انتخابات میان دورهای کنگره ایالات متحده آمریکا در روز چهارم نوامبر با پیروزی حزب جمهوریخواه به پایان رسید. این حزب هم اکنون اکثریت را در دو مجلس نمایندگان و سنای آمریکا در اختیار دارد. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، از حزب دمکرات است و به گفته بسیاری از ناظران، دو سال آخر ریاست جمهوری خود را با موانع و دشواری های فراوانی خواهد گذراند.
تاثیر این پیروزی جمهوری خواهان بر روند سیاست های داخلی آمریکا موضوعی است که به مرور آشکار خواهد شد، اما بازتاب آن بر عملکرد واشنگتن در عرصه سیاست بینالملل از حالا مورد گمانهزنی قرار گرفته است. این نوشتار اشارهای به این عرصه داشته و به طور خاص به چشمانداز مذاکرات بر سر پرونده اتمی ایران خواهد پرداخت.
پیروزی قابل پیشبینی
این که آیا جمهوریخواهان از بابت پیروزی خود در انتخابات مطمئن بودند یا خیر موضوع مهمی است. نخست باید دانست که انتخابات میان دورهای در آمریکا به طور سنتی با استقبال کمی روبروست و به طور معمول به نفع حزبی تمام میشود که در قدرت نیست. اما این بار اطمینان به پیروزی حزب دستراستی بالاتر بود، زیرا بسیاری از لابیها هزینه سنگینی را برای تضمین این موففیت بر عهده گرفته بودند. این دوره از انتخابات با هزینهای نزدیک به ۴ میلیارد دلار گرانترین انتخابات میان دورهای تاریخ آمریکا بوده است. یکی از لابیهای قدرتمندی که در این میان عمل کرده است لابی اسرائیل (مانند آیپک و تشکلهای وابسته به آن) بوده است.
نگرانی اسرائیل چندان درباره حفظ توان بالقوه دستیابی به سلاح هستهای توسط ایران نیست، بلکه فراتر از آن، تل آویو از تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک متحد طبیعی آمریکا در منطقه نگران است.
یادآور شویم که روابط میان واشنگتن و تلآویو در دوران اوباما به شدت به سردی گراییده بود. اوباما در ارائه هر نوع کمک اقتصادی، نظامی و یا فنآوری به اسرائیل کوتاهی نکرده بود، ولی عدم پیروی کاخ سفید از سیاستهای مطلوب تلآویو و همراهی بی چونوچرا با آنها سبب بروز تنشهایی شده بود. اسرائیل به مثابه دوران بوش، خواهان آن بوده و هست که دولت آمریکا سیاستهای این کشور را بدون کمترین اعتراض و انتقادی حمایت و دنبال کند اما اوباما و تیم وی از این امر سرباز زده بودند. کار به جایی رسید که در آخرین دیدار وزیر دفاع اسرائیل، موشه یعلون از واشنگتن در ماه گذشته، مقامهای کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا از دیدار با وی خودداری کردند.
دولت اوباما در دو مورد دیگر نیز ساز ناهماهنگ با اسرائیل نواخته بود. یکی بر سر اشغال کامل سرزمینهای فلسطینی توسط دولت دست راستی نتانیاهو، که با هدف مشخص پایان رویای تشکیل کشور مستقل فلسطینی انجام میگیرد و دیگری در مورد پرونده اتمی ایران.نگرانی اسرائیل چندان درباره حفظ توان بالقوه دستیابی به سلاح هستهای توسط ایران نیست، بلکه فراتر از آن، تل آویو از تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک متحد طبیعی آمریکا در منطقه نگران است.
در این باره واشنگتن در جستجوی معاملهای است که برای تلآویو معنای یک کابوس را دارد. باید دانست که نگرانی اسرائیل چندان درباره حفظ توان بالقوه دستیابی به سلاح هستهای توسط ایران نیست، بلکه فراتر از آن، تل آویو از تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک متحد طبیعی آمریکا در منطقه نگران است. امری که با امضای توافقنامه نهایی در قالب برقراری روابط دیپلماتیک، برداشت تحریمها، سیل سرمایهگذاری به سوی ایران و تبدیل ایران به یک بازوی نظامی متحد آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه مصادف خواهد بود. اسرائیل بیشک حاضر به پرداخت هر بهایی برای ممانعت از تحقق این سناریو خواهد بود.
