با گذشت ۷۰ سال از درگذشت رضا شاه، بنیانگذار پادشاهی پهلوی، پرداختن به تمام وجوه شخصیت او و بررسی کارنامه این شاه مقتدر هنوز به پایان نرسیده است. تغییرات فراونی که ایران در زمان رضا شاه به خود دید و همچنین رویدادهای گوناگون بینالمللی، رقابت قدرتهای غربی و وقوع جنگ جهانی دوم دوران سلطنت او را به یکی از کلیدیترین مقاطع تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است؛ دورانی که البته هنوز توافق عمومی در مورد آن شکل نگرفته است.
قرائتهای رسمی دوران پهلوی، رضا شاه را در سیمای بنیانگذار ایران نوین و «پدر تاجداری» ترسیم میکرد که داشتههای ایرانیان در دوران تجدد را همگی مدیون او میدانست. ترسیم این سیما بیش از هرچیز با تکیه بر اقدامات عمرانی و تأسیس نهادها و مؤسسات مدرنی انجام میشد که توسط رضا شاه صورت گرفت. در مقابل این روایت، تبلیغات رسمی پس از انقلاب اسلامی نیز رضا شاه را تنها به یک شاه مستبد و قلدر تقلیل میدهد که اکثر فعالیتهای او تنها در جهت منافع بیگانگان بوده است.
روایتی که در مستند «رضا شاه» به دست داده میشود، در امتداد همان روایت رسمی است که در منابع دولتی در زمان پهلوی نیز به شکلهای گوناگون تکرار شده بود. در این روایت، رضا شاه ایران را از کشوری ویرانه به کشوری در حال توسعه تبدیل کرد.
اینک شبکه تلویزیونی «من و تو» که از بریتانیا برنامههایش پخش میشود، به مناسبت سالگرد درگذشت رضا شاه فیلم مستندی را با همین نام پخش کرده که به طور وسیع مورد توجه قرار گرفته است. شبکه «من و تو» در حال حاضر یکی از شبکههای پرمخاطب فارسی زبان است که در کنار تولید برنامههای سرگرمکنندهای مانند «آکادمی گوگوش» و «بفرمایید شام» به رویدادهای تاریخ معاصر ایران نیز میپردازد و تاکنون چند مستند دیگر از جمله در مورد شاپور بختیار و همچنین آخرین روزهای محمد رضا شاه پهلوی پس از خروج از ایران ساخته است.
در نگاه اول، مهمترین امتیاز مستند تلویزیونی «رضا شاه» بهرهبردن از تصاویر و فیلمهایی تاریخی است که برخی از آنها تاکنون کمتر دیده شده بود و یا آنکه برای نخستین بار به نمایش درمیآمد. از جمله این بخشها میتوان به بخش پایانی و تکاندهنده این مستند اشاره کرد که فیلمی از تخریب آرامگاه رضا شاه در شهر ری پس از انقلاب نمایش داده میشود. در این تصاویر آیتالله صادق خلخالی که عملیات تخریب این آرامگاه را بر عهده داشت مشاهده میشود. عملیات تخریب با استفاده از وسایل و ماشینآلات سنگین ساختمانی به مدت چند روز ادامه یافت و یکی از عناصر تاریخ معاصر ایران به کلی نابود شد.
اما صرفنظر از این تصاویر مهم تاریخی، مستند «رضا شاه» تلاشی برای تصویر کردن جنبههای مختلف زندگی او از زوایای مختلف و طرح بحثها و نقطه نظرات موافق و مخالف نمیکند. روایتی که در این فیلم ساخته میشود در امتداد همان روایت رسمی است که در منابع دولتی در زمان پهلوی نیز به شکلهای گوناگون تکرار شده بود. در این روایت، رضا شاه ایران را از کشوری ویرانه در زمان قاجار تبدیل به کشوری در حال توسعه کرد. این روایت تنها با استناد به کارهای عمرانی رضا شاه از جمله احداث راهآهن سراسری و یا تأسیس نهادهای جدید مانند ارتش یکپارچه، شهربانی، دادگستری، آموزش عمومی، دانشگاه، وزارت بهداشت و غیره ساخته شده است و در آن اشاره چندانی به رویکردهای سیاسی، اجتماعی و مدنی رضا شاه از زوایای مختلف نیست و هیچ دیدگاه انتقادی مطرح نمیشود. دوران قاجار نیز به تمامی تیره و تار ترسیم شده است.
اقدامات رضا شاه گرچه در نوسازی ایران در برخی زمینهها مانند آموزش عمومی، بهداشت و صنعت بسیار مؤثر بود، اما با عدم پایبندی به توسعه سیاسی و بیتوجهی به نهادهای مدنی زمینهساز استبداد و در نهایت رویدادهایی شد که بعدها در ایران به وقوع پیوست.
مستند روی یک خط ثابت و تنها با فهرست کردن اقدامات رضا شاه در زمینه سازندگی پیش میرود. در بین برخی از تاریخنگاران و تحلیلگران این دیدگاه وجود دارد که اقدامات رضا شاه گرچه در نوسازی ایران در برخی زمینهها مانند آموزش عمومی، بهداشت و صنعت بسیار مؤثر بود، اما با عدم پایبندی به توسعه سیاسی و بیتوجهی به نهادهای مدنی زمینهساز استبداد و در نهایت رویدادهایی شد که بعدها در ایران به وقوع پیوست.
در دقیقه هفتاد و پنجم این فیلم مستند، در خصوص سرنوشت برخی از چهرههای نزدیک به رضا شاه چنین گفته میشود: «سوءظن و وسواس فکری رضا شاه به دولتمردان معتمدش به مرور شکل جدی به خود گرفت و با از هم پاشیدن حلقه اطرافیان او چه با حذف سیاسی و یا خانهنشین کردنشان بار سنگین مدیریت کشور بر دوش رضا شاه افتاد.»
این اشاره مختصر که با نشان دادن تصاویری از تیمورتاش، علیاکبر داور، مشیرالدوله و دیگر وزرا و دولتمردان زمان رضا شاه همراه است به طور حیرتانگیزی به سرنوشت تراژیک آنان اشارهای نمیکند و همدلانه با رضا شاه تنها از افتادن مسئولیت سنگین امور کشور بر دوش او شکایت دارد، بدون آنکه بگوید در قانون اساسی مشروطه قرار نبود شاه رییسالوزرا باشد. تیمورتاش، وزیر دربار رضا شاه که نقش مهمی در تأسیس سلسله پهلوی داشت، به دستور رضا شاه به زندان افتاد و در سال ۱۳۱۲ به دست پزشک احمدی در زندان قصر کشته شد. علیاکبر داور نیز که به بنیانگذار ساختار نوین دادگستری در ایران مشهور است، در سال ۱۳۱۵ به طرز مشکوکی خودکشی کرد و درگذشت. دلیل خودکشی داور را آگاهی او از فرجام تلخی که رضا شاه همانند تیمورتاش برای او در نظر گرفته بود ذکر کردهاند. از قتل دیگر رجال نزدیک به رضا شاه میتوان به قتل فیروز میرزا نصرتالدوله و جعفرقلی خان سردار اسعد اشاره کرد. علاوه بر اینها باید کشتن و حذف مخالفان رضا شاه مانند سید حسن مدرس و تقی ارانی (از گروه ۵۳ نفر) و یا روزنامهنگارانی مانند فرخی یزدی را نیز به یاد آورد؛ اشاراتی که البته در این فیلم مستند هیچ خبری از آنها نیست.
فیلم شبکه «من و تو» همچنین هیچ اشارهای به نسبت و رابطه رضا شاه با قانون اساسی مشروطه نمیکند و این فصل مهم را به کلی فراموش میکند. در این خصوص نیز مورخان با یکدیگر اختلاف عقیده دارند. در حالی که برخی از آنها مانند ماشاالله آجودانی معتقدند که رضا شاه قهرمان انقلاب مشروطه بود، اما بسیاری مورخان دیگر معتقدند رضا شاه برخلاف مصالح قانون اساسی مشروطه عمل کرد و در عمل مجلس را، از مجلس ششم تا سیزدهم، مجبور به اطاعت از فرمانهای خود ساخت.
در توجیه قانون متحدالشکل شدن لباس که در سال ۱۳۰۷ تصویب شد، راوی این فیلم مستند میگوید که با آغاز هزاره جدید، تجددخواهی و تمایل به مدرنیزاسیون کشورهای مشرق زمین را نیز تحت تأثیر قرار داده بود و «سر و شکل ظاهری بومیان و البسه آنها» نیز در گذار زمان میبایست تغییر میکرد و خود را با زمان تازه تطبیق میداد (دقیقه ۳۴). اشاره مستند به «بومیان» ساکن در ایران و ترکیه یا در حقیقت همان مردم ایران و ترکیه و سایر کشورهای خاورمیانه به گونهای است که انگار رضا شاه همچون فاتحی اروپایی که قدم به قارهای تازه میگذارد، برای ایرانیان لباس و تمدن جدید به ارمغان آورده است. در بخش دیگری از مستند، دوباره به این موضوع اشاره شده و اینگونه گفته میشود که قدم بعدی برای هماهنگ کردن ظاهر جامعه ایران با سایر نقاط جهان انجام اصلاحات در میان مردم عادی بود. به این ترتیب در تابستان سال ۱۳۱۴ دولت لایجه اجباری شدن استفاده از کلاه شاپو را تصویب کرد که شامل حال روحانیان نیز میشد.
مستند «رضا شاه» |
اجباری شدن استفاده از کلاه منجر به اعتراضاتی شد که واقعه خونین مسجد گوهرشاد مشهد را رقم زد. آمارهای مختلفی در مورد تعداد کشتگان ذکر شده است. در اکثر منابع این تعداد بین ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ نفر ذکر شده است. اما فیلم مستند «رضا شاه» از این واقعه بزرگ تنها به این صورت یاد میکند: «جمعی از طلاب در مسجد گوهرشاد مشهد جمع شدند و سخنرانیهایی علیه دولت انجام دادند. این تجمع به سرعت رنگ خشونت به خود گرفت و مأموران برای پراکنده کردن آنها از سلاح گرم استفاده کردند. در این واقعه تعدادی کشته و زخمی شدند و به این ترتیب فاصله روحانیت با رضا شاه بیشتر از همیشه شد.» (دقیقه ۵۶)
همچنین ابعاد مختلف فرمان کشف حجاب نیز در این مستند به بحث گذاشته نمیشود؛ فرمانی که هماکنون نیز مورد تحقیق و پرسش پژوهشگران دانشگاهی زیادی در ایران و خارج از ایران است و رویکردهای مختلفی نسبت به آن وجود دارد. کشف حجاب به روایت این فیلم مستند، واقعهای شاد و رهایی بخش برای زنان ایران است، بدون آنکه کوچکترین اشارهای به مخالفتها و یا نقدهای اجتماعی پیرامون آن شود.
اکنون که ۷۰ سال از مرگ رضا شاه میگذرد و اسناد و مدارک تاریخی فراوان و داوریهای متعددی در اختیار ما قرار دارد، دیگر نمیتوان به ارائه روایتهای شیفتهوار و تبلیغاتی دلخوش کرد.
