فساد مالی و مقابله با آن! این شعاری است که در سالهای اخیر، بارها از زبان مقامهای دولتی ایران شنیده شده است. همان مردانی که خود را در ردای فرشتگان نجات وارد گود اقتصاد میکنند و البته هرگز به صورت روشن نشانی از مقابله یا سندی برای افشای رازهای مفاسد اقتصادی، مقابل مردم نمیگذارند.
به نظر میرسد که در طول سالهای اخیر و با ورود بودجههای نفتی به فوتبال (درست از وقتی ایران جام جهانی را در سال ۱۹۹۸ در فوتبال تجربه کرد)، بهترین فضا برای جابجاییهای قانونی و گاه پشت پرده پول، همین فوتبال، باشگاههای فوتبال و البته فدراسیون فوتبال است.
ورزشی که در سال ۲۰۱۳ در ایران، بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان گردش مالی داشته و از این رقم، بیش از ۷۰ میلیارد تومان آن، بدون هیچ سندی هزینه و به عبارتی ناپدید شده است. بخشی از آن در دل فدراسیون فوتبال، بخشی در وزارت و بخشی عمده، در باشگاهها!
در این میان وزارت ورزش هم چند صباحی است با دخل و تصرفهای خود در امور فدراسیون فوتبال و البته باشگاهها، در پی دست یافتن به بخشی از این گردش مالی هنگفت است.
به این ترتیب فوتبال محفلی شده است برای جولان دادن کسانی که حتی گاهی به دلیل زد و بندهای اقتصادی، حبس وزندانی هم شدهاند.
نمونه تازه این ماجرا، بازگشت مستقیم حمیدرضا سیاسی از زندان اوین به ساختمان باشگاه پرسپولیس است. او که به دلیل فعالیتهای اقتصادی در زندان بود، به محض آزادی وارد ساختمان باشگاه میشود و حتی خود را متولی مجموعه معرفی میکند. چه کسی به جز وزیر ورزش ممکن است چنین فرصتی را به او داده باشد؟ وزیری که به بهانه سرکشی به وضعیت مالی فدراسیونها، همچنان در ریزترین امور اجرایی آنها سر میکشد.
سیاسی به پشتوانه وزیر ورزش و نماینده تامالاختیارش امیر خادم، بیآنکه از سوی دستگاه قضایی فشاری روی خود ببیند، همچنان مرد شماره یک پرسپولیس است. البته شاید در ایران و فوتبالش تنها ایستادن کنار یک نماینده اسرائیلی در ورزشگاه برنابئو جرم است، نه فساد مالی.
از سوی دیگر وقتی پای گردش مالی بیش از ۱۲ میلیارد تومان در سال در میان باشد، احتمالا تمام نهادهایی که میتوانند دخل و تصرفی قانونی و رسمی یا حتی غیرقانونی و غیررسمی در ماجرا داشته باشند، خود را وارد بازی میکنند.
حالا کارلوس کیروش به عنوان کسی که قرار است مقصد این ۱۲ میلیارد تومان باشد، به محل مناقشه و البته مضاربه تبدیل شده است. مردی که تا همین چند وقت پیش، قرار بود جایش را بعد از ناکامی در جام ملتهای آسیا به یک گزینه ایرانی و شاید حتی هم یک خارجی خاص بدهد، باز هم در تهران ماندگار شد. این بار اما با سیاست یک بام و دو هوای علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال ایران.
رفتن کیروش، آمدن فرکی
زمزمههای جدایی کارلوس کیروش از تیم ملی ایران، از خیلی پیشتر از اینها به گوش میرسید. از روزی که محمود گودرزی به عنوان وزیر ورزش و جوانان در تماس با علی کفاشیان، از او خواست تا برای تیم ملی ایران در جام جهانی به فکر گزینهای غیر از کیروش باشد. تیمی که در آفریقای جنوبی اردو زده بود و کمتر از ۲۰ روز بعد باید وارد برزیل میشد، به خواست وزیر ورزش میبایست در بالاترین ردهاش دست به تغییر میزد.
دلیلی این ماجرا شاید واکنش کیروش به لباسهای نامناسبی بود که فدراسیون فوتبال برای تمرینهای تیم ملی فراهم کرده بود. لباسهایی که شرکت “آلاشپورت” به افریقای جنوبی فرستاده بود. سفارش این شرکت به وزارت ورزش شده بود و نماینده آن در ایران، با معاونان وزیر ورزش در ارتباط بود.
