نوشتن یکی از کهن‌ترین فرم‌های مناجات و دعاست. آنکه می‌نویسد باید باور کند که ارتباط گرفتن با دیگری امکان‌پذیر است. آنکه می‌نویسد باید باور کند که می‌تواند سخاوتمندی مردم را بیدار کند و تمایل آن‌ها را برای انجام کاری بهتر برانگیزد. فاطمه مرنیسی

فاطمه مرنیسی (۱۹۴۰-۲۰۱۵)، جامعه‌شناس، نویسنده و استاد دانشگاه در آخرین روز نوامبر ۲۰۱۵ درگذشت. او در مراکش، در زمانی که زیر استعمار فرانسه بود به دنیا آمد، شاهد استقلال مراکش در سال ۱۹۵۶ بود و به‌زودی به یکی از مهم‌ترین فمینیست‌های پژوهشگر در جهان اسلام تبدیل شد.

اندیشه‌های مرنیسی درباره زنان در جهان اسلام فارغ از تعلق آن‌ها به یک طبقه اجتماعی خاص و بازنگری‌های انتقادی او در قرآن، حدیث و متون اسلامی به ایجاد ابزارهای فکری برای موج جدید فمینسیت‌های اسلامی جهان عرب کمک کرد تا با نگاهی چالشی به سراغ تبعیض‌های اجتماعی و نابرابری‌های جنسیتی بروند.

روایت‌های زنان در دنیای مردان برگزیده مسلمان

بر خلاف عنوان این مقاله که شاید غلوی روزنامه‌نگارانه در سوگ فاطمه مرنیسی باشد، در جهان عرب در عصر مدرن، نه فاطمه مرنیسی و نه اصولاً هیچ زن مسلمان دیگری برای اولین بار مسئله حقوق زنان را در چارچوب نص قرآن و متون اسلامی مطرح نکرد. باید گفت که اولین فمینیست‌های جهان عرب در قرن نوزدهم، مدرنیست‌های اسلامی مانند محمد عبده، قاسم أمین و سیدجمال‌الدین افغانی (اسدآبادی) بودند که زیر تأثیر افکار لیبرال مدرن تفسیرهایی از اسلام ارائه دادند که حقوق زنان را  در نظر می‌گرفت.

آنچه که مرنیسی به پژوهش‌های جنسیتی در حوزه اسلام افزود، داستان‌های زنان بود. او از نویسندگانی بود که آثار پژوهشی‌اش آکنده از داستان‌های زنانی بود که با آن‌ها زندگی کرده بود، آن‌ها را شناخته بود و به همین جهت هم از نظر عینی و پژوهشی با چم و خم‌ زندگی آن‌ها آشنا بود. روایت‌هایی هم که مرنیسی به عنوان یک نویسنده از زندگی زنان مسلمان به دست می‌دهد آکنده از نکات نظری‌‌ای است که نتیجه تحصیلات دانشگاهی و پژوهشی‌اش بودند. میراث روایی به جای مانده از مرنیسی حاصل پژوهش‌های میدانی او در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ برای یونسکو و سازمان بین‌المللی کار است. در این پژوهش‌ها، مرنیسی تنها به آمار و ارقام‌ جامعه‌شناسانه بسنده نکرده است. او در سراسر مراکش با زنان گفت‌وگوهای میدانی انجام داده و پیرامون موضوع «زنان و کار» با در نظر داشتن همه طبقات اجتماعی قلم زده است.

کتاب «حجاب و مردان برگزیده: تحلیل فمینیستی از تفسیر حقوق زنان در اسلام» (۱۹۹۱) [۱] با داستانی که در یک بقالی اتفاق می‌افتد آغاز می‌شود. مرنیسی که برای خریدن یک شانه تخم مرغ به بقالی محل رفته، در حال خوش‌وبش با بقال است. در این میان بحث نوشته‌های او مطرح می‌شود و صحبت آن‌ها به اینجا می‌رسد که آیا زنان می‌توانند رهبری جوامع اسلامی را به دست بگیرند؟ مرنیسی می‌گوید بقال که از این فکر ماتش برده بود، از حیرت تقریباً نزدیک بود نیم دوجین تخم‌مرغ از دستش بیفتد. مشتری دیگری که در آن لحظه در بقالی حضور دارد و بحث آن‌ها را دنبال می‌کند از حدیث‌ نبوی مثال می‌آورد که پیامدهای مرگبار حضور عمومی زنان را ثابت کرده باشد.