یکی از دستاوردهای بزرگ عمرانی رضا شاه بیتردید احداث راه آهن سراسری در ایران است، که توانست آن را بدون کمک مالی از کشورهای خارجی به انجام برساند. راه آهنی که هنوز بسیاری از ساختارهای آن از جمله پلهایش که شاهکاری مهندسی هستند مورد استفاده قرار میگیرد. در فیلم مستند شبکه «من و تو» اشاره گفته میشود که انتخاب مسیر راه آهن از شمال شرقی به جنوب غربی ایران امکان سریع انتقال نیرو به شمال و جنوب در صورت تهدید نظامی شوروی و یا انگلستان را مهیا میکرد. همچنین برای دوری از هرگونه خطر راه آهن از هیچ شهر مهم و بزرگی در ایران، به جز تهران، عبور نمیکرد.
با اینحال در خصوص این راه آهن، دلایل ساخته شدن آن و اینکه آیا این مسیر بهترین مسیر ممکن بوده است یا خیر، بحثهای تاریخی، سیاسی و فنی فراوانی صورت گرفته است. برخی بر این عقیده هستند که گرچه احداث راه آهن برای توسعه ایران و ورود به عصر ارتباطات کاری قطعاً مفید و لازم بود، اما مسیر انتخاب شده به هیچ وجه نتوانست تأمینکننده منافع ملی ایرانیان باشد بلکه در نهایت به نفع کشورهای خارجی جهت انتقال نیرو و تجهیزات نظامی تمام شد و نتوانست در خدمت متصل کردن شهرهای بزرگ و مراکز تولیدی ایران به یکدیگر قرار گیرد. فیلم همچنین اشارهای به نقش نیروهای فنی و مهندسان خارجی در ساخت و تکمیل این خط آهن نمیکند.
فیلم «رضا شاه» گرچه به تشکیل ارتش ملی به عنوان یکی از افتخارات دوران رضا شاه میپردازد، اما دلایل فروپاشی این ارتش و عدم مقاومت آن در برابر نیروهای متفقین را به بحث نمیگذارد. از دیگر بحثهای اجتماعی مهم که در این فیلم صد و پنج دقیقهای هیچ اشارهای به آن نشده، بحث همسانسازی هویت اقوام مختلف در ایران و سیاستهای رضا شاه در قبال این قومیتهاست؛ سیاستهایی که هنوز هم محل بحثهای بسیار است و فعالان قومی مختلف نسبت به آن انتقاد دارند.
رضا شاه هنگامی به سلطنت رسید و حکومت کرد که فاشیسم و نازیسم از یک سو و از سویی دیگر حکومت کمونیستی شوروی در جهان سر برآورده بودند. او را باید در بستر زمان خود و در کشور توسعه نیافتهای مانند ایران در حدود ۹۰ سال پیش قضاوت کرد. با این حال اکنون که ۷۰ سال از مرگ او میگذرد و اسناد و مدارک تاریخی فراوان و داوریهای متعددی در اختیار ما قرار دارد، دیگر نمیتوان به ارائه روایتهای شیفتهوار وتبلیغاتی دلخوش کرد. بازنمایی چهره رضا شاه اینک به تحلیلگرانی نیاز دارد که نه دستاوردهای مثبت او را منکر شوند و نه چشم بر استبداد او ببندند.
خوب بود
ش.م / 29 July 2013
من مایل بودم در این مورد به نویسنده محترم اچند مورد را یاداوری نمایم که ایشان بسیار سطحی از ان گذر کردهاند. اول شرایط عینی و ذهنی دوران رضا شاه است . علیرغم این اصل تحقیق شده که تحقق ازادی و دموکراسی نیاز به پیش زمینه های دارد که بدون دستیابی به انان اقدام به کسب ازادی و دموکراسی به انارشیسم و هرج و مرج می انجامد همچنان که در صدر مشروطه شاهد ان بودیم. پس باید گفت رضاه شاه بدنبال دیکتاتوری نبود بل زمانه این شرایط را رقم میزد که باید بین هرج و مرج و دیکتاتوری یکی انتخاب شود. نکته دوم اگر فرض اول را بپذیریم تمایز مابین یک دیکتاتور مصلح و غیر مصلح است و ما چگونه رضاه شاه را میبینیم . مجموعه اقدامات رضا شاه بدون تردید موید ان است که او در جهت ساخت یک جامعه مدنی ومتجدد بود و از قدرت خود در راه ساخت جامعه ای استفاده میکرد که بتواند مهیای یک شرایط ازادی و دموکراتیک باشد. در پایان او علیرغم قدرت خود در مقایسه با حکومتهای بیش از خود وبعد از و دیکتاتورهای زمانه خود کمترین برخورد خشونت بار را با مخالفین خود داشت واین نشان میدهد او یک دولتمرد خونریز نبود. در خاتمه مایل هستم یک مقایسه تاسف بار بین خودمان و مردم فرانسه بکنم که انها چگونه ناپلیون را پلس میدارند و ما چگونه .
اردشیر / 29 July 2013
اوضاع چنان شده که رضا شاه و پسرش که مردم انها را ترذ کردند شده اند قهرمان اخوند در سیاه دلی و بدکرداری یگان ه هست و همین سبب میشود که از رضا شاه امام درست شود
محمد علی / 29 July 2013
توجه کنید نویسنده مفاله افای بنکدار به هر دوسوی مخالفان و موافقان متعصب رضا شاه اشاره کرده اند .
اما متغصبان فقط انچه در دل دارند را می بینند و تکرار می کنند .
نویسنده محترم اردشیر به چنان توجیحی دست زده اند که ا ز طریق ان حکومت استالین یا هیتلر و جنایات این حکومت نیز در جهت پیشرفت صنعتی روسیه و المان توجیه پذیز می شود !
تاریخ و علوم اجتماعی را در پرتو تفاسیر گوناگون می تواند دید اما تفاسیر نمی باید به حقوق انسانی بی اعتنا باشد .
اشتباه دیگر که مدام از جانب توجیه گران در موارد گوناگون تکرار می شود شبیه ابن است” در خاتمه مایل هستم یک مقایسه تاسف بار بین خودمان و مردم فرانسه بکنم که انها چگونه ناپلیون را پلس میدارند” و توجیه گران نام ناپلئو ن را با هر کس دیگری جایگزین می کنند !اما ایا نویسنده محترم حجم عظیمی از کتاب هایی ندیده اند که فرانسویان در انتقاد از ناپلئون نوشته اند یا به نیت خیر خود این گروه نویسندگان را “غیر فرانسوی ” می دانند یا دوست داشتند فرانسویان نیز انتفادی از ناپلئون نمی کردند !
براستی نیز همچانکه نیچه گفت کینه و تعصب ذهن ادمی را به دوار دوچار می کند !
شاهد / 29 July 2013
توسعه سیاسی ؟ توقع داشتین بهداشت رو به رای گیری عمومی بذاره یا حق تحصیل زنان رو ؟
اصلا رای نوشتن سواد میخواهد یا نه؟؟ مگر نه آنکه 80% مردم بی سواد بودند؟؟
او کار درست کرد و بی عیب.
سعید پوردلیر / 29 July 2013
آقای اردشیر چیزی به عنوان دیکتاتور مصلح، خوب، و … فقط از ****میشه
خنده داره که فرد جنایتکاری مثل رضاشاه که خون بالای 1500 نفر رو ریخته در نظر شما دولتمرد خونریزی نیست!
ملاک شما برای خوریزی، قتل عام حداقل چه تعدادی هست؟
سپهر / 29 July 2013
متاسفانه مستند قبلی شبکه من تو که اسمش از «تهران تا قاهره» بود هم یک مستند یک طرفه بود و نه پرسشی مطرح میکرد و نه بحث و جدلی داشت. یک داستان یک طرفه بدون بالا و پایین. اشکال این طور داستانّا این است که زود مچشان باز میشود. وگرنه چه اشکالی دارد خوبیهای رضا شاه را بگوید کنارش دو تا انتقاد هم مطرح کند. منتها هنوز خیلی مانده تا ما اصول رسانه را یاد بگیرم. رسانه فقط ابزار تبلیغ شده است برای ما، نه کار مستند و تاریخی و پژوهشی.
غلام / 29 July 2013
عملکرد رضاشاه هنوز پس از هفتاد سال در ایران میدرخشد و نوشتن چنین مقالاتی که شبهه در خدمات آن یگانه مرد تاریخ ایران وارد میکند اصلا قابل قبول نیست .
مطمئنا رضاشاه کبیر عاری از عیب و اشتباه نبود ولی کمال بی انصافی و نمک ***است که در برابر خدمات بیشمار این مرد بزرگ به چند مورد اشکال اشاره کنیم .
ضمن اینکه من بزرگترین خدمت و فداکاری رضاشاه کبیر را که بزرگتر از همه خدمات اوست، ترک بدون جنگ کشورمیدانم .
اگر نگاهی به وضع فعلی لیبی و سوریه بیندازید میبینید که حاکمان خودخواه آنان کشور را فدای در قدرت ماندن خودشان کرده اند ولی رضاشاه کبیر با رفتنش نگذاشت هیچ آسیبی به بناهایی که ایجاد کرده بود برسد . خود را فدای کشر کرد نه کشور را فدای خودش .
اردشیر / 29 July 2013
با سلام
جمله کوتاهی در اخر فیلم امده رضا شاه پس از خلع سلطنت املاکش را به پسر خود واگذار کرد!
لطفن تهیه کنندگان محدوده این املاک را اعلام کنند!
همه تبلغ از سربازی به شاهی او یاداوری میکنند!
او قبل از سربازی بصورت روز مزدی در مازندران کار میکرد و گاهی هم خوانین از او بیگاری میکشیدند بیگاری
کاریست که خوانین از روز مزدان بی زمین بدون دادن مزد بانها از انها کار میکشیدند!
برای روشن شدن این مطلب که چگونه رضا خان میر پنج به انهمه املاک رسید !
پس از انکه تاج شاهی را بر سر خود گذاشت و برای مرکزی کردن حکومت وتثبیت کردن ان اکثریت خوانینی را
که سر فرو نمیاوردند دستگیر کرد و به زندان انداخت!
یکی از این خوانین از گیلان و مازندران در ضمن پدر من بود پس از سر فرود اوردن و یکسال چند ماهی در زندان
بودن و واگذاری نصف املاک خودش به رضا شاه ازادیش را خرید!
رضا شاه برای دلجویی از پدرم او را رییس املاکی کرد که از گرفته بود!
خلاصه پدر من هم در زمان حکوت رضاشاه بیش از دو برابر املاکی که باو هدیه کرده بود بزور و با پشتیبانی از
حکومت ازدهقانان ویگران تصاحب کرد! والسلام
موسی
موسی / 29 July 2013
درود بر رضا شاه کبیر بنیان گذار ایران نوین .
هنوز زود است که مردم بیسواد و فریب خورده ایران قدر زحمات این مرد بزرگ را بدانند.
قضاوت عادلانه با تاریخ خواهد بود نه مشتی *** روشنفکر نما.
