعلام شد که به زنان بر میگشت.
سرهنگ خلیل هلالی، رییس پلیس اماكن ناجا، شهریور ماه سال ۱۳۹۳ از ممنوعیت اشتغال و تردد زنان در قهوهخانهها خبر داد و گفت: «به طور كل اشتغال زنان در قهوهخانهها ممنوع است، گرچه اخذ پروانه كسب قهوهخانه از سوی زنان بلامانع است.»
او اعلام کرده بود زنانی كه تقاضای اخذ پروانه كسب قهوهخانه دارند باید مردانی را به عنوان مباشر خود در این اماكن معرفی كنند چرا كه طبق قانون، تردد و اشتغال زنان حتی اگر صاحب پروانه كسب نیز باشند، در داخل قهوهخانهها ممنوع است.»
او گفته بود قوانين حاكم بر قهوهخانهها در مورد كافیشاپها هم برقرار است: «با توجه به اینکه قوانین حاكم بر كافیشاپها، همچون قوانین قهوهخانههاست، لذا اشتغال زنان در كافیشاپها نیز ممنوع است.»
این گفتهها هرچند واکنشهایی را به دنیال داشت، اما واکنشها حاصلی نداشتند. شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان رییس جمهوری، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، به گفتههای رییس پلیس اماکن ناجا در مورد ممنوعیت اشتغال زنان در کافی شاپها اشاره کرد و گفت: «از این اظهارات این گونه برداشت میشود که قانونی درباره ممنوعیت اشتغال زنان در قهوهخانهها وجود دارد که اکنون آن را به کافیشاپ ها تعمیم دادهاند، حال باید دید آیا قانون صراحتا به این مساله اشاره دارد؟»
معاون رییس جمهوری ایران گفته بود: «رییس اداره اماکن ناجا همچنین اشاره کرده اشتغال زنان در فضای عمومی سفرهخانههای سنتی ممنوع است، اما در آشپزخانههای این مکانها ممنوعیتی وجود ندارد. اکنون باید بررسی شود، این مساله ناشی از برداشت و سلیقه شخصی است یا نه؟»
او گفته بود که با توجه به وضعیت اشتغال و نرخ بیکاری زنان در جامعه، این مکانها محلی برای کسب درآمد زنان نیازمند است و پرسیده بود: «باید کار دقیق و کارشناسانه صورت گیرد که اگر این ممنوعیت ایجاد شود، زنان شاغل در این مکانها چه باید کنند؟ آیا آنها باید دستفروشی کنند یا تکدی گری؟»
او گفته بود باید راهی جایگزین برای رفع مسائل معیشتی زنان ایجاد کرد وگرنه اینکه راه را بر روی زنان ببندیم و پیشنهاد جایگزینی نیز وجود نداشته باشد، آنها را با بسیاری از آسیبهای اجتماعی مواجه میکند.
هرچند او گفته بود این حق مردم است تا بدانند طبق کدام قانون و مصوبه این ممنوعیت مطرح شده، اما نه فقط مولاوردی که هیچکدام از کافههایی که به دلیل استفاده از کارکنان زن تعطیل شدهاند و زنانی که شغلشان را به خاطر این ممنوعت از دست دادهاند، پاسخی در این زمینه نگرفتهاند.
این اما تنها اشتغال زنان نیست که کافهها را با خطر تعطیلی مواجه میکند. از اساس کافههایی که زنان را به خود جذب کنند، مجوز نمیگیرند؛ مثل کافههایی که نزدیک آرایشگاههای زنانه یا دبیرستانهای دخترانه باشند،
رییس اتحادیه صنف بستنی، آبمیوه و کافیشاپ تهران قبلا اعلام کرده است: «کافیشاپها نباید روبهرو یا نزدیک آرایشگاه زنانه یا دبیرستان دخترانه باشند.»
آموزشگاه زنانه، بانک، مسجد و مدرسه را هم باید به این فهرست اضافه کرد: گویی ترکیب کافه و زن، آدمها را از کارهای «مهم» بانکی و عبادت در مسجد و درسخواندن باز میدارد.
پیشنهاد مخالفان: کافه زنانه!
اما کسانی که از تعطیل کردن کافهها به دلیل حضور و اشتغال زنان خوشحالند، خودشان سه سال قبل کافه زنانه راه انداختند: «کافه کراسه» که میگویند در آن خبری از گناه و تاریکی و سیگار نیست.
کافه کراسه. پنج ماه بعد از فعالیتش، یک روز از هفته را به زنان اختصاص داد: «یکشنبهها روز زیارت حضرت زهراست. هر روزی هم که به ایشان منتسب باشد، روز زنان است. برای همین یکشنبههای کافه را از صبح تا عصر زنانه کردیم.»
فرزانه پزشکی که پیشنهاد زنانه شدن کافه کراسه را داده در مصاحبهای گفته بود: «ما دنبال یک فضای سالم هستیم که دختران مذهبی و محجبهمان در آن راحت بپوشند، راحت فعالیت کنند و از حضورشان در کافه احساس امنیت داشته باشند. فضایی که در عین صمیمیت همه چیز آن اسلامی است؛ از خورد و خوراک گرفته تا روابط و حرف و نقلها. دنبال فرح اسلامی هستیم.»
و در تعریف این فرح اسلامی گفته بود: «فرحی که در آن هجو، هزل، تمسخر و گناه نیست، دور هم جمع میشویم تا در یک فضای صمیمی از همدیگر یاد بگیریم. میخواهیم دور هم جمع شدنهایمان یک فایدهای داشته باشد.»
و البته در روزهای دیگر هفته زنان باید یکی از سه چهار میز گوشه سمت راست سالن را انتخاب کنند که از بخش آقایان جداست. قسمت وسط سالن کافیشاپ اسلامی مخصوص زوجهاست که به گفته مدیر کافه زنانه، «از ظاهرشان معلوم است که زن و شوهر هستند دیگر!»
در همین زمینه:
پلمب شماری از کافههای «پرمشتری» تهران به دلیل «مشتریان بدحجاب»