تلآویو برای جلوگیری از این سناریوی کابوسوار، تیرهای متعددی در کمان دارد. نخست، به کارگیری لابی قدرتمند خویش، دوم به محاصره کشاندن اوباما در کاخ سفید توسط کنگرهای با اکثریت جمهوریخواهان و دیگری، در صورت لزوم، حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران. به نظر میرسد که سرمایهگذاری و تلاش لابیهای طرفدار اسرائیل در انتخابات میان دورهای، به همراه کارنامه ی ضعیف اوباما در عرصه داخلی و بینالمللی، به ثمر نشست و پیروزی حزب جمهوریخواه را ممکن و میسر ساخت.
هنوز ساعاتی از اعلام پیروزی میچ مک کانل، سناتور جمهوریخواه و رهبر اکثریت در سنا نگذشته بود که وی به طور علنی اعلام داشت: «مردم دیگر به این دولت اعتماد ندارند.» ترجمه غیر دیپلماتیک این سخن آن است که جمهوریخواهان دیگر تحمل اوباما را ندارند.
به عنوان یک نمونه میتوان از مورد «تام کوتون» کاندیدای حزب جمهوریخواه در آرکانزاس در مقابل نامزد دمکرات «مارک پرایور» اشاره کرد. «تام کوتون» یک نظامی دارای سابقه نبرد در عراق و افغانستان است که چاره پیروزی را در پشتیبانی بیقید و شرط از اسرائیل دید. او در برنامههای تبلیغاتی خویش به سخن گفتن از « بازسازی قدرت آمریکا، بالابردن دوباره بودجه نظامی و تبدیل شدن به صدای طرفداری از اسرائیل» پرداخت. «نواه پولاک» مدیر اجرایی « کمیته اضطراری برای اسرائیل» در این باره میگوید: « ما یک میلیون دلار در آرکانزاس خرج کردیم که تا تفاوت بین «کوتون» و «پرایور» را نشان دهیم.»
زحمات لابی اسرائیل به نتیجه رسیده است و اینک کنگره آمریکا در اختیار جریانی است که همسو با نخستوزیر دست راستی اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، تمام فشار لازم را بر کاخ سفید خواهد گذاشت تا هم مانع از امضای توافقنامه نهایی با ایران شود، هم احتمال نزدیکی دیپلماتیک و اقتصادی واشنگتن و تهران را به صفر برساند و هم این که مزاحمت کاخ سفید برای انضمام خاک فلسطین به «اسرائیل بزرگ» را برطرف کند.
اعلام جنگ زودرس
هنوز ساعاتی از اعلام پیروزی میچ مک کانل، سناتور جمهوریخواه و رهبر اکثریت در سنا نگذشته بود که وی به طور علنی اعلام داشت: «مردم دیگر به این دولت اعتماد ندارند.» ترجمه غیر دیپلماتیک این سخن چنین میشود: جمهوریخواهان دیگر تحمل اوباما را ندارند.
این موضعگیری قاطع و آشکار از همین ابتدای کار، خبر از آغاز دوران پرتنشی میان کاخ سفید و کنگره میدهد. یکی از حوزههایی که بیشک اکثریت جمهوریخواه کنگره دولت اوباما و کارکرد آن را به گروگان خواهد گرفت حوزه بودجههای سالیانهای است که حکومت برای ادامه کار خود به آن نیاز دارد. آنها میتوانند کل سیستم مدیریت دولتی را به واسطه عدم تصویب طرحهای بودجه پیشنهادی دولت به فلج و تعطیلی بکشانند. این کار قبلا هم تجربه شده بود ولی این بار به عنوان یک اهرم موثر برای هدایت تصمیمات کاخ سفید به سوی خواستهای جمهوریخواهان عمل خواهد کرد.
شاید بتوان گفت که یک موفقیت پرسروصدا در مذاکره با ایران آخرین تیری است که اوباما برای حفظ آبروی سیاسی خود در ترکش دارد. اما درست روی همین مورد است که از این پس کنگره تحت سیطره آمریکا حداکثر فشار را بر وی و تیم مذاکره کننده به رهبری جان کری وارد خواهد ساخت.