شهرام / 29 July 2013
کیش شخصیت به شکل آنی و بی پایه همیشه و همیشه ناشی از سرخوردگی است. در این 35 سال آنقدر بر ما سختی رفته که دوست داریم با مرور خاطرات به شکلی آرمانگرایانه تاریخ حکومت پهلوی را با تمام نقاط تاریکش تطهیر کنیم. اما طنز تاریخ آنجاست که مردمی که با هزاران کشته و هزینه، حکومت استبدادی سلطنتی را در سال 57 دور انداختهاند، حال به خاطر بد روزگار بخواهند باز به آن پناه ببرند. باید یادمان باشد آنچه به زباله دان تاریخ پرت شد را نباید دوباره بیرون آورده و استفاده کرد. این پسماندها قابل بازیافت نیستند. کافی است یادمان بیاید که چطور از آلمان مأیوس و ناامید بعد از جنگ جهانی اول شخصی چون هیتلر سر برآورد. خطر سلطنت طلبها آنجاست که هیچ انتقادی بر شخصیت مورد علاقهیشان را روا نمیدارند و آیا این جز منش و رفتاری است که امروز بسیجیها دارند؟ خطر فاشیسم جدی است.
عدهای سلطنت طلبی را در ذات ایرانیها میدانند و برای همین از حکومت پهلوی دفاع میکنند. جالب آنجاست که این افراد بزرگترین منتقدان حکومتهای قاجار و صفوی نیز هستند. سوال اینجاست که آیا آن حکومتها نیز سلطنتی نبودند؟! در عین حال این ذات چگونه شکل میگیرد؟ یعنی سلطنت طلبی به شکل ژنتیکی در ایرانیان منتقل میشود؟ یا اینکه امری فطری است و طی یک سری مکاشفه به افراد الهام میشود؟ لااقل سر منشاء سلطنت طلبی و ضرورت آن را بگویند
منطقِ “آن زمان این اقدامات لازم بود” که برای موجه نشان دادن جنایات زمان رضا شاه به کار میرود، به راحتی میتواند به “در این زمان این اقدامات لازم است” تبدیل شود. همان چیزی که اینروزها در ایران میبینیم. خیلیها زندانی میشوند، از حقوق شهروندی محروم میشوند، و بعد با “در این زمان این اقدامات برای کشور لازم است” بر این اتفاقات سرپوش گذاشته میشود. کثافت اخلاقی در هر زمانهای کثافت اخلاقی است.
منبع:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=616051568427254&set=a.191198574245891.43616.187152051317210&type=1
س.ب / 29 July 2013
*تاریخ واقعی را اینجا بخوانید ! *اجبار کردن زنان ایلیاتی به شیر دادن به توله سگان افسران ارتش ایران ! …شرط بندی بر سر مسابقه جنازه های بی سر ! …کوچ دسته جمعی لرها توسط هنگ شرق آتش ایران به کویر های شرق و مرکز ..
https://www.tribunezamaneh.com/archives/28513
گل سفیدی / 29 July 2013
خدا پدرش را بیامرزد ادمی بیسواد با این همه خدمات ارزنده والله بی انصافی است در موردش بد گفته شود اقایانی که ازدموکراسی و ازادی زمان او گفتگو میکنید مگر در زمان رضاشاه دموکراسی بود تا توسط ایشان رعایت بشود یا نشود اصلا دموکرسی ان زمان کیلویی چند بود اره قایان دیکتاتور بود برای اینکه نمی خواست مملکتی ویران تحویل گرفته از قاجار برای ایندگان باقی بگذارد برای انکه بیسوادی را ریشه کن کند بیماری های واگیر را از بین ببرد و……همین اخوند ها هم اگریک ده هزارم کارهای بزرگ اورا توانستند بکنند با این همه درامد نفتی و کوفت و زهر مار والله انصاف هم بد چیزی نیست همین روشن فکران نق نقو بودند که مارا به این فلاکت و بد بختی کشاندند که الان نه توبه کردند و نه از مردم خود اندک عذرخواهی خود را بدهکار نمی دانند آقا ما روشنفکر اگر نخواهیم کی رو بایستس باید ببینیم
محمود / 29 July 2013
واقعا درود به شرفش که انقدر وطن دوست بود و بدون کمک بیگانگان کشورمونو که قاجارها به خرابه تبدیل کرده بودند به آبادانی رسوند …واقعا الان هم کشور به همچین فرد با اراده ای نیاز داره…. ولی یه کسانی که جنایت کار و اجنبی بودند و افکار پوسیده مالیخولیایی داشتند که گفتن نامشون هم دهان آدم رو کثیف میکنه اومدن و قبرشو به اون روز در آوردند …کسانی که نمیخواستند پیشرفت کشورمونو ببینند و اکنون هم ما رو سالها به عقب بردند با این کارهاشون …. باید تاسف خورد به حال خودمون …این که چه بودیم و به چه روزی افتادیم
بانوی ایرانی / 29 July 2013
این روش استدلالی به شدت سطحی و مبتذل شده و گمراه کننده ی مبنی بر این اینکه “سیاه – سفید نبینیم” واقعا مضحک شده است. بنا بر این روش بی تردید در کارنامه ی هر جنایتکاری می توان نشانه هائی مثبت یافت. این نشان می دهد که جنایتکاران نیز انسانهائی هستند با نیازها و ملزومات جهان شمول برای ادامه ی زیست.هر رزیم سرکوبگر نظامی و مستبدی هم، بویژه در دوره صنعتی شدن جهان، برای ادامه ی حیات و اعمال قدرت خود، به ساختمان و بنا و پل و راه آهن نیاز دارد، اما با این اقدامات که نمی توان برای جنایتکاران امتیاز ات دست و پا کرد. آری هنوز بناها و تأسیسات شگفت انگیزی از دوره ی هیتلر با معماری فاشیستی در آلمان موجود است که در مقایسه با آنها، بناهای رضا شاه پان ایرانیست پرو نازی چه به لحاظ کیفیت و اسلوب و چه به لحاظ کیفیت، مطلقا به حساب نمی آید. مهندسان زبده ی هیتلر هم تعداد زیادی پل و برج و دروازه و دریاچه مصنوعی و … برای آلمان درست کرد ند که مورد مطالعه و نقد جدی تاریخی و سیاسی قرار دارد و البته امروز هم این آثار با حفظ نقد و دگرگون ساختن کارکرد آن، مورد استفاده عموم قرار می گیرد. در زمان هیتلر نیز توده ی زنان با سیاستهای فاشیستی دوش به دوش مردان به عنوان سرباز و همسر و کارگر و هنرمند … فعالانه در میدان بودند. هیچ کدام از اینها کوچکترین ارزش اخلاقی و انسانی و اجتماعی برای حاکمیت رژیم فاشیستی در آلمان به بار نیاورده است. راه آهن دوره ی رضا شاه را نیز به طور عمده همان آلمان فاشیستی ساخت، اگر چه در زمان قاجارها توسط انگلیس و روسیه یک سری خطوطی کشیده شده بود. این راه آهن رضا شاه هم ایده ی دو شرکت آلمانی و آمریکایی بود که سرانجام با کنار کشیدن شریک آمریکایی به آلمان نازی رسید. طرح را آلمانی ها آنطور که می خواستند به سرانجام رساندند، چنانکه طرح صلیب شکسته در سقف ساختمان راه آهن تهران مشهود بود یا هنوز هست و همه ی این تأسیسات برای طرحهای جنگی و مطامع رژیم نازی و متحدانش بود و نه منافع مردمان گوناگون ایران.
هایده ترابی / 29 July 2013
با سلام
مطمئناً همه میدونند رضا شاه کی بود و چه کارهایی کرد. ولی به اندازهیی که در مورد دیکتاتور بودنش میدونند، در مورد خدماتش نمیدونند. این مستند هم مشخصا هدفش نشون دادن خوبیهاش بود که در واقع اون ذهنیت کاملا بد رو کمی عوض کنه… قطعاً هیچ کس فراموش نمیکنه که رضا شاه دیکتاتور بود و چه کسانی رو کشت ولی اکثر مطالب اشاره شده تو این مستند رو کسی نمیدونست. پس این مستند به ناگفتهها پرداخت و گفتهها رو که همه بارها شنیدند رو کمرنگتر کرده. بنابرین این که میگن یکطرفه بوده (گرچه به نکات منفی هم اشاره کرده ولی کمرنگتر) کمی بی انصافی ست. این را هم نباید فراموش کرد که هر تلویزیون و رسانهای همیشه جهت خودش رو داره. پس میشه حتا این مطلب رو هم جهت دار دونست.
الهام / 29 July 2013
خب آقای منتقد عزیز مگر انتظار داشتید از این شبکه روایت کاملی را ببینید؟
شبکه “من و تو” به شکل حیرت انگیزی با پشتوانه پهلوی گرایی را تبلیغ می کند و تمام کارهایی از این دست که با نام نادرست “مستند” به خورد مردم داده می شود با نگرش های سیاسی کاملا مشخص تهیه می شوند. این نگرش در فیلم “از تهران تا قاهره” و فیلمی که درباره جشن های 2500 ساله تهیه کرده بودند هم کاملا مشهود بود.
کار این شبکه، سطحی نگری و ایجاد یک نوستالژی بی فایده و به نوعی تزریق “هروئین” به مردم ایران است. به گونه ای که هیچ طرحی هم برای حرکت در اختیارشان نمی گذارد.
بابک / 29 July 2013
مقاله ی خوبی بود …
یکی از دوستای من که دیوانه ی این مستند شده …
محمد / 29 July 2013
قوانین جدید در ایران همیشه با زور و چماق جاریشده. این یک واقعیت تاریخی است. مثلا کمربند ایمنی. اگر زور جریمه نبود کسی حاضر به بستنش میشد ؟ اما بعد از 10-15 سال حالا برای مردم بستن کمربند ایمنی عادی شده.
حجاب هم همیمطور بود. اگر زور نبود که الان زنان ایران هم مثل افغانستان بودن. حتی اجازه تحصیل هم نداشتن.
کار رضاخان در زمینه زورگویی کاملا درست بود. چون نتیجه نهایی به نفع مردم ایران بود.
