رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۷۱ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
دكتر الهيار فرامرزى همانطور كه نقشه كشيده بود در فرصتى غده كليتوريس فروغ را بريد تا حس جنسى او را از ميان بردارد. اما آنچه كه اتفاق افتاد بسيار بدتر بود. زن به شدت به پرخورى افتاد و در فاصله زمان كوتاهى به شدت چاق شد. به بچههايش كمترين توجهى نداشت و وجود آنها برايش بىتفاوت بود. دو سال بدين منوال گذشت و فروغ خودش هم نمىدانست چرا توجهش را به همه مسائل از دست داده است.
يك روز در اتاق كار دكتر در خانه دفتر يادداشتهاى او را پيدا كرد. دكتر در آنجا از مورد ويژهاى صحبت كرده بود. فروغ از حرفهاى او متوجه مىشد مطلب درباره او نوشته شده است. چندبار نيز درباره بريده شدن غده كليتوريس در مورد ويژه حرفى به ميان آمده بود. فروغ از عزت در مورد غده كليتوريس پرسيد و متوجه شد كه غده جنسى در زنان است. كمكم به اين نتيجه رسيد كه دكتر غده كليتوريس او را بريده است. چنان از نفرت سرشار شد كه دائم خواب كشتن دكتر را مىديد و…