حسين رونقی ملکی وبلاگنويس زندانی نامهای خطاب به حسن روحانی نوشت و در آن قوه قضائيه را “يکی از مراجع ستم به مردم” دانست.
اين زندانی سياسی ۲۸ ساله نوشت: “قوه قضائيه که به نص قانون اساسی مرجع تظلمات و رسيدگی عادلانه به منازعات است اکنون خود به يکی از مراجع ستم به مردم تبديل شده است.”
وی با بيان اينکه “مردم امنيت قضايی ندارند و بسياری از رفتارها و مواضع در قوه قضائيه تحت تأثير حوادث سياسی است”، افزود: “برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحتانديشی و تشخيص شخصی در قوه قضائيه متوقف شده يا ناديده انگاشته میشود.”
حسين رونقی ملکی: استقلال قوه قضائيه با حضور افراد مجرم در رأس دستگاههای اجرايی کشور امکانپذير نيست
رونقی ملکی با اشاره به شکنجههايی چون شلاق زدن، شوک الکتريکی، کتک زدن، آويزان کردن و توهين و بیحرمتی به متهم در زندانهای جمهوری اسلامی و همچنين مرگ ستار بهشتی، وبلاگنويس زندانی در بازداشتگاه پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات نیروی انتظامی (فتا) تأکيد کرد که “استقلال قوه قضائيه با حضور افراد مجرم در رأس دستگاههای اجرايی کشور امکانپذير نيست.”
اين فعال حقوق بشر در بخشی از نامهاش نوشته است که میداند اختيارات حسن روحانی برای تغيير دستگاه قضائی همچون اختيارات محمد خاتمی، رئيسجمهور دوران اصلاحات، محدود است، اما از روحانی خواست تا دستکم در گفتوگوهايی که با مقامهای بلندپايه نظام دارد به آنها بگويد که “آيا بهتر نيست به جای آنکه انديشمندان و نخبگان و انسانهای آزادیخواه و ميهن دوست را به اتهامهای امنيتی و ساختگی به زندان بيفکنند، آنانی را که بيت المال را غارت میکنند و با بیتدبيری و بیکفايتی، اين سرزمين را به تباهی میکشانند محاکمه کنند؟”
حسين رونقی ملکی به ۱۵ سال زندان محکوم شده است و اکنون نزديک به چهار سال است، بهجز يک دوره چند ماهه مرخصی استعلاجی، در بند ۳۵۰ زندان اوين بهسر میبرد.
وی بهتازگی به جرم کمک به زلزلهزدگان آذربايجان نيز به دو سال و شش ماه حبس تعزيری محکوم شده است.
حسین در بند فراموش کرده که این حسن منتخب همان نظام دربند کن اوست که خود در بسته در خدمت به مراجع ستم به مردم بوده و هست. و امثال حسین در مبارزه با ستم و ستمگر هرگز و هرگز به امثال حسن شکایت نکردند بلکه ایستادگی کرده و رونق جاودانی گرفتند.
Samad / 18 August 2013
حسین جان چه توقع بزرگی از حسن که خود از خانواده غارتگران و به تباهی کشاندن مملکت است داری.اما دردت را میفهمم همچون غریقی برای نجات به هر تیکه جوبی متوسل شدن است.
Bahram / 18 August 2013