با گذشت ۷۰ سال از درگذشت رضا شاه، بنیان‌گذار پادشاهی پهلوی، پرداختن به تمام وجوه شخصیت او و بررسی کارنامه این شاه مقتدر هنوز به پایان نرسیده است. تغییرات فراونی که ایران در زمان رضا شاه به خود دید و همچنین رویدادهای گوناگون بین‌المللی، رقابت قدرت‌های غربی و وقوع جنگ جهانی دوم دوران سلطنت او را به یکی از کلیدی‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است؛ دورانی که البته هنوز توافق عمومی در مورد آن شکل نگرفته است.

رضا شاه و فرزندش در تخت جمشید
رضا شاه و فرزندش در تخت جمشید

قرائت‌های رسمی دوران پهلوی، رضا شاه را در سیمای بنیان‌گذار ایران نوین و «پدر تاجداری» ترسیم می‌کرد که داشته‌های ایرانیان در دوران تجدد را همگی مدیون او می‌دانست. ترسیم این سیما بیش از هرچیز با تکیه بر اقدامات عمرانی و تأسیس نهادها و مؤسسات مدرنی انجام می‌شد که توسط رضا شاه صورت گرفت. در مقابل این روایت، تبلیغات رسمی پس از انقلاب اسلامی نیز رضا شاه را تنها به یک شاه مستبد و قلدر تقلیل می‌دهد که اکثر فعالیت‌‌های او تنها در جهت منافع بیگانگان بوده است.

روایتی که در مستند «رضا شاه» به دست داده می‌شود، در امتداد همان روایت رسمی است که در منابع دولتی در زمان پهلوی نیز به شکل‌های گوناگون تکرار شده بود. در این روایت، رضا شاه ایران را از کشوری ویرانه به کشوری در حال توسعه تبدیل کرد.

اینک شبکه تلویزیونی «من و تو» که از بریتانیا برنامه‌هایش پخش می‌شود، به مناسبت سالگرد درگذشت رضا شاه فیلم مستندی را با همین نام پخش کرده که به طور وسیع مورد توجه قرار گرفته است. شبکه «من و تو» در حال حاضر یکی از شبکه‌های پرمخاطب فارسی زبان است که در کنار تولید برنامه‌های سرگرم‌کننده‌ای مانند «آکادمی گوگوش» و «بفرمایید شام» به رویدادهای تاریخ معاصر ایران نیز می‌پردازد و تاکنون چند مستند دیگر از جمله در مورد شاپور بختیار و همچنین آخرین روزهای محمد رضا شاه پهلوی پس از خروج از ایران ساخته است.

در نگاه اول، مهم‌ترین امتیاز مستند تلویزیونی «رضا شاه» بهره‌بردن از تصاویر و فیلم‌هایی تاریخی است که برخی از آنها تاکنون کمتر دیده شده بود و یا آنکه برای نخستین بار به نمایش درمی‌آمد. از جمله این بخش‌ها می‌توان به بخش پایانی و تکان‌دهنده این مستند اشاره کرد که فیلمی از تخریب آرامگاه رضا شاه در شهر ری پس از انقلاب نمایش داده می‌شود. در این تصاویر آیت‌الله صادق خلخالی که عملیات تخریب این آرامگاه را بر عهده داشت مشاهده می‌شود. عملیات تخریب با استفاده از وسایل و ماشین‌آلات سنگین ساختمانی به مدت چند روز ادامه یافت و یکی از عناصر تاریخ معاصر ایران به کلی نابود شد.

