رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۶۹ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
فروغ كه يك پسر يك كيلويى به دنيا آورده در بيمارستان بسترى است. شوكت به ديدار او آمده و دلش مىخواهد با دختر خالهاش در باره مردى كه دوست دارد حرف بزند. در همين موقع آذرماه وارد مىشود و بيدرنگ سيگارى روشن مىكند. فروغ به او تذكر مىدهد كه سيگار نكشد. آذرماه بسيار ناراحت مىشود. فروغ مىگويد اين بچه فقط يك كيلو است و دود سيگار او را ناراحت خواهد كرد. آذرماه با سرعت تصميم مىگيرد از بيمارستان برود. پيش از رفتن در برابر در سيگار ديگرى روشن مىكند.
فروغ و شوكت مىخواهند درباره عشق حرف بزنند كه عترت وارد مى شود. آنها در حال بحث و گفتوگو و خنده هستند كه دكتر الهيار فرامرزى وارد اتاق مىشود. او تا به شوكت نگاه مىكند متوجه مىشود كه همه چيز را درباره زندگى آنها مىداند و…