جنگ سرد میان تهران و ریاض سه دهه پیشینه دارد اما کارت‌های عربستان سعودی برای مقابله با ایران به عنوان قدرت منطقه‌ای اندکند. بیش از همه توافق هسته‌ای موجب افزایش قدرت جمهوری اسلامی شده ولی عکس‌العمل شیوخ در این زمینه هوشمندانه نیست.

koenig-salman

یکی از لحظات نادری که اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا، سرخوردگی از هم‌پیمانان سعودی‌اش را بروز داد، وقتی بود که در گزارشی به کنگره گفت: «آنها دائما نزد من شکایت می‌کنند که ایرانی‌ها چه توانمندی‌هایی دارند. من هم جواب می‌دهم که بله درست است. شماها در لیگ آن‌ها که کارائی عملیات زمینی است بازی نمی‌کنید.» اگر عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس به دنبال افزایش نفوذ در خاورمیانه و امنیت بیشتر در محدوده خود هستند، باید برای تقویت نیروی زمینی و نیروهای ویژه خود کوشش کنند.

ارزیابی صریح رئیس پنتاگون در باره توان عملیاتی ارتش سعودی را می‌توان به عرصه‌های دیگر رقابت دو قدرت برتر منطقه تسری داد.

جامعه مدنی ایران

جامعه شهروندی ایران در مقایسه با رقبای عربی‌اش سطح دیگری دارد. از جنبه آموزش و فرهنگ، ادبیات و فیلم، علم و دانشگاه، فعالیت اجتماعی، اخلاق کاری و دینامیسم روشنفکری گرفته تا جنبه معروف به “قدرت نرم”، بین رقبای دو سوی خلیج فارس یک دریا فاصله وجود دارد.

عربستان سعودی در عرصه توانمندی‌های اجتماعی و فرهنگی، ظرفیت مقابله با ایران را ندارد. پادشاهی عربستان دهه‌ها به این امر دل خوش کرده بود که جمهوری اسلامی از سوی غرب در حالت آچمز نگاه داشته شود و این کشور با خرید بالای تسلیحات، قدرت برتر منطقه باشد. این  محاسبه‌‌ای استراتژیک بود اما حالا برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی، به خاطر توافق هسته‌ای بی‌اعتبار می‌شود.

جنگ سرد بین پادشاهی سعودی و جمهوری اسلامی بیش از سه دهه پیشینه دارد. ایران برای خود نقش قدرتی را قائل می‌شود که محافظ منافع فارس-شیعی در منطقه است. عربستان سعودی هم خود را قیم اماکن مقدس مکه و مدینه و مهم‌ترین مرکز سنی-عربی اسلام می‌داند.

برعکس در دوران شاه ایران، دو طرف با هم نسبتا خوب کنار آمده بودند. سلاطین دو کشور در عدم اعتماد به ناسیونالیسم عربی جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر و انتقاد از ایدئولوژی‌-بعثی صدام حسین، دیکتاتور عراق هم‌نظر بودند. بعد از سقوط پهلوی رابطه دو کشور به سرعت وارد شیب تند دوری شد. تهران تا امروز هم فراموش نکرده است که ریاض در جنگ اول خلیج فارس در فاصله ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ با کمکی ۲۵ میلیارد دلاری از صدام حسین حمایت کرد؛ جنگی که به قیمت جان‌باختن بیش از نیم میلیون ایرانی تمام شد.

خطر رویارویی کلان در منطقه

اکنون در سال ۲۰۱۶، سرمایه‌گذاران غربی دوباره در تهران صف کشیده‌اند. ذخایر تا کنون بلوکه‌شده گاز و نفت ایران هم، موجب کاهش وابستگی کشورهای صنعتی به انرژی سوختی سعودی خواهند شد. در چنین شرایطی است که سه‌تفنگدار دستگاه رهبری عربستان سعودی (ملک سلمان و دو ولیعهدش) تلاش می‌کنند برای ترساندن رقیب شیعی‌ خود، آن هم در آستانه رها شدن این رقیب از چنگ تحریم‌ها، میخ خود را در منطقه بکوبند. امری با موفقیت کم و ریسک بالا که می‌تواند تمام منطقه را به درگیری کلان شیعی-سنی سوق دهد.

یک موضوع مهم دیگر آن که عربستان نتوانست دیکتاتوری اسد در سوریه را ساقط کند تا ایران مهم‌ترین هم‌پیمان‌اش را در جهان عرب از دست بدهد. به جای آن اکنون بعد از پنج سال جنگ داخلی و ۳۰۰ هزار کشته، برای اولین بار ایران هم رسما بر سرمیز گفتگوهای صلح سوریه نشست.

در یمن، ریاض از مارس ۲۰۱۵ به جنگ علیه حوثی‌ها دست زد که علاوه بر هزینه‌ای ۶۰ میلیارد دلاری برای سعودی‌ها، فاجعه‌ای انسانی پدید آورد. هم‌پیمان عربستان، پادشاهی سنی بحرین فقط به کمک سرکوب‌های بی‌رحمانه قدرت خود را حفظ کرده است. در مقابل ایران هم‌چنان هدایت سیاست بغداد را به عهده دارد. این در حالی است که جهادگرایان داعش مظنون به خویشاوندی فکری با شرع تبلیغی وهابی- سعودی هستند. با اعدام جنجال برانگیز روحانی شیعی نمر النمر، بروز مشکلاتی از سوی سه میلیون شیعه سعودی، ریاض را تهدید می‌کند.

و به همین خاطر قطع خشم‌آگین مناسبات دیپلماتیک با تهران، ۴۸ ساعت بعد از اعدام‌های دسته‌جمعی در عربستان سعودی، اثری از خود بر جای می‌گذارد که نشان از ضعف و فقدان رهبری در ریاض دارد. اگر این تصمیم قطعی باشد، می‌تواند دهه‌ها درگیری را در درازمدت تثبیت کند. دوبار پیش از این ۱۹۴۱ و ۱۹۸۷ این دو رقیب مناسبات دیپلماتیک را قطع کردند. ترمیم آن هر بار چهار سال طول کشید.

منبع: دی‌تسایت