رضا شاه و فرزندش محمد رضا
رضا شاه و فرزندش محمد رضا

اما صرف‌نظر از این تصاویر مهم تاریخی، مستند «رضا شاه» تلاشی برای تصویر کردن جنبه‌های مختلف زندگی او از زوایای مختلف و طرح بحث‌ها و نقطه نظرات موافق و مخالف نمی‌کند. روایتی که در این فیلم ساخته می‌شود در امتداد همان روایت رسمی است که در منابع دولتی در زمان پهلوی نیز به شکل‌های گوناگون تکرار شده بود. در این روایت، رضا شاه ایران را از کشوری ویرانه در زمان قاجار تبدیل به کشوری در حال توسعه کرد. این روایت تنها با استناد به کارهای عمرانی رضا شاه از جمله احداث راه‌آهن سراسری و یا تأسیس نهادهای جدید مانند ارتش یکپارچه، شهربانی، دادگستری، آموزش عمومی، دانشگاه، وزارت بهداشت و غیره ساخته شده است و در آن اشاره‌ چندانی به رویکردهای سیاسی، اجتماعی و مدنی رضا شاه از زوایای مختلف نیست و هیچ دیدگاه انتقادی مطرح نمی‌شود. دوران قاجار نیز به تمامی تیره و تار ترسیم شده است.

اقدامات رضا شاه گرچه در نوسازی ایران در برخی زمینه‌ها مانند آموزش عمومی، بهداشت و صنعت بسیار مؤثر بود، اما با عدم پایبندی به توسعه سیاسی و بی‌توجهی به نهادهای مدنی زمینه‌ساز استبداد و در نهایت رویدادهایی شد که بعدها در ایران به وقوع پیوست.

مستند روی یک خط ثابت و تنها با فهرست کردن اقدامات رضا شاه در زمینه سازندگی پیش می‌رود. در بین برخی از تاریخ‌نگاران و تحلیل‌گران این دیدگاه وجود دارد که اقدامات رضا شاه گرچه در نوسازی ایران در برخی زمینه‌ها مانند آموزش عمومی، بهداشت و صنعت بسیار مؤثر بود، اما با عدم پایبندی به توسعه سیاسی و بی‌توجهی به نهادهای مدنی زمینه‌ساز استبداد و در نهایت رویدادهایی شد که بعدها در ایران به وقوع پیوست.

در دقیقه هفتاد و پنجم این فیلم مستند، در خصوص سرنوشت برخی از چهره‌های نزدیک به رضا شاه چنین گفته می‌شود: «سوءظن و وسواس فکری رضا شاه به دولتمردان معتمدش به مرور شکل جدی به خود گرفت و با از هم پاشیدن حلقه اطرافیان او چه با حذف سیاسی و یا خانه‌نشین کردن‌شان بار سنگین مدیریت کشور بر دوش رضا شاه افتاد.»

این اشاره مختصر که با نشان دادن تصاویری از تیمورتاش، علی‌اکبر داور، مشیرالدوله و دیگر وزرا و دولتمردان زمان رضا شاه همراه است به طور حیرت‌انگیزی به سرنوشت تراژیک آنان اشاره‌ای نمی‌کند و همدلانه با رضا شاه تنها از افتادن مسئولیت سنگین امور کشور بر دوش او شکایت دارد، بدون آن‌که بگوید در قانون اساسی مشروطه قرار نبود شاه رییس‌الوزرا باشد. تیمورتاش، وزیر دربار رضا شاه که نقش مهمی در تأسیس سلسله پهلوی داشت، به دستور رضا شاه به زندان افتاد و در سال ۱۳۱۲ به دست پزشک احمدی در زندان قصر کشته شد. علی‌اکبر داور نیز که به بنیان‌گذار ساختار نوین دادگستری در ایران مشهور است، در سال ۱۳۱۵ به طرز مشکوکی خودکشی کرد و درگذشت. دلیل خودکشی داور را آگاهی او از فرجام تلخی که رضا شاه همانند تیمورتاش برای او در نظر گرفته بود ذکر کرده‌اند. از قتل دیگر رجال نزدیک به رضا شاه می‌توان به قتل فیروز میرزا نصرت‌الدوله و جعفرقلی خان سردار اسعد اشاره کرد. علاوه بر اینها باید کشتن و حذف مخالفان رضا شاه مانند سید حسن مدرس و تقی ارانی (از گروه ۵۳ نفر) و یا روزنامه‌نگارانی مانند فرخی یزدی را نیز به یاد آورد؛ اشاراتی که البته در این فیلم مستند هیچ خبری از آن‌ها نیست.

