«تنبور روحانی، هنر استاد الهی» نام نمایشگاهی است که در موزه متروپولیتن نیویورک در پنجم ماه اوت ۲۰۱۴ (۱۴ مرداد) افتتاح و تا ۱۱ ژانویه ۲۰۱۵ (۲۱ دی ماه) ادامه خواهد داشت.
استاد نور علی الهی که بین سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴ میلادی زندگی میکرد، اندیشمند، حقوقدان و موسیقدانی است که ابتکارات او در پیوند با تنبور شهرت دارد. استاد الهی در غرب ایران بزرگ شد و در هشتگرد به خاک سپرده شد.
در این نمایشگاه نزدیک به ۴۰ اثر هنری از کلکسیونهای خود استاد الهی، موزه موسیقی پاریس، گنجینه موزه متروپولیتن و همچنین اشیا وام گرفته از خاندان الهی به نمایش گذاشته شده، خود او و پدرش حاج نعمتالله از نوازندگان متبحر تنبور بودهاند.
نور علی الهی که به استاد الهی شهرت دارد، نواختن تنبور را از پدرش حاج نعمتالله آموخت. او یک متفکر، صوفی، قاضی دادگستری با ۳۰ سال سابقه کار و یکی از نوازندگان برجسته قرن بیستم محسوب میشود. استاد الهی همواره از شهرت دوری جست و به این دلیل در زندگیش در کنسرت یا استودیو، سازی ننواخت.
پیروانش او را مؤلف یک نظام انسانی و فراگیربرای بشر امروز میدانند؛ درویشی که خرقه و دستار را در سن ۲۴ سالگی رها کرد واز کنج خانقاه به میان مردم رفت.
استاد الهی در سن ۶۲ سالگی به درخواست خود بازنشسته شد. وی اعتقاد داشت که خودشناسی مستلزم عملی بیش از تفکر صرف است و معنویت هم مانند علوم دیگر، الزاماً باید بر اساس تجربیات قابل پژوهش بنا شود. بنابراین آنچه وی در قالب تعالیم مکتوب و شفاهی خود منتقل کرده، نتیجه مستقیم تجربیات شخصی اوست و نه فقط تفکرات فلسفی. پس از بازنشستگی استاد الهی تمرکز خود را بیشتر بر نوشتن کتب و رسالههای گوناگون گذاشت.
درباره زندگی و دستاوردهای استاد الهی گفتوگویی انجام دادهام با آلان کوشان، نوازنده سنتور و آهنگساز.
با سلام
از خیلی از مسائلی که عنوان شده استفاده کردم، یعنی قبلا نمی دانستم و یاد گرفتم. این نکته راهم میخواستم اشاره کنم که در11:12 از فایل صوتی، مهمان گفتگو می گویند که کتاب حاشیه بر حق الحقایق در مورد شاهنامهی فردوسی است. تا جایی که من اطلاع دارم این درست نیست. کتاب حاشیه بر حق الحقایق همانطوری که مهمان این گفتگو هم بعد تر در صحبتهایش اشاره کرده در رابطه با کتاب شاهنامهی حقیقت که سروده های حاج نعمت الله در آن است نوشته شده و نه شاهنامهی فرودسی.
ممنون
حمید / 10 September 2014
ظاهراً این گزارش/خبر لازم نمی دیده که به آنچه که آقای نورعلی الهی به آن شناخته می شود اشاره کند. ایشان یکی از رهبران دین اهل حق است و پدرش هم همین مقام را پیش از وی داشته است.پسر ایشان، آقای دکتر بهرام الهی، هم ظاهراً همین مقام را به ارث برده اند. ایشان چند کتاب با محتویاتی شامل مسائل عرفانی و عقاید عجیب و غریب فرقه ی اهل حق باباحیاسی، که ایشان به آن منسوب بوده اند، منتشر کرده اند. یعنی در واقع مریدان این کتاب ها را از سخنان وی آماده سازی و منتشر کرده اند. این کتاب ها شامل آثار الحق و برهان الحق هستند. این کتاب ها صریحاً شامل ادعای ایشان بر اینکه ایشان تناسخ (به زبان خودشان) علی ابن ابی طالب است، و نیز داعیه ی معراج بسیار شطحیات دیگر است، که به نظرم بیش از هر کس فقط بر مریدان تأثیر گذار است. برخلاف ادعای این نوشتار تا جایی که من می دانم ایشان تا آخر عمر به مرید پروری و مرید داری (به اصطلاح ارشاد) پرداختند. بعد از فوت ایشان، پسر ایشان و کسانی دیگر در اروپا تشکیلاتی درست کردند و بسیار تلاش کردند که ایشان را صرفاً به عنوان یک هنرمند (ایشان تنبور نواز حاذقی بودند) و متفکر (این یکی واقعاً سؤال برانگیز است) نشان دهند. به نظرم عقاید و “نظریات” عرفانی ایشان بیش از آن ساده لوحانه بود که کسی را در دنیای مدرن جذب کند. به هر حال این تصویر از ایشان ابداً چیزی نیست که من از خلال آثار و مریدان ایشان در ایران شناخته ام.