هرچند فدراسیون فوتبال ایران به دلایلی مثل عدم وجود قانون کپیرایت و تجربه تلخ “نایک” و “آدیداس” از حضور تجاریشان در کشور، احتمالا نمیتوانست با شرکتی بزگتر از آلاشپورت قرارداد ببندد، اما اینکه وزارت ورزش به عنوان متولی اصلی ورزش ایران خود را درگیر عقد قرارداد یک فدراسیون با یک شرکت تولید لباس ورزشی کرده بود، عجیب به نظر میرسید.
کیروش هم احتمالا وقتی در مقابل کیفیت پایین لباس تیم ملی واکنش نشان داد، تصور نمیکرد به جای فدراسیون فوتبال، وزیر ورزش رودرروی او قرار بگیرد. پیغام وزیر برای کفاشیان روشن بود: «حسین فرکی را همین امروز به افریقای جنوبی بفرستید.»
قرارداد آلاشپورت برای وزارت ورزش آنقدر مهم بود که پس از بازگشت تیم ملی به تهران، وزیر مستقیم با کیروش دیدار کند. گفتوگوی نه چندان دوستانه این دو، هر چند با وساطت و میانجیگری کفاشیان و مهدی محمد نبی (دبیر وقت فدراسیون فوتبال) بدون درگیری به پایان رسید، اما شکاف میان وزیر و رییس و پس از آن، وزارت ورزش با فدراسیون فوتبال و کیروش، بیش از قبل شد.
وزارت ورزش بعد از جام جهانی هم تغییرات در کادر فنی تیم ملی را میخواست، هم دگرگونی در فدراسیون فوتبال را. شهریور ماه سال گذشته بود که وزیر ورزش در دیدار با جمعی از بسیجیان دانشگاههای کشور گفت: «فدراسیون فوتبال دستنشانده غربیها شده. بسیج باید به این مسأله ورود کند ….»
تغییرات وزارت در فدراسیون
ورود به بحث اداره فدراسیون برای وزارت ورزش، خط قرمزی بود که بعد از دوران تعلیق فوتبال ایران گذاشته شد. فدراسیون فوتبال با پشتوانه حمایت فیفا راه خودش را رفت اما نه حمایت مالی کمیته ملی المپیک را داشت، نه پشتوانه وزارت ورزش را و نه حق مسلم پخش تلویزیونی را.
وقتی کفاشیان برای اولین بار جلوی ورود دوربینهای تلویزیونی به ورزشگاهها را برای روشن شدن رقم حق پخش گرفت، با تهدید نهادهای بالا دستی روبهرو شد، ولی باز این وزارت ورزش بود که با صداوسیما قرارداد بست.
در جلسهای که قرار بود در آن، نماینده فدراسیون با نمایندگان وزارت کشور، سازمان صدا و سیما و وزارت ورزش دیدار کنند، نماینده فدراسیون به خواست وزیر ورزش از حضور در جلسه منع شد تا وزارتخانه با بهایی به مراتب پایینتر از رقم منصفانه و منطقی، قرارداد را با صداوسیما امضا کند. رقمی که حتی هنوز پیش پرداخت آن هم در اختیار فدراسیون قرار نگرفته است.
به این ترتیب فدراسیون فوتبال که خود به تنهایی قادر به تامین هزینههای یک مربی مثل کیروش یا هر مربی دیگری با رقم قراردادی فراتر از حد معمول مربیان وطنی، نبوده و نیست، در نهایت مجبور میشد به سوی همان وزارت ورزشی برود که پس از جام جهانی تا خود جام ملتهای آسیا، تمام نیرویش را برای برکنار کردن مدیران فدراسیون و کادر فنی تیم ملی گذاشته بود.
تغییر دادن نبی و بعد حضور علیرضا اسدی به عنوان دبیرکل فدراسیون فوتبال اتفاقی بود که شخص گودرزی به عنوان وزیر ورزش میخواست. او حتی در گفتوگوی ویژه پایان سال با رادیو ورزش هم بر این مهم تاکید کرد که اگر فدراسیونی از وزارت ورزش مطالبه مالی دارد، باید بپذیرد که این وزارتخانه در چیدن نفرات و مهرههای تصمیمگیرنده آن نقش داشته باشد و بعد وقتی با اشاره گزارشگر این رادیو به فدراسیون فوتبال و تغییرات در پستهای دبیرکلی و نایب رییسی روبهرو شد، بر نقش وزارت ورزش بر این تغییرات مهر تایید زد.
