قتل عام اول سپتامبر در پایگاه اشرف، در عراق، که ۵۲ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، درعرض چند ساعت دسته جمعی به قتل رسیدند، جامعه مدنی و سیاسی ایران را شوکه کرد. شاید بلوغ سیاسی بخش بزرگی از اپوزیسیون سیاسی ایران، در این واقعیت نمایان گشت، که با وجود مخالفت و داشتن زاویه با دیدگاههای سیاسی سازمان مجاهدین خلق، از زاویه انسانی و حقوق بشری این قتل عام را محکوم کردند. قتل عام اول سپتامبر از زاویه سری بودن و پنهانی عمل کردن، بسیار شبیه به کشتار ۶۷ بود. اما در عمل و در طولانی مدت نشان داده شد، حذف فیزیکی افراد توسط حکومت ها و اعمال خشونت بر روی یک نیروی سیاسی به حذف آن جریان سیاسی نمی انجامد. همانگونه که تجربه ۶۷ این واقعیت را نشان داد. امروز میزان جلوگیری از بازتولید چنین قتل عام هایی تنها به آگاهی، اعتراض و حرکت جامعه مدنی در مقابل این نوع خشونت ها بستگی دارد.
در گفتوگوی پیش رو که با سه نفر از کنشگران سیاسی و حقوق بشر انجام شده است، چگونگی واقعه ای که در اول سپتامبر رخ داد را مورد کنکاش قرار می دهیم و این سوال محوری را مطرح می کنیم که چه عوامل و چه ترسی از حکومتها باعث قتل عام دسته جمعی و اعمال این نوع از خشونت شده است که بخشی از افراد قربانی، دست بسته هدف تیر خلاص واقع شدند؟ و آیا رابطه ای بین حمله احتمالی به سوریه و در نتیجه تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی و حمله به پایگاه اشرف در این موقعیت زمانی خاص وجود دارد؟
[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130907_PanteA_Mojahedin.mp3[/podcast]