در هفته گذشته شاهد تظاهرات مردم محلی بودیم که در ارتباط با خشک شدن زاینده رود صورت گرفت. آب از قدیم عنصری بوده که انسان را از محلی به محل دیگری انتقال داده و منبع کشت و کار و زندگی مردمان هر منطقه بوده است.
اما در بسیاری از کشورها افزایش رشد جامعه و برنامههای انتقال مصنوع آب از محلی به محلی دیگر باعث خشکیدن بسیاری از رودها و حتی دریاها شده است. ایران یکی از این کشورهاست که در چند دهه گذشته بحث و درگیریهای زیادی در رابطه با محیط زیست و مدیریت آب در آن پدید آمده است.
«آب را به زاینده رود برگردانید»
درخواست مردم معترض برگرداندن آب به زاینده رود است. تظاهرات مربوط به مشکلات متعدد آب در ایران تنها به این محدود نمی شود، بلکه در چهارمحال بختیاری و خوزستان نیز مردم اعتراض های زیادی دارند که بیشتر آنها به سوءمدیریت آب و شیوه های انتقال آب مربوط است. برنامه های انتقال آب از چهارمحال بختیاری بر مبنای «برگرداندن آب به زاینده رود و کارون» از جانب مردم محلی مورد انتقاد های زیادی قرار گرفته است. مردم معترض چهارمحال و خوزستان که خود کمبود آب نوشیدنی دارند معتقد اند که انتقال آب محل به سوی زاینده رود و کارون موجب کم آبی در محل خواهد شد.
سرچشمه اصلی رود کارون و زاینده رود از رودهای بازفت، کوهرنگ و ارمند است که از زردکوه استان چهارمحال بختیاری برمی خیزند و شاخه های فرعی آنها مثل رودخانه خرسان و دیگر شاخه ها نیز از کوه دنا در استان کهکیلویه و بویراحمد و همین طور کوههای لرستان است. گفته می شود که مردم محلی معترض خوزستان و چهارمحال بختیاری بیشترین انتقادهای خود را نسبت به مدیریت برنامه هایی وارد می کنند که در مسیر این سرچشمه ها صورت می گیرند.
آب های بی ملال چهار محال بختیاری
عبدالکریم میرفرد، روزنامهنگار و عضو ارشد کانون دفاع از حقوق بشر در گفت وگو با رادیو زمانه از آن میگوید که برنامه انتقال آب از این سرچشمه ها سابقه طولانی دارد. وی از تونل کوهرنگ یاد میکند که در سال ۱۳۳۲ به عنوان اولین تونل انتقال آب در چهار محال و بختیاری احداث شد، تونلی که حالا به سه تونل تبدیل شده با عنوان کوهرنگ یک، کوهرنگ دو و کوهرنگ سه که آب چهار محال و بختیاری را به فلات مرکزی کشور انتقال میدهند.
با این که چهارمحال و بختیاری چندین دهه است که سرچشمه اصلی رود کارون و زاینده رود بوده چرا حالا مخالفت های مردم محلی نسبت به این تونل ها افزایش یافته است؟ استدلال معترضان محلی در باره تغییر شرایط و افزایش کمبودی آب چیست؟ عبدالکریم میرفرد می گوید مردم محلی استانهای اطراف چهار محال بختیاری با این که در محلی به سر می برند که سرچشمه اصلی رودهای بزرگی مثل کارون و زاینده رود است، خود با کمبود آب آشامیدنی مواجه هستند و بسیاری از محل های این منطقه لوله کشی نشده است.
میرفرد می افزاید که پروژه های انتقال آب که از سوی مسئولان محلی مدیریت می شود بارها در مجلس ایران نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. اما با وجود این همه انتقادها چرا این نوع پروژه ها به کار خود ادامه می دهند؟ چرا همچنان مردم محلی دسترسی محدود به آب نوشیدنی دارند؟ این سوال هایی ست که پاسخ آنها بیانگر اعتراض مردم محلی نسبت به این پروژه های انتقال آب است. میرفرد میگوید این پروژهها زیرمجموعههای طرحهای استانی است که در استان اصفهان به تصویب رسیده وهیچ گاه به تصویب وزارت نیرو نرسیده است. آقای میرفرد می افزاید که تمام بودجههای این پروژهها از اعتبارات استانی اصفهان خرج میشود و در چند دهه گذشته این طرحهای استان اصفهان غیراستاندارد و بدون اجازه وزارت کشور بوده است.