فدراسیون فوتبال به واسطه تمام مشکلاتش مجبور به قبول خواستههای وزارت ورزش شد، اما این وزارتخانه همچنان چشم به نیمکت تیم ملی داشت.
سوسیچ از کجا میآمد؟
در تمام این سالها، سایه یک نام همیشه به عنوان آلترناتیو بالای سر کارلوس کیروش بود: سافت سوسیچ بوسنیایی. او در جام جهانی سرمربی تیم ملی بوسنی بود که در بازی آخر، ایران را سه بر یک شکست دادند. سوسیچ اماچگونه به گزینه سرمربیگری تیم ملی بدل شد، در حالی که فدراسیون فوتبال هیچ علاقهای به قطع همکاری با کیروش نداشت؟
سوسیچ توسط مدیر برنامههایش به یکی از معاونتهای وزارت ورزش و جوانان ایران وصل شد. او پس از قطع همکاری با بوسنی پیشنهاد تازهای نداشت. معاونان وزیر حتی بر سر رقم قراردادش با او به توافق اولیه و عددی نزدیک به هشت و نیم میلیارد رسیدند که البته بر اساس قانون مبلغ ده درصد از این قرارداد به مدیر برنامههای او تعلق میگرفت. رقم قابل توجهی بود. کیروش ناگهان برای وزارت ورزش یک مانع و یک دشمن درجه یک شد. او باید میرفت اما تلاشهای دیگری شد تا وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال را از بهرهوری از منابع مالی حضور کیروش در ایران به هم نزدیک کند.
و حالا …، کارلوس کیروش!
اگر قرار باشد، فدراسیون و وزارت ورزش در یک گردش مالی با هم همپیاله شوند، چرا آن گزینه یکی مثل خود کیروش نباشد؟ پس فدراسیون فوتبال از وزارت ورزش خواست تا نمایندهاش را برای نظارت یا به عبارتی دقیقتر، “دخالت” در قرارداد کیروش پشت میز مذاکره بنشاند. کیروش این بار رضا حسنیخو، مدير كل حراست وزارت ورزش و جوانان را در طول جلسه کنار اسدی و کفاشیان دید. قول و قرارها با کیروش همان وعدههای قبل بود و البته وزارت وزرش، بخشی از هزینهها را پذیرفت. نکته کلیدی اما در این اظهارنظر حسنیخو بعد از پایان جلسه نهفته است: «کیروش قبول کرد که با وزارت ورزش تعامل داشته باشد.»
حال سوال اینجاست که این تعامل دقیقا در چه زمینهای است؟ در زمینه تاکتیک تیم ملی یا همکاری در زمینه اسپانسر و شرکت تامین کننده لباس یا مبلغ قرارداد یا …؟
کلید آخرین قفل
قیمت واقعی کارلوس کیروش چقدر است؟ امروز باشگاهی مانند تاتنهام، برای عقد قرارداد با کیروش برای یک فصل مربیگری رقمی حدود سالانه سه و نیم میلیارد تومان را به او پیشنهاد میدهد، اما فدراسیون فوتبال ایران برای کار ملی و پاره وقت، چند برابر این رقم را به او میپردازد. مساله اما این است که شاید سهم کارلوس کیروش از این رقم، به اندازه همان پیشنهاد تاتنهام یا کمی بیشتر باشد. بقیه این پول به واسطهها میرسد.
شعار حکومت سلطنتی شاه فاسد:
کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم!
شعار نظام فقاهتی آخوند فاسق:
کیروش آسوده بچاپ که ما خوابیم!
Majid / 27 April 2015
با اجازه نویسنده ورزشی
اول انکه در عکسی که اقای سیاسی رابا رئیس باشگاه رئال مادرید نشان میدهد کس دیگری حضور داردکه از او بعنوان نماینده اسرائیل یاد شده است .یاد اوری میشود ان شخص ایرانیست و بسیار ثروتمند ودارای هواپیمای شخصی و صاحب فرستنده تلویزیونی رها. نامبرده فرزند یک نماینده اسبق مجلس شورایملی و وزیر بازرگانی در نخست وزیری اسداله علم .
