جمعی از مادران و خانواده‌های زندانیان سیاسی و مدافعان حقوق‌بشر، روزهای شنبه با تجمع در مقابل زندان اوین، خواستار آزادی زندانیان سیاسی می‌شوند. آن‌ها روزهای دوشنبه هم در مقابل دفتر لاستیک دنا در میدان ونک تهران، نبش خیابان گاندی، گرد هم جمع می‌شوند.

یکی از این افراد، فرح بخشی، مادر امین انواری رستمی است. دانشجوی ۲۱ ساله ترم هفت رشته نرم‌افزار دانشگاه امیر‌کبیر (پلی تکنیک)، که روز ۱۲ مهرماه و پس از یورش ماموران امنیتی به خانه‌اش بازداشت شده است.

فرح بخشی، مادر امین انواری
فرح بخشی، مادر امین انواری

امین انواری، نهم دی ماه سال گذشته هم از سوی پلیس امنیت بازداشت و پس از بازجویی با قرار وثیقه ۳۰ میلیون تومانی آزاد شد. خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خرداد ماه سال جاری از قول یکی از نزدیکان امین انواری رستمی، «تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و مقامات کشوری در فیس‌بوک، حمایت رسمی از همجنس‌بازان و مرتدینی چون شاهین نجفی و حمایت از بهاییت» را بخشی از اتهام‌های این دانشجو اعلام کرده بود.

با وجود گذشت بیش از ۱۰ روز از بازداشت دوباره این زندانی سیاسی، خانواده او از محل دقیق نگهداری‌اش بی‌اطلاع هستند. مادر او می‌گوید که هر روز مقابل زندان اوین می‌رود تا شاید خبری از وضعیت فرزندش به دست بیاورد. او در گفت‌و‌گو با رادیو زمانه می‌گوید که نمی‌داند پسرش را چه کسانی و به چه جرمی بازداشت کرده‌اند:

فرح بخشی: نهم مهر با پدرش تماس گرفتند و گفتند پرونده سری قبلی مختومه شده، بیایید آن را امضا کنید. ما ۱۲ مهر برایش قرار گذاشتیم، چون هفته آخر شهریور را رفته بودیم ترکیه، آمده بودیم برای فرزندمان یک مبلغی را به عنوان وثیقه بگذاریم. رفتیم از بانک قوامین آن مبلغ را برداشت کنیم دیدیم نزدیک خانه‌مان چهار ماشین پارک کرده‌اند. پشت سر ما آمدند و از ورود ما به بانک قوامین جلوگیری کردند، نگذاشتند ما وارد بانک بشویم، به آن‌ها گفتیم حکم و کارت شناسایی‌تان را ببینیم، به چه دلیل جلوی ما را گرفتید؟ گفتند حکم را بیاورند، اما حکم نداشتند. هیچ چیز نداشتند. یک ساعت ما را در خیابان نگه داشتند، فقط حکم تفتیش خانه داشتند انگار. نفهمیدیم از کجا آمده‌اند و که هستند. بعد از یک ساعت که ما را در خیابان نگه داشتند به زور ما را سوار ماشین کردند و به منزل ما آمدند. ساعت ۱۲ و نیم ظهر، شاید ۱۰ نفر بودند که آمدند خانه ما را تفتیش کردند و هر آن‌چه دوست داشتند با خودشان بردند. لپ‌تاپ امین، گوشی تلفنش، لپ‌تاپ پدرش، مودم خانه و یک سری وسایل مشابه را با خودشان بردند ولی حکم بازداشت امین را نداشتند، امین را با خودشان به زور بردند. ما خبر نداریم او را کجا بردند، به ما نگفتند او را کجا می‌برند، از آن‌ها سوال کردیم شما کی هستید؟ چون کارت شناسایی نشان ندادند. گفتند بعدا خودتان می‌فهمید. از آن روز معلوم نیست امین را کجا بردند، برای چه بردند، جرمش چیست، مشکلش چیست. ما خبر نداریم.