«بی تریبون ترین مردم این مرز و بوم»
عبدالکریم میرفرد که یک سال است به خاطر فعالیت های حقوقی بشری خود مجبور به ترک ایران شده و در ترکیه به سر می برد معتقد است که مردم چهارمحال و خوزستان از بی تریبون ترین مردم این مرز و بوم هستند. او میگوید که رسانههای فارسی در رساندن صدا و مشکلات مردم این منطقه کمکاری کردهاند و بارها شده که فاجعههای ناشی از این “پروژههای خودسرانه مسئولین محلی” جان دهها مردم محلی را گرفته ولی بازتاب چندانی در رسانهها نداشته.
به گفته میرفرد اگر برخی از این فاجعهها در بخش دیگری از کشور رخ میداد پوشش پررنگتری میگرفت و خبررسانی بیشتری و گستردهتری صورت میگرفت. او میگوید منطقه بختیاری که یکی از بزرگترین منابع آبی ایران است، هنوز دویست و چهار روستا با تانکر آبرسانی میشوند و از آب لولهکشی محرومند. در خوزستان نیز اوضاع از این بهتر نیست. برای مثال در شهرستان شوش تقریبا سه هزار و پانصد روستایی از آب گلآلود جویهای اطراف خود استفاده میکنند.
لاین روزنامهنگار و فعال حقوق بشر از پروژه سد گتوند یاد میکند که در پروسه ساخت آن حدود چهل روستا زیر آب رفت که دولت بابت یک متر زمین زیر آب رفته به صاحبانش تنها شش هزار ریال پرداخت کرد. آقای میرفرد همینطور از پروژه سد کارون سه یاد میکند که باعث زیر آب رفتن پل نزدیک ایذهه در خوزستان شده که تنها راه رفت وآمد مردم محلی بود. دولت به قول خود عمل نمیکند و مردم کارهای روزمرره خودرا مدتها از طریق یدککشی انجام میدادند اما بر اثر غرق شدن این یدککش چهارده زن و کودک محلی جان خودرا از دست دادند. این اتفاق اگر در بخش دیگری از ایران روخ میداد سریعتر و دقیقتر به گوش جامعه جهانی میرسید. آقای میرفرد معتقد است که نفت و آب خوزستان دیده میشود و فقر و بدبختی آن دیده نمیشود. حداقل کاری که رسانهها و شبکههای اجتماعی میتوانند انجام دهند رساندن صدای مردم این منطقه به گوش جامعه جهانی و برجسته کردن مشکلات روزمره آنهاست که تا به حال از کمترین توجه برخوردار بوده اند.
در کنار زاینده رود و رودهای دیگر ایران
کناره های زاینده رود که در طول تاریخ ایران معروف به محلی سرسبز و شاداب بوده حالا به لجنزاری تبدل شده است که نه در کنارش می شود شعر و سرود خواند و نه هوای تازه فرو کشید. این مشکل را چه گونه می شود حل و فصل کرد که به دیگر محل هایی که سرچشمه اصلی این رود و رودهای دیگر که در تاریخ مردم ایران نقشی کمتر از یکدیگر نداشته اند صدمه وارد نشود؟ چگونه می شود از دامن زدن فاجعه برزگتری در منطقه بر اثر کمبود آب جلوگیری کرد؟ پیشنهادی اگر دارید و یا تجربه کشورهای دیگررا که با مشکل مشابه آب در ایران رو به رو هستند برای ما بنویسید و در برنامه های آینده ما شرکت کنید و نسبت به سرنوشت زاینده رودی که در دامن آن چندین سده زیسته ایم و کشت و کار کرده ایم و شعر و سرود خوانده ایم بی تفاوت نباشید.