روی سخن مرنیسی در آثارش در وهله نخست با مخاطبانی است که به تبعیض‌های جنسیتی حساس‌اند اما کماکان با «مردان برگزیده مسلمان» نیز در گفت‌وگو می‌‌ماند؛ مردانی که در بازار تفاسیر اسلامی از قرآن و حدیث و سنت و دیگر کتاب‌ها، برای بهبودی وضعیت زنان تلاش می‌کنند اما همچنان نگهبان پدرسالاری مذهبی‌اند. این مردان برگزیده یا به اصطلاح نخبگان به گمان مرنیسی به اندازه کافی به داستان‌های زنان گوش نداده‌اند که در پی خوانش‌هایی تازه از شریعت اسلام و قرآن و حدیث برآیند چنانکه دیدگاه‌های خود آن‌ها در مورد جنسیت و زنان را به چالش بکشد.

زیبایی سیاسی و سکسوالیته زن مسلمان در آثار مرنیسی

مرنیسی در آثارش هرگز حاضر نشد که سکسوالیته زن مسلمان را پنهان کند یا در چارچوب احکام‌محور محافظه‌کارانه آن را مطرح کند. او در کتاب «ما ورای حجاب: دینامیک روابط زن و مرد در جامعه مسلمان مدرن»  (۱۹۷۵) [۲] این اندیشه را مطرح کرد که نگاه مذهبی مسیحی با نگاه مذهبی مسلمان به «زن» به عنوان یک موجود جنسی تفاوت دارد.

مرنیسی بر آن بود که به گمان مسلمانان، زنان اصولاً از یک نیروی جنسی پرقدرت، وسوسه‌انگیز و خطرناک برخوردارند که باید آن را جدا از غریزه جنسی مردان به عنوان گونه‌ای خاص بررسی و کنترل کرد. اما در غرب، در پروسه تاریخ مدرن، زنان موجوداتی فرض شده‌اند که به شکل بیولوژیک از مردان «کمتر»‌اند. مرنیسی می‌گوید زنان در غرب ناچار بودند که برای برابری با مردان بجنگند و این با ماهیتی که جامعه اسلامی برای زنان به عنوان موجودات «خطرناک و وسوسه‌انگیز» متصور شده تفاوت دارد. به نظر مرنیسی تمام نهادهای جنسی کنترل زنان از جمله ازدواج، طلاق، تعدد زوجات، احکام روابط جنسی، جداسازی جنسیتی در فضاهای اجتماعی و مانند آن، یک استراتژی «مردانه» برای محدود کردن قدرت جنسی زنان بوده است و همچنان هم بر جای خود باقی‌ست.

دوری‌جویی از محافظه‌کاری در رویکرد به سکس و سکسوالیته زنان در زندگی شخصی و کارهای ادبی مرنیسی هم نمود پیدا می‌کند. او زنی زیبا، خوش‌پوش و «آلامُد» بود که ماتیک و سرخاب و سفیدابش همیشه به راه بود. این یک انتخاب سیاسی بود. او که سال‌های نوجوانی و جوانی‌اش مصادف شده بود با نبرد مراکشی‌ها برای استقلال از فرانسه و با وجود آنکه نماد زن انقلابی در آن دوران زنی بود که آرایش نمی‌کرد، تصمیم گرفت «قرتی» باشد؛ نه از نوع تحقیرآمیز که برای مثال نویسندگانی مانند جلال آل‌احمد در داستان‌هایی مانند «خانم نزهت‌الدوله» از آن سخن می‌گویند، بلکه به عنوان انتخاب آگاهانه یک شیوه زندگی. در شرایطی که چه انقلابی‌ها و چه سنت‌باوران زن را به عنوان موجودی برای کسب رضایت جنسی مردان می‌‌پنداشتند و سکسوالیته و زیبایی زنان را به «اندرونی»‌ها می‌فرستادند، مرنیسی تصمیم گرفت «سکسی» باشد.

