[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130730_Farhangi_EkranCinema_M_Yousefipour.mp3[/podcast]
این هفته نمایش عمومی فیلم «فرانسیسها» تازهترین ساخته نوآ بامبک، فیلمساز مستقل آمریکایی در سینماهای انگلستان و ایرلند آغاز شده است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«فرانسیسها» نخستینبار در جشنواره فیلم تلوراید به نمایش در آمد و سپس در جشنوارههای دیگری چون نیویورک، تورنتو و برلین نیز به روی پرده رفت. فیلم از اواخر ماه گذشته نمایش خود در سینماهای کشورهای اروپایی چون هلند، فرانسه و بلژیک آغاز کرده است و از ماه آینده در سینماهای دیگر کشورها چون سوئد و آلمان نیز به روی پرده میرود.
فرانسیسها تصویری است سیاه و سفید از نیویورک به عنوان یک شهر سرزنده و شاداب در بیست سالگی نوآ بامبک. کارگردان در شخصیتپردازی به تروفو نظر داشته و در تصویری که از نیویورک به دست میدهد از «منهتن» وودی آلن تأثیر پذیرفته.
فرانسیس هالادی ۲۷ ساله، یک رقصنده نه چندان موفق است که در بروکلین، در نیویورک در آپارتمانی به همراه دوستش سوفی زندگی میکند. اما رابطه این دو به گرمی گذشته نیست و سوفی تصمیم میگیرد که رفته و با یکی دیگر از دوستانش همخانه شود. این تصمیم، فرانسیس را در موقعیت دشواری قرار میدهد و سرانجام تصمیم میگیرد به سوی رؤیاهایش برود و آنها را تحقق دهد.
«فرانسیسها» توسط نوآ بامبک، نویسنده و کارگردان آمریکایی ساخته شده است. بامبک فیلمنامه فیلم را به اتفاق بازیگر نقش اصلی فیلمش، گرتا گرویگ نوشته است. این دو پیشتر در سال ۲۰۱۰ میلادی در فیلم «گرینبرگ» با یکدیگر همکاری کرده بودند؛ فیلمی که در جشنواره فیلم برلین یکی از نامزدهای جایزه شیر طلایی این جشنواره شد. بعد رابطه بامبک و گرویگ ادامه پیدا کرد و این دو که میخواستند کار مشترک دیگری را انجام دهند، با هم فیلمنامه «فرانسیسها» را نوشتند.
گرویگ، بیشتر به عنوان بازیگر فعالیت داشته و در فیلمهایی چون «به رم با عشق» ساخته وودی آلن ظاهر شده است. او درباره چگونگی رفتن به سوی این موضوع و نوشتن این فیلمنامه میگوید: «این فیلم بر اساس شخصیت مشخصی نوشته نشده است. من از احساسات و عشق به زنانی که با آنها دوست بودهام برای نوشتن آن بهره بردم. همچنین من و نوآ از نظر داشتن دوستیهایی که تغییر میکنند و رنجبار بودن این تغییرات، تجربیات مشابهی در زندگی داشتهایم. او هم مشابه این اتفاق را با دوستان خودش زمانی که حدود ۲۰ سال داشت تجربه کرده بود. این تجربههای مشترک باعث میشدند که ما این موقعیت را خوب درک کنیم و این شخصیت بر اساس تجربههایی که در دوستی با دیگران داشتیم، ساخته شد.»
اما بر خلاف گرویگ، نوآ بامبک نامی شناخته شده در عرصه فیلمنامهنویسی است. او در سال ۲۰۰۵ میلادی برای فیلمنامه فیلم «مرکب ماهی و نهنگ» نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی سال شد و دیگر فیلمنامه او برای انیمیشن «آقای فوکس شگفتانگیز» چندین نامزدی دیگر برای او به ارمغان آورد. او از فیلمسازانی است که فیلمنامه تمامی ساختههایش را خودش نوشته و دوستی و رابطه کاری نزدیکی با وس اندرسون، دیگر فیلمساز شناخته شده آمریکایی دارد.
نوآ بامبک: وقتی فیلمها موضوع و شخصیتهای معاصری دارند، اما به شکل سیاه و سفید ساخته میشوند، این حس را دارند که همزمان، هم تازه هستند و هم کهنه.