رادیو زمانه: نحوه بازداشت و رفتارشان با فرزندتان چگونه بود؟

– خیلی زرنگ بودند. دستش را گذاشتند پشتش طوری که نشان دهند ما به او دستبند نزده‌ایم. با خشونت نبردند. امین را با ماشینی بردند که داخلش پرده بود. آن ۱۰ نفر کل خانه را به هم ریختند، هر چه که فکر می‌کردند به دردشان می‌خورد با خودشان بردند ولی به ما توهینی نکردند. در خیابان که ایستاده بودیم یکی از ماموران که از همه درشت هیکل‌تر بود با پرخاش گفت که برو داخل ماشین صدایت هم در نیاید. من چون فریاد زده بودم در خیابان و مردم جمع شده بودند، جرات نکرد به من اهانت کند. احتمالا اهانت می‌کرد چون مردم ایستاده بودند و نگاه می‌کردند خود را کنترل کردند.

– آیا پسر شما یا خود شما یا پدرش سابقه فعالیت سیاسی داشته‌اید؟

– من و پدرش اصلا هیچوقت هیچ فعالیتی تا به حال نداشتیم. پسرم را قبلا در دی ماه سال گذشته برای اولین بار به دادگاه احضار کرده بودند و به او گفته بودند برای کار دفتری می‌خواهیم. بعد پلیس امنیت آمد و او را گرفت. پدرش ۳۰ میلیون چک ودیعه گذاشت که بعد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به او دو سال و نیم حبس دادند به دلیل اعتراض و توهین به برخی از شخصیت‌های پست‌دار مملکتی در فضای مجازی و هم حمایت از فعالان سیاسی و فعالیت‌های حقوق بشری. بعد هم حکمش به پنج سال حبس تعلیقی تبدیل شد.

– از آخرین وضعیت فرزندتان و محل نگهداری او اطلاع دارید؟

– نه اجازه ملاقات به پدر و مادر می‌دهند نه اجازه ملاقات با وکیلش را می‌دهند. خبری از او نداریم، فقط روز سه‌شنبه ۱۴ مهر و پنج‌شنبه ۱۶ مهر به اندازه ۳۰  ثانیه زنگ زد و گفت که به من گفتند فقط بگو خوبم. پرسیدم کجایی؟ چه‌طوری؟ گفت اجازه ندارم به شما بگویم. بعد به او گفتند قطع کن و تلفن را قطع کرد. از سلامتی او خبر ندارم. نمی‌دانم اصلا خوب است، سالم است، مشکلی ندارد، هیچ خبر ندارم. هر روز می‌روم بازپرسی، می‌روم دادسرا از آن‌ها کتبا درخواست ملاقات می‌کنم اما رد می‌کنند. تا الان دو بار بازپرس پرونده را ملاقات کرده‌ایم. آخرین باری که او را دیدیم (سه‌شنبه، ۲۱ مهر)، به ما گفت که من پرونده‌اش را مطالعه می‌کنم بعد برای شنبه (۲۵ مهر) ملاقات حضوری می‌دهم. حالا شنبه رفتیم، گفت نه، یک هفته دیگر. یک بار هم سرپرست دادگاه را ملاقات کردیم و خودش به من گفت چون در تجمع لاستیک دنا شرکت کرده‌ام اجازه ملاقات نمی‌دهند.

– چرا بعد از گذشت ۱۰ روز حاضر به گفت‌و‌گو شدید؟

– من ۱۰ روز صبر کردم به خاطر این‌که این‌ها به من وعده داده بودند. گرچه بار‌ها به من دروغ گفته بودند ولی پذیرفتم. این سری که وعده دادند ۱۰ روز با هیچکس مصاحبه نکردم، حتی جلوی لاستیک دنا هم نرفتم به این امید که بچه‌ام را ملاقات می‌کنم ولی این‌ها همه دروغ محض بود. وعده دروغین بود. ما خانوادگی از دروغ بیزاریم. این افرادی که بدون کارت شناسایی و حکم آمدند و بچه مرا دستگیر کردند بردند به یک مکان نامعلوم، به ما نگفتند جرمش چیست و کجا می‌برندش. اجازه ملاقات نه به ما و نه به وکیلش ندادند. خودشان شاکی هستند، خودشان هم قاضی. این نقض حقوق بشر است.

– آیا شما با مادران دیگر زندانیان سیاسی هم در ارتباط هستید؟

– من با مادارن زندانیان سیاسی بیشتر مقابل لاستیک دنا آشنا شدم. همین‌طور در مقابل اوین وقتی هر روز برای پیگیری کار امین می‌روم. آن‌ها شنبه‌ها جلوی اوین می‌آیند و عکس‌های فرزندان‌شان را می‌آورند و اعتراض می‌کنند. من هم همین کار را می‌کنم.