جمهوریخواهان در مورد سیاستهای خارجی اوباما انتقادهای جدی دارند و کارنامه او در این زمینه را فاجعه بار میدانند. آنها هیچ اشارهای به این نمیکنند که اوباما وارث سیاست خارجی جنگطلبانه جرج دبلیو بوش بوده، زیرا برای آنها کارکرد بوش به هر روی مثبت بوده است، اما عملکرد اوباما، برای جمهوریخواهان، درست عکس آن چیزی است که میبایست باشد.
به طور مثال جمهوریخواهان انتظار داشتند که اوباما تا این حد بی محابا نیروهای آمریکایی را از عراق خارج نسازد، جنگ در افغانستان را محدود به استفاده از پهبادها نکند، در سوریه دخالت نظامی کرده و رژیم بشار اسد را ساقط کند، در لیبی از خود قاطعیت وحضور عملیاتی بیشتری نشان دهد و در نهایت این که تحریمها و فشار را بر رژیم ایران افزایش دهد.
اوباما درست عکس این موارد عمل کرد و البته هر یک از این موارد امروز به عنوان یک لکه سیاه در پرونده دیپلماسی خارجی وی مطرح است. دست اوباما در این زمینه سخت خالی است و شاید بتوان گفت که یک موفقیت پرسروصدا در مذاکره با ایران آخرین تیری است که اوباما برای حفظ آبروی سیاسی خود در ترکش دارد. اما درست روی همین مورد است که از این پس کنگره تحت سیطره آمریکا حداکثر فشار را بر وی و تیم مذاکره کننده به رهبری جان کری وارد خواهد ساخت.
پرونده نامطمئنتر مذاکرات اتمی
هر چند که اوباما در نخستین اظهار نظر خود پس از اعلام نتایج انتخابات سعی کرده است خود را وفادار به موضوع دستیابی به یک توافق با ایران نشان دهد، اما به نظر میرسد که با اطلاع از بازخورد تلخ و سهمگینی که این امر میتواند بر مجموع موضوعات دیگر مدیریتی و حکومتی او در دو سال باقیمانده از دوره ریاست جمهوری وی داشته باشد، آثار نوعی نرمش در گفتمان وی از همین حالا آشکار شده است. او در همین اظهار نظر بیان کرد که «عدم توافق با ایران از توافق بد بهتر است.»
این آن نکته کلیدی است که از این پس و با موفقیت جمهوریخواهان برای تصاحب سنا و مجلس نمایندگان، معنای دیگری مییابد. اگر تا دیروز «توافق بد» میتوانست به معنای اعطای امتیازات زیادی به ایران باشد، از این پس به معنای اعطای حتی حداقل امتیاز خواهد بود. زیرا قراردادی که از حالا به بعد، به زعم نمایندگان اکثریت جدید، «بد» محسوب میشود دیگر آن توافقنامهای نیست که به ایران اجازه داشتن چند هزار سانتریفوژ به جای چند صدتا از آنها را بدهد، بلکه حالا توافقنامه بد آنی است که به ایران حتی اجازه حداقلی از غنیسازی را بدهد.
از این پس، در ورای این که مذاکرات اتمی در سه هفته باقیمانده چگونه به پیش رود، یک نیروی قوی در کنگره آمریکا از قبل تصمیم خود را برای به ناکامی کشاندن آن گرفته است.
این همان نکتهای است که اسرائیلیها بارها تکرار کرده بودند که یک توافقنامه خوب قراردادی است که کل توان غنیسازی ایران را از میان ببرد.
نتیجهگیری
باراک اوباما از این پس مهره دست دوم سیاست آمریکاست، آینده در دست کنگره و کاندیداهای تازهنفس انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ خواهد بود. رئیس جمهور آمریکا شش سال فرصت ناب برای ثبت میراث خود در تاریخ سیاسی آمریکا را از دست داد. اینک او یک رئیس جمهور ضعیف است که باید راهی برای حفظ آبرومندانه دو سال باقیمانده ریاست جمهوریش را بیابد.
بی شک لحن تهاجمی رهبر جدید جمهوریخواهان، میچ مک کونل، که دولت کنونی را فاقد اعتماد مردم آمریکا دانست، باید برای اوباما چشمانداز قاطعیت این جریان برای رفتن تا پای استیضاح رئیس جمهور را نیز ترسیم کرده باشد.