یکی از مضامین آثار غیر پژوهشی او تلاش زنان مسلمان برای «سکسی» بودن است. گویه‌ها و واگویه‌های خودمانی زنان در اندرونی خانه‌ای که او دوران کودکی‌اش در شهر فاس را در آنجا سپری کرده بود، برای او مجالی فراهم می‌آورد برای اندیشیدن و تأمل در مفهوم زیبایی و قدرت یافتن در پناه زیبایی زنانه. در خاطراتش با عنوان «رؤیاهای تخلف: قصه‌هایی از کودکی در اندرونی» (۱۹۹۴) که به دو زبان انگلیسی و فرانسه منتشر شده، مرنیسی از عمه حبیبه می‌نویسد که او را نصیحت می‌کرده به حمام برود، به خودش برسد و از بدن و زیبایی اش لذت ببرد. عمه حبیبه به عربی می‌گفته است: «الجمال فی جلد»: زیبایی در پوست است. اما پوست برای عمه حبیبه جلدی است که زن با آن به خودش و به بیرون از اندرونی‌ها وصل می‌شود، پوست برای عمه حبیبه یک مفهوم سیاسی است:

«زیبایی در پوست است. از آن مراقبت کن، روغنش بزن، عطرآگینش کن. بهترین لباس خود را بپوش، حتی اگر هیچ موقعیت خاصی هم در کار نباشد. آنگاه حس یک ملکه را خواهی داشت. اگر جامعه به تو سخت می‌گیرد. پوستت را بساز و با پوستت مبارزه کن. پوست سیاسی است. اگر نبود چرا امام‌ها به ما سفارش می‌کنند که آن را پنهان کنیم؟»

زبان مرنیسی چه در کتاب‌هایش و چه در سخنرانی‌هایش، زبانی صریح و همه‌فهم بود. مرنیسی بین اندیشه‌اش و بدنش رابطه برقرار می‌کرد. آنچه را که می‌اندیشید می‌پوشید و به آن عمل می‌کرد. سخنرانی‌های او خطابه‌های یک زن جسور بود. زبان تند کنایه‌آمیز و جذابش با جذابیت جسمانی‌اش ترکیب می‌شد: اجراگری زنی که با استفاده از تکنیک‌هایی داستان‌گویی که از خاله‌ها و عمه‌هایش آموخته بود، پیچیده‌ترین نظریه‌های فلسفی حقوق زنان را مانند اعلامیه‌های حق‌خواهی بلند و بدون هیچ عذرخواهی می‌خواند.

وداع با مرنیسی

پس از انتشار خبر مرگ مرنیسی، فمینیست‌های ایرانی در شبکه‌های اجتماعی هر یک به نحوی از او یاد کردند. کسی نوشت که مرنیسی می‌گوید نوشتن مانند دعا کردن آرام‌بخش است، و با این‌حال او از این نکته غافل مانده که تا چه حد نوشتن برای زنان با دردسر و درد درآمیخته است.