دوم گفته میشود که اقای سیاسی در مدت ریاست هیات مدیره ومدیرعاملی با شگاه پرسپولیس مبلغ 30 ملیارد تومان باین باشگا ه و باشگاه راه اهن و حتی استقلال پرداخت کرده است و این پرداختها در رابطه با همان ثروتمند ایرانیست که در تلاش برای برگزاری دیدار با تیم فوتبال رئال مادرید بود و بقیه قضایا.
اقای سیاسی بعد از رهائی از زندان در مصاحبه با روزنامه های ایران همچنان خود را مدیر عامل پرسپولیس میدانست که سرانجام استعفای او از مدیر عاملی رسانه ای شد ولی در هیات مدیره ابقا گردید.
دوم اگر اقای کیروش اخراج میگردید فدراسیون مجبور بود حقوق اورا طبق قرار داه تا پایان مدت پرداخت میکر د واین مبلغ برای یکسال ونیم مانده تا پایان قرار داد یک ملیون 400 هزار یورو بود که در نشریات ایران درج شده است . ینابرین رقم 12 ملیارد اگر درست نوشته شده باشد برای 4سال است که معادل همان رقمی است که به مربی تاتنهام پرداخت میشود .
عرض اخر انکه از کمسیون ده درصدی وزیر ورزش و یا معاون او فضول خبری ندارد. واله و اعلم
فضول / 27 April 2015
باید*** توی این مملکت.
علی / 27 April 2015
خبری درباره تصادف سنگین محمد هوتن پسر امیرقلعهنویی سرمربی استقلال در برخی از سایتهای خبری مطرح شد که در تعدادی از این خبرها حتی خبر فوت پسر قلعهنویی در اثر این تصادف هم دیده میشد. با این حال محمد هوتن قلعهنویی در گفتگو با «نسیم» این شایعه را رد کرد.
پسر سرمربی استقلال گفت: «خوشبختانه این حادثه برای من اتفاق نیفتاده و من سالم هستم؛ هر چند فرد فوت شده در سانحه تصادف دوست صمیمیام بوده و از این ماجرا خیلی ناراحت هستم.»
وی افزود: «ماشینی که تصادف کرده مدتی قبل برای من بود که آن را به دوست صمیمیام فروخته بودم اما از آنجایی که خیلیها میدانستند آن ماشین متعلق به من بوده، تصور کردند من در این تصادف بودهام.»
به گزارش«نسیم»، پسر قلعهنویی در پایان گفت: «این ماشین یک پورشه زرد رنگ بود که همانطور که گفتم خیلیها آن را با من میشناختند. اینطور که شنیدهام علت اصلی حادثه سرعت بالا بوده که باعث انحراف و چپ کردن ماشین و در نهایت منجر به فوت دوست صمیمیام شده است
سحام – بامداد روز سه شنبه اول اردیبهشتماه ۱۳۹۴ یک دستگاه پورشه زرد رنگ در خیابان شریعتی تهران تصادف کرد و باعث مخابره اخبار زیادی در رسانهها گردید.
یک منبع آگاه دراین زمینه به خبرنگار«سحام» گفت: فردی که سرنشین کنار راننده این اتومبیل گران قیمت بوده، «محمدحسین ربانی» فرزند مهندس محمدمهدی ربانی و نوه آیتالله ربانی شیرازی بوده است!.
«محمدحسین ربانی» به همراه بانوی جوانی با نام پریوش اکبرزاده دراین تصادف جان خود را از دست دادند
nader / 28 April 2015
روزنامه کریستین ساینس مانیتور چاپ آمریکا فاش کرد: استیفان دمیستورا نماینده سازمان ملل در سوریه اخیراً در یک جلسه خصوصی در واشینگتن گفته است حکومت اسلامی ایران سالانه 35میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است.!
این روزنامه همچنین بهنقل از منابع دیپلوماتیک در بیروت مینویسد بر اساس ارزیابیها، رژیم ایران بین یک تا دو میلیارد دلار ماهانه بهصورت پرداخت نقدی و حمایت نظامی در سوریه هزینه میکند.!
nader / 29 April 2015
جنجال برای گرفتن پورسانت قراردادتوسط وزیر و عواملش بود که این مشکل با زور و جنگ با کفاشیان حل شد!
faryad / 29 April 2015
لطفا قرارداد مربیان داخلی ایران را نیز مثل قرارداد کی روش به روی سایت بیاورید.
قراردادهای قلعه نوعی،فرکی ،برانکو، درخشان ،تونی و …..تا یکطرفه به قاضی نرویم.
naseem / 29 April 2015