رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

KAMIB02

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ٤٦ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

ميهمانى با شكوه الياس خان ادامه دارد و دوستان پان ايرانيست از تاريخ درخشان ايران حرف مىزنند. اگر يونانىها و عربها و تركان به ايران حمله نكرده بودند امروز ايران بزرگترين تمدن دنيا بود. بعد اما آرين اشكانى نام «آذرميدخت» را براى فخرى انتخاب مى‌كند. فخرى اما خودش نام «آذر» را برمى‌گزيند. در سوى ديگر مجلس الياس خان و دوست پان ايرانيست‌اش درباره كوره‌پزخانه حرف مى‌زنند و بنا مى‌شود «رضا شجره»، لات جوانمرد به استخدام الياس خان درآيد و در كارهاى كوره‌پزخانه به او كمک كند.
تيمسار نبيلى هم در این میان عازم آمريكا مى‌شود تا براى او پاى مصنوعى بگذارند. او با كشتى از خرمشهر به نيويورك مى‌رود و اندكى بعد صاحب يك پاى بسيار سبك مى‌شود. وضع روحى او بهتر است…