نظرخواهیها به خوبی نشان میدهد که رای اکثریت به جمهوریخواهان فقط جنبه ابراز نارضایتی از کارنامه حقیر اوباما دارد و نه تایید دست راستیها. اما هزینه چهارمیلیارد دلاری انتخابات در این میان کار خود را کرد و نیرویی را به اکثریت کنگره رساند که میتواند مانع از آن شود اوباما در دوسال باقیمانده خود، حرکتی را صورت دهد که بتواند یک تغییر استراتژیک برای حکومت آمریکا محسوب شود.
پرونده مذاکرات اتمی ایران به عنوان حساسترین مورد در این باره مطرح است. جریانهایی که در طول سی و پنج سال گذشته ترجیح دادهاند ایران در انزوا و تحریم باشد، نمیخواهند بدون تغییر مطلوب خویش، شاهد پایان این روند باشند. آنها با فلج کردن دستگاه حکومت هم که شده به اوباما اجازه نخواهند داد با دست باز به امضای یک توافقنامه سرنوشت ساز با ایران بپردازد. توافقنامهای که تحریمها را بردارد، توان غنیسازی اورانیوم را برای ایران حفظ کند و از تهران یک همتای اقتصادی و متحد سیاسی-نظامی در منطقه بسازد.
این تغییری است که جمهوریخواهان و لابیهایی که حزب جمهوریخواه آمریکا نمایندگی میکند، آن را برای ایران نمیخواهند. به همین دلیل با آرایش جدید نیروهای سیاسی در ساختار قدرت آمریکا شانس بروز و تحقق این سناریو به حداقل میرسد. شانسی که اگر هم وجود داشت تا قبل از تاریخ ۴ نوامبر (روز انتخابات) بود.
از این پس، در ورای این که مذاکرات در سه هفته باقیمانده چگونه به پیش رود، یک نیروی قوی در کنگره آمریکا از قبل تصمیم خود را برای ناکام کردن چنین توافقی گرفته است.
جمهوریخواهان به اخوند ها باج نمیدن.دهن پوتین رو نیز اسفالت می کنند.خداحافظ
حسین / 06 November 2014
جناب عرفانی تحلیل های غریبی ارایه می دهند که مبنای ان چندان مشخص نیست اما می توان حدسهایی در باره انها زد !
“اسرائیل چندان درباره حفظ توان بالقوه دستیابی به سلاح هستهای توسط ایران نیست، بلکه فراتر از آن، تل آویو از تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک متحد طبیعی آمریکا در منطقه نگران است”
فرض کنید!! .فرض محال که محال نیست .که ” جمهوری اسلامی ایران به یک متحد طبیعی آمریکا ” در منطقه بدل شود . توجه کنید نه هر متحدی بلکه “متحد طبیعی” .دو حالت امکان پذیر است .
الف : امریکا انقدر تغییر کند که جمهوری اسلامی امریکا را به عنوان متحد طبیعی بپذیرد . این فرض چنان محال است که انتخابات کنونی کنگره امریکا بر محال بودن ان مهر تایید می زند .
ب:جمهوری اسلامی چنان تغییر کند که امریکا انرا به عنوا ن “متحد طبیعی ” بپذیرد . انوقت ورای پذیرش تفوق استراتژیک ایلات متحده در منطقه کنترل کامل امکانات اتمی جمهوری اسلامی پذیرش دوفاکتو ی حق موجودیت اسراییل دست برداشتن از حمایت گرو های مخالف اسراییل چه چیزی باقی خواهد ماند که اسراییل نگران ان باشد ؟؟ . مسلم است که تحت ان شرایط هم اسراییل ملاحضاتی برای فروش سلاحهای استراتژیک به جمهوری اسلامی و غیره خواهد داشت اما “نگرانی از چنین متحد طبیعی ” حرفی بس غریب خواهد بود !