تخریب آرامگاه رضا شاه پس از انقلاب
تخریب آرامگاه رضا شاه پس از انقلاب

فیلم شبکه «من و تو» همچنین هیچ اشاره‌ای به نسبت و رابطه رضا شاه با قانون اساسی مشروطه نمی‌کند و این فصل مهم را به کلی فراموش می‌کند. در این خصوص نیز مورخان با یکدیگر اختلاف عقیده دارند. در حالی که برخی از آنها مانند ماشاالله آجودانی معتقدند که رضا شاه قهرمان انقلاب مشروطه بود، اما بسیاری مورخان دیگر معتقدند رضا شاه برخلاف مصالح قانون اساسی مشروطه عمل کرد و در عمل مجلس را، از مجلس ششم تا سیزدهم، مجبور به اطاعت از فرمان‌‌های خود ساخت.

در توجیه قانون متحد‌الشکل شدن لباس که در سال ۱۳۰۷ تصویب شد، راوی این فیلم مستند می‌گوید که با آغاز هزاره جدید، تجددخواهی و تمایل به مدرنیزاسیون کشورهای مشرق زمین را نیز تحت تأثیر قرار داده بود و «سر و شکل ظاهری بومیان و البسه آنها» نیز در گذار زمان می‌بایست تغییر می‌کرد و خود را با زمان تازه تطبیق می‌داد (دقیقه ۳۴). اشاره مستند به «بومیان» ساکن در ایران و ترکیه یا در حقیقت همان مردم ایران و ترکیه و سایر کشورهای خاورمیانه به گونه‌ای است که انگار رضا شاه همچون فاتحی اروپایی که قدم به قاره‌ای تازه می‌گذارد، برای ایرانیان لباس و تمدن جدید به ارمغان آورده است. در بخش دیگری از مستند، دوباره به این موضوع اشاره شده و این‌گونه گفته می‌شود که قدم بعدی برای هماهنگ کردن ظاهر جامعه ایران با سایر نقاط جهان انجام اصلاحات در میان مردم عادی بود. به این ترتیب در تابستان سال ۱۳۱۴ دولت لایجه اجباری شدن استفاده از کلاه شاپو را تصویب کرد که شامل حال روحانیان نیز می‌شد.

مستند «رضا شاه»

اجباری شدن استفاده از کلاه منجر به اعتراضاتی شد که واقعه خونین مسجد گوهرشاد مشهد را رقم زد. آمارهای مختلفی در مورد تعداد کشتگان ذکر شده است. در اکثر منابع این تعداد بین ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ نفر ذکر شده است. اما فیلم مستند «رضا شاه» از این واقعه بزرگ تنها به این صورت یاد می‌کند: «جمعی از طلاب در مسجد گوهرشاد مشهد جمع شدند و سخنرانی‌هایی علیه دولت انجام دادند. این تجمع به سرعت رنگ خشونت به خود گرفت و مأموران برای پراکنده کردن آنها از سلاح گرم استفاده کردند. در این واقعه تعدادی کشته و زخمی شدند و به این ترتیب فاصله روحانیت با رضا شاه بیشتر از همیشه شد.» (دقیقه ۵۶)

همچنین ابعاد مختلف فرمان کشف حجاب نیز در این مستند به بحث گذاشته نمی‌شود؛ فرمانی که هم‌اکنون نیز مورد تحقیق و پرسش پژوهشگران دانشگاهی زیادی در ایران و خارج از ایران است و رویکردهای مختلفی نسبت به آن وجود دارد. کشف حجاب به روایت این فیلم مستند، واقعه‌ای شاد و رهایی بخش برای زنان ایران است، بدون آن‌که کوچکترین اشاره‌ای به مخالفت‌ها و یا نقدهای اجتماعی پیرامون آن شود.