ایمان / 29 July 2013
من لیسانس حسابداری از تهران هستم روزی یک از استادان ما که دانشجوی دکتری اقتصاد هست می گفت اگر دکتر بازرگان وسحابی دکتر شریعتی مطهری وهمفکرانشان و…. به جای گرفتن این درجه های دکترا می رفتند اقتصاد می خواندند وضع امروز ما خیلی بهتر بود آنها اگر دو کتاب اقتصاد می خواندند هیچوقت چنین کارها ونظریاتی نمی داندند و ما مانند جنوب شرقی آسیا داشتیم تولید کننده واقعی بودیم نه فقط شعار دهنده دهن گشادی بودیم
javad h / 29 July 2013
ما آن زمان نبودیم که ببینیم شاه مملکت ما محمد شاه قاجار مملکتش را ول کرد وبا پول این ملت فقیر رفت به اروپا خوشگذرانی شاهان قاجار اینقدر بی لیاقت بودند که هر چند سال گوشه ای از این خاک را بر باد دادند از افغانستان شمال ایران قفقاز خوارزم و شرق وغرب ایران و بصره … قحطی ها وبی عرضه گی های شاهان قاجار تمامی ندارد آیا در آن زمان که دو گروه به رهبری یا انگلیس ویا روسیه داشتند شمال و جنوب ایران را دوباره جدا می کردند چه کسی می توانست ایران را نگه دارد شیخ خزعل در جنوب و میرزا کوچک خان درشمال اگر میرزا کوچک خان جنگلی در شمال موفق می شد حکومتی مستقل ایجاد کند آیا سرزمین گیلان ومازندزان اکنون جزء ایران بود ویا مانند بقیه جدا می شد شیخ خزعل در جنوب چگونه آنها نیز بدنبال و مطمئن باشید کم کم قسمتهای دیگر ایران نیز جدا می شد
این شیخ ها هر روز دارند می گویند ما جنگ هشت ساله کردیم آخر بگویید یک شیخ که فقط می رود نماز وروزه وروضه می خواند از جنگ چه حالیش می شود اگر سلاحها و تفنگها هواپیماها تانکها اسلحه ها ژ 3 فانتوم وهلیکوپترهای کبرا واین همه نیروهای زبده خلبانان وارتشیان آموزش دیده زمینی وهوایی ودریائی شاهنشاهی
نبودند با چی می خواستید بجنگید با روضه خوانی ونماز خواندن
برای مملکتمان ومحافظت از آن چند تا هواپیما ی جدید دارید چند تا هلیکوپتر با چند تا موشک می خواهید دنیا رابترسانید با این اقتصاد ورشکسته و گرانی های سرسام آور با این مردم نا امیدکه به چند شعار دلخوشند
آخر آی شیخ من از گرانی کمرم شکست صدای شکستن استخوانهای مردم را نشنیدید یا خورد شدن زندگی ها را نمی بینید نه آنان به قول همان قرآنشان کور وکر هستند
javad h / 29 July 2013
سعید پور دلیر عزیز
فکر کنم ملاک خونریزی کشتاری معادل 37000 نفر مثل سال 62 یا کشتار مخالفین در کردستان، یا شاید کهریزک یا شاید خیابان های تهران] مشهد، اصفهان و … در سال 88، یا شاید کشتار کوی دانشگاه باشه.
رضاشاه کشتار کرده و در آن شکی نیست. در چه زمانی و با چه امکانات مادی و معنوی مردم رضاشاه درگیر کارها شد و چه مشکلاتی در پیش روی داشت. من معتقدم کلید معما همین جاست. رضا شاه با اجباری کردن مدرسه، فرستادن دانشجو به خارج در جهت تربیت آنها و با این امید که در بازگشت به کشورشان و فقط کشورشان فکر کنند، و بتوانند در دانشگاه های تاسیس شده جدید نوآموخته های خودشان را به دیگران بیاموزند و با این سمت و سو بتوانند زمینه ساز آزادی اجتماعی و رشد شعور در بین آحاد ملت باشند اقدام نمود. لطفن دوست گرامی توجه فرمایید پیشنهاد جمهوریت که می توانست پایه و اساس دموکراسی و جلوگیری از استبداد باشد توسط خود رضا شاه مطرح و پیگیری شد و متاسفانه این بار نیز استبداد دینی به سرکردگی مدرس جلوی این پیشرفت تاریخی را گرفت. بدیهی است در ادامه نیز این قشر تنها ترمزهای نظام نوین و پیشرفت زمان در حال تغییر روزگار رضاشاه بوده اند و طبیعی ترین راه حل حذف آنها بوده است. شما پاسخ ندهید و تنها ته دل خود قضاوتی از خدمات احتمالی مدرس به جامعه آنزمان داشته باشید. چیزی سراغ دارید؟
کشتار مشهد 1700 نفر بود و مگر خون آن ننگین مردان روحانی سرخ تر از سایر مردان و زنان این آب و خاک بوده است که باید در شرایط متحجر خود باقی بمانند و حباب تخیلات و خودخواهی های خود را نتراکانند. در همان زمان بقول شما کشف حجاب شد، دست بیگانگان در مملکت باز شد، راه آهن به درد این مردم نخورد ولی آن روحانیون برای هیچیک متحصن نشدند و تنها اعتراض آنها به تغییر لباسشان بود، چیزی که در همین فیلم هم از زبان ملعونی مثل خلخالی دوباره شنیده می شود و تنها انتقام کشیدن از مرده بخاطر کشف لباس آخوندان و نه کشف حجاب!!!!!
حمید / 29 July 2013
برای یک عده که واقعأ ایرانی هستند منظورم ایران را میپرستند و به ملتش احترام میگذارند. رضا شاه کبیر تمام ارزوهای انها را براورده کرد. ولی برای یک عده که مانند اخوندها و چپی ها و خان ها که نه تنها غارتگرند و چپاولگرند بلکه نه ایران برایشان مهم است و نه احترامی به ملت ایران دارند. بله رضا شاه کشوری را از قرن هفتم به قرن بیستم تبدیل کردند ٬ با ملتی کاملأ بیسواد و خرافاتی و امام زمانی . کار هر کسی نیست و فقط یک ابر مردی مثل رضا شاه کبیر با عشق بدون چون و چرا به ایران میتوانست فاصله چندین قرن عقبماندگی را با تمام وجودش تغیر دهد. کجا بودند ان کسانی به رضا شاه نقد میکردند و کجا هستند ان کسانی که امروز بغیر از دروغپردازی کار دیگری نمیکنند. شما کجا هستید و بودید این ۳۵ سال که ایران ویران شده است. بله یادم رفت شماها بودید که میخواستید ایران را ویران کنید و ملت ایران را شایسته احترام و موفقیت و زندگی مرفح نمیدانید. چون شماها نه عرضه رضا شاه را دارید نه شعور او را و نه عاشق ایرانید.
afshin / 29 July 2013
اول اینکه ساخت همچین فیلمی از این دوره تاریخی بسیار بجا و عالی بود و صرفه نظر از ملاحظات و ناگفته های فیلم باید به نظر سازندگان فیلم احترام گذاشت چرا که این فیلم درباره فعالیتها و نحوه عملکرد رضا شاه در آبادانی ایران بوده است و گفتن همه وقایعی که در ان دوران اتفاق افتاده است لزومی ندارد .
دوم اینکه بعد از انقلاب این شخصیت تاریخی به حدی تخریب شده که در ذهن عموم جامعه ای که مطلع از تاریخ نیست همچون یک عامل بیگانه و دیکتاتوری بی رحم که تمامی کارهایش در جهت خوشنودی دولت های بیگانه بوده است در ذهن مردم جای گرفته است و این خود یک تحریف تاریخی است که باید ان را در نظر گرفت .
همانطور که در آخر فیلم به آن اشاره شد رضا شاه یک رهبر بی نقض نبود ه است و لی با توجه به وضعیت نابسامان ایران در آن دوران نمی توان منکر فعالیت ها و خدمات گسترده ای که رضا شاه برای مردم و کشورش فراهم آورده شد .
در اینکه رضا شاه وطن پرستی واقعی بود که قلبش برای کشورش میتپید و تمامی همت و تلاش خود را کرد تا در زمان کوتاه به این حد کشورش را آباد کنند شکی نیست .
دیکتاتور قلمداد کردن رضا شاه کاملا صحیح است . مخالفان او و موافقان جمهوری در آن زمان و حال حاظر باید به یک نکته اساسی توجه داشته باشند که ، در آن زمان یک نمومه موفق از جمهوری در اروپا و آسیا وجود نداشت . در مورد مجلس مشروطه هم باید بگویم که آنها خود رضا پهلوی را شاه کردند و خود نیز از او یک دیکتاتور ساختن .دیکتاتور شدن او محصول اتفاقات و شرایطی آن زمان بود. عدم اعتماد و شک رضا شاه به اطرافیان هم ناشی از اثبات و تکرار بی لیاقتی افراد و همچنین وابسته بودن افراد به دولت های دیگر بود.
علیرضا / 30 July 2013
به نظر من مستند خوبی بود ولی باید در نظر داشته باشیم همیشه همه حکومتها 100درصد کامل نیستند و همیشه مخالفهایی هستند حتی در زمان حکومت امامان یا پیامبران همیشه موافق و مخالف بوده حتی خونهایی هم ریخته شده چه به حق یا نا حق.الان شما در نظر بگیرید که مثلا حضرت علی ویا پیامبر برای بقای حکومتشون خواسته یا ناخواسته خونهایی رو ریختن موافقاشون میگن کارشون ذرست بوده مخالفاشون میگن نه.و خون ریختن انسان با سیاست دو عضو جدا نشدنی هستند.هرجا سیاست باشه خونریزی هم هست.ولی بهترین ملاک برای سنجش سیاستمداران خدماتی هستند که برای مردمشون انجام دادن.بدون شک رضا شاه آدم بی نقصی نبوده واشتباهاتی هم داشته که طبیعیه چون خصلت بشر اشتباه کردنه.ولی با خدماتی که انجام داده به پیشرفت کشور کمک کرده.پس بهتره معایب و حسن ها رو کف ترازو بریزیم و ببینیم کدوم سنگینتره اینطوری بهتر میشه قضاوت کرد.ضمن اینکه خدمات رضا شاه رو با تکنولوزی ویشرفت علم و درآمد نفتی اون روز هم باید مقایسه کردوهمینطور موقعییت کشورمون.اما الان کشور ما با این همه پیشرفت علم و تکنولوزی و درآمد نفتی کجای دنیاست.رضا شاه با مردمانی بیسواد و ساده راه آهن و حافظیه و … را برای ما به ارمغان آورد.ولی الان با این همه افراد با سواد و امکانات نزدیک 15 سال که آزاد راه تهران شمال بلا تکلیفه پروزه ای که قرار بود ظرف 8سال به بهره برداری برسه حالا بماند که چقدر هزینه کردن یا نیروگاه بوشهر یا خیلی چیزای دیگه .اگه بقول دوستان رضا شاه دیکتاتور بود(گیریم بود) لااقل خدمات ارزنده ای انجام داد.لاقل خدماتش مستند هست و کسی نمیتونه کتمان کنه ولی الان چی
omid / 30 July 2013
سعید در قیاس با سه میلیون کشتار همسایه شمالی صد هزار کشتار ارامنه در ترکیه بیش از شصت هزار نفر در جمهوری مشعشع اسلامی حتی در صورت صحت ارقام شما که من به ان شک دارم عددی نمیباشد .
اردشیر / 30 July 2013
محمد
نقد با تخریب و نفی دو مقوله جداگانه است. این که فرانسه با یک دیکتاتور مصلح چون ناپلیون که بنیان گذار فرانسه مدرن است و ما با بنیان گذار ایران نوین چه برخوردی داریم نشاندهنده تفاوت فرهنگی ماست. انها شانزه لیزه دارند و ما ابریز گاه.