بامبک درباره تجربه نوشتن این فیلمنامه به شکل مشترک و همکاری با گرویگ میگوید: «زمانی که ما این شخصیت را مینوشتیم بدون اینکه درباره او بحثی کنیم او را کاملاً میفهمیدیم. این شخصیت بر اساس ایدهها و فکرهایی که داشتیم ساخته شد و ما هیچوقت به او به عنوان یک شخصیت نامتعارف نگاه نکردیم. همیشه برای من یک شخصیت عادی به نظر میآمد. از سوی دیگر، وقتی فکر میکردم گرتا قرار است این شخصیت را بازی کند، به نظرم میآمد نقش کمدی عالی برای او خواهد بود. من میخواستم گرتا بتواند تمام توانایی خود را با این شخصیت و همه این چیزهایی که دارد به نمایش بگذارد.»
بامبک فیلمسازی است که بیشتر کارهایش مایههای کمدی داشتهاند. اما این تازهترین ساختهاش فضایی تازه را به تصویر کشیده است و باعث شده برخی از منتقدان «فرانسیسها» را با برخی از ساختههای وودی آلن مقایسه کرده و آن را یادآور فضای فیلمهای او بدانند. یکی از دلایل این شباهت این فیلم با آثار وودی آلن، سیاه و سفید بودن «فرانسیسها» است که برای بسیاری یادآور فیلم «منهتن» ساخته سال ۱۹۷۹ وودی آلن است. در آنجا هم داستان در نیویورک میگذرد، با فضایی کمدی روبرو هستیم و فیلم به شیوه سیاه و سفید ساخته شده است.
پیشپرده «فرانسیسها» ساخته نوآ بامبک |
بامبک درباره دلیلش برای سیاه و سفید ساختن این فیلم میگوید: «فیلم ساختن به شکل سیاه و سفید را دوست دارم. شهر نیویورک را خیلی خوب میشناسم، در آنجا بزرگ شدهام و دیگر فیلمهایم را در آنجا فیلمبرداری کردهام. پیش از این فیلم، من فیلم دیگری را در لسآنجلس فیلمبرداری کرده بودم و وقتی دوباره به نیویورک بازگشتم، فکر کردم فیلمبرداری به شیوه سیاه و سفید به من اجازه میدهد که نگاهی تازه به این شهر داشته باشم. همچنین همیشه فیلمهای سیاه و سفید درباره موضوعهای معاصر را دوست داشتهام. فیلمهایی مانند «منهتن» ساخته وودی آلن و یا فیلمهای تروفو و دیگر فیلمهای موج نو سینمای فرانسه. این فیلمها انرژی جوانانهای دارند اما به شکل سیاه و سفید ساخته شدهاند. وقتی فیلمها موضوع و شخصیتهای معاصری دارند و به شکل سیاه و سفید ساخته میشوند این حس را دارند که در آن واحد هم تازه هستند و هم کهنه. از سویی شما با موضوعی طرف هستید که درباره نیویورک در سال ۲۰۱۳ است اما از سوی دیگر این سیاه و سفید بودن باعث میشود که حس نوستالژیکی نسبت به گذشت زمان را احساس کنید. من این تنش را برای این فیلم دوست داشتم.»
«فرانسیسها» نظر مثبت بیشتر منتقدان را جلب کرده و نقدهای مثبتی بر آن نوشته شده است. از نکاتی که بیشتر منتقدان به آن اشاره کردهاند نزدیکی فیلم به فضای فیلمهای موج نو فرانسه و یادآوری آنها برای تماشاگران است. علاوه بر سیاه و سفید بودن فیلم و داستان آن، موسیقی انتخابی فیلم یکی دیگر از عواملی است که به گفته برخی از منتقدان بسیار در ایجاد این حس در تماشاگران نقش داشته است. تیم رابی منتقد «تلگراف» با دادن پنج ستاره کامل به فیلم، با تعریف از بازی گرویگ و کارگردانی فیلم، شخصیتپردازی آن را یادآور فیلمهای فرانسوا تروفو خوانده است. اما دیوید هیوز، منتقد «امپایر» با دادن چهار ستاره به فیلم اعتقاد دارد اگرچه تصاویر فیلم یادآور فیلم «منهتن» ساخته وودی آلن هستند، اما روح فیلم بیشتر به فیلمهای ژان لوک گدار نزدیک است تا وودی آلن. در نهایت پیتر تراورس، منتقد «رولینگ استونز» با دادن سه و نیم ستاره از چهار ستاره خود به فیلم، آن را یک کمدی جذاب و گیرا با بازی خوب از گرتا گرویگ توصیف کرده است.
«فرانسیسها» با زمان ۸۶ دقیقه محصول سال ۲۰۱۲ کشور آمریکا است.