شاهد / 06 November 2014
اگر درست دقت کنیم برای حکومت ایران این مذاکرات هیچ اهمیتی ندارد ظریف با کسی دست بدهد و یا ندهد خامنه ای آن ها را آزاد گذاشته چون جنبه شخصیت طنز ظریف بالاست و کار هایش اهمیتی ندارد و حکومت ایران کار خودش را انجام میدهد همان بیانیه های جلیلی مذاکرات اصلی بوده است مذاکرات ظریف از لحاظ حکومت ایران بگو و بخند است وگرنه خود روحانی سال گذشته پس از توافق موقت گفت که کار بزرگی صورت گرفته چرا کسی از آن چیزی نمیگوید؟ واقعا کسی جدی نگرفت و جدی هم نبود و خود دولت روحانی شخصیت طنزی از خود بروز داده است در حقیقت خامنه اب با پیش بینی هایش و تحریک دلواپسان آن ها را به مسخره گرفته است به همین دلیل این جنین بدنیا نیامده مرده است و مطمئنا در صورت امضاء نیز جدی نمیباشد و چیزی را تغییر نمیدهد مگر جابجایی یکسری پول ها و انتقال مشروعیت ها به هم!
عبداله / 06 November 2014
روز بعد از توافق موقت که مذاکرات به نتیجه رسیده بود در سال گذشته روزنامه کیهان تیتر جالبی زد در آن تیتر روزنامه کیهان نوشت “پیش بینی خامنه ای درست بود مذاکرات به نتیجه نمیرسد” این چیزی جز مسخره بودن مذاکرات برای حکومت ایران است که به آن اهمیتی نمیدهد
عبداله / 06 November 2014
زنده باد جمهوری خواهان دشمنان ملاها و پوتین و اسد و داعش شیعی و سنی
فرامرز / 07 November 2014
, با این التماس و دعا ها به دشمنان آمریکا اوباما آمریکا را در سیاست خارجی خوار و ذلیل کaرد, بیخود نیست ملت آمریکا دمکرات ها را منزوی کرده اند .متاسفانه با ضعف و ترس و تعلل اوباما در استفاده از زور علیه رژیم ایران که عامل بی ثباتی در عراق و افغانستان است دنیا شاهد تروریستهای مجهز به بمب اتم و فاجعه ای بمراتب سهمگین تر از یازده سپتامبر خواهد بود .
منزوی / 07 November 2014
“روز واقعه” برای باراک حسین اوباما!
باراک حسین اوباما پس از این یک مهره سیاسی سوخته است و وضعیت او در دوسال آینده را می توان به رییس جمهوری در نظام ولایت مطلقه فقیه تشبیه کرد که سید محمد خاتمی آن را با عنوان “تدارکاتچی” توصیف کرده بود.
*****
شهباز نخعی
faryad / 07 November 2014
سناریوی ۱: توافق هسته ای انجام => سرکوب غیر خودی ها + تشدید دزدی ها
سناریوی ۲: شکست مذاکرات => سرکوب غیر خودی ها+ تشدید دزدی ها
سناریوی ۳: بمباران مراکز هسته ای => سرکوب غیر خودی ها + تشدید دزدی ها
سناریوی ۴: غیر قابل پیش بینی => سرکوب غیر خودی ها + تشدید دزدی ها
از مرید
hasani / 07 November 2014
سناریوی ۳: بمباران مراکز هسته ای =>= درگیری رژیم = سقوط رژیم
البته خساراتی به کشور خواهد خورد ولی از نابودی و محو کامل در معادله بالا بهتر است. برنامه اتمی حکومت ایران تنها با تغیر حکومت متوقف خواهد شد ، و تنها را تغیر حکومت ایران حمله نظامی است که میتواند ظرف ۴۸ ساعت کار حکومت را تمام بکند البته بعد از ۴۸ ساعت حمله مردم کار این جنایتکاران را تمام میکنند.
در جواب faryad / 08 November 2014
حمله به ایران باعث سقوط رژیم در عرض چند روز و حتی چند ساعت خواهد شد چون اینبار نه مردم مردم زمان حمله صدام هستند نه ارتش های مهاجم با صدام قابل مقایسه است آمریکا و اسراییل و متحدان عربشان آنهم با رژیمی بدون پشتوانه و ملتی ستمیده که میخواهند از شر سی سال حکومت آخوندی خلاص شوند . در تمام چند سال گذشته آمريکا فرصت برای اعمال فشار بر ايران را از دست داده و سياست نرم اوباما در قبال جهان اسلام به جای تقويت موضع اين کشور را تضعيف کرده است.
ستار بهشتی / 08 November 2014
تنهاراه اعمال تحریم بیشتر و یا زدن مراکز اتمی است…
nasim / 09 November 2014
Trackbacks