اردشیر / 30 July 2013
نویسنده چنان از نهاد مدنی و دمکراسی حرف زده انگار در مورد دوران ۲۰۰۰ میلادی به بعد صحبت میکنه. ادم حسابی جامعه ای که هنوز میترسیده دخترشو به مدرسه بفرسته و تو جعلیات ساخته و پرداخته علمای اعلام زندگی میکرده چه میدونسته نهاد مدنی چیه؟ حتی این منوالفکرای ما نتنستن سال ۵۷ واقعیت روتشخیص بدن اونوقت چه انتظاری از عوام سال ۱۳۰۵ داشتی؟
ابراهیم / 30 July 2013
چرا شما منتقدان عزیز یک مستند نمی سازین
چرا همش باید کار دیگران رو نقد کنین
بنظر شما منتقد عزیز چه گزینه ای بجز رضاشاه(با تمام قوتها و ضعفهایش) در آن زمان برای مدیریت کشور وجود داشت؟
رضاشاه رو میشه هزار جور بررسی و نقد کرد ولی وضعیت مملکت و مردم رو توی اون مقطع زمانی چطور؟ همه معتقدن که وضعیت ایران خیلی اسفبار بوده
رامتین / 30 July 2013
اگر به خدماته من نمیدونم چرا هیتلر پس آدم بدی بوده! خدمتی که هیتلر با صنعتی کردن آلمان به آلمان کرد جوری بود که با وجود با خاک یکسان شدن کشور تو جنگ جهانی دوم ظرف ٤٠ سال دوباره رو پاش وایسه! نمیدونم چرا کسی قربون صدقه هیتلر نمیره. بقول یکی از دوستا م اگه ملاک کاراییه که انجام داده, انصافا خدمات ناصرالدين شاه خيلي بيشتر از رضاخان بود . كسي بود كه اميركبير رو وزير كرد، اولين مستشارها رو به خارج فرستاد و اولين جرقه پيشرفت فرهنگي رو زد (تازه بدون زور و چادر از سر كشيدن) موسيقي مملكت رو جمع و جور كرد. صنعت و راهسازي و … رو تكون داد و هزارتا كار ديگه كرد. ولي وقتي درباره ش صحبت مي كنن فقط مي گن اميركبير رو كشت! ديگه نمي گن اميركبير رو خود شاه شهيد پيدا كرد و علم كرد. كشتن وزير هم كه كلا چيز عجيبي نيست. از حسنك گرفته تا هويدا يه جوري توسط شاهشون كشته شدن.
خلاصه هر جوري حساب مي كنم خدمات ناصري خيلي بيشتر از رضاخانه. اما چون دست كسي از قجرها پولي نيست كه واسش كانال بزنه و مستند بسازه، همه به صورت رويايي از رضاخان تعريف مي كنن و جوري مي گن انگاري زمان اون ايران بهشت برين بوده.
س.ب / 30 July 2013
دوستی نوشتند تاریخ دقیق را از اینجا بخوانید . تاریخ رضاشاه نیاز به هیچ توضیحی ندارد . خدمات آن بزرگمرد هنوز در کشور می درخشد . با کسی که نسبت به رضاشاه انتقاد ناوارد روا میکند بحثی ندارم . چون این افراد آدمهای مریضی هستند که از روی غرض ورزی موضع میگیرند .
اردشیر / 30 July 2013
چرا نمیتونیم منطقی رفتار کنیم؟ از دوران رضاشاه بیشتر از 70 سال میگذره و یه عده هنوز طوری حرف میزنن که انگار همین دیروز مرده. اولاً یه انقلاب شده که مسئولش تک تک ماهاییم. چه اونی که مرگ برشاه گفته و چه اونی که نگفته. بعد هم قبول داشته باشیم که هر عملی یه واکنشی داره. بیحجابی اجباری، یکجانشینکردن اجباری عشایر کوچرو، برداشتن عمامه از سر آخوندها، باستانگرایی افراطی و سرکوب بزرگانی مثل تیمورتاش و داور و خیلیهای دیگه و از همه بدتر رویآوری به استبداد (بهجای محدود بودن به دیکتاتوری برای توسعه) همه باعث شد که رضاشاه توفیق نهایی پیدا نکنه. اینایی که هنوز شیفتهوار از رضاشاه تعریف میکنن حالا همون بهتر که از تبدیل جمهوری اسلامی به استبداد دینی طرفداری کنن!!
گل آقا / 30 July 2013
ناپلئون و رضاشاه؟ تو رو خدا حرفای خنده دار نزنید… اگه فرانسویا احیانا به ناپلئون مباهات میکنند به این دلیله که ناپلئون بیشتر از نیمی از اروپا رو تسخیر کرد و بعد از روم باستان بزرگترین ارتش دنیا رو تشکیل داد و برای مدتی هر چند کوتاه به فرانسوی ها شوکتی داد که دیگه تو خواب هم ندیدنش…
کسی منکر کارهای بزرگ رضاشاه نیست، سخن اینه که این مرد تمام کاراش با زور و چماق بود و چنان ضربه ای به آزادی و مشروطه خواهی در ایران زد که هنوز هم میشه اثراتش رو در سخنان هموطنان و شیفتگیشون به زور و چماق دید.
در ضمن من با حرف الهام صد در صد موافقم، شبکه من و تو به نوعی تبدیل شده به بوق تبلیغاتی ورشکستگان رژیم سابق.
کمال / 30 July 2013
در مورد دیکتاتوری رضا شاه فراموش نکنیم اولا در اون دوره اکثر کشورهای حتی پیشرفته هم نظامهای دیکتاتوری حاکم بود از جمله هیتلر در المان موسیلینی در ایتالیا استالین در روسیه فرنکو در اسپانیا حکومت امپراطور ژاپن و… حال چطور انتظار دارید در ایران عقب مانده با فرهنگ به مراتب پایینتر از کشورهای یاد شده حکومت دمکراسی برقرا بشه هنوز هم با گذشت 80 سال با پوسیدن استخوانهای رضا شاه هم نتونستیم دمکراسی به معنای واقعی برقرار کنیم لازمه ایران دران دوره برای برقراری امنیت از بین بردن هرج ومرج که لازمه حرکت در مسیر پیشرفت در یک جامعه میباشد وجود یک حکومت مقتدر متمرکز گاها خشن بود که تنها فرد لایق در ان زمان رضا خان بود
رضا / 30 July 2013
دمکراسی تلفیق دو عنصر مهم است: ازادی و اگاهی
انجایی که اگاهی هست و ازادی نیست را همه واقفند ولی انجا که اگاهی نیست و ازادی هست نیز فاجعه پاراست مثل دو سال اول انقلاب ایران که نتیجه ان فاجعه بارترین حکومت جهان شد
شما انتظار دمکراسی در دوره رضا شاه داشتید؟ من فکر میکنم نیاز داریم یاد بگیریم که هر چیز را در موقعیت خودش ارزیابی کنیم.
صادق باشیم احترام په رضا شاه چیزی است که از خاطره تاریخی مردم سربر میاورد و این مستند فقط تلنگرش را زده است
شاد و سر بلند باشید
ارادتمند رضا شاه / 31 July 2013
مطلب بسیار هوشمندانه و موشکافانه ای بود. متأسفانه یکی از دلایل عقب ماندگی ما ایرانیان در تاریخ، سرگردانی در بین 2 پدیده افراط و تفریط بوده است. به قول: هرکسی از ظن خود شد یار من! حکایت ماست که واقعیت ها را قربانی علایق خود کرده ایم. ما هیچ وقت حد اعتدال را نگه نداشتیم و به عنوان مثال یا کشف حجاب داشتیم یا گشت ارشاد! از طرفی ایرانی در هر مقامی که باشد ناخودآگاه نیازمند چاپلوسی می شود و به همین دلیل دلسوزان واقعی همیشه کارشان به اوین میکشد. کاش یک بار برای همیشه درست می اندیشیدیم و درست عمل میکردیم.
افرا / 31 July 2013
سلام
یادمون باشه که ایشون در چه تاریخی وارد ماجرا شد و حکومت دمکراتیک و مشروطه احمد شاه که تاریخ از او به نیکی یاد میکند سرنگون کرد. اگر حکومت احمد شاه به همان روال مشروطه ادامه داشت یکی از دمکراسی های جدید در منطقه شکل می گرفت که این از منظر استعمارگران مفید نبود لذا من منکر کارهای خوبی که ایشون کرده نیستم اما بدانیم با سرنگون کردن حکومت احمد شاه که مشروطه را قبول کرده و تن داده بود بزرگترین خیانت به آزادی و دمکراسی تازه متولد شده در منطقه را بعمل آورد زیرا اگر این نوع حکومت در ایران شکل میگرفت کل خاور میانه دچار تحول می شد.
منوچهر / 31 July 2013
چه اشکالی داره هم انتقاد کنیم وهم تعریف. هم خوبش رو بگیم هم بدش رو. من به نظر عزیزانی که میگن افراط و تفریط مشکل اصلی همه ماست کاملا موافقم. ببینید قرار نیست اگر گفتیم رضا شاه این کارهای اشتباه رو کرده یا این کارها رو اشتباه انجام داده پس نتیجه اینکه آدم بدیه یا بر عکس . به نظر من شکی نیست که رضا شاه بنیانگذار ایرانی هست که الان می بینیم و در کل آدم مثبتی بوده اما کم هم کار اشتباه نداشته . منتها کارهای خوبش اون هم در اون وضعیت ایران و جهان جای تقدیر و تمجید و حتی بزرگداشت داره . اما کارهای اشتباهش هم برخی هاش بزرگ بوده مثل اینکه به زور حجاب از سر زنها برداری. ببین عزیزی که الان جبهه می خوای بگیری ، من خودم با حجاب کاملا مخالفم ولی هر کاری ولو درست ولو به نیت خیر نباید زورکی باشه ، کار زورکی میشه نتیجه اش انقلاب 57 و سو استفاده روحانیت. کشتار و حمله به تجمع ولو تجمع رو آخوندهایی انجام بدن که من یکی دلم میخواد سر به تنشون نباشه ، اشتباهه و قابل توجیح نیست. رضا شاه اونچه که به نظرش درست میومده و از سر خیر خواهی انجام داده و برای من قابل احترام و یک بزرگمرد تاریخ ایرانه . یادمون باشه هیچ کس رو مقدس نکنیم چون خیلی جاها نمی تونیم ازش تمام قد دفاع کنیم و همین مقدس کردن خودش باعث دیکتاتوری میشه. حرف من اینه احترام گذاشتنو بزرگ دونستن درسته اما مقدس کردن و انتقاد نکردن کاملا اشتباهه و خودش مادر دیکتاتوریه. به امید روزی که همه به ایرانی بودن و هموطن هم بودن افتخار کنیم و به جای خشم و توهین و تعصب با احترام و عشق و دوستی با هم صحبت کنیم و همدیگر رو ولو با نظر کاملا مخالف نه تنها تحمل کنیم بلکه دوست داشته باشیم. باید از خودمان شروع کنیم هموطن خوبم.
توحید / 31 July 2013
من نمی دانم آقایان چرا رضا شاه را با هیتلر قیاس می گنندقیاس شان غلط می باشد قدرت بینایی را با قدر ت بینایی می سنجند و قدر شنوایی را با قدر شنوایی . بینایی شخصی را با شنوایی شخص دیگر مقایسه نمی کنند چی ربطی رضا شاه با نازی های آلمان دارد آخر ؟ هیتلر و نازی ها آلمان را به تلی از ویرانه تبدیل کردند آیا رضا شاه هم همین عمل را انجام داد؟ هیتلر قدرت را برای تسخیر جهان می خواست اما رضا شاه پادشاهی و قدرت را برای آبادانی و بهتر کردن زیست مردمی که از دوران سیاه قاجاریه آمده بودند به قرن بیست می خواست . قیاس مع الفارق که می گویند همین است .