شادی صدر، وکیل حقوق بشر ایرانی، نوشت:

«تنها کتاب فاطمه مرنیسی که به فارسی ترجمه شده، “زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش”، نقش زیادی در شکل‌گیری نگاه فمینیستی من در آن سال‌های دور خواندن و خواندن و باز هم خواندن داشت. این کتاب با وجود سانسور زیادی که شده بود، بعد‌ها دیگر مجوز انتشار نگرفت. ملیحه مغازه‌ای مترجم و ناشر آن نیز توسط قاضی مرتضوی و به اتهام توهین به مقدسات به دادگاه احضار شدند. روایت تاریخی خواندنی و دقیقی که مرنیسی از روابط محمد، پیامبر مسلمانان با زنان‌ا‌ش عرضه می‌کند را جای دیگری نخوانده‌ام. به نظرم برای آن‌هایی که می‌خواهند کار فمینیستی کنند، خواندن دست‌کم همین یک کتاب مرنیسی که به فارسی ترجمه شده در فهم چرایی بسیاری از احکام و آیات تبعیض‌آمیز قرآن از جمله حجاب و یافتن راه‌هایی برای زیر سئوال بردن آن‌ها مهم است.»

فمینسیت دیگری نوشت: «در آرامش بخواب فاطمه مرنیسی عزیزم، هرکس که تو را خوانده، دلش برای تو تنگ خواهد شد.»

او این قول از مرنیسی را در مورد شادی زنان نقل کرد:

«زنی شاد است که از انواع حقوق استفاده کند؛ از حق حرکت تا حق ساختن، خلق کردن، رقابت کردن و چالش کردن و هم‌زمان مورد عشق قرار گرفتن برای انجام همه این‌ها.»

فاطمه مرنیسی در روزگاری درگذشت که در سال ۲۰۰۴ قوانین مراکش در مورد حقوق زنان کاملاً دگرگون شد و فمینیست‌های اسلامی در مراکش در این تحول قانونی مؤثر بودند. بنا به قانون خانواده مصوبه سال ۲۰۰۴ در این کشور اکنون زنان بزرگسال حق ثبت ازدواج خود را دارند و دیگر نیاز نیست از شوهران خود اطاعت کنند. زنان در حال حاضر حق آغاز ازدواج، طلاق، انتقال اموال خود و انتقال تابعیت خود هم به فرزندان و هم به همسران خارجی‌شان را دارند. در مراکش همچنین قوانین سخت‌گیرانه‌تری نسبت به آزار و اذیت جنسی در محل کار و خشونت خانگی وضع شده است.

این سوگ‌نامه، در تجلیل از زندگی فاطمه مرنیسی بود به قلم نگارنده‌ای که او را دوست می‌دارد و برای او احترام زیادی قائل است. نگارنده، ردپای کارهای فکری، پژوهشی و داستانی مرنیسی را در تمام کارهای پژوهشی، فکری و داستانی معلم‌هایش یافته است و امیدوار است که نسل‌های آینده فمینیست‌های مسلمان هم این تأثیر را بیابند.

پانویس:

۱ – کتاب با عنوان “زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش” به فارسی منتشر شده و کتاب‌شناسی آن در زبان انگلیسی این است:

.Mernissi, F. 1991b. The Veil and the Male Elite: A Feminist Interpretation of Women’s Rights in Islam.New York, NY: Perseus Books

۲ – این کتاب به فارسی با عنوان «جنسیت، ایدئولوژی و اسلام» مشهور است و نخستین کتاب فاطمه مرنیسی است که سال ۱۹۷۵ منتشر شد. این کتاب به عربی نوشته شد و تا کنون به ۲۴ زبان ترجمه شده است.  من در متن از عنوان انگلیسی کتاب استفاده کردم. عنوان آن در انگلیسی:  Beyond The Veil: Male-Female Dynamics in Modern Muslim Society

3 – در این مطلب از این کتاب‌های فاطمه مرنیسی استفاده شده است:

Mernissi, F. 1975. Beyond the Veil. New York, NY: John Wiley and Sons.
Mernissi, F. 1991.Women and Islam: An Historical and Theological Inquiry. New Delhi: Kali for Women.
Mernissi, F. 1991. The Veil and the Male Elite: A Feminist Interpretation of Women’s Rights in Islam. New York, NY: Perseus Books.
Mernissi, F. 1994. Dreams of Trespass: Tales of a Harem Childhood. Cambridge, MA: Perseus Books.