مهرداد / 14 September 2014
ظاهرا دوست عزیز شما آثار ایشان را مطالعه نکرده اید چون ایشان در جای جای کتابهایشان تناسخ را مردود شمرده اند. از جمله در کتاب معرفت الروح فصل هشتم با عنوان عقیده تناسخیون “ردیه” که توضیح مفصلی بر رد عقیده تناسخیون نوشته شده است.
ضمنا به نظر می رسد اطلاعات غلطی در اختیار جنابعالی قرار داده شده است و شما هم تحقیقی در مورد شنیده هایتان نکردید.
سام / 17 September 2014
سام عزیز
اطلاعاتی در اختیار من قرار داده نشده است، همه را خودم به شخصه کسب کرده ام. کتاب های ایشان را به دقت خوانده ام، مطالعاتی در گروه های مختلف اهل حق داشته ام، با مریدان این آقا نشست و برخواست داشته ام (متأسفانه من ایشان را در زمان حیات درک نکردم). بله ایشان به جای تناسخ از اصطلاح “دون” استفاده می کنند، و من سعی کردم ببینم “دون” چه تفاوتی با تناسخ دارد که علی رغم اینکه آدم کم خوان و خیلی بی سوادی نیستم، نتوانستم بفهمم، و البته ایشان می گوید منظور از “دون” همان تناسخ نیست….ولی چطور و از چه نظر دقیقاً با هم فرق دارند….من که نفهمیدم. به هر حال ایشان خود را دون علی ابن ابی طالب معرفی می کنند. یعنی اینکه ایشان تجلی علی است…..به هر حال دون می خواهد تناسخ باشد می خواهد نباشد برای خیلی مهم نیست. مهم این است که به نظرم این اعتقادات و تبلیغ آنها و تلقین آنها به مریدان، چندان در تناسب با شخصیتی که سعی می شود از ایشان به عنوان دانشمند، هنرمند و روشنفکر ساخته شود ندارد. آنچه باعث شد اینها را بنویسم شخص آقانورعلی و تمایل به تخریب ایشان نبوده است. انگیزه ام اعتراض به دکان باز کردن، قلب و تحریف واقعیت و تلاش برای اسطوره ساختن از آدم های میان مایه ی مرید باز است. گمان می کنم خیلی از اسطوره های دینی و عرفانی و غیره با مکانیزمی شبیه این با تلاش های نه چندان صادقانه ی جیره خواران و میراث خواران شان ساخته شده اند.
مهرداد / 20 September 2014
حمید عزیز
قبول دارم که فهمیدن کتاب معرفت الروح که کتابی فلسفی وسنگین است برای خیلی ها از جمله بنده ساده نباشد.
فقط به این نکته اشاره کنم که در ص 148 کتاب معرفت الروح در پایان فصل رد عقیده تناسخیون آمده” … باری دلایل بر بطلان عقیده تناسخیون بیش از اینهاست که مذکور گردید ، ولی بر اهل خرد و منصفین تصور می رود تا این حد کافی باشد …” که نشان می دهد از نظر ایشان تاسخ بالکل مردود است. کما اینکه در کتاب برهان الحق از ایشان سوالی در مورد تناسخ شده که اصل آنرا در ذیل برای شما نوشته ام:
“برهان الحق، صفحه620
سؤال 13- در ابتداي فصل بيستم چنين آمده:«… سياق مجموع همان
كلامها دلالت بر رد و ابطال تناسخ و حلول و اتحاد دارد». ممكن است
بطور اختصار بفرمائيد چرا تناسخ مردود است؟
جواب – بايد توجه فرمايند كه موضوع تناسخ از سير تكامل
جدا است، و عموم حكماء وعلماء و عرفاء و اهل حق، تناسخ را به آن
كيفيتي كه تناسخيون معتقدند باطل ميدانند. پس ما معتقد به سير تكامل
هستيم نه تناسخ، چنانكه در كلام بزرگان اهل حق صريحا توضيح شده
است از اينكه، هر بشري بايد در مراحل سير تكامل، هزار عالم طي
نمايد تا بهمرحلة هزار و يكمي كه آخرين مرحله است به كمال ابدي
برسد. ولي تناسخيون معتقد به مبدأ و معاد و سير تكامل نيستند، و
انتقال هر روحي را به اجسام مختلفة، مؤبدا و بدون نتيجة نهائي و
هدف معين ميدانند.”