محمود / 31 July 2013
در طول اين سي و چند سال دهها كتاب، صدها مقاله و هزاران ساعت برنامه راديويي و تلويزيوني در تخريب چهره رضاشاه بزرگ و اتهام زني و دروغ بافي عليه او منتشر گرديده. آن موقع امثال نويسنده اين مقاله كجا تشريف داشتند؟ آن موقع چرا نطق شان باز نشد و از يكسويه بودن اين روايات شكايتي نكردند؟؟؟
چه شده كه حالا براي پخش يك فيلم مستند كه به زعم اين ها صرفا نكات مثبت و خدمات رضاشاه را به بيننده نشان داده، اينطور بر سر و سينه مي كوبند؟؟؟
بزرگمهر / 31 July 2013
شماها هرگز به ارزش بزرگ مردی همچون رضاشاه بزرگ در تاریخ معاصرایران پی نخواهید برد .
کافی است رضا شاه را در یک ترازوی عدالت بسنجید … ترازویی که یک کفه آن حکومت فاسد قاجار است و در کفه دیگر آن حکومت صفرکیلومتر رضا شاه ، ترازویی که در یک کفه آن نظام جمهوری 35 ساله است و در کفه دیگر ان حکومت رضا شاه … امکانات ، درامدها ، استبدادها ، جنایات ، سازندگی ها ، قتل و عام مخالفین ، زندانی ها ، و و و و و دیگر این سه حکومت را کنار هم بگذارید و آنگاه شاهین های این ترازو را نگاه کنید تا ببینید و خوب هم ببینید که کدام کفه ترازو میل به سنگینی دارد .
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم ؟
کوهکن نامدار / 01 August 2013
رضا شاه نمی دونست دموکراسی چیه آما می دانست باید برای این مردم کاری کرد آزادی را رعایت نمی تونست بکنه ؟ اما میدانست باید دانشگاه ساخت هر چیزی را به رای نمی گذاشت ؟ ولی میدانست که برای یکپارچگی ایران عزیز سومیتقو و میرزاکوچک و میرزا بزرگ و شیخ خزعل و محمد تقی خان پسیان و … را که هرکدام برای جداسازی این آب و خاک دست در دست بیگانگان روس و انگلیس نهاده بودند دست خون الودشان را کوتاه کرد پانزده سال هم بهش فرصت داده بود همین ملت .آقایان کمی تاریخ بخوانند جای دوری نمی رود بهداشت عمومی و بیسوادی و ..را به رای گذاشتن آیا سواد لازم دارد یا خیر ؟ اگر آقایان روشنفکر نق میزنند و کارهای اورا اشتباه میدانند یک چیزش مسلم بدانید اشتباه آمیز نبود و آن عشق به میهن و مردم آن بود .
محمود / 01 August 2013
آقای رامتین، من تعجب میکنم، شما میفرمایید که هیتلر زیر بناهای اقتصادی را در آلمان طوری کرد که بعد اینکه کشور در جنگ با خاک یکسان شد، توانست روی پای خودش بایستد…این اطلاعات غلط است… من در آلمان بزرگ شدم، آلمان بعد جنگ به آلمان شرقی و غربی تقسیم شد، که قسمت شرقی را روسها اداره کردند که تحت حکومت کمونیست آنرا نابود نمودند و قسمت آلمان غربی با کمک طرح مارشال آمریکا پای گرفت…آلمان شرقی تحت حمایت روسها هنوز هم بیشتر شبیه ویرانهای بیش نیست…هیتلر که خودش اتریشی بود جز خرابی و بد نامی برای آلمانیها چیزی باقی نداشت
sahar / 01 August 2013
دمکراسی و آزادی آب و نان نیست بلکه خربزه و هندوانه است. ملتی که شهرهای برزرگش مانند روستا و مردمش
گرسنه و بی سواد باشند ، نمی توان از توسعه سیاسی سخن گفت ، آزادی مسئولیت است و مسئولیت بر دوش افراد مسئول و بالغ است.
حسین / 03 August 2013
در نوشته شما عنوان شده که این مستند دوران قاجار را تیره و تار جلوه می دهد.
پدر بزرگ من تعریف می کرد که زندگی پیش از رضا شاه بسیار تیره و تارتر از آن بود که بتواند به زبان یا قلم آید که این مستند نیز نتوانسته بود به درستی این تیرگی را نشان دهد.
در زمان احمد شاه جمعیت ایران در اثر قحطی و وبا و طاعون به کمتر از نیمی رسیده بود. پدر بزرگم با اشک از دوران وبایی تعریف می کرد که مرده ها در کوچه و خیابان انباشته شده بودند و حتی کسی برای دفن آنها نمی رفت.
شرم باید بکنند آنان که خدمات این مرد بزرگ را کم از یک معجزه می دانند و همیشه دم از نبود دموکراسی در زمان رضا شاه حرف می زنند و یادشان می رود که در آن زمان دموکراسی های دنیا کمتر از انگشتان دست بودند و هنوز دوران مک کارتی در امریکا حتی شروع هم نشده بود و هیتلر و موسولینی وفرانکو در اروپا جولان می دادند و روزولت حتی می گفت مطمئن نیست که دموکراسی بهترین روش حکومت کردن است و اگر می توانست خود را شاه امریکا می کرد.
پیش از رضا شاه بیش از نیمی از دهات ایران کاملا خالی از سکنه شده بودند و حتی کشاورز برای کشت کردن زمینهای آبی نبود. پیش از رضا شاه در هر محلی عده ای مردم را غارت می کردند و آخوندها از مکتب خانه تا دادگستری و ازدواج و خرید و فروش املاک را در دست داشتند و در کنار اربابان تنها طبقه مرفه ایران بودند.
رضا شاه کامل نبود اما مگر کسی هست که کامل باشد. برای یک بار هم که شده کسی به جمهوری اسلامی برای تیره و تار نشان دادن تصویر رضا شاه اعتراض نکرد اکنون چه شده که یک فیلم این چنین همه آشفته کرده است؟
نادر / 03 August 2013
با سلام خدمت تمامی دوستان
نظرات تمام دوستان رو خواندم / این نکته را توجه داشته باشید از زمانی که تاریخ ثبت شده و نوشته شده تمامی سلاطین و پادشاهان و افراد صاحب قدرت و نفوذ اگر افراد خیر خواه و خدمت گذاری بوده باشند در کنار خدماتشون اشتباهاتی هم کرده اند که در بعضی موارد جبران ناپذیر بوده و تا سالیان دراز اثر آن وجود داشته / اما در مورد مستند رضا شاه – بنده 32 سال سن دارم و از روز که یادم هست در کتابهای درسی ما در مورد خاندان پلهوی به جز بدی و خیانت چیزی ندیدم و به همین خاطر است که تمام کسانی که مثل من بوده اند به طرف این مستند جذب میشوند به نظر من اگر از اول انقلاب 57 تمام موارد در نظر گرفته میشد و بررسی میشد یعنی هم خیانتها و هم خدمات افراد مورد بررسی قرار میگرفت و به اطلاع افراد میرسید اکنون چنین سر درگم نبودیم / به نظر من مستند رضا شاه فقط در حد اطلاع رسانی بود یعنی در آن حرفی از خوب بودن و یا بد بودن آن گفته نشد ولی در این باره نظر کارشناسان مهم است
مسلم / 04 August 2013
با درود و سلام خدمت ملت عزیزم ایران
من همه نظرها را خوندم و تقریبا دو ساله که شب و روز در این مورد دارم تحقیق و تفحص میکنم و شب و روز کتاب های مختلف و چه طرف مخالف و چه موافق، مقالات و انواع اسناد را با ولع هر چه تمام تر می خوانم، بطوریکه آنقدر در عمق تاریخ فرو رفتم که گویی خودم یکی از اون افرادی هستم که در اون دوران داره زندگی میکنه و با این تفاوت که آینده را هم داره میبینه و برای همین تصمیماتی که اون زمان گرفته میشد را به مثابه خیر اندیشی و حماقت به روشنی می بینم
و برام خیلی جالب هست که شخصیت های تاریخی کشورم را با تمام حقیقتش در بیابم من شخصا دوست ندارم شعورم مورد مضحکه یک عده که دوست دارند اطلاعات دروغ به خوردم ما بدند و بنا به مقتضیات زمانی و منافع شخصی قرار بگیره
دوستان عزیز من بعد از این همه مطالعه و تفحص به نتایج غم انگیزی رسیدم تاریخ بارها و در برهه های مختلفی به سر ما کوبیده شده همیشه ما در تاریخ دروغین حال و تاریخ واقعی گذشته سیر کردیم، یعنی تاریخ معاصر در زمان کسانیکه در آن دوران می زیسته اند به دروغ به آنها القاء شده وقتی درون یک ظرفی قرار داری هیچوقت نمی توانی ابعاد کامل آن ظرف را ببینی ولی به محض فاصله گرفتن از آن به خوبی اونو روئیت میکنی ماها همیشه در ظرف تاریخی غرق دروغ هایی بودیم که با فاصله های زمانی توانسته ایم که بخوبی به آن ظرف تسلط داشته باشیم و انو مورد مطالعه قرار بدیم
مروری بر تاریخ در زمان قاجار بیگانگان خصوصا انگلیس روس و تسلط زیادی به کشور ما داشتند در تیره ترین تاریخی که بیسوادی فقر و نقض حقوق بر جامعه حکفرما بود منابع ما به دلیل خیانت های مکرر رجال ما و نبودن معنای ملیت و وطن پرستی به راحتی در اختیار بیگانگان قرار می گرفت بطوریکه هر فرد متعلق به قبیله خاص برای مرز محدود خود تعصب نشان میداد و ملیتی که با مرز ایران شناخته شود 1300 سال بود که به فراموشی سپرده شده بود و در راس هرم آن دین بود که بیگانگان از این مذهب و خرافات برای خود پله ساخته بودند برای تاراج منابع ملیمان سیاست انگلیس از زمان صفویه تا انقراض قاجاریه تجزیه ایران و تسلط به منابع نفت و گاز و زغال سنگ بود بطوریکه قبل ازکشف نفت دوران ماشین های بخار مستعمرات غربی ها شرق آسیا بود که منبع غنی از زغال سنگ بود مانند “مالزی سریلانکا و هنگ کنگ و چین و کره و هند و تبت و پاکستان” ولی بعد از کشف نفت دیگر زغال سنگ ارزش خود را از دست داد و غربی ها خاورمیانه که منبع نفت و مبدل آنها بود قرار گرفت عربستان به دلیل خصلت مردمانش که به پیشرفت هیچ فکری نمیکنند و هیچگاه تهدیدی برای غرب نخوهند بود و با سیر شدن شکمشان و تفریح و قلیون و رقص چیز دیگری نمی خواهند و کاملا بر غرب وابسته هستند زیاد مورد توجه نبود چون تمام شرکت های غربی عهده استخراج نفتشان را بر عهده داشتند و با خصلت اعراب هیچگاه تمایلی به خو کفایی و پیشرفت هم نشان نمی دهند ولی ایران فرق میکرد و مردمانی داشت با پیشینه تاریخی کهن که یکی از سازندگان فرهنگی جهان بود که به دانش و علم علاقه نشان میداد و خطر بزرگی برای دنیای غرب بشمار می آمد برای همین قرن 21 را میتوان تسلط غرب به ایران دانست آنها با مهار ایران به تمام منطقه خاورمیانه که از ایران الگو برداری میکند را مهار می کردند ترکیه هم به خاطر تهی بودن از نفت و گاز و منابع به حال خود رها شد و اصلاحات بسرعت پیش گرفت و جامعه مدرن شد و همینطور “ژاپن و چین و کره” همه اینها بخاطر نداشتن نفت از توجه غربیها خارج شدند و خروج غرب از این مناطق بسرعت باعث رشد و شکوفایی و پیشرفت شد