اکنون که ۷۰ سال از مرگ رضا شاه می‌گذرد و اسناد و مدارک تاریخی فراوان و داوری‌های متعددی در اختیار ما قرار دارد، دیگر نمی‌توان به ارائه روایت‌های شیفته‌وار و تبلیغاتی دلخوش کرد.

یکی از دستاوردهای بزرگ عمرانی رضا شاه بی‌تردید احداث راه آهن سراسری در ایران است، که توانست آن را بدون کمک مالی از کشورهای خارجی به انجام برساند. راه‌ آهنی که هنوز بسیاری از ساختارهای آن از جمله پل‌هایش که شاهکاری مهندسی هستند مورد استفاده قرار می‌گیرد. در فیلم مستند شبکه «من و تو» اشاره گفته می‌شود که انتخاب مسیر راه آهن از شمال شرقی به جنوب غربی ایران امکان سریع انتقال نیرو به شمال و جنوب در صورت تهدید نظامی شوروی و یا انگلستان را مهیا می‌کرد. همچنین برای دوری از هرگونه خطر راه آهن از هیچ شهر مهم و بزرگی در ایران، به جز تهران، عبور نمی‌کرد.

با این‌حال در خصوص این راه آهن، دلایل ساخته شدن آن و اینکه آیا این مسیر بهترین مسیر ممکن بوده است یا خیر، بحث‌های تاریخی، سیاسی و فنی فراوانی صورت گرفته است. برخی بر این عقیده هستند که گرچه احداث راه آهن برای توسعه ایران و ورود به عصر ارتباطات کاری قطعاً مفید و لازم بود، اما مسیر انتخاب شده به هیچ وجه نتوانست تأمین‌کننده منافع ملی ایرانیان باشد بلکه در نهایت به نفع کشورهای خارجی جهت انتقال نیرو و تجهیزات نظامی تمام شد و نتوانست در خدمت متصل کردن شهرهای بزرگ و مراکز تولیدی ایران به یکدیگر قرار گیرد. فیلم همچنین اشاره‌ای به نقش نیروهای فنی و مهندسان خارجی در ساخت و تکمیل این خط آهن نمی‌کند.

فیلم «رضا شاه» گرچه به تشکیل ارتش ملی به عنوان یکی از افتخارات دوران رضا شاه می‌پردازد، اما دلایل فروپاشی این ارتش و عدم مقاومت آن در برابر نیروهای متفقین را به بحث نمی‌گذارد. از دیگر بحث‌های اجتماعی مهم که در این فیلم صد و پنج دقیقه‌ای هیچ اشاره‌ای به آن نشده، بحث همسان‌سازی هویت‌ اقوام مختلف در ایران و سیاست‌های رضا شاه در قبال این قومیت‌هاست؛ سیاست‌هایی که هنوز هم محل بحث‌های بسیار است و فعالان قومی مختلف نسبت به آن انتقاد دارند.

رضا‌ شاه هنگامی به سلطنت رسید و حکومت کرد که فاشیسم و نازیسم از یک سو و از سویی دیگر حکومت کمونیستی شوروی در جهان سر برآورده بودند. او را باید در بستر زمان خود و در کشور توسعه نیافته‌ای مانند ایران در حدود ۹۰ سال پیش قضاوت کرد. با این حال اکنون که ۷۰ سال از مرگ او می‌گذرد و اسناد و مدارک تاریخی فراوان و داوری‌های متعددی در اختیار ما قرار دارد، دیگر نمی‌توان به ارائه روایت‌های شیفته‌وار وتبلیغاتی دلخوش کرد. بازنمایی چهره رضا شاه اینک به تحلیل‌گرانی نیاز دارد که نه دستاوردهای مثبت او را منکر شوند و نه چشم بر استبداد او ببندند.