نکته دوم اینکه در سیستم دانشگاهی استاد الهی مرید و مرید داری در کار نیست و سیستم شاگرد و استادی است و گرنه اینهمه متخصص و تحصیلکرده و دانشمندان علوم ظاهری هیچکدام علاقمند به فلسفه فکری ایشان که زندگی در اجتماع و پرهیزکار بودن را توصیه می کند نبودند.
مخصوصا خود بنده اصلا حال و حوصله مرید بودن را ندارم…
سام / 24 September 2014
بجای رواج این همه خرافات و درویش مسلکی و تزریق آموزههای عرفانی و میراث آن به سر ملت و خوار و خفیف کردنشان کاش کمی به فکر پیشرفت فکری جامعه میبودید!! !
“یکی از نوازندگان برجسته قرن بیستم محسوب میشود” ؟؟
همیشه از شهرت دوری جست؟!!!
هارمونی و تنبور را به هم آمیخت؟!
ایشان با دلنگ دلنگ تنبور نهایتن میتوانند نوازندهی معمولی در قرن 13 هجری باشند و نه بیستم میلادی که متعلق به موسیقی کلاسیک اروپایی است و شاهکارهای ارکسترالش!!! چرا علینقی وزیری را که پایهگذار نت و تفکر در موسیقی ایرانی است و صبا و خالقی شاگرد وی هستند را نمایشگاه نمیکنید؟!
اینها تنها یک دلیل دارد و آن اینکه رواج افکار ایشان نیاز به این دارد که ایشان را آدم حسابی و تحصیل کرده و موسیقیدان معرفی کنید !!!
واقعن عالیست *** پردازیهایتان !!
jaleh / 20 October 2014
حضرت عیسی ع میفرمایند:قضاوت نکنید تا در مورد شما قضاوت نشود
حال اشخاصی مثل ماها که خبر از یه ثانیه آینده خویش نداریم و نفس اماره مثل کنه به روح و جسممان مسلطه و اندازه بال مگسی از عرفان و حالات عرفانی و عالم ماورائ طبیعه مطلع نیستیم از نطفه بدبو کثیفی متولد میشیم و نهایتمونم لاشه بدبوتریه که اگه یه روز دیر خاک بشه خوراک کرم ها میشه چطور به خودمون اجازه میدیم در مورد عرفا و بزرگان دین نظر بدیم وای به لحظه ای نظر منفی باشه
حضرت استاد نورعلی الهی ناطق بر حق کلام خداوند است زندگانی منور و گهربار ایشان در زمان حیاتشان به سادگی در میان اقشار مختلف مردم چه از اهل حق چه شیعه چه سنی چه مسیحی قابل تحقیقه که نمودار خدایی بودن ذات ایشانه
معجزاتی که اجداد من حقیر عینا از ایشان و خانواده صاحب کرامت ایشان دیده اند هر لحظه لرز بر اندامم میندازه
آثار این نور پر جلال خداوند مرده را زنده میکنه و هر دیوانه ای را دانشمندی میسازه
وقتی چیزی نمیدونید و اطلاع صحیحی ندارید قضاوت نکنید چون ضربه حق بروبرگرد نداره
محبی / 27 October 2015
آقاى محبى ،
با تشكر از نظر جنابعالى ، واقعا با شما موافقم . ما آنقدر در ميدان كوجك ادراك تاريكمان محسوريم
و از واقعيت وجودمان بى خبريم ، كه اجازه قضاوت در هيج مورد و شخصى را نداريم .
إستاد الهى نا بعه بى همتاى قرن بيستم است .
شهلا / 29 November 2015
شناخت مقام حضرت استاد الهی در حیطه فکر ناقص و نارسای ما انسانها خارجه
ما در حد فهم و ادراک اکتسابیمون میتونیم این بزرگ الهی رو در افکارمون تجسم کنیم
حالا یه عده بیسواد و کج فهم بخوان با دو تا حرف چرند بی محتوا که نشانه زبونی عقلشونه نظریه پردازی منفی کنن هیچ خدشه ای به راه و نام و مقام عظیم حضرت استاد نورعلی الهی وارد نخواد شد
نشانه بدبختی اکثر آدما در لحظه ایه که خداوند دست نجات دراز میکنه و ما متوجه نیستیم
الهی تو آن ذات بی چند وچون
بکن عفو جرم همه مجرمون
امیدم به تو ای جهان آفرید
به هرجامه گشتم زدوران پدید
اگر چند باشد گناهم فزون
ولی عفو کن جرم مارا کنون
سید ایوب / 18 December 2015