وقتی رضا شاه به عرصه قدرت میاید “سید ضیاء الدین طباطبایی و ایرونساید” بدون اطلاع دولت بریتانیا به یک کودتا کمک میکند “ایرونساید” بیشتر به جراعت و شهامت رضا خان مبادرت به این همیاری میکند او در روزی که به قزاق ها دستور میدهد که خودشان را خلع سلاح کنند و سربازان که همیشه از رضا خان حرف شنوی داشتند چشمشان را به رضا شه میدوزند تا ببیند ارشد قشون آنها چه می گوید رضا شاه در حالیکه همه از ترس به خود میلرزیدند و نه جراعت سخن گفتن داشتند و نه سواد این را داشتند رضا شاه بلند میشود و رو به آیرونساید می گوید سربازان قزاق ایران فقط بدستور پادشاه کشور اسلحه های خودشان را کنار می گذارند روال نیست یک بیگانه بیاید به سرباز ایرانی دستور دهد همانجا آیرونساید از شهامت رضا خان خوشش میاید
آیروساید اگر میدانست رضا شاه اینگونه کمر به خیانت خواهد بست و منافع انگلیس را بخطر میاندازد هیچگاه نمیذاشت اون به قدرت برسه حالا به هر وسیله و دسیسه ای که شده در بریتانیا دولت بعد از باخبر شدن اینکه رضا شاه به قدرت رسیده از وزیران گزارشی میخواهد که بداند رضا شاه آیا منافع انگلیس را حفط خواهد کرد آنها می گویند رضا شاه به فکر قدرت شخصی است و با بریتانیا دوست که جواب میدهد رضا شاه خوب بلد است حرف بزند ولی ترش رفتار کند
انگلیسی ها فکر میکردند که رضا شاه هم مانند پادشاهان قاجار به فکر عیاشی و خوشگذرانی است وآنها هم جنوب را بوسیله شیخ خزعل و شمال را روس ها بوسیله ”میرزا کوچک خان کمونیستی” فتح کنند و ادامه فتوحات خوشان را که از دوران قاجاریه آغاز کردند به سرانجام برسند ولی شاید میتوانم بگویم رضا شاه یک موهوبت الهی بود برای ملت شریف ایران ملتی که در آن برهه از زمان به علت دخالت بیگانگان و بی لیاقتی رجال نه سوادی ادشتند نه ملیتی و نه درک صحیحی از خطرات آن زمان
“تا اندازه ای که یکی از اقوام ما نقل می کند در آن روزها در یک شب نشینی گرد هم جمع شده بودند شخصی بود که می گفت بزودی بیگانگان جنوب و شمال ایران را هم تسخیر خواهند کرد و در جواب گفتند بابا فکر نون باش که خربزه آب است و از این قبیل تمثیل ها و به ما چه خب بگیرند از دست من و تو کاری پیش نمیاد و تنها کاری که می تونیم بکنیم دعای خیر است فکر زندگیت باش و این حرفها را بذار کنار”
رضا شاه در این بهبه یک نعمت الهی و یک منجی برای ایران بود که هر چقدر تاریخ کهنه می شود خدمات او بدلیل آزاد شدن برخی از اسناد بیشتر نمایان می شود ” در هر حال برخی اندک آن زمان هم پی به این موضوع بردند و پا به پای او در خدمت گذاری کوتاهی نکردند”
رضا شاه با اینکه سواد زیادی نداشت ولی از نزدیک شهرهای مختلف را به چشم دیده بود و با علاقه به تاریخ و ادبیات ایران باعث شد تا حس نوستالژی گذشته را همان حس میهن پرستی که 1300 سال بود از میان رفته بود را در خود زنده کند حسی که امروز هم نسبت به دوران رضا شاه میتواند ناجی بخش امروز باشد برخی می گویند بیهوده است ولی همین حس نوستالزی رضا شاه به تاریخ 1300 سال پیشش نبود رضا شاه هم مانند خمینی و مصدق و کاشانی و مدرس ملیتی نداشت و جهان برایش یک پارچه بود هدفی که انگلیسی ها صدها سال بود در پی القاء ی این حس به مردم بودند و امروز متاسفانه به سرانجام رساندنش
رضا شاه افسران بیگانه را از کشور اخراج میکنه و تلاش میکنه که هر چه سریعتر کشور را مدرن و پیشرفته کنه،اصرار ورزیدن آنهم با شتاب و عجله برای رشد و ترقی از روی هوش و دانش او بوده برخی معتقد هستند که باید رضا شاه هم مانند “ترکیه” با فرهنگ سازی و ایجاد الگو های فرهنگی به مرور مردم را وادار به تغییر فرهنگی میکردن نه اینکه در یک بازه زمانی ره صد ساله را طی کند
ولی این اشخاص تاریخ را بخوبی نخوانده اند برای اینکه این مطلب را بخوبی درک کنیم نیازمندیم که پازل های کاملی برای تکمیل این معمای نا تمام داشته باشیم اینجا مسائل “اجتماعی تاریخی اقتصادی” در کنار یکدیگر قرار می گیرد تا بفهمیم چرا رضا شاه برای اصلاحات به زمان ترقی و پیشرفت شتاب داد، حتی به قیمت اینکه خودش را از چشم بسیاری از مردم بیاندازد مردمی که هیچ اطلاعی از وضعیت پیرامون خود نداشته و در تاریکترین و نا آگاه ترین برهه زمانی بسر میبردند مردمی که فقط به فکر مشعیت و امور رفق و فتح بودند و روز را برای نان در آوردن شب میکردند، برای اینکه این مردم را با این اندازه درک و فهم بتوان به فرهنگی رساند که رضا شاه در آخرین روز کارنامه اش از خود تحویل داد نیازمند ده ها برابر زمانی بود که رضا شاه به اون سرعت بخشید
امااااااااااا….. چرا رضا شاه به این روند شتاب بخشید؟ روز به روز فشار انگلیس و غربی ها بیشتر میشد و با اخراج افسران انگلیسی و انداختن قرارداد دارسی در شومینه و لغو کاپیتولاسیون هر روزه رادیو لندن از ضعف های مردم ایران که قدرت مذهب بود ( برای همین هم این مذهب را حفظ میکنند) بر علیه رضا شاه بکار میبرد و مردم که هنوز قدرت تفکیک دروغ از راست را نداشتند اسیر قدرت تبلیغات رنگا رنگ بیگانگان قرار می گرفتند بطوریکه بعد از گذشت هفتاد سال هنوز هم برخی در اون شایعات بسر میبرند و هنوز اون چرندیات بیگانگان از مغزشون خارج نشده
رضا شاه میدونست که ایران بخاطر منابع نفت و گازی که داره مورد توجه غرب هست برای همین اون بشدت تلاش میکرد که هر چه سریعتر جامعه را در حدی برسونه که با دانشو آگاهیشون مانع استعمارگری بشند و وقتی ایران مستقل و قدرتمند شد دیگر بیانگان به هیچ عنوان نمی توانستند کاری از پیش ببرند، چرا که ضعف وفقدان هست که مردم را بسوی بیگانگانی می کشاند که وعدهای رنگا با رنگ بهشون میدادند وقتی خود ایران می تونست این نیاز ها را برآورده کنه دیگه غرب منافعی نداشت برای اینکه دوباره به کشور نفوذ کنه
حالا اونایی که میگن رضا شاه چرا مانند ترکیه زمینه های فرهنگی را برای رشد و ترقی فراهم نکرد و بوسیله دیکتاوری اهدافشو که به سود ایران هم تموم شد جلو برد
جواب خیلی راحته: چون ترکیه نفت نداشت و اصلاحاتی که به مرور پیش میرفت و مورد توجه بیگانگان قرار نمی گرفت ولی ایران بخاطر دارا بودن نفت در کشور مورد توجه غرب قرار گرفته بود و اونها نمی ذاشتند ایران به وسیله فرنگ سازی جلو بره چون تو زمینه فرهنگ سازی غربی ها سالها از ایران جلو بودند و دیگه ایران نمیتوست در زمینه فرهنگی با انگلیس که صاحب رسانه های پر قدرت شده بود رقابت کنه و هزینه ها و زمان را به هدر بده و به همین خاطر هم انگلیس این شخص را تعبید میکنه، رضا شاه با رفتنش بهترین تصمیمی را گرفت که اون زمان میشد گرفت البته با بیگانگان قصد داشت جنگ کنه ولی مثل همیشه باز هم ایران قربانی خیانت فرمانداری هایی شد که سربازان را به مرخصی اجباری فرستاده بودند و این شخص هم از طرف رضا شاه تنبیه و به دادگاه های نظامی تحویل داده شد
رضا شاه خدمات بیشماری به ایران کرد و تمام در اهداف خیر خواهی بود، اونهایی که میگن چرا فقط از رضا شاه تعریف میکنید باید بگم افکار رضا شاه با اینکه سواد نداشت بطور ژنتیکی به صدها سال جلوتر تعلق داشت بطوریکه سفیر آمریکا در ملاقات با رضا شاه قرار بوده یک گزارش برای دولت آمریکا بیره از اینکه رضا شاه چه آدمی است و چه اهدافی تو سرش می پرورونه گفت رضا شاه مردی است بیسواد با هوش وحشی!!،….و وقتی یک کسی با خیر اندیشی و وطن پرستی جلو بره خود به خود تمام اعمالش به نفع ملت میشه و تمام خطاهایی که ما بر علیه شخص رضا شاه مطرح میکنیم سلیقه های شخصیه و بیشتر اونها را هم همون موقع رادیو لندن و بعدها بی بی سی تو دهن مردم کپی میکرد
در هر حال ما قاجارهایی را که اینگونه کشور را به یغما کشاندند ازشون هیچوقت به اندازه “رضا شاه” انتقاد نکردیم چرا که انگلیس مقلد ما ایرانیان هیچوقت قاجارها را به چالش نکشاند تمام انتقادات ما بوسیله رادیوهای بیگانه به دهان پدر بزرگان و جد های ما گذاشتند که تازه از مکتب خونه های پوسیده به مدارس حرفه ای رفته بودند و احساس میکردند که خیلی میدانند و هیچ به این موضوع که چه کسی آنها را به این امکانات سوق داده نمی اندیشیدند شاید رضا شاه برای تبلیغ سرمایه های خود و خدمات ارزنده اش به علت زمان محدودی که پیش و رویش بود وقت این را پیدا نکرد تا مردمانش را از این موضوعات آگاه کنه
“در ضمن بعضی ها میگن قاجارها هر چی بودند دمکرات بودند!!” آیا پادشاهی که برای تامین مخارج سفرش به فرنگ قسمتی از خاک ایران را میفروشد و تمام منابع و درآمد را صرف عیش و نوش میکند کاری را هم می ماند که به مردم داشته باشد،…. مردم ضعیف و بیسوادی که اصلا از حقوق خودشون نمیتونستند دفاع کنند به غیر از معدود افراد بزرگ مانند “امیر کبیر” آن زمان دمکراسی بود؟! آری!! قاجار هر چه دلشان می خواست می کردند و مردم هم لام تا کام سخن نمی گفتند خب دیگر چه کاری باید با مردم داشته باشند (مانند پدر و مادری که فرزندان را در گشنگی و تشنگی به امان خود رها کرده و هیچ اهمیتی به آنها نمیدهد) پادشاهانی که کاملا با مملکت داری و امور کشورداری بیگانه بودند و اینکه اعتراضات مردم در دوره رضا شاه بیشتر میشه به باسواد شدن ناگهانی مردم مربوطه مردم به یکباره از اون وضعیت سستی و رخوت بیرون اومدند و همه چیزو از رضا شاه طلبیدند البته از همه مهمتر انگلیس زمان قاجار مردم را علیه قاجار تحریک نمی کرد، ولی زمان پهلوی نفوذی ها و خائنینی که از بیگانگان خط می گرفتند با هم دستی رسانه های بیگانه به تحریک مردم مشغول بودند
غربی ها بخاطر استراتژیک بودن ایران تمام بر علیه ایران بودند و رضا شاه یک قهرمان اسطوره ای تاریخ ایران هست با هوشی بسیار بالا و انسانی شریف درستکار و مانند یک پدر دلسوز برای میهنی که آواره و یتیم شده بود و در آخر هم مورد بی توجهی و خیانت قرار گرفت
برخی می گویند رضا شاه دیکتاتور بود همین افراد در مواقعی که میگویم پیامبر اسلام و خاندانش که برای ما ایرانیان قابل احترام و مقدس هستند چرا مبادرت به خشونت کردند و در جنگ ها هزارن نفر را سر بریدند و قوانین اسلام را بزور به خورد مردم دادند آن موقع میشنوم که بسیاری حتی “روشنفکران ادیبان فرهنگیان” می گویند اینها منافعی را به زور شمشیر به خورد ما میدادند مانند پزشک یا پدر دلسوزی که دارویی تلخ را به خورد بیمار می دهد!!!! چرا برای رضا شاه پدر دلسوز نه ولی برای فاتحان قادسیه آری !!؟؟؟؟
رضا شاه محصول انقلاب مشروطیت بود فردی که زندگیش پر از ستم بود دردها کشیده بود پدرش را در کودکی از دست داده بود مشقت زندگی را بر دوش مادر و بعد بار سنگین زندگی را تا آخرین لحظه های زندگی تحمل کرد مردی که با چشمش می دید جای جای ایران را بعد به تاریخ علاقمند شد و جرقه ملی گرایی و مفهوم ملیت در ذهنش شعله ور شد و خود میدید که مردم از بیماری و بیسوادی رنج میبرند و خوراکی برای سیر کردن شکم ندارند و هر روزه هزاران نفر از بیماری های مسری تلف میشوند “امراض” گریبان گیر مردم است بیماریها و نطام تحصیلات بدوی و نا عادلانه است زنان از حقوق مدنی نابرابر و نا عادلانه بر خوردارند رضا شاه خود در تیره ترین روزها زیسته بود و طعم تلخ زندگی را چشیده بود و دیده بود که هر رئیس و اربابی منطقه ای یا روستایی را به تملک خود در آورده زارعان شریف و سعادتمند را مانند بردگان در ظلمت سوزان صحراها با مشقت ثمره ای تلاشش را اربابان بد جنس در سایه درختان و بساط نقل و شیرینی با خنده های دیوانه وار می گذرانند حال این شخص میدید که پادشاهان بی لیاقت قاجار در این وضعیت به سفر فرنگ میروند و با قرض و فروش قسمتی از خاک میهن که برایشان ملیت معنای نداشت مایحتاج سفر را برآورده می کردند حال آن همه خشم ها کینه ها که در فردی که در تاریکترین تاریخ میزیست تاریخ را با تمام ستم ها گره میزند و با نفرت تمام به جنگ بیگانگانی میرود که تلخی و ستمی را به او و ملتش دادند سرکوب کند.
باری همان است که با کوتاه کردن دست بیگانگان در عرض 15 سال به سرعت ایران عزیزمان متحول میشود و نشان میدهد که دست بیگانگان باعث رکود و رخوت و سستی در کشور شده بود ولی چشم بیگانگان زیاد از کشوری پر رنق دور نمیشود و مانند لاشخوری با کمک خائنین خودی دوباره پنجه در خاک ایران می گیرد و می بیند رضا شاه رفت و یادگاری از خود به جا گذاشته که دوباره راه او را میرود از این تاریخ سیاه ترین تاریخ را برخی وطن فروشان شکل میدهند ترور برهم زدن آرامش و امنیت،….
کسانیکه در مکتب خانه های “ملا باجی ها” باید وقت خود را به بطالت می گذراندند ولی مردی برایشان دانشگاه میسازد تا در آن رسم ناجوان مردانگی و نمک نشناسی را به وسیله نفوذ بیگانگان بیاموزند!
مردانی که رفتن بر روی منبر و سخنوری را به کار و تلاش و کوشش ترجیح میدادند مردمانی که 1300 سال مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفتند انتظار نمیرود به همین زودی آگاهی بدست بیاورند این امر مستلزم زمانی طولانی است ولی یک ابلیس بزرگ بر این زمان اصطحاکی سهمگین وارد می کند و آن ابلیس کسی نیست جزء “سران غربی انگلیس و لژ های فراماسونری” که خیلی از دگر اندیشان ایرانی یکپارچگی جهان و اینکه ملیت معنایی ندارد را در این مکتب آموزش دیدند
وقتی مامور انگلیسی تعبید رضا شاه در کشتی از او پرسید نگرانی؟ رضا شاه پاسخ داد من نگران تعبیدم نیستم چون جایی ساختم ( دانشگاه تهران) که مردم با آموختن دانش مانع استمار شما می شوند، مامور نگلیسی خندید و گفت ما هم زیاد نگران دانشگاه ساختن شما نیستیم چون ما هم “فیضیه قم” را ساختیم تا هر چه شما می بافید آنها رشته کنند….
در آخر بر خی از پخش مستند رضا شاه آنقدر ناراحت شدند که در سایتی نوشته بود که برو بچه های وطن فروش من و تو یکم از “استالین و صدام و هیتلر” مستند بسازید تا مردم خوشحال بشوند و دلشون خنک بشه!! حالا من میگم: قهرمانان برخی از ملت ما البته معدود کسان بیگانگان هستند آنها از انگلیسی ها مکتب های بی بند و باری و یکپارچگی جهان را آموخته اند انگلیسی که خود قهرمانان کشورش را بارها تقدریر کرده.
هیچ ملتی جزء ملت ما برای بیگانگانش آنطور آرامگاهی از طلا نساخت و آنها را تقدیر نکرد و کسانیکه برای میهنشان زحمت کشیده بودن یا آوره شدند یا آرامگاهشان ویران شد تا آثاری از آنها بجا نماند ولی فراموش کردند هیچ چیز را نمی شود از ذهن بیداری پاک کرد که رو به روشد و تحول هستند
بی وطن ها میگویند رضا شاه بیجا کرد که منافع انگلیس را بخطر انداخت بیخود کرد که ژنرال انگلیسی و افسرانش را از کشور اخراج کرد غلط کرد کاپیتولاسیون را لغو کرد و قرارداد دارسی را به شومینه انداخت و دارایی های انگلیس را ظبط کرد اصلا رضا شاه دیکتاتور چه حقی داشت که منافع غرب را بخطر بیاندازه، ملیت چه معنی میدهد ما برای تفریح به انگلیس و اورپا میرویم و باجگذاریم به انگلیسی ها موفقیت و سرافرازی “ملکه انگلیس” یعنی موفقیت ما ایرانی ها، اگر ایران خدمت گذاری نکنه چطور سگ انگلیسی ها بتونه بهترین ادکلن و لباس مجلل و تخت گرانبها داشته باشه هر کسی هم گشنگی هم کشید فقیر هم بود نباید حرف بزنه کسانیکه به وضعیت کشور معترض هستند وطن فروش هستند اون کسی وطن پرست هست که گشنگی بکشه تو یک اتاق 60 متری نمور بشینه و عزت و شکوه و جلال غرب و ملکه پر شکوه انگلیس منجی عالم را ببینه سگ انگلیس مهتره یا منافع ایران؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما باید تو منطقه به طالبان و حزب الله و سوریه وام های آنچنانی بدیم تا بتونند بازار اسلحه غرب را داغ نگه دارند الان میدونید شما ملکه بریتانیای کبیرررررررر نگران آینده هست و این نگرانی خیلی بده و کسی که بابت نگرانی ملکه انگلیس ناراحت نباشه یک وطن فروشه باید تو منطقه پول بریزیم جیب “حزب الله لبنان و طالبان و سوریه” تا بازار اسلحه فروشی غربیها داغ داغ بشه وطن پرستی اینه که یک آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی و حتی یکی از اونها در کمترین مضیقه نباشند و سگاشون همیشه در رفاه باشند جان ایرانیان فدای سگ ملکه، وقتی وطن ما آباده که غربیها در تخت های مجلل و به بهترین شکل زندگی کنند و جوانان کشور ما باید وضعیت فقیرانه و سخت کوشانه را تجربه کنند تا غربیها بدونند که ما چقد براشون جان نثاری می کنیم
رضا شاه دیکتاتور بزرگ که بر علیه ملیت ما غربیها ایستاد و محمد رضا شاه دیکتاتور هم راه او را پیمود درود بر خمینی که بعد از 15 سال تعبید در بازگشت به ایران وقتی ازش پرسیدند چه احساسی داری وقتی بر میگردی به کشورت جواب داد هیچی چون ملیت ما غرب هست نه ایران
و همانطوری که در 8 سال جنگ به غربی ها خدمات زیادی رساندیم و هر نفری که تیکه تیکه میشد و شهید میشد خونش درختان باغچه غربیها را برای آبادانی آبیاری میکرد…. تمام….
روزبه / 08 August 2013
درود به مسلم عزیز من هم با نظر شما موافق هستم و نسبت به بی انصافی مطالب نقل شده سایت گله دارم.
آریا / 08 August 2013
عشقـــــــــــم رضاشاه
مهـــــــدي / 04 October 2014
Trackbacks